گفتوگو با سیامک سپهری سرپرست گروه موسیقی «رستاک»
در دورهای که موسیقی نواحی نتوانسته از فرهنگ شنیداری منطقه خود عبور کند، گروه موسیقی رستاک با متمرکز شدن روی موسیقی محلی به یک گروه شناخته شده موسیقی نواحی بدل شد. سادگی مستتر در موسیقی نواحی با تنظیمات خوب گروه رستاک توانست توجه قشرهای زیادی را به موسیقی محلی جلب کند. در روزهای شلوغ و پرکار قبل از انتشار آلبوم جدید گروه رستاک توانستیم دقایقی با سرپرست گروه سیامک سپهری به گفتوگو بنشینیم. البته بهانه گفتوگوی ما حضور گروه رستاک در جشنواره بود، اما صحبتمان بیشتر به سمت جزییات آلبوم «سرنای نوروز» رفت؛ از نوع سازبندی و نتظیمات جدید و پرداختن به موسیقیهای نوروزی نواحی مختلف گرفته تا استفاده از سازهای محلی کمتر شناخته شده... .
به نظرم پرداختن رستاک به موسیقی اکثر نواحی ایران خیلی در موفقیتش نقش داشته است. آیا قرار است از این به بعد هم فعالیتهای شما این جامعیت را در بربگیرد یا ممکن است روی موسیقی نواحی خاصی بیشتر متمرکز شوید؟
به نظرم هرچقدر بیشتر وارد فرهنگ شنیداری ایران شوید، متوجه میشوید تا چه اندازه فضاهای شنیداری زیبا و پتانسیل بالای موسیقیایی در این مناطق وجود دارد. ما هر چقدر بیشتر وارد این فضاها شدیم بیشتر به این زیبایی پی بردیم. برای همین فکر میکنم این روند برای ما ادامه داشته باشد.
در آلبوم جدیدتان سراغ موسیقی کدام نواحی رفتهاید؟
در آلبوم جدیدمان به نام «سرنای نوروز» ما شش قطعه داریم که مربوط میشود به منطقه بوشهر، استان فارس، موسیقی مازندران، موسیقی کرمانجی (شمال خراسان) و موسیقی قشقایی و قطعه آخر که تشکیل شده از ششملودی مختلف از شش منطقه ایران با مضمون بهار.
در انتخاب موسیقی نواحی جدید هم مسیری مثل آلبوم «همه اقوام من» را طی کردید؟
بله، نحوه مواجهه ما با موسیقیهای محلی به صورتهای مختلفی است یا دوستانی از همان منطقه با رستاک همکاری میکنند یا به وسیله منابع موجود در آرشیو تحقیقاتی رستاک و آرشیوهای دیگر به دنبال سرنخها، سوژهها یا فضاهایی میگردیم که بتوانیم به نحوی از آنها استفاده کنیم. ما سعی کردیم از راههای مختلف به چیزی که میخواهیم نزدیک شویم. از بررسی نمونههای جمعآوری شده توسط اساتید موسیقی آن منطقه گرفته تا تحقیقات و بررسی میدانی ... .
سازهای هر منطقه بر چه اساسی انتخاب میشوند؟ آیا بر مبنای تنظیم گروه رستاک یا با توجه به سازهای محلی؟
در تمام قطعات از ابتدا دو عنصر در موسیقی رستاک ثابت بوده است؛ یکی کلام، یکی ملودی اصلی. وقتی این دو عنصر ثابت هستند در کنار آن در تنظیم همیشه سعی کردیم یک یا دو المانسازی از آن منطقه را داشته باشیم. مثلا اگر قطعه آذری مینوازیم، سعی میکنیم تنظیم به صورتی باشد که ساز «آشیقی» یا «قوپوز» در کنار «ناقارای آذری» حضور داشته باشند. بنابراین هرکدام از قطعاتی که اجرا شده به فراخور اینکه از چه منطقهای بوده، سازهای کوبهای و سازهای ملودیک خاصی در تنظیمش حضور داشتند.
استفاده از سازهای محلی هر منطقه به دلیل تداعی شدن سابقه شنیداری موسیقی آن منطقه است یا به صورت نمادین از این ساز استفاده میکنید یا در مسیر موسیقی و تنظیم ضرورت حضور آن ساز را احساس میکنید؟
همه این مسایل وجود دارد. استفاده از سازهای محلی جنبه نمادین نیز دارد، البته فقط سعی نمیکنیم از جنبه بصری و نمادینش استفاده کنیم. بلکه سعی میکنیم تا حد امکان ساز همان جایگاهی که در موسیقی محلی دارد را در موسیقی رستاک هم داشته باشید. به هر حال هر مخاطبی که تا یک حدی با موسیقی آشنایی دارد وقتی صدای «تنبورک» را بشنود، متوجه میشود این ساز هم صدایش و هم حضورش، موسیقی بلوچستان را تداعی میکند؛ بنابراین فکر میکنم این یک حضور دوسویه است.
چه قطعاتی از موسیقی نواحی برای آلبوم جدید انتخاب شده. ضمن اینکه ساز آلمانی هر منطقه چیست؟
قطعه اول از منطقه بوشهر است به نام «هله مالی» که از سازهای کوبهای خاص منطقه بوشهر در آن استفاده شده، مثل «دمام»، «دُمدُم» و «ضرب» و «تمپو» ساز بادی «نی انبان» و «فلوت». قطعه دوم شیرازی است به نام «یار و دونه انار» که به دلیل شهریتر شدن فضای موسیقی استان فارس به جز سازهای اصلی رستاک از «سرنا» و «دهل» استفاده شده است. قطعه سوم مازندرانی است با نام «لاره» که در آن از ساز کوبهای «دِسَرکِتِن» استفاده شده و ساز بادی «لـله وا» و در پارت کمانچه سعی شده به لهجه کمانچه در مازندران نزدیک شود. در عین حال یک فضای خاص و متفاوت در پایان این قطعه داریم که به نحوی یادآور اجراهای ارژینال فضاهای شنیداری مازندران است. قطعه چهارم مربوط به منطقه کرمانج است با نام «الله خانه» که در این قطعه هم از ساز «دهل» و ساز بادی «قُشمه» استفاده کردیم و همچنین ساز دوتار به عنوان سازهای نمادین این منطقه و قطعه قشقایی که در آن از ساز کوبهای «نقاره قشقایی» و ساز بادی «کَرنا» استفاده شده، البته از سهتار هم استفاده شده اما نه باتکنیکی که در موسیقی قشقایی استفاده میشود. قطعه ششم به نام «سرنای نوروز» است و در هرکدام از بخشهای این قطعه به فراخور منطقه، سازهای آشنای همان منطقه استفاده شده است و شروع قطعه «سرنای نوروز» به یاد آقای دهکردی (که همان نوازنده سرنای معروف تحویل سال هستند) با همان ملودی است که هر سال در لحظه تحویل سال میشنوید و همه ما با آن خاطره داریم. در حقیقت ملودی این سرنا مربوط به موسیقی بختیاری است. چون خودآقای دهکردی هم بختیاری هستند و با الهام ازاین ملودی کلیت این قطعه به یاد ایشان تنظیم و اجرا شده و در ابتدا اشاره هم به موتیفهایی که آقای دهکردی اجرا کردند، میشود و در ادامه به موسیقی خراسان و مازندران و آذری و بلوچستان و گیلان و در پایان کردی میرسیم.
به طور کلی مناطقی که به موسیقی آنها پرداختید خیلی با آلبوم «همه اقوام من» متفاوت است. خواندن این لهجههای جدید برای خوانندههای گروه رستاک سخت نبود؟
به هر حال این مسالهای است که بعد از انتشار آلبوم مخاطبان هر منطقه باید راجع به آن نظر بدهند که این نوع اجرا و لهجه را پذیرفتهاند یا نه. یکی از سختترین کارها بر دوش فرزاد و بهزاد مرادی است که علاوه بر نگاه عمیقی که به کلیت ساخت قطعات در فضای کارگاهی گروه دارند، به شکلی خاص روی گویش هر منطقه و درک احساسی آن کار میکنند. من و دیگر اعضایی که به عنوان همخوان فقط در بخشهایی فرزاد و بهزاد مرادی را همراهی میکردیم، متوجه سختی همان چند بند کوتاه میشدیم و اینکه چقدر بچهها سخت تلاش کردند تا به این لهجهها نزدیک شوند و از عهدهاش بربیایند، علاوه بر اجرای بخشهای آوازی قطعات، نوازندگی سازهای کوبهای و مضرابی محلی هر منطقه را هم بر عهده دارند
آیا در این آلبوم هم اساتید موسیقی نواحی حضور دارند؟
بله، در قطعه اول آقای محسن شریفیان در اجرای آن حضور دارند، در قطعه «سرنای نوروز» استادان خوب کشور در کنار اعضای گروه قرار گرفتند، مثلا آقای آشیق ایمران حیدری و وحید اسدالهی در قطعه آذری در کنارمان بودند، همینطور آقای داوود بامری پسر مرحوم استاد ماشاالله بامری در موسیقی بلوچستان و استاد بیژن کامکار در قسمت پایانی قطعه «سرنای نوروز» که از موسیقی کردی الهام گرفته شده، حضور داشتند.
به نظرتان سرزندگی مستتر در موسیقی نواحی و فولکلور نسبت به موسیقی سنتی چقدر در ارتباطتان با مخاطبان نقش داشته؟ و در انتخاب قطعات چه اندازه به شاد بودن آنها توجه دارید؟
اصلیترین جایگاه موسیقی در فرهنگهای بومی مختلف، جایگاه کاربردی و آیینی آن است. بهعنوان مثال استفاده از موسیقی در هنگام کار، برای رسیدن بهاین استفاده ملموس به زبانی نیاز داریم که با حداقل واسطه با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و این ویژگی را علاوه بر محتوا، در شکل نیز حفظ کند. موسیقی فولکلور همیشه سعی میکند با عریانترین و سادهترین شکل، مخاطب را به حس موردنظر- مثلا شادی- برساند و مخاطب هم به راحتی و از هر منظر (شادی، غم، تعالی) با این موسیقی ارتباط برقرار میکند.
در موسیقی فولکلور کلیت زندگی با همه سختیها و زیبايیهایش به شکل بیپرده و عیانی وجود دارد. برای همین وقتی شما به موسیقی فولکلور در حوزه غم هم میپردازید، متوجه میشوید باز هم همین زندگی خیلی بیواسطه و عریان در آن وجود دارد. با توجه به عنوان آلبوم و فضایی که در آلبوم وجود دارد، عمده قطعات انتخاب شده، قطعات پرانرژی هستند که در آن مناطق وجود داشته و تنظیمات هم برهمان مبنا شکل گرفته است. البته در این آلبوم تنظیم قطعه قشقایی یک مقدار با قطعات دیگر متفاوت است و آن هم به دلیل خاص بودن و تفاوت ملودی انتخاب شده از موسیقی قشقایی و هم به دلیل نوع نگاهی است که ما به این قطعه داشتیم
چه اتفاق موسیقایی در این تنظیم رخ داده؟
جاهایی از فضاهای مینیمال استفاده کردیم و نوع ترکیبی که بعضی جاها، ساز کرنا داشته با موسیقی پسزمینه، تنظیم متفاوتی داشته که شاید در قطعات دیگر آلبوم به این شکل وجود نداشته است.
آیا انتخاب قطعات پر انرژی به این دلیل بود که این آلبوم قبل از نوروز وارد بازار میشود؟
ما تلاش کردیم که به خاطر نام آلبوم و همان قطعه خاص «سرنای نوروز» این آلبوم را پیش از پایان سال منتشر کنیم و شرکت هنر اول و سینما ۲۴ هم تلاش زیادی در این خصوص انجام دادند.
چند نفر از اعضای گروه رستاک تغییر کردند. این تغییرات بر اساس اهداف موسیقیایی گروه بوده یا علت دیگری داشت؟
در تنظیم جدید موسیقی گروه رستاک سازهای جدیدی اضافه شدند، البته این تغییر در حد دو یا سه نفر بود، مثل عوض شدن ساز قانون با سنتور.
کلا این اعضا از گروهتان رفتند یا در آلبوم جدیدتان نوازندهها تغییر کردند؟
بستگی دارد. مثلا در این آلبوم آقای سعادتی به گروه اضافه شدند که نوازنده کنترباس هستند و خانم اسدپور که سنتور مینوازند. طبیعی است که در تنظیم ساز قانون در کنار سنتور نمیتوانست قرار بگیرد. اگر دوباره قرار باشد کاری کنیم که به حضور ساز قانون نیاز باشد، با دوستان همکاری میکنیم اما اگر قرار باشد بر مبنای سنتور جلو برویم همین چیدمان حفظ میشود.
در آلبوم سرنای نوروز در انتخاب موسیقی بیشتر گستردگی فرهنگی و شناختهتر بودن قطعات را مدنظر قرار دادید یا به دلیل غنای موسیقی سراغ قطعات ناشناختهتر هم رفتهاید. مثل کاری که درآلبوم «رنگوارههای کهن» انجام دادید؟
بهنحوی شاید بتوان گفت ما در گروه رستاک رسالتی برای خودمان قایل هستیم و حس میکنیم وظیفه داریم آن را انجام دهیم. اینکه گروه رستاک تا جایی که در توانش است، سعی کند یک آشنایی کلی در ارتباط با فرهنگ شنیداری تمام نقاط ایران به مخاطب بدهد و برای رسیدن به این فضا لازم است، بتوانیم مخاطب بیشتری را با خودمان همراه کنیم. بعد از اینکه این اتفاق به شکل ابتدایی افتاد در مرحله بعد مخاطب ممکن است با موسیقی خراسان ارتباط برقرار کند و این موسیقی جایگاه خاصی برایش پیدا کند و به دنبال آن به ریشههای فرهنگی آن منطقه نزدیکتر شود. بعد از آلبوم «همه اقوام من» یک مقدار فضای موسیقایی رستاک چه به لحاظ تنظیم و چه انتخاب ملودی به آن چیزی که مدنظرمان بود نزدیکتر شده است. در آلبوم جدید قطعات خاصتری انتخاب شدهاند و تنظیمشان هم پیچیدهتر و خاصتر است و امیدوارم در این مجموعه هم مخاطب با ما همراه باشد.
قبلا هم گفته بودید رستاک قرار است پلی باشد برای ارتباط مخاطب با موسیقی نواحی مختلف. ولی به نظرم حتی مردم محلی مناطق هم با موسیقی رستاک ارتباط زیادی بر قرار کردند. به نظرتان این به دلیل نوع تنظیمهاست؟
موسیقی فولکلور هر منطقه برای افرادی که در همان منطقه رشد کردهاند به شکلی کم و بیش غریزی و ذاتی شناخته شده است، اما امکان شناخت و لذت بردن از زیباییهای فرهنگی هر منطقه برای سایر فرهنگها در کشور ما بسیار محدود بودهاست، چرا که همواره با این فرهنگها برخوردی منفعلانه صورت گرفته است.
فکر میکنم ما باید در بطن این فرهنگها قرار بگیریم، موسیقی آنها را به خوبی بشناسیم و سعی کنیم با ایجاد تغییرات آگاهانه، آنها را به دستاوردهای هنری زیبایی برای جامعه امروز بدل کنیم.
به هر حال این باعث افتخار ماست که مردم همان منطقه هم با موسیقی ما ارتباط برقرار کردهاند و آن فرهنگ، موسیقی رستاک را پذیرفته است. این شاید نشاندهنده این است که ما در مسیر درستی حرکت میکنیم.
به نظرم تنظیمات به روز موسیقیهای محلی و قدیمی در برقراری ارتباط با مخاطب موثر است.
بله، شاید یکی از اصلیترین دلایل همین باشد و پرفومنسی که در کار وجود دارد و نوع اجرای موسیقی.
در تنظیم و اجرای قطعات محلی آیا تحتتاثیر موسیقی خاصی هم هستید؟
ما در رستاک به شکل کارگاهی کارها را تنظیم میکنیم. یعنی گروهی از بچهها مدت بیشتری است با هم کار میکنیم. بعد از انتخاب قطعه دور هم جمع میشویم و سعی میکنیم به صورت کارگاهی کارها را تنظیم کنیم. اما طبعا هر کسی سابقه و تجربه شنیداری خودش را دارد و از موسیقیهای خاصی لذت برده و با آنها زندگی کرده. فکر میکنم همان فضای متنوعی که بین اعضای گروه وجود دارد باعث میشود رستاک به بیان متفاوتی برسد و در عین اینکه از همه موسیقیها و تجربیاتمان بهره میگیریم شاید مشخصا هم تحتتاثیر موسیقی خاصی نباشیم. من و اعضای دیگر گروه هم علاقههای خاصی در موسیقی داریم و فکر میکنم همه اینها در نهایت تبدیل به یک تجربه جدید شنیداری به نام «تجربه رستاک» میشود.
فکر میکنم این دومین حضورتان در جشنواره است.
بله.
شرکت در جشنواره چه بازخوردی برایتان داشت که امسال هم تصمیم گرفتید در آن حضور داشته باشید؟
چند مساله وجود دارد. در سالهای گذشته ما بنا به دعوت و به دلیل حضور آقای دکتر ریاحی در جشنواره شرکت کردیم. فکر میکنم خیلی از همنسلان ما مدیونشان هستند و در عینحال جشنواره میتواند فضایی باشد که خیلی از اتفاقات هنری در هر زمینه دیده و راجع به آنها صحبت شود. به هرحال جشنواره میتواند بازخورد مثبتی داشته باشد اگر مجریان و دستاندرکاران سعی در ارتقای آن داشته باشند.
دو قطعه جدید در اجرای جشنواره از آلبوم «سرنای نوروز» است؟
بله. فکر کردیم جشنواره فضای مناسبی برای معرفی آلبوم جدید است و به فاصله چندروز با اجرای جشنواره آلبوم منتشر میشود.
منبع: khabareno.com