• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
M
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مهم نیست..
    زندگیه دیگه ...یه وقتایی خیلی به راهه..

    یه وقتایی زیاد روبه راه نیست...با خوب و بدش باید ساخت و با خیلی خاطراتش باید کنار اومد...یه وقتایی میجنگیدم.اما دیدم با زندگی نمیشه جنگید...باید پذیرفت و ساخت و با حوادثش بزرگ شد.
    ممنونم که با هام همدلی میکنی...:گل::گل::گل:
    یه سری چیزارو نمیشه فراموش کرد...

    وقتی یه عزیز از دست میره دیگه رفته...تنها کاری که میتونم انجام بدم با چند شاخه گل مریم برم بهشت زهرا و چند ساعت توو گذشته غوطه ور شدن و بعدش دوباره سپری کردن روزام...

    البته که نمیشه خیلی چیزارو به دست فراموشی سپرد...حتی وقتی خودمم نخوام،خاطره ها خودشون دست به کار میشن و برام یه سری چیزارو یاد آوری میکنن...:گل::گل::گل:
    نمیدونم...شاید اگه تا 4 سال پیش ازم میپرسیدی این هوا و این ساعتارو دوست داشتم...

    اما الان دیگه نه...این هوا برام تداعی یه سری خاطره های دلگیر کننده و سخته...

    دوست ندارم این موقع هارو...با همه قشنگی فصل پاییز لحظه شماری میکنم تموم بشه...این ساعتا یه غصه ای ته دلمو چنگ میزنه...احساس افسردگی میکنم.اما وقتی شب میشه دیگه آرومم...غمم میخوابه...به روی خودمو کسی نمیارم.اما از درون اندوه بزرگی حس میکنم.:گل::گل::گل:
    اینجا صبح ها خنکه هوا...

    از ساعت 11 صبح به بعد تا ساعت 4 اینطورا هوا بهاری تابستونیه...

    اما 4 به بعد انقدر دلگیره که واقعا" غصه ام میگره...

    نه دوست دارم برم بیرون.نه دوست دارم خونه باشم...انجمنم اکثرا" این موقع ها سوت و کوره...
    خودمو با نت سرگرم میکنم...

    اما تا شب نشه اون حالت پاییزی هست و دلگیری ...

    دوست دارم این دوماهم زود تموم بشه و زمستون بیاد...:گل::گل::گل:
    سلام مسعود عزیز:72::11:.حالت چطوره دوست من؟:7:خووووبی؟:39:

    عصر پاییزیت بخیر و خووووشی.:پاییز:..
    خواهش میکنم.:احترام:..به یاد دوستان بودن کوچیکترین وظیفه یه دوسته..:aminkhan:.منم ممنونم که به یادمی و بهم سر میزنی.:دوست::گل::گل::گل:
    نه خب تو میومدی من میموندم...:خنده2:

    .:گل:.:گل:.:گل:معلومه خب هر کی با من بیاد بیرون یا کلا" من توو هر جمعی باشم به اون جمع خوش میگذره...:خنده2:
    خوش که آره مگه میشه توو جمع ایران انجمنی های گل بود و خوش نگذشت...:دوست:

    اما خب راستش سری قبل بیشتر بهم خوش گذشت...:گل:نه به خاطر اینکه جمعمون زیاد بودااا.:سکوت:..

    به خاطر اینکه سری قبل بیشتر پیش بچه ها بودم.اما این سری یه کم زود تر برگشتم و از بقیه خوشی هاشون بی نصیب موندم.:توافق:..
    غریب چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    من و که میشناختی...مریمم رو که میشناختی اونم بود...

    بعدشم همه از روز اول که همدیگرو نمیشناسن که...میومدی کلی خوشحال میشدیم و کلی هم تحویلت میگرفتیم...

    امیدوارم توو گردهمایی های بعدی بیای و خودت از نزدیک جمع و جوّ صمیمی رو ببینی دوست خوبم...:گل:
    سلام مسعود عزیز.:11:حالت چطوره دوست خوب من؟:39:

    یه سئوال؟:نیش:تو که تهرانی.چرا نمایشگاه نیومدی ؟:سوت:
    طلا باش…

    تا اگه روزگار آب ات کرد,
    روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود
    سنگ نباش…
    تا اگر زمانه خرد ات کرد,

    تیپا خوردهء هر بی سر و پایی بشوی..!!!

    سلام شبانه و آرام:11:
    بعله. زنده باشی.:گل: شکر:12:
    خواهش می کنم. اگه رفتی اونجا شما هم خیلی یاد ما باش:34: بازم دلم می خواد.:18:
    خواهش می کنم مرسییییی.:گل:
    چه خوب که با پاییز خوشحالی.:شاد: منم این روزا دارم کیف می کنم.
    نه، یه سری ها مث من و شما باید می موندیم اینجا، مواظب می بودیم دیگه! :بدجنس::15:
    بابا عظمتت منو کشته.......مخلصتیم رفیق اساسی.....من دیگه می خوام برم قلمروتم دارم:دی شبت خوش..:تعجب2:..
    اکی گرفتم همونی که توی تاپیک جوکر نوشتی.....بابا دوستار رفیق....من از مغز آزادم بزنم نصفت کنم؟؟؟؟؟......بیا اون و رحالتو بگیرم اینجا تیریپ ساکتم...زیاد اهل اینجا اوومدن نیستم اتفاقی شد....اگه اونور جاتو نگرفتم:دی دی شوخی عشایری. یوهاها..:تعجب2:
    نه نمیشناسمشون فامیله؟ ناقلا»دی....نمیدونم والا از همون لحظه شروع کردم به د رخواست دوستی هرکی رسید درخواست دادم البته به مدیرااااااا:تعجب2:
    خوشم میاد خیلی باحالی آواتارات عین خودم تکه ومخصوص خودت........واقعا خوشحال شدم دیدمتون..اینجا که مخفی نمیشه بیای که بخوای قائم بشی...:دی...شبه خوبی داشته باشین دوست من...:خجالت:
    الان که رفتم لوتون دادم.......بزار مهر عضویتم خشک بشه.......:خجالت:چاکریم رفیق سلام خوب هستین...شبتون به خیر...خوشحال شدم دیدمتون...از روی آواتار شناختمتون....منم که زرنگ..دی دی دی...:8:
    خووووووووووووووووووووووو شما اینجا چی کار می کنید؟؟؟؟ هاهاها؟ برم لوت بدم؟؟؟؟؟؟:8:
    سلااااااام آقای مسعود گرانمایه:11::شاد:
    شرمنده دوست گل و گلاب بعد از سفر هنوز قسمت نشده به پروفایلای همه تون بیام:خجالت: ولی توی مشهد عجیب به یادتون بودم. اسم شمارو چند بار مخصوص بردم. چون سلام عطشناک مخصوصی فرستاده بودی خدمت امام خوبی ها. همون لحظه ی اوّل که چشمم به گنبد قشنگ طلایی افتاد سعی کردم اسم همه رو ببرم:8: شما هم جزء اوّلین نفرها بودی.:12:
    نائب الزّیاره بودم. امیدوارم از همه مون قبول باشه.:گل:
    خیییییییییلی خوب بود، خیلی.:شاد:
    حال و احوال چطوره؟ چه خبرا؟ چه کارا؟ چه چیزا؟:12:
    با پاییز چطوری؟ بفرمایید ازینا:

  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا