ارزيابي كردن چاكراها به منظور بررسي ميزان انباشتگي برق شيميايي (الكتروشيميايي) آن، موضوع سادهاي است كه با radiesthesia ( افت و خيز نيرو در حوزة الكترومغناطيسي ) مرتبط ميباشد. فردي كه مورد ارزيابي قرار ميگيرد بايستي به حالت درازكش (به پشت ) بخوابد و سر او در جهت شمال يا مشرق باشد. درمانگر، پاندولي را مستقيماً روي هر يك از مراكز چاكرايي در امتداد ذخيرة ( منبع انرژي ) نصفالنهاري (شكل 6 ) به حالت معلق نگه ميدارد. كانون هريك از مراكز را ميبايست در جهت حركت عقربة ساعت حركت دوراني داد. نيرو و جهت حركت پاندول نشانگر وضعيت انرژي در سطح چاكرا ميباشد. هر گاه پاندول در جهتي غير از جهت عقربة ساعت حركت كند، در حاليكه روي يك مركز مخصوص معلق ميباشد. نشانگر عدم توازن يا انباشتگي برق شيميايي (الكتروشيميايي ) در آن مركز ميباشد.
بر هم خوردگي مركز چاكرايي ممكن است ماهيتاً شديد يا مزمن باشد. عدم توازن شديد نشانگر يك وضعيت موقتي يا يك مرحلة نامتعادل بودن برق شيميايي (الكتروشيميايي) باشد. بر همخوردگي شديد معمولاً حاصل يك دورة كوتاه از كشمكشهاي دروني يا چالشهاي زندگي روزمره ميباشد. بر هم خوردگي شديد هنوز الگوهايي جسمي و ماهيچهاي را ايجاد نكرده است زيرا هنوز با چنبرة بازخورد روانشناختي به قدر كافي تركيب نشده است كه بتواند چنين كاري را انجام دهد.
عدم توازن مزمن از طرف ديگر، نمايانگر وضعيت مكرر نامتعادل بودن برق شيميايي (الكتروشيميايي ) ميباشد. اينگونه بر هم خوردگي تكراري بوده، زمينة تداوم بيشتري را فراهم ساخته و حالتي است كه سبب ايجاد تأثيرات منفي در ارتعاشات ماهيچهها و بافتها ميگردد. بر هم خوردگي مزمن هميشه همراه با تنشهاي جسمي و ماهيچهاي مربوط به خود ميباشد و نشان دهندة الگوي روانشناختي ثابتي است كه مشخصاً شروع به تأثيرگذاري بر بافتهاي بدن كرده است.
بر هم خوردگي مركز چاكرايي ممكن است ماهيتاً شديد يا مزمن باشد. عدم توازن شديد نشانگر يك وضعيت موقتي يا يك مرحلة نامتعادل بودن برق شيميايي (الكتروشيميايي) باشد. بر همخوردگي شديد معمولاً حاصل يك دورة كوتاه از كشمكشهاي دروني يا چالشهاي زندگي روزمره ميباشد. بر هم خوردگي شديد هنوز الگوهايي جسمي و ماهيچهاي را ايجاد نكرده است زيرا هنوز با چنبرة بازخورد روانشناختي به قدر كافي تركيب نشده است كه بتواند چنين كاري را انجام دهد.
عدم توازن مزمن از طرف ديگر، نمايانگر وضعيت مكرر نامتعادل بودن برق شيميايي (الكتروشيميايي ) ميباشد. اينگونه بر هم خوردگي تكراري بوده، زمينة تداوم بيشتري را فراهم ساخته و حالتي است كه سبب ايجاد تأثيرات منفي در ارتعاشات ماهيچهها و بافتها ميگردد. بر هم خوردگي مزمن هميشه همراه با تنشهاي جسمي و ماهيچهاي مربوط به خود ميباشد و نشان دهندة الگوي روانشناختي ثابتي است كه مشخصاً شروع به تأثيرگذاري بر بافتهاي بدن كرده است.