• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آسمان بی‌ستاره

parisa

متخصص بخش
[h=3]
1.png
[h=2]نجوم - بابک امین‌تفرشی، روزنامه‌نگار علمی و چهره شناخته شده نجوم آماتوری ایران در یادداشتی به وضعیت آلودگی نوری و عوامل احتمالی آن در سطح کشور پرداخته است.
[h=4]نور بیشتر، آبادتر! متاسفانه این طرز فکر عقب افتاده و به نوعی خودخواهانه مدتی است در ایران هم رایج شده. به خصوص این‌که استفاده زیاد از برق برای بسیاری هزینه سنگینی ندارد و به رخ‌نمایی نورانی بودن یا به احساس امنیت حاصل از روزشدن محیط طبیعی شب می‌ارزد. روستاهای کوچک به اندازه یک شهر نورانی می‌شوند تا در مقابل هم قد علم کنند، به خصوص وقتی که جاذبه‌ای گردشگری در آنها معرفی شود یا جمعیت آنجا به حدی برسد که با کمی نمادهای شهری، مثل نورهای خیره‌کننده و نابودکننده آرامش و طبیعت شب، بتوان آن روستا را به شهر تغییر داد. ویلایی تفریحی که به‌جز چند روز سال که میزبان توانگرانی است که در هر ییلاق یک خانه ساخته‌‌اند، در طول سال خالی از سکنه با چراغ‌های روشن و بی‌علت خودنمایی می‌کند، که شاید همه به یادشان باشد که این خانه فلان توانگر است و در طبیعت شب هیچ چیزی به‌جز نور خیره‌کننده آنجا را نبینند. یک بقالی کوچک در شهر آن قدر سردر خود را نورانی می‌کند که زیر آن احساس می‌کنید ساعت 12 ظهر است. پمپ بنزینی کوچک یا حتی یک رستوران میان‌راهی آن قدر مملو از نورافکن‌های شدید می‌شود که از کیلومترها دورتر نور آن به چشم آید و مشتری را جذب کند بی‌خبر از آن‌که خیرگی حاصل از نور آن در چشم راننده می‌تواند سبب حادثه و حتی مرگ یک یا چند انسان شود. آیا نورافشانان در مقابل چنین احتمالی احساس مسئولیت می‌کنند؟
city-night-and-dark-sky.jpg

مشکل آلودگی نوری مسئله جدیدی نیست اما در سال‌های اخیر رشد بی سابقه‌ای در ایران داشته است. تبعات آن فقط به حادثه‌های احتمالی و از دست رفتن آرامش شب ختم نمی‌شود. بخش دیگر آسمانی است که بالای سر از دست می‌رود. آسمان‌شب بخشی از طبیعت است و همان‌قدر که ساخته‌شدن یک برج درست مقابل دید دریا یا یک کوه زیبا از پنجره شما آزار‌دهنده است، برای آنهایی که این بخش از طبیعت را می‌شناسند تابیدن نورهای اضافه به آسمان همان‌قدر دل‌آزار است. انسان هزاران سال با این بخش از طبیعت اخت بوده است. هنوز تعدادی هستند که در شب‌های تابستان در حیاط و ایوان خانه روستایی خود با رواندازی از ستاره‌ها می‌خوابند یا آنهایی که تهران سی‌چهل سال پیش را به یاد ما می‌آورند که چطور تک شهاب‌ها را از بام خانه می‌شمردند و با فکری آرام به خواب می‌رفتند. از دست رفتن طبیعت فقط نابودی یک منظره نیست، نابودی آرامش زندگی است. برخی از ما در زندگی روزمره سیاره زمین یا حتی شهر و کشور خودمان را دریایی بی‌انتها تصور می‌کنیم که خراب‌کاری‌ها را می‌شورد و می‌برد. کیسه پلاستیک یا بطری را که در طبیعت پرت می‌کنیم احتمالا باد یا موج آب با خود می‌برد. اما کجا می‌برد؟ آیا این‌که فقط از مقابل چشم شما دورکند کافی است؟ آیا اگر روستای بالایی زباله‌های خود در دره پایینی بریزند چون آن‌ها را دیگر در محیط خود نمی‌بینند کافی است؟ به مرور بر سر روستای پایین دره چه می‌آید. آیا چون زمین سیاره بزرگی است بریدن چند درخت، روشن‌کردن صد نورافکن بی‌مصرف، و نابودشدن چند دریاچه بی‌اهمیت است؟ این تفکر شاید در جامعه‌ای قبیله‌ای با جمعیت‌های چند صدنفره برای زمین بی‌خطر بوده ‌است اما حالا که هفت میلیاردنفر هستیم چطور؟
شاید بپرسید که چرا اثر تخریبی نورهای اضافی را با مشکلات بزرگی مثل نابودی جنگل‌ها مقایسه می‌کنم. بزرگنمایی‌ای در کار نیست. زمین و محیط زیست آن بسیار کوچک‌تر و حساس‌تر از آن است که تفکر قبیله‌ای تصور می‌کند. اشتباهات و خواسته‌های افسارگریخته انسان طبیعت را عاجز کرده. ظاهرا بخشی از جامعه بشری با فرهنگی تازه به دوران‌رسیده نمی‌دانند چطور از امکانات علم و فناوری قرن بیست و یکم بهره ببرند بدون آنکه خانه خود را به ویرانه تبدیل کنند. فقط تا حدود یک قرن پیش موجودات روی زمین نسل در نسل در شب‌های طبیعی زندگی می‌کردند. حالا موجودات شبگرد در محیط زندگی خود باید به خورشید‌‌های تازه‌ای ‌عادت‌کنند که انسان ساخته است. نورهای شدید مسیر پرندگان مهاجر را به بیراهه تغییر می‌دهد یا سبب مرگ انبوه بچه لاک پشت‌هایی می‌شود که پس از تولد به جای اقیانوس به سوی نور هتل‌های کنار دریا کشیده می‌شوند.
و اما انسان. گرچه هنوز تایید قطعی علمی بر ارتباط برخی بیماری‌های خاص و مشکلات روان‌شناختی با شب‌های بیش از حد روشن شهرها در دست نیست اما پژوهش‌های جدی در این زمینه شروع شده و برخی آمارهای گرفته شده آن را تایید می‌کند.
اما آیا وقتی شهرها به ظلماتی ترسناک تبدیل شود که آسمان شب آن فرشی از ستاره باشد، ستاره شناسان بالاخره راضی می‌شوند؟ حقیقت این است که کسی به دنبال این نیست. نورها نیاز زندگی در دنیای مدرن است اما فقط شیوه و میزان استفاده از آن است که باید بیاموزیم. در چراغ‌های معابر که حباب شیشیه‌ای آنها بیرون آمده یا برای پوشش‌دهی بیشتر زاویه غیرعمود پیدا کرده‌‌اند 30 تا 40 درصد نور به افق یا مسقیم به آسمان هدر می‌رود. برخی نورافکن‌های که برای تزیین یا امنیت به یک بنا تابیده‌اند هدردهی حتی بیش از این دارند. حتما تلالو این نورهای چشمگیر را از هواپیما دیده‌اید اگر قرار است زمین را روشن کنند چرا به طور مستقیم از بلندی‌ها دیده می‌شوند؟ آماری که چند سال پیش در اروپا گرفته شد این هدردهی انرژی برای چراغ خیابان در سال معادل صد لیتر نفت حساب کرده است. فقط کافی است به جمع این هزینه برای هزاران چراغ یک شهر فکر کنید.

 
بالا