ahmadfononi
معاونت انجمن
خبرگزاري فارس: مجيد صالحي در سريال «موج و صخره» ميتوانست از بازيگران معروف طنز همان بازيهاي تكراري قبل را بگيرد و مخاطب را بخنداند اما او اين بار ريسك كرد و با حركت روي لبه تيغ بازي نويني از بازيگران شناخته شده طنز گرفت.
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، تغيير فرمول هميشگي نيازمند پرداخت غرامت است، اين كه سالها سريال طنز نوروزي با يك فرمول خاص ساخته شده و البته مورد توجه مخاطب هم قرار گرفته، اتفاقي است كه كماكان تكرار ميشود. بازيگران كليشهاي، تكرار مكررات، قصهاي در حاشيه، بامزهگي بازيگراني كه سالهاست خودشان را تكرار ميكنند و اما هنوز محبوب مخاطب عام سيما هستند و...
سريال «موج و صخره» كه دومين تجربه جدي مجيد صالحي در بحث سريالسازي است، با فرمول جديدي آمد تا طنز تلويزيوني را با رنگ و لعابي متفاوت به گذشته در نوروز 90 ارائه كند، اتفاقي كه حركت بر لبه تيغ محسوب ميشد، صالحي هم ميتوانست با حضور علي صادقي و البته با يك قصه سردستي تماشاگران را معطوف خود كند و از همان شيوههاي مرسوم گذشته و با مزهگري صادقي در كنار خودش مخاطبي بيش از امروز كسب كند.
سريال «موج و صخره» گرچه داراي نقاط ضعف و قوت متفاوتي است كه هر كدام جاي بحث دارد اما به گمان خيليها يك حركت نو محسوب ميشود چرا كه با تغيير الفبا ميتوانست مذاق مخاطبان را نيز تغيير دهد.
اولين نكتهاي كه در اين مجموعه تلويزيوني نوروزي جاي بحث دارد انتخاب يك گروه متفاوت نسبت به گذشته در ساخت اين دست آثار است.
حضور مجيد صالحي و علي صادقي در كنار نيما شاهرخشاهي، زيبا برومند، الهام حميدي و... كه تاكنون بازي در مجموعهاي با اين شكل و شمايل را تجربه نكردهاند نشان از آن داشت كه قرار نيست يك طنز كلامي، مبتني بر بداههگويي و بازيهاي تكراري چند بازيگر از قبل امتحان پس داده را مجددا در اين مجموعه تجربه كنيم.
«موج و صخره» با اين تركيب جديد اگرچه دست به يك ريسك زد اما جواب داد. پازل بازيگران اين مجموعه خيلي زود كامل شد و تماشاگر حضور مجيد صالحي را در نقش «چاوش» در مقابل زيبا برومند در نقش صدف باور كرد، اگرچه زيبا برومند بالاجبار ميبايست جنس ديگري از بازي را در مقابل مجيد صالحي تجربه كند اما خيلي زود اين توازن برقرار شد و او در مقابل صالحي قاب درستي را تشكيل داد.
اگرچه بازي دو نقش اول اين كار دست مجيد صالحي را براي كارگرداني بهتر اين مجموعه بسته، اما حضور او براي ايجاد موفقيتهاي جالب و مفرح در يك سريال تلويزيوني غنيمت محسوب ميشود.
علي صادقي را به شكل و شمايل جديد ميبينيم او هرگز بازي معروف گذشته خود را تكرار نميكند، صادقي بسيار كنترل شده و براي پيشبرد داستان در خدمت سريال است و قرار نيست مثل گذشته تافتهاي جدا بافته باشد. الهام حميدي كه سالها با نقشهاي جدي در آثار مختلف تاريخي و ملودرامهاي سيما چيره شده، در سريال موج و صخره در نقش «پري» تواناييهاي خود را در نمايش يك كاراكتر در موقعيتهاي كميك به رخ ميكشد. حميدي در چهارچوبي كه به او فرصت داده شده است به خوبي از پس اين كاراكتر برآمده و به موازات قصه چاوش و صدف، به خوبي قصه خود را جلو ميبرد.
نيما شاهرخشاهي اگرچه ايفاگر نقشي است كه پرداخت درست و حسابي ندارد (تا اينجاي كار) اما شخصيت پيام را آبرومندانه جلو ميبرد (البته فينال اين شخصيت و طراحي آن در پايان خيلي مهم است).
رضا ناجي و محمدرضا داوودنژاد نيز دو بازيگر كشف شده اين مجموعه براي اين دست آثار محسوب ميشوند. (تاكيد ميكنم اين دست آثار) اگرچه يك طنز و كمدي خاص در بازي اين دو بازيگر هميشه و در آثار گذشته نيز وجود داشت و احتمالا با نگارنده هم عقيده هستيد همان طنز زيرپوستي در تجربههاي قبلي، عامل انتخاب اين دو بازيگر براي حضور در اين سريال محسوب ميشود اما به اعتقاد خيليها اين دو نيز در سريال «موج و صخره» تجربهاي جديد بودند و حضوري متفاوت را تجربه كردند.
سريال موج و صخره جزء محدود سريالهاي پرلوكيشن سالهاي اخير محسوب ميشود كه از حضور در لوكيشني مثل جزيره كيش بيشترين استفاده را برده است، اگرچه گاهي اين تغير لوكيشنها به شكل اغراقگونهاي در معرفي جزيره، پيشرفت قصه را تحتالشعاع قرار ميدهد اما بايد سريالي را كه پس از سالها از فضاي آپارتمان، دفتر مجله، شركت و خلاصه لوكيشنهاي ثابت و خاص مرسوم بيرون زده و به لحاظ استاتيك تصويري به دنبال فضاي جديد بوده را ستود.
سريال هرگز به دنبال به زور خنداندن مخاطبش نرفته و بازيگران طناز هميشگي (مجيد صالحي و علي صادقي) در خدمت قصه هستند، جدا از موفقيتهاي كميك حرفي در دل داستان وجود دارد كه ميتواند جزء نقاط قوت نوشته امير عباس پيام محسوب شود.
در پايان اگرچه به اعتقاد نگارنده، سريال موج و صخره يك تجربه نو محسوب ميشود و سازندگان آن در اين ساختار جديد، خود را براي پرداخت غرامت نيز آماده كردهاند، اما بايد گفت اين مجموعه شريف توانست نظر مخاطب شبكه تهران را در نوروز 90 به خود جلب كند. اگرچه ميتوانست با معطوف كردن كارگردان به پشت دوربين و پرداخت بهتر و محكمتر كاراكترهايي كه گاهي به زور براي آنها شناسنامهاي ثبت ميشود، اثري موفقتر از آب درآيد. قطعا اگر مجيد صالحي بازيگري طناز در حد و اندازههاي خودش را براي نقش چاووش انتخاب ميكرد ميتواسنت با وسواس بيشتري پشت دوربين سريالش قرار بگيرد اتفاقي كه با سه در چهار افتاد.
صالحي ميتوانست از اين تعدد لوكيشن براي طراحي ميزاشنهاي زيباتر سود ببرد اتفاقي كه قطعا به فرصت و تمركز بيشتري نيازمند بود. سريالهايي كه در آثار مناسبي به خصوص نوروز كمتر يافت ميشود.
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، تغيير فرمول هميشگي نيازمند پرداخت غرامت است، اين كه سالها سريال طنز نوروزي با يك فرمول خاص ساخته شده و البته مورد توجه مخاطب هم قرار گرفته، اتفاقي است كه كماكان تكرار ميشود. بازيگران كليشهاي، تكرار مكررات، قصهاي در حاشيه، بامزهگي بازيگراني كه سالهاست خودشان را تكرار ميكنند و اما هنوز محبوب مخاطب عام سيما هستند و...
سريال «موج و صخره» كه دومين تجربه جدي مجيد صالحي در بحث سريالسازي است، با فرمول جديدي آمد تا طنز تلويزيوني را با رنگ و لعابي متفاوت به گذشته در نوروز 90 ارائه كند، اتفاقي كه حركت بر لبه تيغ محسوب ميشد، صالحي هم ميتوانست با حضور علي صادقي و البته با يك قصه سردستي تماشاگران را معطوف خود كند و از همان شيوههاي مرسوم گذشته و با مزهگري صادقي در كنار خودش مخاطبي بيش از امروز كسب كند.
سريال «موج و صخره» گرچه داراي نقاط ضعف و قوت متفاوتي است كه هر كدام جاي بحث دارد اما به گمان خيليها يك حركت نو محسوب ميشود چرا كه با تغيير الفبا ميتوانست مذاق مخاطبان را نيز تغيير دهد.
اولين نكتهاي كه در اين مجموعه تلويزيوني نوروزي جاي بحث دارد انتخاب يك گروه متفاوت نسبت به گذشته در ساخت اين دست آثار است.
حضور مجيد صالحي و علي صادقي در كنار نيما شاهرخشاهي، زيبا برومند، الهام حميدي و... كه تاكنون بازي در مجموعهاي با اين شكل و شمايل را تجربه نكردهاند نشان از آن داشت كه قرار نيست يك طنز كلامي، مبتني بر بداههگويي و بازيهاي تكراري چند بازيگر از قبل امتحان پس داده را مجددا در اين مجموعه تجربه كنيم.
«موج و صخره» با اين تركيب جديد اگرچه دست به يك ريسك زد اما جواب داد. پازل بازيگران اين مجموعه خيلي زود كامل شد و تماشاگر حضور مجيد صالحي را در نقش «چاوش» در مقابل زيبا برومند در نقش صدف باور كرد، اگرچه زيبا برومند بالاجبار ميبايست جنس ديگري از بازي را در مقابل مجيد صالحي تجربه كند اما خيلي زود اين توازن برقرار شد و او در مقابل صالحي قاب درستي را تشكيل داد.
اگرچه بازي دو نقش اول اين كار دست مجيد صالحي را براي كارگرداني بهتر اين مجموعه بسته، اما حضور او براي ايجاد موفقيتهاي جالب و مفرح در يك سريال تلويزيوني غنيمت محسوب ميشود.
علي صادقي را به شكل و شمايل جديد ميبينيم او هرگز بازي معروف گذشته خود را تكرار نميكند، صادقي بسيار كنترل شده و براي پيشبرد داستان در خدمت سريال است و قرار نيست مثل گذشته تافتهاي جدا بافته باشد. الهام حميدي كه سالها با نقشهاي جدي در آثار مختلف تاريخي و ملودرامهاي سيما چيره شده، در سريال موج و صخره در نقش «پري» تواناييهاي خود را در نمايش يك كاراكتر در موقعيتهاي كميك به رخ ميكشد. حميدي در چهارچوبي كه به او فرصت داده شده است به خوبي از پس اين كاراكتر برآمده و به موازات قصه چاوش و صدف، به خوبي قصه خود را جلو ميبرد.
نيما شاهرخشاهي اگرچه ايفاگر نقشي است كه پرداخت درست و حسابي ندارد (تا اينجاي كار) اما شخصيت پيام را آبرومندانه جلو ميبرد (البته فينال اين شخصيت و طراحي آن در پايان خيلي مهم است).
رضا ناجي و محمدرضا داوودنژاد نيز دو بازيگر كشف شده اين مجموعه براي اين دست آثار محسوب ميشوند. (تاكيد ميكنم اين دست آثار) اگرچه يك طنز و كمدي خاص در بازي اين دو بازيگر هميشه و در آثار گذشته نيز وجود داشت و احتمالا با نگارنده هم عقيده هستيد همان طنز زيرپوستي در تجربههاي قبلي، عامل انتخاب اين دو بازيگر براي حضور در اين سريال محسوب ميشود اما به اعتقاد خيليها اين دو نيز در سريال «موج و صخره» تجربهاي جديد بودند و حضوري متفاوت را تجربه كردند.
سريال موج و صخره جزء محدود سريالهاي پرلوكيشن سالهاي اخير محسوب ميشود كه از حضور در لوكيشني مثل جزيره كيش بيشترين استفاده را برده است، اگرچه گاهي اين تغير لوكيشنها به شكل اغراقگونهاي در معرفي جزيره، پيشرفت قصه را تحتالشعاع قرار ميدهد اما بايد سريالي را كه پس از سالها از فضاي آپارتمان، دفتر مجله، شركت و خلاصه لوكيشنهاي ثابت و خاص مرسوم بيرون زده و به لحاظ استاتيك تصويري به دنبال فضاي جديد بوده را ستود.
سريال هرگز به دنبال به زور خنداندن مخاطبش نرفته و بازيگران طناز هميشگي (مجيد صالحي و علي صادقي) در خدمت قصه هستند، جدا از موفقيتهاي كميك حرفي در دل داستان وجود دارد كه ميتواند جزء نقاط قوت نوشته امير عباس پيام محسوب شود.
در پايان اگرچه به اعتقاد نگارنده، سريال موج و صخره يك تجربه نو محسوب ميشود و سازندگان آن در اين ساختار جديد، خود را براي پرداخت غرامت نيز آماده كردهاند، اما بايد گفت اين مجموعه شريف توانست نظر مخاطب شبكه تهران را در نوروز 90 به خود جلب كند. اگرچه ميتوانست با معطوف كردن كارگردان به پشت دوربين و پرداخت بهتر و محكمتر كاراكترهايي كه گاهي به زور براي آنها شناسنامهاي ثبت ميشود، اثري موفقتر از آب درآيد. قطعا اگر مجيد صالحي بازيگري طناز در حد و اندازههاي خودش را براي نقش چاووش انتخاب ميكرد ميتواسنت با وسواس بيشتري پشت دوربين سريالش قرار بگيرد اتفاقي كه با سه در چهار افتاد.
صالحي ميتوانست از اين تعدد لوكيشن براي طراحي ميزاشنهاي زيباتر سود ببرد اتفاقي كه قطعا به فرصت و تمركز بيشتري نيازمند بود. سريالهايي كه در آثار مناسبي به خصوص نوروز كمتر يافت ميشود.