اگر جشنواره فیلم فجر را به جوانی تشبیه کنیم که 32 سال از عمرش میگذرد، طبیعتا یکی از مهمترین آموختههای زندگی او، حفظ حرمت مهمان است؛ بویژه وقتی مهمان از کشوری غریب با زبانی ناآشنا باشد...
در چهارمین روز جشنواره فیلم فجر که عنوان بینالمللی به راستی بر تارک آن میدرخشد، یک درک واقعی ایجاد شد از این پرسش که چرا ما ایرانیها، معروف هستیم به آدمهای خوشاستقبال و بدبدرقه!؟
اگر جشنواره فیلم فجر را به جوانی تشبیه کنیم که 32 سال از عمرش میگذرد، طبیعتا یکی از مهمترین آموختههای زندگی او، حفظ حرمت مهمان است؛ بویژه وقتی مهمان از کشوری غریب با زبانی ناآشنا باشد...
اما اینجا در کاخ جشنواره، مقامات جشنواره فیلم فجر بهخاطر مشغولیت زیاد! مهمانان خارجی را فراموش میکنند؛ همانهایی که با ترفندهای مختلف پایشان به جشنواره کشیده شده، حالا در پایین برج میلاد باید مدتها منتظر تاکسی باشند و با زبان بیزبانی، به مسئول آژانس بفهمانند که میخواهند از مکانهای دیدنی تهران دیدن کنند.
چهره برافروخته «دبورا یانگ» - منتقد معروف هالیوود ریپورتر - در کیوسک آژانس برج میلاد که قصد داشت به هتل محل اقامتش برود، لحظههای پراسترس «ویرا لانگرووا» - از مقامات جشنواره کارلووی واری – که در ششمین سفرش به تهران سعی میکرد چند ساعت باقیمانده تا مراسم اختتامیه بینالملل را در یکی از موزههای تهران بگذراند، پس از نیم ساعت تحمل سرمای افزون محوطه برج میلاد، به لحظهای ختم شد که خودروی تاکسی پراید رنگ رو رفتهای، چهار مهمان خارجی سرشناس جشنواره فیلم فجر را به زور در خود جای میدهد و همزمان، هریک را به اجبار به مسیری میبرد!
شاید فشرده نشستن در پراید محصول داخل، لذتی منحصر بهفرد و کمیاب دارد که حتی BMWهای جشنواره برلین هم به دست نمیدهند. مخصوصا که بهعنوان مهمان خارجی جشنواره، مجبور باشید کرایهی آنرا هم خودتان پرداخت کنید.