• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آزادی ورعایت فاصله نشانه عشق هست

sasan

Banned
زوج ها در دوران نامزدی, همیشه کنار هم نیستند, اما, وقتی کنار هم هستند, واقعاُ باهم هستند. به یکدیگر تمرکز دارند. ساعاتی را که باهم سر می کنند, کیفیت دارند. خصلت عشق نیز همین است. عشق از روی آزادی هست که لذت بخش است و زمانی که به اجبار تبدیل شود, کیفیت و کاربرد خود را از دست می دهد. تبدیل به عادت می شود و عادت نیز, نفس است. هیچ عادتی لذت بخش نیست. هیچ تکراری لذت بخش نیست. نسخهء تکراری, نسخهء کاذب است. عادت, نشخوار کردن گذشته است و نشخوار کردن نیز, نفس را چاق می کند.

هیجان و حواس پنجگانه ما, در دوران دوستی و نامزدی از کیفیت بالایی برخوردار است, و تمام اعضای بدن دختر و پسر, نسبت به یکدیگر واکنش نشان می دهند. در این دوران اگر دختر و پسر, دست همدیگر را در دست هم قرا دهند, بقیه قسمت های بدنشان نیز, آن را حس می کنند, و این به خاطر سطح تمرکز و مراقبه بالای اینان می باشد که باعث می شود, ارتباط و نزدیکی و حضور در آن موقعیت و لحظه, رخ بدهد. وقتی تمرکز, کامل باشد, سایه ایجاد نمی شود. حواس ما, برای حس ژرف و عمیق هرچیزی, برای عمق لذت هرچیزی, نیاز به تمرکز و مراقبه دارد. تمرکز, زمانی دچار اختلال می شود که عملی از روی اجبار و عادت باشد, و به همین جهت هست که بعد از دوران نامزدی و عقد و رفتن عروس به خانه شوهر و نه ماه بعد, بسیاری از هیجانات و شیرینی ها تبدیل به خاطره می شوند!

بیایید, یکدیگر را آزاد بگذاریم. آزادی تاج و سرور عشق است. اگر آزادی از ما سلب شود, سرخورده می شود, و دودش به چشم خود ما می رود. آیا از خودمان پرسیده ایم که چرا باید زن و شوهرها, هرشب, در یک رختخواب و اتاق باید استراحت بکنند؟ چرا باید زن و شوهرها, تمام عمرشان را هرجا و همه جا, کنار هم باشند؟ همین عادت های موروثی هست که باعث می شود, کیفیت و شدت علاقه زن و شوهرها, به مرور زمان از بین می رود و اغلب مواقع, بیشتر از نه ماه طول نمی کشد! دو نوع دوست داشتن در بازار موجود است که یکی از آن, بسیار منسوب و مرسوم است, و آن دوست داشتن, از نوع و جنسِ"کنترل" است. از نوعِ نفس است. نوع و جنس دیگر, از نوع و جنس "آزادی" است. و هر کدام از این دو جنس, کار و نتایج و عواقب خاص خود را دارد. حالا انتخاب با شماست.

نوع اول از نوع "کنترل" ادعا دارد, از آنجایی که همسر خود را دوست دارد, نمی خواهد, حتی آفتاب نیز, صورت او را ببیند! به خاطر علاقه زیادش به همسرش, دوست ندارد که او در بیرون از خانه کار بکند! از بس که به او علاقه مند است و عاشق اوست, دوست ندارد که او را با کسی دیگر تقسیم کند. می گوید که, از بس همسرم را دوست دارم, نمی خواهم از کنار و چشم من دور بشود. برهان و منطقش نیز, این است که می گوید: اگر همسر آدمی, به کسی دیگر مهر و عشق بورزد, همین باعث می شود که از سهم و زمانی که به همسر خود صرف می نماید, کاسته شود. و با این برهان و منطق, عمری را کنار هم و مزاحم هم می گذرانند و پیر می شوند, اما از هم جدا نمی شوند! باهم بودن و کنار هم بودن, برای این نوع انتخاب, مهم است, نه کیفیت و خود عشق!

اینان دوست دارند, هرشب کنار هم بخوابند, اما مهم نیست که از روی عادت و یا از روی آزادی باشد. اینان دوست دارند, نقش و ادای عاشقان و همسران ایده آل را بازی بکنند و هیچ علاقه و شناختی به خود عشق ندارند. به همین خاطر هست که بعد از چهل سال در کنار هم بودن, اعتراف می کنند که, همان نه ماه و یا سال های اول از همسرشان طلاق گرفته اند و دلیل باهم بودن, یک رسم و ترس از آبرو بوده است! این اعترافات و راز دل ها را فقط به کسی می گویند که پیش او, احساس امنیت روانی می کنند و ترس از سرزنش و ملامت ندارند.

بیایید, کورکورانه و از روی عادات کهنه و یخ زده, زندگی را بر یکدیگر, سرد و حرام نکنیم. هرشب در یک رختخواب خوابیدن, هیچ توجیه علمی و روانشناختی ندارد. همه جا و هرجا, کنار هم بودن, فرصت نفس کشیدن و نفسی تازه کردن را از من و شما می گیرد. این را برای همیشه بدانیم, زمان و مدتی که باهم هستیم, خیلی مهم نیست, بلکه مهم, کیفیت و نوع باهم بودن است. چه ارزشی دارد که عمری در کنار هم باشیم, اما اگر بخواهیم, از لحظات شیرین آن سخن بگوییم, ساعاتی بیش نیست! همسر شما, از روی عادت و سنت و فرهنگ, می تواند, همیشه پیش شما باشد, اما, آیا واقعاً او پیش شماست یا شما را در خود نشخوار و تکرار می کند!؟

آیا شما دوست دارید, یک عمر با کسی همنشینی کنید, که در آن تردیدها و اجبارها و عادت ها, حاکم باشند و یا ساعاتی که در آن اعتماد و عشق و آزادی و عمق, حاکم باشد؟ آزادی بی جهت عزیز نیست, آزادی, تازگی بر ما به ارمغان می آورد. آزادی, ارتباط ما را با همسرمان هرلحظه تازه می کند, اجازه نمی دهد که عشق ما, کهنه شود, عشقی که کهنه می شود, عشق نیست! نفس است, عادت و کامپیوتر است.

سحرناز می گوید که, ارتباط من با مردان دیگر, از علاقه من به شوهرم کم نمی کند, بلکه علاقهء من را به او می افزاید. ارتباط محبت آمیز من با دیگران, به کیفیت ارتباط من با همسرم کمک می کند. ارتباط من با دیگران, نقشه و توطئه چینی برای همسرم نیست. ارتباط من با دیگران, تحقیر همسرم و خیانت به او هم نیست. ارتباط من با دیگران, در مرحله اول, خودجوش است و ربطی به نفر سومی ندارد و اگر نفر "سومی" از این ارتباط خوشحال نیست, نشان بیگانگی او نسبت به من است. اگر او با من یگانه بود, از لذت بردن من لذت می برد! نه این که مانع لذت بردن من می شد.

عمق و درک واقعی را به راحتی می توان در خود شناخت, حس یگانگی و اندازهء وصل بودن خود به خدا و دیگران را به راحتی می توان سنجید. اگر شما از لذت و آزادی دیگران شادمان می شوید و یا به همان اندازه و یا بیشتر نیز, لذت می برید, این بر شما مبارک باد! و خداوند این وصل را هجران نکند. اگر می توانید, شادی هایتان را با دیگران تقسیم کنید, این یگانگی نیز بر شما مبارک باد. اگر من و شما از نزدیک, چیزی را مشاهده کنیم, آن را کامل, تجربه و ملاقات نخواهیم کرد. کمی باید از آن فاصله بگیریم تا بتوانیم, آن را کامل و سه بعدی ببینیم. اگر زیادی به همسرمان نزدیک شویم, شانس اینکه او را گم کنیم, بسیار بالا خواهد بود و ما از دیدن و تجربه آن, حتی اگر او در عقد و متعلق به ما نیز باشد, محروم خواهیم ماند, آنگاه, زیبایی هایش را, دیگران که از فاصله متعادل مشاهده می کنند, بهتر خواهند دید.

برای دیدن یک تابلو, باید فاصله و قاعده را رعایت کرد, وگر نه, یا زیادی نزدیک می شویم و یا زیادی دور می شویم. من ازدواج و تشکیل خانواده را مانعی برای رشد انسان نمی بینم, اما, بعضی از عادت ها و نزدیکی های زیادی, حالت خفگی و مزاحمت در انسان می آفرینند. من هیچ لزومی نمی بینم که اتاق خواب زن و شوهرها یکی باشد و برعکس, بر این باورم که اتاق خواب بهتر است جدا باشد. جدا بودن اتاق خواب, جدایی نمی آورد, آنکه جدایی واقعی می آورد, رعایت نکردن فاصله هاست. اگر فاصله ها را رعایت نکنیم, به مرور زمان باهم بیگانه خواهیم شد, و حتی با اختیار کردن همسران متعدد نیز, دنبال کسی خواهیم بود که از فاصله, تماشاگر و ناظر ماست. رعایت فاصله, رعایت جایگاه عشق است, آزادی و رعایت فاصله, نگهبان عشق است. آزادی و رعایت فاصله, کیفیت عشق است. رعایت بعضی از فاصله ها, اجتناب ناپذیر است و نیاز و شرط رشد است. آفتاب تابان نیز با زمین و ماه, فاصله دارد, و این فاصله, شرط تعادل و برقراری زمین است!
 
بالا