آيا فكر گناه، گناه به شمار مي رود؟ و اگر كسي در خواب ببيند گناه مي كند، باز هم گناه محسوب ميشود؟
پاسخ:
گناه در لغت فارسي به معناي(بزه) (جرم)، (خطا)، (نافرماني) و امثال اين الفاظ آمده، و در لغت عرب از آن به (ذنب) (اثم)، (معصيت) تعبير شده است و معنايي كه در هر دو آنها صادق و بلكه جامع همة معاني است، همان نافرماني و انجام عمل برخلاف قانون و يا سرپيچي از قانون است. مقصود از آن در نزد اهل شرع عبارت است از انجام اعمال كه بر خلاف شرع است، و انجام و يا ترك آن نامشروع تلقي مي شود.[SUP](1)[/SUP]
درباره اين مسئله كه آيا فكر و انديشه گناه گناه شمرده ميشود يا نه؟ بايد گفت فكر گناه به دو صورت ممكن است مطرح شود. يكي اين كه فكر گناه به عنوان يك تصور ذهني و خطور برخي از گناهان در فكر و انديشه و توهم و خيال انسان كه هيچگونه اثر و پيآمد علمي و عملي به همراه نداشته باشد، در اين صورت هيچ دليلي عقلي و يا نقلي وجود ندارد كه فكر گناه بدين معنا، گناه محسوب شود، گرچه نمي شود كه منكر اين شد كه فكر گناه آثار و پيآمد منفي بر روح و جان آدمي مي گذارد. چنانكه در روايتي آمده كه حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ فرمود: موسي بن عمران به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما امر ميكنم كه فكر زنا را در خاطر نياوريد، چه رسد به اين كه عمل زنا را انجام دهيد، زيرا كه هر كسي فكر زنا كند، مانند كسي است كه در ساختماني زيباي رنگآميزي شدهاي، آتش روشن كند كه در اين صورت دود آتش رنگ خانه را تباه ميكند، گرچه ظاهراً خانه سالم است.[SUP](2)[/SUP] از اين گونه روايات به آساني معلوم ميشود كه فكر گناه به معناي ياد شده گرچه گناه به مفهوم فقهي و كلامي نخواهد بود، اما آثار سوء بر روح انسان ميگذارد.
صورت دوم فكر گناه آن است كه فكر و انديشه گناه منشأ آثار علمي و عملي بشود، در اين باره گرچه بحثهاي مفصل وجود دارد اما به نظر ميرسد كه اين نوع فكر و انديشه گناه، انكار گناه بودنش كاري آسان نيست، زيرا بسياري از گناهان كبيره از سنخ اين نوع گناه يعني، فكر گناه هستند. از جمله حسد. شهيد دستغيب دربارة آن ميگويد: از گناهاني كه در نصوص معتبره به آن وعدة عذاب داده شده حسد است.
شهيد ثاني در كشفالريبه ميگويد: حسد از بزرگترين گناهان است و اولين گناهي كه در روي زمين واقع شد، حسد بود كه شيطان به آدم حسد ورزيد. مشهور فقها فرمودهاند كه حسد گناه كبيره است. ممكن است كسي بگويد كه در برخي روايات آمده كه هر مؤمني قصد گناهي بكند تا وقتي كه آن را بجا نياورد چيزي بر او نيست و گناهي برايش نوشته نميگردد. بنابراين حسد هم تا وقتي كه كاري نكند، نبايد گناه داشته باشد؟ جواب آن است كه اين روايات درباره گناهاني كه از اعضاء و جوارح سر ميزند و تا به جاي آورده نشود گناه محسوب نمي شود. اما گناهاني كه جاي آنها قلب است مانند رياء، عجب، بغض مؤمن، و مانند اينها از گناهان قلبي تماماً از مورد روايات عفو خارج است.[SUP](3)[/SUP]
در مجموع معلوم ميشود كه فكر گناه بدان معنا كه منشأ اثر علمي و عملي بشود، گرچه به هر دليل در خارج انجام نشود و در مرحله فكر باقي بماند دستكم گناه نبودن آنها قطعي نيست و ممكن است گناه شمرده شود. بخصوص آن كه برخي گناهان اساساً از سنخ گناه فكري است و اصلاً در خارج عينيت پيدا نميكند. مانند كسي كه در عالم فكر و ذهن خود نسبت به برادر مؤمن خود بدبين باشد، گرچه اظهار نكند، آيا كسي ميتواند گناه بودن اين مورد را منكر شود؟!! و يا مثلاً يأس و نااميدي از خداوند يك گناه كبيره است و از سنخ گناهان فكري است.
البته شايان ذكر است، نبايد فراموش كرد كه اين قبيل گناهان (حسد، يأس و نا اميدي، بد بين بودن به برادر مؤمن، عجب و ...)، خودشان في نفسه جزء گناهان مي باشند، آن هم گناهان فكري و قلبي. نه آنكه از قبيل فكر گناه چون فكر دزدي كردن يا فكر دروغ گفتن و ... باشد.
لذا به نظر مي رسد در مورد گناهاني كه مربوط قلب وفكر نيستند بايد بين فكر گناه و بين نيت و عزم بر گناه تفصيل قائل شد: بدين بيان كه هر فعلي مثل گناه كه مي خواهد از انسان صادر شود چهار مرحله را طي مي كند: 1. خطور و تصور آن فعل. 2. ميل و رغبت و شوق به آن فعل. 3. اعتقاد به آن فعل. 4. اراده و عزم و تصميم بر انجام آن. به نظر مي رسد كه فكر گناه همان سه مورد اولي باشد كه معمولا غير اختياري است و آن چه غير اختياري است، مورد تكليف نيست و مؤاخذه و عقوبت ندارد. اما مورد چهارم كه عزم و اراده براي انجام گناه مي باشد، مورد تكليف و حرام است، چون كه اين حالت اختياري است.[SUP](4)[/SUP]
البته قابل توجه است كه اگر اين عزم و تصميم بر گناه در خارج به هر دليلي عملي نشد، فقط به خاطر اين نيت و عزم بر گناه به او عذاب و جزاء مي دهند.[SUP](5)[/SUP]
3 . اما درباره ضلع پاياني سؤال بايد گفت كه چون كار خلاف شرع وقتي گناه محسوب ميشود و كيفر قانوني دارد و يا در آخرت عذاب به همراه دارد كه انساني با علم و آگاهي و با اختيار، و در حالي كه داراي عقل و سلامت روحي است و با اراده خود، عمل خلاف شرع انجام دهد، گناه شمرده ميشود. اما كسي كه در حال خواب باشد مثلاً خواب ببيند كه كاري انجام ميدهد كه گناه و خلاف شرع است، اين گناه شمرده نميشود. و هيچ گونه پيآمد فقهي و كلامي ندارد. يعني كسي او را به خاطر آن خواب مؤاخذه نميكند و در قيامت عذاب نميشود، چون خواب ديدن و در حال خواب و بدون آگاهي عمل خلاف كردن گناه محسوب نميشود.[SUP](6)[/SUP]
پاورقی:
1. لغتنامه دهخدا، ماده ذنب.
2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دار الوفاء، دوم، 1404ه.ق، ج 14، ص 331.
3. دستغيب، سيد عبدالحسين، گناهان كبيره، تهران، نشر ضرّابي، ج2، ص 341 ـ 347، چاپ 5.
4. ر.ک: دستغيب، سيد عبدالحسين، قلب سليم، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1351، ص 843 ـ 844.
5. ر.ک: طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، چاپ دوم، تهران، ج1، ص 688.
6. دستغيب، گناهان كبيره، نشر پيشين، ج2، ص 344.
پاسخ:
گناه در لغت فارسي به معناي(بزه) (جرم)، (خطا)، (نافرماني) و امثال اين الفاظ آمده، و در لغت عرب از آن به (ذنب) (اثم)، (معصيت) تعبير شده است و معنايي كه در هر دو آنها صادق و بلكه جامع همة معاني است، همان نافرماني و انجام عمل برخلاف قانون و يا سرپيچي از قانون است. مقصود از آن در نزد اهل شرع عبارت است از انجام اعمال كه بر خلاف شرع است، و انجام و يا ترك آن نامشروع تلقي مي شود.[SUP](1)[/SUP]
درباره اين مسئله كه آيا فكر و انديشه گناه گناه شمرده ميشود يا نه؟ بايد گفت فكر گناه به دو صورت ممكن است مطرح شود. يكي اين كه فكر گناه به عنوان يك تصور ذهني و خطور برخي از گناهان در فكر و انديشه و توهم و خيال انسان كه هيچگونه اثر و پيآمد علمي و عملي به همراه نداشته باشد، در اين صورت هيچ دليلي عقلي و يا نقلي وجود ندارد كه فكر گناه بدين معنا، گناه محسوب شود، گرچه نمي شود كه منكر اين شد كه فكر گناه آثار و پيآمد منفي بر روح و جان آدمي مي گذارد. چنانكه در روايتي آمده كه حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ فرمود: موسي بن عمران به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما امر ميكنم كه فكر زنا را در خاطر نياوريد، چه رسد به اين كه عمل زنا را انجام دهيد، زيرا كه هر كسي فكر زنا كند، مانند كسي است كه در ساختماني زيباي رنگآميزي شدهاي، آتش روشن كند كه در اين صورت دود آتش رنگ خانه را تباه ميكند، گرچه ظاهراً خانه سالم است.[SUP](2)[/SUP] از اين گونه روايات به آساني معلوم ميشود كه فكر گناه به معناي ياد شده گرچه گناه به مفهوم فقهي و كلامي نخواهد بود، اما آثار سوء بر روح انسان ميگذارد.
صورت دوم فكر گناه آن است كه فكر و انديشه گناه منشأ آثار علمي و عملي بشود، در اين باره گرچه بحثهاي مفصل وجود دارد اما به نظر ميرسد كه اين نوع فكر و انديشه گناه، انكار گناه بودنش كاري آسان نيست، زيرا بسياري از گناهان كبيره از سنخ اين نوع گناه يعني، فكر گناه هستند. از جمله حسد. شهيد دستغيب دربارة آن ميگويد: از گناهاني كه در نصوص معتبره به آن وعدة عذاب داده شده حسد است.
شهيد ثاني در كشفالريبه ميگويد: حسد از بزرگترين گناهان است و اولين گناهي كه در روي زمين واقع شد، حسد بود كه شيطان به آدم حسد ورزيد. مشهور فقها فرمودهاند كه حسد گناه كبيره است. ممكن است كسي بگويد كه در برخي روايات آمده كه هر مؤمني قصد گناهي بكند تا وقتي كه آن را بجا نياورد چيزي بر او نيست و گناهي برايش نوشته نميگردد. بنابراين حسد هم تا وقتي كه كاري نكند، نبايد گناه داشته باشد؟ جواب آن است كه اين روايات درباره گناهاني كه از اعضاء و جوارح سر ميزند و تا به جاي آورده نشود گناه محسوب نمي شود. اما گناهاني كه جاي آنها قلب است مانند رياء، عجب، بغض مؤمن، و مانند اينها از گناهان قلبي تماماً از مورد روايات عفو خارج است.[SUP](3)[/SUP]
در مجموع معلوم ميشود كه فكر گناه بدان معنا كه منشأ اثر علمي و عملي بشود، گرچه به هر دليل در خارج انجام نشود و در مرحله فكر باقي بماند دستكم گناه نبودن آنها قطعي نيست و ممكن است گناه شمرده شود. بخصوص آن كه برخي گناهان اساساً از سنخ گناه فكري است و اصلاً در خارج عينيت پيدا نميكند. مانند كسي كه در عالم فكر و ذهن خود نسبت به برادر مؤمن خود بدبين باشد، گرچه اظهار نكند، آيا كسي ميتواند گناه بودن اين مورد را منكر شود؟!! و يا مثلاً يأس و نااميدي از خداوند يك گناه كبيره است و از سنخ گناهان فكري است.
البته شايان ذكر است، نبايد فراموش كرد كه اين قبيل گناهان (حسد، يأس و نا اميدي، بد بين بودن به برادر مؤمن، عجب و ...)، خودشان في نفسه جزء گناهان مي باشند، آن هم گناهان فكري و قلبي. نه آنكه از قبيل فكر گناه چون فكر دزدي كردن يا فكر دروغ گفتن و ... باشد.
لذا به نظر مي رسد در مورد گناهاني كه مربوط قلب وفكر نيستند بايد بين فكر گناه و بين نيت و عزم بر گناه تفصيل قائل شد: بدين بيان كه هر فعلي مثل گناه كه مي خواهد از انسان صادر شود چهار مرحله را طي مي كند: 1. خطور و تصور آن فعل. 2. ميل و رغبت و شوق به آن فعل. 3. اعتقاد به آن فعل. 4. اراده و عزم و تصميم بر انجام آن. به نظر مي رسد كه فكر گناه همان سه مورد اولي باشد كه معمولا غير اختياري است و آن چه غير اختياري است، مورد تكليف نيست و مؤاخذه و عقوبت ندارد. اما مورد چهارم كه عزم و اراده براي انجام گناه مي باشد، مورد تكليف و حرام است، چون كه اين حالت اختياري است.[SUP](4)[/SUP]
البته قابل توجه است كه اگر اين عزم و تصميم بر گناه در خارج به هر دليلي عملي نشد، فقط به خاطر اين نيت و عزم بر گناه به او عذاب و جزاء مي دهند.[SUP](5)[/SUP]
3 . اما درباره ضلع پاياني سؤال بايد گفت كه چون كار خلاف شرع وقتي گناه محسوب ميشود و كيفر قانوني دارد و يا در آخرت عذاب به همراه دارد كه انساني با علم و آگاهي و با اختيار، و در حالي كه داراي عقل و سلامت روحي است و با اراده خود، عمل خلاف شرع انجام دهد، گناه شمرده ميشود. اما كسي كه در حال خواب باشد مثلاً خواب ببيند كه كاري انجام ميدهد كه گناه و خلاف شرع است، اين گناه شمرده نميشود. و هيچ گونه پيآمد فقهي و كلامي ندارد. يعني كسي او را به خاطر آن خواب مؤاخذه نميكند و در قيامت عذاب نميشود، چون خواب ديدن و در حال خواب و بدون آگاهي عمل خلاف كردن گناه محسوب نميشود.[SUP](6)[/SUP]
1. لغتنامه دهخدا، ماده ذنب.
2. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دار الوفاء، دوم، 1404ه.ق، ج 14، ص 331.
3. دستغيب، سيد عبدالحسين، گناهان كبيره، تهران، نشر ضرّابي، ج2، ص 341 ـ 347، چاپ 5.
4. ر.ک: دستغيب، سيد عبدالحسين، قلب سليم، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1351، ص 843 ـ 844.
5. ر.ک: طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، چاپ دوم، تهران، ج1، ص 688.
6. دستغيب، گناهان كبيره، نشر پيشين، ج2، ص 344.