[h=3]نمایش «سه روایت از زندگی» اثر "یاسمینارضا" و به کارگردانی "سیما تیرانداز" که در سه موقعیت به ظاهر ساده به برخوردها، ارتباطات و چالشهای دو زوج با یکدیگر میپردازد
به گزارش سينماخبر نمایش «سه روایت از زندگی» اثر "یاسمینارضا" و به کارگردانی "سیما تیرانداز" که در سه موقعیت به ظاهر ساده به برخوردها، ارتباطات و چالشهای دو زوج با یکدیگر میپردازد، در نوع و جنس بازیهای سعی میکند پیچیدگیها این روابط را به شکلی باورپذیر برای مخاطب به اجرا درآورد. لیلی رشیدی، امیر کاوه آهنین جان و رضا مولایی بازیگران نمایش «سه روایت از زندگی» در گفت وگویی با خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، از حضورشان در این اثر نمایشی، از سختیهای پیشرویشان برای درآوردن نقشها، اهمیت روابط و پیچیدگیهای ارتباطات انسانی در آثار «یاسمینا رضا» سخن گفتند. هر نمایش خارجی به ایرانیزه شدن نیاز ندارد لیلی رشیدی در نمایش «سه روایت از زندگی» که اولین تجربه همکاری خود را با سیما تیرانداز پشت سر میگذارد درباره دلایل حضورش در این کار گفت: این نمایش متن وسوسه کننده و نقشهای کامل و خوبی دارد. در کنار اینها خانم تیرانداز یک کارگردان حرفهای هستند، این دو عامل باعث شد که من قبول کنم در این نمایش حضور داشته باشم. او نمایشنامه «سه روایت از زندگی» یکی از بهترین و محبوبترین آثار "یاسمینارضا" دانست و ادامه داد: من موافق این موضوع نیستم که هر نمایشی که متن آن خارجی است، وقتی میخواهد اجرا شود باید ایرانی شود. بالاخره نمایشهای مختلفی اجرا میشود و آدم باید ببیند، چه خارجی باشد و چه ایرانی. این بازیگر تصریح کرد: اگر کارگردانی یک نمایش خارجی کار میکند، حتما نباید کار را به فضای نمایشهای ایرانی نزدیک کند تا مخاطب ایرانی همذات پنداری کند. نمایش خارجی، نمایشی است که تماشاگر ایرانی آن را میبیند. نمایشنامههای خارجی همانطور که وقتی ترجمه میشوند، در ترجمه ایرانیزه نمیشوند پس در اجرا هم میتوان آن را همانند یک نمایش خارجی درست اجرا کرد. رشیدی با اشاره به ویژگی مهم نمایشنامههای معاصر گفت: آثاری که به دغدغههای انسان میپردازد، مسائلی هستند که در همه جای جهان مطرح است و مختص یک جای خاص نیست. من خودم بدم نمیآید نمایشی خارجی ببینم که درست اجرا شده باشد اما دغدغهام نباشد، فکر نمیکنم خیلی لازم باشد وقتی یک نمایش خارجی اجرا میکنیم آن را ایرانیزه کنیم. ما میتوانیم آن را برطبق دغدغههای خودمان اجرا کنیم اما هوشمندی یک کارگردان و گروه اجرایی این است که از لایههای مختلف متن آن چیزی که به خودش، مملکتش و مردمش نزدیکتر است را بیرون بکشد و آن را پررنگ کند. این بازیگر همچنین درباره ویژگیهای نقشاش در نمایش «سه روایت از زندگی» توضیح داد: نقشی که در این کار بازی میکنم برایم نقش سختی بود، چون دائم حضور دارد و لایههای مختلفی دارد، در واقع همه آدمهای این نمایش لایههای مختلفی دارند.
نمایش سه روایت از زندگی
این بازیگر با اشاره به اینکه چقدر سعی کرده است در طول اجراهای مختلف نمایش، تغییراتی را در نقشاش ایجاد کند، گفت: طبیعی است که نظرات کسانی که برایم مهم هستند را درباره نقش جویا شدم و تا حدی که به کل کار ضرر نزند تغییرات کوچک و جزئی را در نقش ایجاد میکنم. بالاخره آدم در برخورد با تماشاگر چیزهایی به دستاش میآید اما هیچ وقت کل کار عوض نمیشود،تنها ممکن است میزان انرژی که برای نقش میگذاریم دچار تغییر شود. رشیدی ادامه داد: وقتی یک بازیگر با یک گروه کار میکند باید مطیع و منعطف در برابر گروه باشد. به هر حال طبیعی است که هر کسی سلیقهای داشته باشد ولی وقتی با گروه کار میکنیم باید به کارگردان اطمینان داشته باشیم و ساز جدا نزنیم. این بازیگر درباره همکاریاش با این گروه اظهار کرد: من همیشه سعی کردم با گروههایی که آشنایی داشتم کار کنم و اینگونه نبوده با کسانی که کمتر میشناسم کار کنم. خانم تیرانداز هم واقعا کارگردانی هستند که به دلیل اینکه خودشان بازیگرند خیلی به جزئیات بازیها نگاه میکنند و نظرات درستی میدهند. رشیدی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره شرایط عمومی تئاتر عنوان کرد: فکر میکنم کارهای خوب کم اجرا نمیشوند. ما گروههای تئاتری خوب، بازیگرها و کارگردانهای خیلی خوبی داریم و در کنار اینها نسل جوان و جدید خیلی خوبی داریم، فقط مثل هرچیز دیگر، تئاتر و هنرمندان هم به حمایت احتیاج دارند، احتیاج به این دارند که تا حدی بهشان آزادی عمل بدهند، تئاتر باید دیده شود، تبلیغ خوب داشته باشد و مردم آن را بفهمند و به تئاتر دیدن عادت کنند. این بازیگر درباره شرایط تئاتر در دوران مدیریت جدید گفت: در دوره جدید حتما میتوانیم شاهد اتفاق بهتری باشیم، مطمئنا کسانی که سیاست گذارند و در راس هستند تئاثیر گذارند. او افزود: من برای حضور آقای مرادخانی به عنوان معاون هنری خیلی خوشحالم. به نظر من حضور آقای مرادخانی و همین طور حاج آقا طاهری در مدیریت تئاتر حضور خوشیمن و پربرکتی است. چرا که این افراد تا آنجایی که میشناسیمشان و صحبت میکنند،افرادی روشن و منطقی هستند و مدیرانیاند که به تئاتریها اعتماد دارند و دوست دارند تئاتر خوب باشد و اگر در این سمت قرار گرفتند به خاطر این است که دلشان برای تئاتر میتپد. لیلی رشیدی در پایان صحبتهایشان با اشاره به اینکه برای بهبود وضعیت تئاتر به زمان نیاز داریم تصریح کرد: ما احتیاج به اعتماد داریم، فکر میکنم مهمترین اتفاقی که در دولت یازدهم به وجود آمد، همین اعتمادی است که ما پیدا کردیم و امیدوارم این اعتماد بین تئاتریها و مدیران تئاتر بیشتر شود. همیشه نقش را زندگی میکنم امیر کاوه آهنینجان دیگر بازیگر نمایش «سه روایت از زندگی » که پیشتر هم در نمایش «ناتمام» سابقه همکاری با سیما تیرانداز را داشته است، درباره حضورش در این نمایش به ایسنا گفت: ما سال گذشته با خانم تیرانداز در نمایش «ناتمام» که در تالار «چهارسو» اجرای عمومی شد، تجربه خیلی خوبی را پشت سرگذاشتیم و از آن زمان به فکر اجرای کار بعدی بودیم و متنی را هم انتخاب کردیم اما چون بازنویسی آن زمان زیادی میبرد آن را کنار گذاشتیم و بعد من نمایشنامه «سه روایت از زندگی» را به خانم تیرانداز پیشنهاد دادم و قرار شد ایشان کار را کارگردانی کند و من هم بازی کنم، در واقع حضورم به عنوان بازیگر خیلی پروسه پیچیدهای نبود و همه چیز از قبل اتفاق افتاده بود. او درباره نقشاش در این اثر نمایشی توضیح داد: این نقش برایم مقداری سخت بود، از این بابت که اشتراکم با نقش خیلی کم است، روزهای اول هم برای این نقش پر از سرگیجهگی بودم که باید چکار کنم. بازیگرنمایش «تور عروس» افزود: در متن یکسری کد اطلاعاتی راجع به قصه وجود دارد ولی کدی که بازیگر براساس آن نقشاش را پیدا کند و آن را بسازد خیلی کم است. البته این میتواند یک ویژگی مثبت باشد که به شما این فرصت را میدهد که خودت نقش را رنگامیزی کنی و آن را بسازی و در کنارش هم سختیهایی دارد چون متن خارجی است و ما باید در این کار، ما به ازای فرهنگی خودمان را کنار میگذاشتیم و به سراغ یک فرهنگ دیگر که خیلی نمیشناسیم میرفتیم.
آهنینجان درباره میزان رضایتاش از نقشی که بازی میکند گفت: من هنوز از نقش راضی نیستم البته خانم تیرانداز نسبتی رضایت دارد و این خاطر لطفشان است ولی خودم هنوز خیلی راضی نیستم چون من شاگرد سمندریان هستم و او این ویژگی را به همه شاگردانش به ارث داده است. این بازیگر درباره اینکه چقدر سعی کرده است تغییراتی در نقشاش برای اجراهای مختلف ایجاد کند اظهار کرد: تغییرات در یک نقش بستگی به زندگی کردن نقش دارد، نمیشود یک نقش را اگر یکسال هم اجرا کنی ،365 دفعه یک جور اجرا برویم، اگر بازیگر به صورت مکانیکی این کار را میکند به او ایراد وارد است چون یا چنین بازیگری نقش را زندگی نمیکند یا اصولا فکر میکند سقف نقش مقداری مشخص است. وی افزود: برای من هیچ وقت اینگونه نبوده، نه در این کار و نه در هیچ کار دیگری، البته نه اینکه تعمدی بخواهم نقش را دستکاری کنم، من نقش را زندگی میکنم و خود زندگی این اتفاقات را در نقش به وجود میآورد. تا جایی که وقتی شب اول را با شب آخر اجرا مقایسه میکنیم دو دنیای کاملا متفاوت را هم در اجرا و هم در نقشها میبینیم. بازیگر نمایش «نا تمام» درباره فضا و ویژگیهای نمایشنامههای سمینارضا گفت: اصولا متنهای یاسمینارضا حول روابط آدمها، زوجها و خانوادهها میگردد و چند تا از کارهایش هم چارچوبهای مشخص دارد، مثل همین متن که چارچوباش با نمایش «خدای کشتار» نزدیک است. آهنینجان تصریح کرد: ممکن است در قالب نگارش این دو نمایش شبیه باشند اما کاملا با هم متفاوتاند، فرق این کار با «خدای کشتار» این است که اینجا سه برخورد مختلف بین این دو زوج مدنظر است، یعنی سه جور تصور از برخورد دو زوج را در سه شکل مختلفی که میتواند رخ بدهد در زوایای شخصی آدمها میبینیم. او اضافه کرد: یک بار در پرده اول همه به هم دروغ میگویند و روابط پشت دروغها شکل میگیرد، در پرده دوم همه آدمها خیلی رک هستند و کسی دروغ نمیگوید و در پرده سوم هم اتفاق جدیدی میافتد و فرضیه دیگری شکل میگیرد، خود این اتفاق نقطهای متفاوتی را راجع به این متن ایجاد میکند، شما آدمهایی مشخص میبینید که میتوانید سه جور زندگی شان را تصور کنید. یاسمینا رضا به خوبی به جزئیات میپردازد اما رضا مولایی دیگر بازیگر نمایش «سه روایت از زندگی» درباره تجربه حضور در این کار به ایسنا گفت: من در «خدای کشتار» با خانم تیرانداز همکاری خیلی خوبی داشتم، وقتی مرا دعوت کردند و پیشنهاد اولیه داده شد و بعد متن را خواندم، بدون تاملی پذیرفتم که در این نمایش حضور داشته باشم،فکر میکنم هر بازیگر دیگری هم جای من بود این کار را میپذیرفت. او در ادامه با اشاره به تفاوت متنهای نمایشنامههای یاسمینارضا گفت: این متن پیچیدهتر و سختتر از "خدای کشتار" است، ما در اینجا سه روایت مختلف داریم که باعث میشود نگه داشتن تماشاچی خیلی مشکل باشد،باید یک روایت کامل تمام شود و بعد دوباره روایت دیگری ازاول شروع شود. مولایی درباره سختی در آوردن نقشها در این نمایش گفت: به عنوان بازیگر اول احساس میکنی بازی در این چنین کار خیلی ساده است، دو تا زوج هستند و دارند با هم حرف میزنند. در حالی که پیدا کردن کاراکترها و پرداختن به این جزئیات به شکلی که در سطح باقی نماند و اینکه بخواهیم به عمق روابط بپردازیم خیلی سخت است،. در این نمایش در بازیها اگر کوچکترین حرکت اضافی داشته باشید، تماشاگر به سمت دیگری میرود به ویژه اینکه در جاهایی از متن تکرارهایی وجود دارد که این تکرارها باعث میشود تماشاچی گیج شود، تلاش ما هم این بوده که این گیجی اتفاق نیافتد. نمایش «سه روایت از زندگی» به کارگردانی سیما تیرانداز این روزها در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر هر شب به غیر از شنبهها ساعت 20 اجرا میشود.
به گزارش سينماخبر نمایش «سه روایت از زندگی» اثر "یاسمینارضا" و به کارگردانی "سیما تیرانداز" که در سه موقعیت به ظاهر ساده به برخوردها، ارتباطات و چالشهای دو زوج با یکدیگر میپردازد، در نوع و جنس بازیهای سعی میکند پیچیدگیها این روابط را به شکلی باورپذیر برای مخاطب به اجرا درآورد. لیلی رشیدی، امیر کاوه آهنین جان و رضا مولایی بازیگران نمایش «سه روایت از زندگی» در گفت وگویی با خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، از حضورشان در این اثر نمایشی، از سختیهای پیشرویشان برای درآوردن نقشها، اهمیت روابط و پیچیدگیهای ارتباطات انسانی در آثار «یاسمینا رضا» سخن گفتند. هر نمایش خارجی به ایرانیزه شدن نیاز ندارد لیلی رشیدی در نمایش «سه روایت از زندگی» که اولین تجربه همکاری خود را با سیما تیرانداز پشت سر میگذارد درباره دلایل حضورش در این کار گفت: این نمایش متن وسوسه کننده و نقشهای کامل و خوبی دارد. در کنار اینها خانم تیرانداز یک کارگردان حرفهای هستند، این دو عامل باعث شد که من قبول کنم در این نمایش حضور داشته باشم. او نمایشنامه «سه روایت از زندگی» یکی از بهترین و محبوبترین آثار "یاسمینارضا" دانست و ادامه داد: من موافق این موضوع نیستم که هر نمایشی که متن آن خارجی است، وقتی میخواهد اجرا شود باید ایرانی شود. بالاخره نمایشهای مختلفی اجرا میشود و آدم باید ببیند، چه خارجی باشد و چه ایرانی. این بازیگر تصریح کرد: اگر کارگردانی یک نمایش خارجی کار میکند، حتما نباید کار را به فضای نمایشهای ایرانی نزدیک کند تا مخاطب ایرانی همذات پنداری کند. نمایش خارجی، نمایشی است که تماشاگر ایرانی آن را میبیند. نمایشنامههای خارجی همانطور که وقتی ترجمه میشوند، در ترجمه ایرانیزه نمیشوند پس در اجرا هم میتوان آن را همانند یک نمایش خارجی درست اجرا کرد. رشیدی با اشاره به ویژگی مهم نمایشنامههای معاصر گفت: آثاری که به دغدغههای انسان میپردازد، مسائلی هستند که در همه جای جهان مطرح است و مختص یک جای خاص نیست. من خودم بدم نمیآید نمایشی خارجی ببینم که درست اجرا شده باشد اما دغدغهام نباشد، فکر نمیکنم خیلی لازم باشد وقتی یک نمایش خارجی اجرا میکنیم آن را ایرانیزه کنیم. ما میتوانیم آن را برطبق دغدغههای خودمان اجرا کنیم اما هوشمندی یک کارگردان و گروه اجرایی این است که از لایههای مختلف متن آن چیزی که به خودش، مملکتش و مردمش نزدیکتر است را بیرون بکشد و آن را پررنگ کند. این بازیگر همچنین درباره ویژگیهای نقشاش در نمایش «سه روایت از زندگی» توضیح داد: نقشی که در این کار بازی میکنم برایم نقش سختی بود، چون دائم حضور دارد و لایههای مختلفی دارد، در واقع همه آدمهای این نمایش لایههای مختلفی دارند.
این بازیگر با اشاره به اینکه چقدر سعی کرده است در طول اجراهای مختلف نمایش، تغییراتی را در نقشاش ایجاد کند، گفت: طبیعی است که نظرات کسانی که برایم مهم هستند را درباره نقش جویا شدم و تا حدی که به کل کار ضرر نزند تغییرات کوچک و جزئی را در نقش ایجاد میکنم. بالاخره آدم در برخورد با تماشاگر چیزهایی به دستاش میآید اما هیچ وقت کل کار عوض نمیشود،تنها ممکن است میزان انرژی که برای نقش میگذاریم دچار تغییر شود. رشیدی ادامه داد: وقتی یک بازیگر با یک گروه کار میکند باید مطیع و منعطف در برابر گروه باشد. به هر حال طبیعی است که هر کسی سلیقهای داشته باشد ولی وقتی با گروه کار میکنیم باید به کارگردان اطمینان داشته باشیم و ساز جدا نزنیم. این بازیگر درباره همکاریاش با این گروه اظهار کرد: من همیشه سعی کردم با گروههایی که آشنایی داشتم کار کنم و اینگونه نبوده با کسانی که کمتر میشناسم کار کنم. خانم تیرانداز هم واقعا کارگردانی هستند که به دلیل اینکه خودشان بازیگرند خیلی به جزئیات بازیها نگاه میکنند و نظرات درستی میدهند. رشیدی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره شرایط عمومی تئاتر عنوان کرد: فکر میکنم کارهای خوب کم اجرا نمیشوند. ما گروههای تئاتری خوب، بازیگرها و کارگردانهای خیلی خوبی داریم و در کنار اینها نسل جوان و جدید خیلی خوبی داریم، فقط مثل هرچیز دیگر، تئاتر و هنرمندان هم به حمایت احتیاج دارند، احتیاج به این دارند که تا حدی بهشان آزادی عمل بدهند، تئاتر باید دیده شود، تبلیغ خوب داشته باشد و مردم آن را بفهمند و به تئاتر دیدن عادت کنند. این بازیگر درباره شرایط تئاتر در دوران مدیریت جدید گفت: در دوره جدید حتما میتوانیم شاهد اتفاق بهتری باشیم، مطمئنا کسانی که سیاست گذارند و در راس هستند تئاثیر گذارند. او افزود: من برای حضور آقای مرادخانی به عنوان معاون هنری خیلی خوشحالم. به نظر من حضور آقای مرادخانی و همین طور حاج آقا طاهری در مدیریت تئاتر حضور خوشیمن و پربرکتی است. چرا که این افراد تا آنجایی که میشناسیمشان و صحبت میکنند،افرادی روشن و منطقی هستند و مدیرانیاند که به تئاتریها اعتماد دارند و دوست دارند تئاتر خوب باشد و اگر در این سمت قرار گرفتند به خاطر این است که دلشان برای تئاتر میتپد. لیلی رشیدی در پایان صحبتهایشان با اشاره به اینکه برای بهبود وضعیت تئاتر به زمان نیاز داریم تصریح کرد: ما احتیاج به اعتماد داریم، فکر میکنم مهمترین اتفاقی که در دولت یازدهم به وجود آمد، همین اعتمادی است که ما پیدا کردیم و امیدوارم این اعتماد بین تئاتریها و مدیران تئاتر بیشتر شود. همیشه نقش را زندگی میکنم امیر کاوه آهنینجان دیگر بازیگر نمایش «سه روایت از زندگی » که پیشتر هم در نمایش «ناتمام» سابقه همکاری با سیما تیرانداز را داشته است، درباره حضورش در این نمایش به ایسنا گفت: ما سال گذشته با خانم تیرانداز در نمایش «ناتمام» که در تالار «چهارسو» اجرای عمومی شد، تجربه خیلی خوبی را پشت سرگذاشتیم و از آن زمان به فکر اجرای کار بعدی بودیم و متنی را هم انتخاب کردیم اما چون بازنویسی آن زمان زیادی میبرد آن را کنار گذاشتیم و بعد من نمایشنامه «سه روایت از زندگی» را به خانم تیرانداز پیشنهاد دادم و قرار شد ایشان کار را کارگردانی کند و من هم بازی کنم، در واقع حضورم به عنوان بازیگر خیلی پروسه پیچیدهای نبود و همه چیز از قبل اتفاق افتاده بود. او درباره نقشاش در این اثر نمایشی توضیح داد: این نقش برایم مقداری سخت بود، از این بابت که اشتراکم با نقش خیلی کم است، روزهای اول هم برای این نقش پر از سرگیجهگی بودم که باید چکار کنم. بازیگرنمایش «تور عروس» افزود: در متن یکسری کد اطلاعاتی راجع به قصه وجود دارد ولی کدی که بازیگر براساس آن نقشاش را پیدا کند و آن را بسازد خیلی کم است. البته این میتواند یک ویژگی مثبت باشد که به شما این فرصت را میدهد که خودت نقش را رنگامیزی کنی و آن را بسازی و در کنارش هم سختیهایی دارد چون متن خارجی است و ما باید در این کار، ما به ازای فرهنگی خودمان را کنار میگذاشتیم و به سراغ یک فرهنگ دیگر که خیلی نمیشناسیم میرفتیم.
آهنینجان درباره میزان رضایتاش از نقشی که بازی میکند گفت: من هنوز از نقش راضی نیستم البته خانم تیرانداز نسبتی رضایت دارد و این خاطر لطفشان است ولی خودم هنوز خیلی راضی نیستم چون من شاگرد سمندریان هستم و او این ویژگی را به همه شاگردانش به ارث داده است. این بازیگر درباره اینکه چقدر سعی کرده است تغییراتی در نقشاش برای اجراهای مختلف ایجاد کند اظهار کرد: تغییرات در یک نقش بستگی به زندگی کردن نقش دارد، نمیشود یک نقش را اگر یکسال هم اجرا کنی ،365 دفعه یک جور اجرا برویم، اگر بازیگر به صورت مکانیکی این کار را میکند به او ایراد وارد است چون یا چنین بازیگری نقش را زندگی نمیکند یا اصولا فکر میکند سقف نقش مقداری مشخص است. وی افزود: برای من هیچ وقت اینگونه نبوده، نه در این کار و نه در هیچ کار دیگری، البته نه اینکه تعمدی بخواهم نقش را دستکاری کنم، من نقش را زندگی میکنم و خود زندگی این اتفاقات را در نقش به وجود میآورد. تا جایی که وقتی شب اول را با شب آخر اجرا مقایسه میکنیم دو دنیای کاملا متفاوت را هم در اجرا و هم در نقشها میبینیم. بازیگر نمایش «نا تمام» درباره فضا و ویژگیهای نمایشنامههای سمینارضا گفت: اصولا متنهای یاسمینارضا حول روابط آدمها، زوجها و خانوادهها میگردد و چند تا از کارهایش هم چارچوبهای مشخص دارد، مثل همین متن که چارچوباش با نمایش «خدای کشتار» نزدیک است. آهنینجان تصریح کرد: ممکن است در قالب نگارش این دو نمایش شبیه باشند اما کاملا با هم متفاوتاند، فرق این کار با «خدای کشتار» این است که اینجا سه برخورد مختلف بین این دو زوج مدنظر است، یعنی سه جور تصور از برخورد دو زوج را در سه شکل مختلفی که میتواند رخ بدهد در زوایای شخصی آدمها میبینیم. او اضافه کرد: یک بار در پرده اول همه به هم دروغ میگویند و روابط پشت دروغها شکل میگیرد، در پرده دوم همه آدمها خیلی رک هستند و کسی دروغ نمیگوید و در پرده سوم هم اتفاق جدیدی میافتد و فرضیه دیگری شکل میگیرد، خود این اتفاق نقطهای متفاوتی را راجع به این متن ایجاد میکند، شما آدمهایی مشخص میبینید که میتوانید سه جور زندگی شان را تصور کنید. یاسمینا رضا به خوبی به جزئیات میپردازد اما رضا مولایی دیگر بازیگر نمایش «سه روایت از زندگی» درباره تجربه حضور در این کار به ایسنا گفت: من در «خدای کشتار» با خانم تیرانداز همکاری خیلی خوبی داشتم، وقتی مرا دعوت کردند و پیشنهاد اولیه داده شد و بعد متن را خواندم، بدون تاملی پذیرفتم که در این نمایش حضور داشته باشم،فکر میکنم هر بازیگر دیگری هم جای من بود این کار را میپذیرفت. او در ادامه با اشاره به تفاوت متنهای نمایشنامههای یاسمینارضا گفت: این متن پیچیدهتر و سختتر از "خدای کشتار" است، ما در اینجا سه روایت مختلف داریم که باعث میشود نگه داشتن تماشاچی خیلی مشکل باشد،باید یک روایت کامل تمام شود و بعد دوباره روایت دیگری ازاول شروع شود. مولایی درباره سختی در آوردن نقشها در این نمایش گفت: به عنوان بازیگر اول احساس میکنی بازی در این چنین کار خیلی ساده است، دو تا زوج هستند و دارند با هم حرف میزنند. در حالی که پیدا کردن کاراکترها و پرداختن به این جزئیات به شکلی که در سطح باقی نماند و اینکه بخواهیم به عمق روابط بپردازیم خیلی سخت است،. در این نمایش در بازیها اگر کوچکترین حرکت اضافی داشته باشید، تماشاگر به سمت دیگری میرود به ویژه اینکه در جاهایی از متن تکرارهایی وجود دارد که این تکرارها باعث میشود تماشاچی گیج شود، تلاش ما هم این بوده که این گیجی اتفاق نیافتد. نمایش «سه روایت از زندگی» به کارگردانی سیما تیرانداز این روزها در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر هر شب به غیر از شنبهها ساعت 20 اجرا میشود.