وای وای وای :48: این پیشی سیاها هم توی همون بقچه گل گلیت بودن؟ :ترس: اگه می دونستم دسسسس نمی زدم. :52:
:نیش:
سلاااام عزیز دلمان:بغل: دلم تنگ شده بود برات :39: ولی خب قرار نیست هر روز وقت گرانمایه تو بدی من گل جانم :بغل: معذرت خواهی لازم نیست. آخی اگه مث من معتاد باشی به نت پس خیلی سخت گذشته تا درست شدنش. :30: خوش اومدی گلک. :12:
دخترجان اون چتر رو استفاده کن مث کیک از دستت میره دلت می سوزه هااا. :سوت: کیک رو هم نخوردی هی بردی و آوردیش تا از دستت افتاد. :15:
چتر رو بیار روزه تم می مونه سر جاش. :ایده:
دمکنی؟ :غش2: نه من خیاطی بلد نیستم خیالت راحت باشه. :بدجنس: داشتی می رفتی گذاشتمش توی خورجین اسبت! :9: (بقچه رو با اسب حمل می کنن دیگه! نمیشه که با پرادو بردش! :15
