آشنایی با نظریه ی نسبیت خاص به زبان ساده
نظریه ی نسبیت خاص آلبرت اینشتین از این واقعیت سرچشمه گرفت که، وقتی سرعت نور را در جهتهای مختلف (در جهت حرکت زمین و در خلاف جهت حرکت زمین) اندازه گرفتند انتظار آن بود که طبق قانون ترکیب سرعت ها، متفاوت باشد، اما سرعت نور در هر راستایی که اندازه گرفته می شد مقدار ثابت و یکسانی به دست می داد. اینشتین اعلام کرد آن چه را آزمایش نشان میدهد یک اصل میگیریم و نه آن چه را نیوتون بیان کرده است. بنابراین اصل، سرعت نور مستقل از حرکت چشمه¬ی نور و آشکار ساز است. او کوشید قانون های کیهان را به گونه ای تنظیم کند که این موضوع در آنها در نظر گرفته شده باشد.
مطالعات اینشتین نشان داد، برای آن که شخص در محاسبات خود ثابت بودن سرعت انتشار نور را در نظر بگیرد، لازم است بسیاری از پدیدههای غیر منتظره را بپذیرد؛ این که هرچه سرعت حرکت جسم زیادتر شود، طول جسم در جهت حرکت کوتاه تر میشود؛ هرچه سرعت حرکت جسم زیادتر شود، جرم آن بیشتر می شود؛ هرچه سرعت حرکت جسم زیادتر شود، از شتاب گذشت زمان بر آن کاسته خواهد شد، به طوری که وقتی به سرعت نور برسد زمان به طور کلی میایستد. در تمام این حالت¬ها حداکثر سرعت ممکن، همان سرعت نور در خلأ است.
اینشتین با تنظیم معادله ی مشهورش E = mc2 ( E نماینده انرژی؛ m نماینده ی جرم؛ c نماینده سرعت نور است) نشان داد که جرم و انرژی گوهری یگانه-اند و می توانند به یکدیگر تبدیل شوند.
این مفاهیم را اینشتین در سال 1905 میلادی برای اجسامی ثابت کرد که دارای سرعت ثابت و مسیر حرکت مستقیم باشند. او به این نوع حرکت در نظریه ی نسبیت خاص پرداخت.
پدیدههای ذکر شده تنها در سرعت خیلی زیاد محسوس اند. بنابراین، قانون¬های نیوتونی در سرعتهای معمولی به کار میآید، زیرا که در این سرعت ها( حتی سرعت راکتها و سفینههای فضایی)، اثرهایی که اینشتین پیش بینی کرده بود چنان ناچیز است که قابل درک نیست. سرعت هایی که ما با آنها در زندگی سروکار داریم سرعتهای معمولی هستند و در حوزه ی کاربرد قانونهای نیوتونی قرار دارند. این قانون های نیز با « عقل سلیم» ما منطبق هستند، حال آن که پیش بینیهای اینشتین با عقل سلیم جور در نمی آیند و برای ما عجیب و غریب جلوه می کنند.
با این همه، زمانی که اینشتین نظریه ی نسبیت خود را منتشر کرد، دانشمندان سرگرم کار بر روی اجزای اتم بودند. این اجزا بر اثر شکافتن اتم به سرعت به اطراف پراکنده میشدند. سرعت این ذرات اتمی چنان زیاد بود که پیش بینیهای اینشتین دقیقاً در آنها مشهود بود.
نظریه ی نسبیت خاص آلبرت اینشتین از این واقعیت سرچشمه گرفت که، وقتی سرعت نور را در جهتهای مختلف (در جهت حرکت زمین و در خلاف جهت حرکت زمین) اندازه گرفتند انتظار آن بود که طبق قانون ترکیب سرعت ها، متفاوت باشد، اما سرعت نور در هر راستایی که اندازه گرفته می شد مقدار ثابت و یکسانی به دست می داد. اینشتین اعلام کرد آن چه را آزمایش نشان میدهد یک اصل میگیریم و نه آن چه را نیوتون بیان کرده است. بنابراین اصل، سرعت نور مستقل از حرکت چشمه¬ی نور و آشکار ساز است. او کوشید قانون های کیهان را به گونه ای تنظیم کند که این موضوع در آنها در نظر گرفته شده باشد.
مطالعات اینشتین نشان داد، برای آن که شخص در محاسبات خود ثابت بودن سرعت انتشار نور را در نظر بگیرد، لازم است بسیاری از پدیدههای غیر منتظره را بپذیرد؛ این که هرچه سرعت حرکت جسم زیادتر شود، طول جسم در جهت حرکت کوتاه تر میشود؛ هرچه سرعت حرکت جسم زیادتر شود، جرم آن بیشتر می شود؛ هرچه سرعت حرکت جسم زیادتر شود، از شتاب گذشت زمان بر آن کاسته خواهد شد، به طوری که وقتی به سرعت نور برسد زمان به طور کلی میایستد. در تمام این حالت¬ها حداکثر سرعت ممکن، همان سرعت نور در خلأ است.
اینشتین با تنظیم معادله ی مشهورش E = mc2 ( E نماینده انرژی؛ m نماینده ی جرم؛ c نماینده سرعت نور است) نشان داد که جرم و انرژی گوهری یگانه-اند و می توانند به یکدیگر تبدیل شوند.
این مفاهیم را اینشتین در سال 1905 میلادی برای اجسامی ثابت کرد که دارای سرعت ثابت و مسیر حرکت مستقیم باشند. او به این نوع حرکت در نظریه ی نسبیت خاص پرداخت.
پدیدههای ذکر شده تنها در سرعت خیلی زیاد محسوس اند. بنابراین، قانون¬های نیوتونی در سرعتهای معمولی به کار میآید، زیرا که در این سرعت ها( حتی سرعت راکتها و سفینههای فضایی)، اثرهایی که اینشتین پیش بینی کرده بود چنان ناچیز است که قابل درک نیست. سرعت هایی که ما با آنها در زندگی سروکار داریم سرعتهای معمولی هستند و در حوزه ی کاربرد قانونهای نیوتونی قرار دارند. این قانون های نیز با « عقل سلیم» ما منطبق هستند، حال آن که پیش بینیهای اینشتین با عقل سلیم جور در نمی آیند و برای ما عجیب و غریب جلوه می کنند.
با این همه، زمانی که اینشتین نظریه ی نسبیت خود را منتشر کرد، دانشمندان سرگرم کار بر روی اجزای اتم بودند. این اجزا بر اثر شکافتن اتم به سرعت به اطراف پراکنده میشدند. سرعت این ذرات اتمی چنان زیاد بود که پیش بینیهای اینشتین دقیقاً در آنها مشهود بود.