آموزش عکاسی به سبک نشنال جئوگرافیک!
[h=2]عکاسی با احساس
[h=2] رنگ به رنگ
[h=2]عکاسی با احساس
بخش بزرگی از زیباییهای طبیعت، در بطن موضوعهای کوچکی مانند گلها نهفته است. از آنجا که زیبایی گلها حقیقتا نفسگیر است، عکس آنها نیز باید تکاندهنده باشد و بیننده را وادارد که با دیدی نو بر گل و گیاه بنگرد. این کار را میتوان با استفاده از رنگ، فرم، نحوه چیدن موضوع و حتی نور طبیعی یا نور مصنوعی انجام داد.
عکاسی در صورت برخورداری از دیدی عمیق میتواند از نمای بیرونی گلها عبور کند و زیباییهای درونی آنها را آشکار سازد. برای نیل به این هدف باید از دانش فنی، تجربه و خلاقیت برخوردار باشیم.
ابتدا باید تصویری را که در نظر داریم حاصل شود پیش چشم آوریم، یعنی قبل از گرفتن عکس، بتوانیم آن را در ذهن خود بیافرینیم. داشتن دیدی روشن، قبل از عکس گرفتن، برای دستیابی به این نتیجه که یک گل چگونه به نظر خواهد رسید، لازم و ضروری است.
فقط در صورت برخورداری از چنین قدرت زیبایی شناختی است که عکاس میتواند مهارتهای فنی خود را برای تهیه عکس مناسب و موفق به دانسته هایش بیفزاید.
باید بیاموزیم که چه وقت تصمیمی قطعی بگیریم. ارنست هاس این نکته را به بهترین شکل بیان میکند: «شما به مدد مغز و عقلتان عکاسی نمیکنید، بلکه از قلبتان الهام میگیرید!»
[h=2]4 نکته برای عکاسی حرفه ای کلید تاثیرگذاری بصری در ۴ چیز است: سادگی، رنگ، نور و عمق. در بسیاری از عکس ها چیزی که بیشتر از بقیه فدا شده است سادگی است و عکس درهم و برهم است. برای القای یک پیام واضح باید یک عبارت ساده و موجز بگویید: کم گوی و گزیده گو!
بخش های غیر ضروری عکسهایتان را ببرید و توجه بیننده را به سمت اساسیترین اجزاء عکستان معطوف کنید. تنها برای اینکه سوژه مورد نظرتان پس زمینه ای داشته باشد، بخشی از اطراف آن را باقی بگذارید. درهم ریختگی را از عکستان دور کنید، بخصوص آنرا از لبههای عکس دور نمایید. به سادگی با گرفتن عکسی از فاصله نزدیکتر به سوژه و استفاده از یک لنز زاویه باز و یا زوم بیشتر با یک لنز تله میتوانید المانهای ناخواسته را از کادرتان خارج کنید.
رنگ های تاثیرگذار را در کادرتان جا دهید اما نه آنقدر زیاد که صفحه عکستان پر از رنگ و شلوغ و درهم باشد. قرمزی یک گل، آبی بزرگ آسمان و سرسبزی یک دست یک دشت می تواند تصویر شما را در عین سادگی زیباتر کند.
استفاده موثر از نور روز می تواند رنگ های عکس تان را نیز بهبود بخشد. رمز عکس هایی مانند عکس های نشنال جئوگرافیک این است که وقتی نور خورشید طلائی است – ساعات ابتدایی بعد از طلوع آفتاب یا نور قبل از غروب – عکس بگیرید. عکاسان حرفهای این زمان را ساعات جادوئی مینامند.
با نزدیک شدن خورشید به افق، نور خورشید مجبور است مسیر بیشتری را در هوا و از جمله از میان لایه ازون، گرد و غبار و بخار آب عبور نماید. پس طول امواج واقع در انتهای طیف آبی پراکنده شده بیشتر از امواج واقع در انتهای طیف قرمز جذب میشوند. بنابر این نور خورشید ابتدا به زردی و سپس رفته رفته به سرخی میگراید. این نور طلایی منظره شما را با رنگی آتشین نقاشی نموده و تصاویری حیرتانگیز ایجاد می کند. ضمنا نور کمتر محدوده روشنایی منظره را کمتر نموده و به دوربین امکان ثبت بهتر رنگها را می دهد.
در عکس هایتان اجزایی که عمق را نشان میدهند بگنجانید تا عکس های دو بعدی را به سه بعدی تبدیل نمایید. مثلا با ترکیب یک پس زمینه جداگانه با یک سوژه بسته، سوژه و زمینه آن را در صفحات جداگانهای قرار دهید. دنبال یک سری خطوط راهنما همانند یک دیوار، نرده یا جاده بگردید تا بیننده را به درون عکس بکشید. با عکاسی در ساعات جادوئی با ایجاد سایههای طویلتر شکل و بافت بهتری ایجاد نموده و به جدایی سوژه از زمینه کمک مینماید.
برای درک رنگ، انسان باید نور را بشناسد؛ زیرا رنگ به سهم خود محصول فرعی عملکرد نوری است که از روی اشیا و جهانی که پیرامون ما را فرا گرفته است، منعکس یا منکسر میشود
[h=2] رنگ به رنگ
زمان مناسب و هیجانانگیز برای عکس گرفتن از گلها و باغ، به هنگام تغییر آب و هواست. این موقعیت ویژه چون از نظر بصری نامانوس است، اغواکنندهتر است.
دود و ابر و مه به عکاس این فرصت را میدهد که موضوع را در حالتی غیرمتعارف ثبت کند. درختان احاطه شده توسط مه در هالهای از رمز و راز فرو میروند. موضوعهای داخل مه و بخار از آنچه به نظر میرسد، روشنتر است بنابراین نورسنجی از این موضوعها به دقت بیشتری نیاز دارد تا کمتر از حد طبیعی نور داده نشود.
در عکاسی از گل و گیاه، رنگ نیز از جمله ترکیبهای مهم و حیاتی بهشمار میآید. عدهای برای دست یافتن به فرم صرف، حتی برای ثبت موضوعهایی رنگین مانند گلها، فیلم سیاه و سفید را ترجیح میدهند. اما اکثر عکاسان، رنگ را بخش اصلی و جدانشدنی گلها میدانند و آرزویشان است که بتوانند آنها را با تمام شکوه و عظمتشان به تصویر بکشند.
برای درک رنگ، انسان باید نور را بشناسد؛ زیرا رنگ به سهم خود محصول فرعی عملکرد نوری است که از روی اشیا و جهانی که پیرامون ما را فرا گرفته است، منعکس یا منکسر میشود.
نور آفتاب، روشنایی بخش تمام کره زمین است، اما همین نور سفید قبل از رسیدن به چشم ما دچار دگرگونی و تغییر میشود. هر عاملی، از بخار آب گرفته تا ابرها و درختان و بوتهها بر رنگ نور تاثیر میگذارد.
همچنین باتوجه به این که نور خورشید ساعت به ساعت با زوایایی گوناگون میشکند، رنگ قسمتهای مختلفی از طیف نور سفید خورشید، ممکن است بر بقیه مسلط شود.
نور سحرگاهان نوری تخت و به رنگ خاکستری است که بتدریج به آبی چشم نوازی تبدیل میشود. با طلوع خورشید رنگها نیز در مسیر گرم شدن به زرد، صورتی و نارنجی تغییر مییابند.
در عکاسی از مناظر سعی نکنید عکستان را با سوژه اصلی پر کنید. سعی کنید از نماهای باز و گسترده استفاده کنید، حتی اگر چیزی به جز یک فضای خالی وجود نداشته باشد.
چشمهایتان را عادت دهید که در منظرهها بهدنبال خطوط، نقشها و اشکال محو شده در دل منظره باشند، اینگونه عناصر است که به عکس شما ساختار میدهد، سعی کنید در ترکیب بندی طوری عمل کنید که این عناصر چشم بیننده را به سمت سوژه اصلی هدایت کند.
استفاده از چارچوبهای موجود در منظره در پیشزمینه تصویر چشم بیننده را مستقیم به سمت سوژه اصلی هدایت میکند، به دنبال چارچوبهایی با شکلها و اندازههای متفاوت باشید، حالا حتما لازم نیست که یک پنجره یا دروازه باشد، بلکه میتواند ردیفی از درختان باشد.
همیشه سعی کنید خط افق در وسط کادر قرار نگیرد بلکه اگر آسمان برایتان مهم است خط افق را پایین کادر بگیرید و اگر زمین برایتان مهمتر است آن را در بالای کادر بگیرید.