• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آلمان

Nicol

متخصص بخش گردشگری
نام رسمی کشور :

جمهوری فدرال آلمان
(Federal Republic of Germany)

پایتخت :

برلین


زبان رسمی :

آلمانی


نوع حکومت :

جمهوری فدرال


202421295124144792351891927641311410570.jpg


مذهب :

كليساهاي مختلف پروتستان ( عمدتاً لوتري)، كاتوليك
رومي , اسلام سني


واحد پول :

یورو

عضویت :

سازمان ملل متحد, جامع اروپا، پیمان آتلانتیک
شمالی،کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا، اتحادیه اروپای غربی،گروه هفت،
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، شورای اروپا


جمعیت :

82,424,609نفر



شهرهای عمده :

بن ، اسن ، هامبورگ ، مونیخ (مونشن)، کلن ، فرانکفورت ،
دورتموند ، دوسلدورف ، اشتوتگارت ،برمن ، لایپزینگ ، دویسبورگ، درسدن،
هانوور، نورمبرگ (نورنبرگ)، بوخوم، ووپرتال، بیله فلد، شمنیتز،مانهایم،
ماگدبورگ، گلزن گیرشن،کارلسروهه، ویسبادن، روستوک ، برانزویک، مونشن
گلادباخ، مونستر،آوگسبورگ، کیل ، کرفلد، آخن ، اوبرهاوزن،
لوبک،فرایبورگ،مولهایم ، ماینز, لورکوزن


امید طول عمر :

٥ /٧٣ سال



رشد سالانه جمعیت :

٠٢/ درصد



مساحت :

٣٥٧٠٢١ کیلومتر مربع


خط ساحلی :

٢٣٨٩ کیلومتر


مختصات جغرافیایی :

٥١درجه شمالی و ٩ درجه شرقی
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
نقشه جفرافیایی



13118422312058163146230187135125471232299140.jpg



نقشه سیاسی



1505128222619675416920658157170180214105.jpg


حکومت :

از هر كدام از ١٦ ايالت (لند؛ جمع لنده) آلمان، به
نسبت جمعيت، سه چهار يا شش تن از اعضاي دولت ايالتي به عنوان نماينده در
يكي از مجالس پارلمان – شوراي فدرال (بوندسرات) – كه داراي ٧٩عضو است،‌حضور
دارند.
اين اعضاء براي مدت محدودي انتخاب مي‌گردند. ديگر مجالس پارلمان – مجلس
فدرال (لوندستاگ) –٦٦٢عضو دارد كه تحت نظام مركبي از حوزه‌هاي انتخابي كه
يك نماينده دارند و حوزه‌هايي كه تعداد نمايندگان به نسبت جمعيت است, براي
چهار سال با رأي تمامي افراد بالغ انتخاب مي‌شوند.
قدرت اجرايي در اختيار دولت فدرال به رياست صدر اعظم فدرال است. صدر اعظم
را بوندستاگ انتخاب مي‌كند. رئيس جمهور فدرال طي نشست مشتركي از اعضاي
بوندسرات و تعداد برابري از نمايندگان ايالات، براي دوره‌اي پنج ساله
انتخاب مي‌گردد.
با اين كه در اوت ١٩٩٠، بر لين پايتخت اعلام شد، پارلمان، دولت، وزيران،
رئيس جمهور و صدر اعظم فدرال در شهر بن استقرار دارند.



 احزاب عمدة سياسي عبارتند از:
• حزب سوسيال دموكرات (سوسياليست)،
• حزب دموكرات مسيحي (محافظه كار)
• حزب سوسيال مسيحي
• حزب دموكرات آزاد (ليبرال)
• حزب سبز (حفاظت از محيط زيست)
• حزب سوسياليسم دموكراتيك (حزب كمونيست آلمان شرقي سابق)
 هر ايالت پارلمان و دولت مجزاي خود را دارد.

 ايالات آلمان
نام ایالت مرکز مساحت(كيلومتر مربع)
با دن – ووتمبرگ اشتوتگارت ٣٥٧٥٢
بايرن (باواريا) مونيخ (مونشن) ٧٠٥٤٦
براندنبورگ پوتسدام
٢٨٠١٦
نام ایالت مرکز مساحت(كيلومتر مربع)
برلين برلين ٨٨٣
برمن برمن ٤٠٤
تورينگن ارفورت ١٥٢٠٩
راين لند – فالس ماينز ١٩٨٤٨
زارلند زابروكن ٢٥٧١
زاكسن درسدن ١٧٧١٣
زاكسن – آنهالت ماگدبورگ ٢٠٢٩٧
شلسويگ – هولشتاين كيل ١٥٧٢٠
مكلنبورگ – فورپومرن شورين ٢٦٦٩٤
نوردراين – وست فالن دوسلدورف ٣٤٠٦
نيدرزاكسن هانوفر ٤٧٤٣١
هامبورگ هامبورگ هسن ويسبادن ٢١١١٤٧٥٥
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری

آموزش :

ميزان باسوادي: نزديك به۱۰۰%سنين تحصيل اجباري:۶تا
١٨ سال.
تعداد دانشگاه: ٨(شامل دانشگاه آزاد و مؤسسات همطراز با دانشگاه).



دفاع :

خدمت سربازي: ١٢ ماه


جغرافیا :

در جلگه شامل آلمان – منطقه‌اي پوشيده از مزارع حاصلخيز و
شنزارها – رودهاي الب و وزر و شاخه‌هاي آنها جاري است.
در غرب اين جلگه به زمينهاي پست شمال راين مي‌پيوندد كه در آن ناحيه زغال
خيز روهر و نزديك به يك چهارم جمعيت قرار دارند. رديفي از فلاتهاي متشكل از
سنگهاي سخت از شرق تا غرب كشور امتداد دارد و شامل ارتفاعات هونزروك و
ايفل در راين لند تاونوس و وستروالد در هسن است و تا كوههاي هارتس و ارتس
در نورينگن امتداد دارد. رود راين لند، تاونوس و وستراولد در هسن است و تا
كوههاي هارتس و ارتس در تورينگن امتداد دارد.
رود راين در دره تنگ و عميقي از ميان اين فلاتهاي مركزي مي‌گذرد. در جنوب
آلمان جنگل سياه (شوارتز والد) دره راين را از دره‌هاي حاصلخيز و صخره‌هاي
سوابيا (شوابن) جدا مي‌سازد. لبة جنگلي ارتفاعات بوهم در مرز جمهوري چك
قرار دارد، در حالي كه كوههاي آلپ در بايرن (باواريا) مرز اتريش را تشكيل
مي‌دهد .

 رودهاي مهم: راين، البه، دانوب (دونادو)، اودر، موزل‌، نكار، هافل.
 بلندترين نقطه: تسوگ اشپيتزه ٢٩٦٣ متر.
 آب و هوا: آب و هوا معتدل است، ولي اختلاف بسياري بين جلگه معتدل ساحلي
شمال و كوههاي آلپ بايرن در جنوب كه داراي تابستانهاي خنك و زمستانهاي سرد
است,وجود دارد.




اقتصاد :

آلمان پس از آمريكا و ژاپن سومين قدرت صنعتي جهان
است. بهبود اقتصادي اين كشور پس ازجنگ جهاني دوم «معجزه اقتصادي آلمان»
خوانده شده است. صنايع مهم شامل الكتريكي, مكانيكي, مواد شيميايي, منسوجات,
غذايي و وسايل نقليه است. صنايع سنگين و مهندسي در منطقه روهر, شيميايي در
شهرهاي كنار رود راين و وسايل نقلية موتوري در مراكز بزرگ ايالتي مانند
اشتوتگارت تمركز دارد.
از آغاز دهه ١٩٨٠ رشد كلاني در صنايع تكنولوژي پيشرفته روي داده است.
آلمان بجز زغالسنگ و زغالسنگ قهوه‌اي و ذهيار نسبتا كوچك سنگ آهن، بوكسيت،
سنگ مس، نيكل، قلع، نقره، پتاس و نمك، ذخاير طبيعي نسبتا كمي دارد و شديداً
به واردات متكي است. عرضه نيروي كار با كمبود روبرو بوده است و تعداد
زيادي «كارگر مهمان» (گاست اربايتر) – بويژه از تركيه و يوگسلاوي سابق – به
كار گرفته شده‌اند.
از كمبود نيروي كار در غرب كشور با مهاجرت از شرق، جمهوري دموكراتيك
آلمان سابق, نيز مواجه شده است. تعداد افراد شاغل در صنايه خدماتي نزديك به
دو برابر كاركنان صنعت توليدي است. بانكداري و امور مالي از منابع مهم
درآمد ارز خارجي است، و فرانكفورت يكي از مراكز اصلي امور مالي و تجاري در
جهان است.
اتحاد دو آلمان در اكتبر ١٩٩٠ مشكل بزرگي را در پيش روي اقتصاد اين كشور
قرار داد. در گذشته جمهوري دموكراتيك آلمان داراي موفق‌ترين اقتصاد در بين
كشورهاي عضو شوراي همكاري متقابل (كمكون) بود، ولي بر حسب توليد، كيفيت،
طرح، سوددهي و سطح زندگي در مقايسه با آلمان غربي عقب افتاده بود. يك تراست
– تروي هنداشتالت – به منظور نظارت بر خصوصي كردن ٨٠٠٠ بنگاه دولتي
درآلمان شرقي تشكيل شد.
صنايع مهم جمهوري دموكراتيك سابق شامل ماشين آلات و وسايل حمل و نقل،
فولاد، سيمان، مواد شيمايي، كودسازي و پلاستيك است. ولي بسياري از اين
صنايع در رقابت با همتاي خود در غرب ناتوان بوده است.
براي مثال در ١٩٩١ توليد اتومبيل در كارخانه‌اي تراباند و وارتبورگ متوقف
شد، و با خريد اين كارخانه از طرف آلمان غربي، توليد مدلهاي غربي در آنها
شروع گشت. با اين حال بسياري ديگر از بنگاه‌هاي آلمان شرقي ور شكست
شده‌اند، و در اواخر ١٩٩٢ ميزان بيكاري در جمهوري دموكراتيك سابق نزديك به
٢٠% و با سرعت در حال افزايش بود.
محصولات مهم كشاورزي و دامداري آلمان شامل رازك (براي آبجو)، انگور (براي
شراب)، چغندر قند، گنام، جو و لبنيات است. مزارع اشتراكي جمهوري دموكراتيك
آلمان سابق – كه احتياجات اساسي مواد خوراكي آن كشور را رفع مي‌كرد در ١٩٩٠
و ١٩٩١ خصوصي گشت. جنگلها نزديك به يك سوم كشور را پوشانده است و صنعت چوب
رو به رشدي را تأمين مي‌كند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری

تاریخ معاصر :

در 1871 امپراتوري آلمان – متشكل از چهار
پادشاهي، شش مهدوك نشين, پنج دوك نشين و هفت شاهزاده نشين – با پادشاه پروس
در مقام امپراتور آلمان (قيصر) تشكيل يافت. از 1871 تا 1918، آلمان متحد و
توسعه طلب كوشيد تا نفوذش را در سراسر اروپا گسترش دهد،
در عرصة تجارت و نيروي دريايي با بريتانيا به رقابت پرداخت و امپراتوري
استعماري ساخت. آلمان تحت حكومت ويلهام (سلطنت از 1888 تا 1918)، كه شخصي
تندخوي بود، در سياست جهان ايجاد بي ثباتي مي‌كرد.
در ژوئن 1914 وليعهد اتريش – هنگري در سارايوو ترور شد. اتريشيها – با
حمايت آلمانيها، كه از خطر از هم پاشي متحدشان بيمناك بودند – تقصير را به
گردن صربستان انداختند و تهديد به حمله كردند. صربها نيز از هم نژادهايشان
در روسيه تقاضاي كمك كردند، و روسها بسيج ارتش عظيم خود را آغاز كردند.
آلمان كه از مورد حمله واقع شدن هراس داشت، استراتژي موسوم به طرح شلايفن
را به مرحلة اجرا گذاشت، و به روسيه و فرانسه اعلام جنگ كرد. مقصود از اين
طرح مغلوب ساختن فرانسه (متحد روسيه) قبل از تكميل بسيج روسها بود. هنگامي
كه سربازان آلماني، براي مقدمه حمله به فرانسه، وارد بلژيك بي طرف شدند،
بريتانيا – ضامن استقلال بلژيك – به آلمان اعلام جنگ كرد. اين جنگ از 1914
تا 1918 ادامه داشت،
و در آلمان و اتريش و تركيه در برابر اتحادي جهاني قرار گرفتند. نبرد در
جبهه غرب خيلي زود از تحريك بازماند و تبديل به جنگ سنگري شد، و موازنه
قدرت فقط وقتي به نفع متفقين برگشت كه آمريكا در 1917 بر ضد آلمان وارد جنگ
شد. در جبهه شرق ، روسيه گرفتار هرج و مرج انقلابي شد (1917) و آلمانها از
فرصت استفاده كردند و با حمله به نتايج قطعي رسيدند. تا اوت 1918 قدرت
اتريش و تركيه در هم شكست و آلمان منزوي گشت. با كاهش اطمينان عمومي در
آلمان، اين كشور در نوامبر 1918 تسليم شد.
شكست در جنگ جهاني اول منجر به از دست رفتن سرزمينهاي بسيار در اروپا و
مستعمرات ماوراي بحار پايان پادشاهي‌هاي آلماني، تحميل مبالغ هنگفتي غرامات
جنگي و اشغال راينلند به دست نيروهاي متفقين تا سال 1930 شد. جمهوري
ليبرال و ايمار (1919 تا 1933)‌نتوانست ثبات اقتصادي يا سياسي ايجاد كند.
در اوايل دهه 1930، طرفداري از حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان
(نازي) افزايش يافت. اين حزب خواهان برقراري دولتي قدرتمند و متمركز، سياست
خارجي جنگ طلب، حفظ خصوصيات نژاد آلباني و فسخ توافقهاي پس از جنگ شد، در
1933 ، رهبر حزب نازي آدولف هيتلر (1889 تا 1945) صدر اعظم و در 1934 رئيس
جمهور شد.
رايش سوم (امپراتوري) او اتريش را ضميمه خود ساخت (1938) چكوسلواكي را
تجزيه كرد (1939)، و اقدام به نابود سازي يهوديان و ديگراني كرد كه از نظر
نازي‌ها پست بودند. هيتلر به منظور پيشبرد ادعاهاي ارزي در لهستان، پيمان
عدم تعرض آلمان و شوروي را منعقد كرد. (24 اوت 1939)، كه به شوروي اجازه
مي‌داد تا جمهوريهاي بالتيك (استوني)، لاكوي و ليتواني را ضميمه خود سازد و
توافقي براي تقسيم لهستان در يك سپتامبر 1939 آلمان را داخل جنگ كرد.
دو روز بعد بريتانيا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ كردند ولي براي كمك به
لهستان كاري نمي‌توانستنند انجام دهند. هيتلر پس از گذشت وقفه‌اي موسوم به
جنگ ساختگي به سوي غرب روي آورد. (1940) و به دانمارك، نوروژ، بلژيك، هلند،
لوكزامبورگ و فرانسه حمله كرد. در 1941 ايتاليا بر ضد بريتانيا و فرانسه
وارد جنگ گشت و با حمله اين كشور به آلباني و يونان جبهه بالكان گشوده شد.
حمله آلمان به شوروي (1941) جبهه شرق را گشود. همچنين در 1941، ژاپن با
حمله به پايگاه دريايي پرل‌هاربر آمريكا در هاوايي به دول محور (آلمان و
ايتاليا) پيوست. در اوج قدرت دول محور در1942 آلمان – مستقيماً يا ازسوي هم
پيمانانش – نزديك به كل اروپا به غير از جزابر بريتانيا، سويس بي طرف
سوئد,، اسپانيا و پرتغال را تحت كنترل داشت. در اواخر 1942 درشمال افريقا
وضع به ضرر دول محور تغيير كرد. در 1943، ايتاليا تسليم شد و نيروهاي شوروي
شروع به عقب راندن آلمانيها كردند.
در1944 ، متفقين با پياده كردن نيرو در ساحل نرماندي آزاد سازي اروپاي
غربي را آغاز كردند، و با پيشروي در بالكان آلمانيها را ازخاك شوري بيرون
راندند. پس از بمبارانهاي سنگين متفقين پايان مار آلمان سريع بود. هيتلر در
آوريل 1945 خودكشي كرد و برلين در اوائل مه به دست شورويها سقوط كرد.
در 1945, آلمان زمينهاي بسياري از به لهستان داد. متفقين (بريتانيا،
فرانسه، آمريكا، شوروي) اين كشور – و پايتختش، برلين – را به چهار بخش
اشغال تقسيم كردند. مقصود متفقين، آلماني متحدو خلع سلاح شده بود، ولي
همكاري بين آنها به سرعت از هم پاشيد، و در 1948 و 1949 شوروي برلين غربي
را محاصره كرد. در 1948، بخشهاي غربي آلمان ازنظر اقتصادي يكي شد.
پس از وحدت بخشهاي غربي و تشكيل جمهوري فدرال آلمان، دربخش شوروي، استقرار
جمهوري دموكراتيك آلمان اعلام شد. پيشرفت اقتصادي جمهوري دموكراتيك آلمان
در مقايسه با جمهوري فدرال لطمه خورد.
در 1953 كمبود مواد خوراكي و حكومت سركوبگرانه كمونيستي قيامي را به دنباب
داشت. در 1955، آلمان غربي در مقام عضوي از اتحاد غربي كسب استقلال كرد.
تقسيم كشور در آلمان با اكراه پذيرفته شد. صدر اعظم مونرادآدنائر (1876 تا
1967) از به رسميت شناسي آلمان شرقي به عنوان كشوري مجزا امتناع كرد و
روابط با اتحاد شوروي نامشخص باقي ماند. مسائل مهم با بلوك شرق مشتمل بود
بر وضعيت تعريف نشده مناطقي كه در 1945 به تصرف لهستان در آمد و وضعيت
دشوار برلين غربي – قسمتي از جمهوري فدرال – كه داخل خاك آلمان شرقي
كمونيست در انزوا بود. روابط ميان دو آلمان با فرار تعداد زيادي از
آلمانيهاي شرقي به غرب تيره شد و اين فرارها فقط وقتي متوقف شد كه والتر
اولرشت (رهبر حزب كمونيست آلمان شرقي از 1950 تا 1971) دستور بناي ديوار
برلين را صادركرد (1961).
آدنائر با رفع اختلافات با فرانسه و شركت در جامعة اروپا كوشيد تا پذيرش
مجدد آلمان غربي به درون اروپاي غربي را كسب كند. احياي اقتصادي آلمان كه
آدنائر شروع كرده بود تحت صدارت جانشينان دموكرات مسيحي (محافظه كار) او –
لودويگ ارهارد (صدر اعظم از 1963 تا 1966) – و كورت گئورگ كيسينجر (صدر
اعظم از 1966 تا 1969) ادامه يافت. تحت صدارت سوسيال دموكراتها – ويلي
برانت (صدر اعظم از 1969 تا 1974) و هلموت اشميت (صدر اعظم از 1974 تا
1982) – قراردادهايي با اتحاد شوروي (1970) و لهستان (به رسميت شناختن خط
اودر – نايسه به عنوان مرز غربي لهستان) به امضا رسيد و روابط با جمهوري
دموكراتيك آلمان عادي شد (1972). تحت صدارت هلموت كوهل – آلمان غربي به
توسعة چشمگير اقتصادبي و عضويت مشاتاقانه در جامعه اروپا دامه داد.
در اواخر دهه 1980، آلمان غربي نقش آهن رباي اقتصادي و فرهنگي براي بيشتر
اروپاي شرقي را داشت. با اين حال، علل ريشه اي مسائل جمهوري آلمان باقي
بود،
در اواخر دهه 1980 بار ديگر نمايان شد. رهبري فرتوت كمونيست اين كشور به
رهبري اريش هونه كر به احساس رايج براي آزادي بيشتر كه از شوروي گورباچف
ساطع مي‌شد واكنش نشا ن داد.
در 1989, شمار زيادي از اهالي آلمان شرقي از طريق لهستان، چكسلواكي و
مجارستان جمهوري دموكراتيك آلمان را به مقصد غرب پشت سر گذاشتند. تظاهرات
عظيم عمومي به نفع اصلاحات – به رهبري جنبش مخالفان موسوم به سراي نو –
منجر به انتصاب رهبري جديد, ايگون كرنتز، گشت. ديوار برلين در نوامبر 1989
بازگشوده و رفت و آمد آزاد بين دو آلمان ميسر گرديد، ولي تظاهرات براي
تغييرات بنيادي ادامه يافت و در تغيير ديگري در رهبري، كرنتز تعويض شد.
رئيس جمهوري غير كمونيست، نخست وزيري جديد (هانس مودرو) و دولتي با حضور
اعضاي گروه‌هاي مخالف انتصاب شدند.
در مارس 1990، انتخابات آزاد در آلمان شرقي برگذار شد و در نتيجه حزب
كمونيست به گروهي در اقليت نزول كرد. وقتي اقتصاد آلمان شرقي فروريخت. صدر
اعظم آلمان غربي هلموت كوهل اتحاد پولي دو آلمان را پيشنهاد كرد. در نتيجه،
خواست براي وحدت دوباره آلمان برگشت ناپذير شد.
مذاكرات موسوم به « دو بعلاوه چهار» بين دو آلمان و چهار متفق اصلي زمان
جنگ در فوريه 1990 آغاز گشت. به رفم مخالفت اوليه شوروي، به عضويت كامل
درآمدن آلماني واحد در جامعهاروپا و پيمان آتلانتيك شمالي مورد توافق قرار
گرفت. وحدت دوباره آمان در 3 اكتبر 1990 به وقوع پيوست و در دسامبر 1990
انتخابات سراسري برگذار گشت.
سربازان شوروي سابق خارج شدند. آلمان واحد بزرگترين قدرت اقتصادي در
اروپاست و بعد از روسيه بيشترين جمعيت را در اين قاره دارد.
 
بالا