• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آیا به عواطف و احساسات خود بها می‌دهید؟

B a R a N

مدير ارشد تالار
امروزه آن‌قدر از کنترل و خشم و استرس‌های بیماری‌زا سخن به میان می‌آید که گاهی از خود سئوال می‌کنیم نکند زیاد پرداختن به این موضوع خود نیز عاملی اضطراب‌انگیز و مزید بر علت باشد. اصولاً در هر مسئله‌ای چنان‌چه اصل و ریشه آن شناخته نشود، نسخه‌های ضعیف برای حل آن مسئله اعتبار و اثر خود را از دست می‌دهد و همین بی‌اعتمادی به اثربخشی، عاملی بر افزایش دردها و رنج‌های درونی ما می‌شوند.
ما انسانیم و بعضی از صفات مشترک در تمامی انسان‌ها از گذشته تا به امروز نسل به نسل به ما رسیده. اول باید آنها را بشناسیم مانند باغبانی که دانه در دل زمین می‌کارد با همت و مدد الهی برای پرورش و رویانیدن آنها تلاش می‌کنیم. یکی از آن صفت‌ها فراموشی است نمی‌توان گفت فراموشی از بین رفتنی است، بلکه گاهی هم لازم و ضروری است. اما اگر فراموش کنیم که صدها بار مشکلاتمان حل شده، در برخورد با مشکلات بعدی نمی‌توانیم از سد آنها بگذریم و با استرس و نگرانی به آینده می‌نگریم. ما داشته‌هایمان را زود فراموش می‌کنیم، نعمت‌هائی را که داریم به چشممان نمی‌آید و مرغ همسایه را غاز می‌بینیم. درک نعمت مستلزم ایمان به خدا است. باید به آنها بیشتر توجه کنیم چون زود فراموش می‌کنیم. داشته‌ها را نداشته فرض می‌کنیم و حکم آدم طلبکار را داریم.
اگر نعمت‌هائی را که داریم فراموش نمی‌کردیم خود را توانگر و نیرومند می‌دیدیم. توانگری به داشتن ابزار نیست، به چشم و دل ‌سیری است که به انسان آرامش می‌بخشد. برای درک مطلب سری به بیمارستان‌ها بزنید، و یا گاهی به قبرستان بروید.
قصه‌ای می‌خواندم از پیرزنی که اجلش سر رسیده بود و ملک‌الموت به او بیست دقیقه فرصت داد تا آخرین آرزویش را بگوید. او که داشت بر سر مزار مادرش دسته گلی می‌گذاشت گفت می‌خواهم این چند دقیقه یک بار دیگر در تولد دوازده سالگی خودم شرکت کنم، شبی که همه اهل خانواده به همراه دوستانم در خانه قدیمی جمع بودند و جشن گرفته بودیم. بلافاصله خود را در پیراهن توری قشنگی که مادرش برایش دوخته بود، در جمع میهمانان دید و چون می‌دانست وقت تنگ است دست‌پاچه و بی‌قرار خود را در بغل مادر انداخت و گفت مامان نمی‌دانی چه‌قدر دوستت دارم. مادرش که طبق روال همه ما آدم‌ها این احساس پرشور و مغتنم را درک نمی‌کرد با تعجب به او گفت: ”بگذار به کارم برسم الان همه میهمان‌ها می‌آیند و من هنوز هیچ کاری نکرده‌ام.“ دختر گفت: ”مامان تو را به خدا به چشمانم نگاه کن الان تموم می‌شه“ مادر باز با تعجب گفت: ”چی تموم می‌شه، معلومه چی می‌گی؟“ دخترک نگاهی به پدرش که سرگرم حساب و کتاب بود کرد و به طرفش رفت و با شور و حرارت دستان پدر را گرفت و گفت: ”بابا چه‌قدر دلم برات تنگ شده بود، چه دست‌های گرمی داری، من دخترت هستم، خوشحال نیستی.“ پدر هم مثل مادر تبسمی کرد و گفت: ”دخترم بذار به کارم برسم، تا اشتباه نکنم.“ دخترک فرصت زیادی نداشت قلبش فشرده بود، نمی‌دانست چگونه می‌تواند پدر و مادر خود را بیدار کند. او می‌دانست آنها سال‌هاست که مرده‌اند ولی حالا چرا؟ الان چرا زنده‌ نیستند؟ بالاخره زمان مرگ فرا رسید و پیکر پیرزن بر سنگ مزار مادرش افتاد. هر چند قصه بود ولی آیا ما فراموش نکردیم که اطرافمان چه نعمت‌های بی‌شماری وجود دارد که ما از آنها غافلیم؟ شاید فکر کنید خیلی رمانتیک بود و واقعیت، چیز دیگری است. خوب، پس شما بگوئید که واقعیت چیست که ما این‌قدر شتابان به زندگی پشت کرده‌ایم و به قدرت و ثروت و شهرت و شهوت نگاه می‌کنیم.
پارساترین مردم عرب در آغاز اسلام یعنی علی‌بن‌ابیطالب همان مردی که گفت حب‌الدنیا رأس کل خطیه، همان مردی که حتی شهرت و حکومت کردن برایش از آب دماغ بزی کمتر بود و او که برای مال دنیا ارزشی قائل نبود در عوض نخلستان‌ها آباد می‌کرد و قنات‌ها از دل خاک بیرون می‌کشید و سراسر عمر با برکتش را به تلاش و کوشش سپری کرد.
حضرت علی (ع) تولید را برای ارضاء نفسانیات خود نمی‌دانست. شما خودتان اگر حاصل دسترنجتان را در بین اعضاء خانواده و بعد بین خویشان نزدیک سپس به همسایگان و فقرا تقسیم کنید، آیا از زندگی لذت نمی‌برید؟ تا این‌ کار را تجربه نکنید چیزی از آن عایدتان نخواهد شد. هیچ کس نمی‌تواند در مورد حالات روحی و روانی خود یا دیگران قبل از مبادرت و عمل به خیری قضاوتی صحیح، عادلانه و منصف داشته باشد ما اگر چیزی از معنویت را درک نکنیم فقط به این علت است که به شرایطی عمل نکردیم.
روزی یکی از دوستان هزار دلیل برایم آورد که چرا روزه می‌گیری و اگر به جای آن این کارها را بکنی خیلی بهتر است. گفتم همه علوم تندرستی که شما گفتید قبول، فقط من یک سئوال دارم آیا تا به حال که چهل سال از عمرت گذشته یک ماه کامل را روزه گرفته‌ای. گفت نه گفتم: عزیزم تو چه‌طور به بیهودگی کاری که نکردی فتوا می‌دهی؟ این که دیگر عمل خلاف نبود که ضرر آن برای تو یقین باشد، اول امتحان می‌کردی بعد قضاوت می‌کردی.
شما به دیگران کاری نداشته باشید. اعمال صالح و نیک خود را انجام دهید. بیشتر به عمق و آگاهی عمل بپردازید البته باید معتقد به مکتبی باشید چون نمی‌توان به کودکی که زبان مادری خود را می‌آموزد بگوئیم نیاموز خودت بزرگ می‌شود بعداً زبان مورد علاقه‌ات را انتخاب می‌کنی. بی‌خود به این طرف و آن طرف نروید و به دعوت الهی خداوند همگی به ریسمان الهی چنگ زنید.
یکی دیگر از خصایص مشترک انسان‌ها در بی‌صبری است. صبر بالاترین مقام انسان است. خداوند رب‌العالمین برای هر چیز ساعتی و وقتی مقرر کرده است. چراغ قرمز سر چهارراه‌ها را دیده‌اید؟ قبلاً شماره‌انداز نداشت. تحقیقات نشان داده است که فشار عصبی رانندگان پشت چراغ قرمز شماره‌انداز کمتر از چراغ‌های بدون شماره‌انداز است. یکی از مهم‌ترین دلایل آن این است که چراغ‌های شماره‌انداز به صبر رانندگان معنی می‌بخشد و آنها می‌دانند که چه‌قدر باید صبر کنند متأسفانه در برقراری آمال و آرزوهایمان دستگاه شماره‌اندازی وجود ندارد اما شما این را بدانید که برای رسیدن به هر چیز صبر می‌تواند آسیب‌های زیادی را خنثی کند. ظهور بسیاری از خیرات و برکات را ما با بی‌صبری خود به تأخیر می‌اندازیم.
● آیا به عواطف و احساسات خود بها می‌دهید؟
از صاحب یکی از شرکت‌های بزرگ نفتی سئوال شد که آیا زخم معده دارد. او جواب داد: ”من زخم معده نمی‌گیرم، زخم معده می‌دهم.“ بعضی‌ها زندگی دشواری دارند. سالانه بیش از ۸۰ میلیون نسخه برای داروهای آرام‌بخش نوشته می‌شود تا به کمک‌ آنها بتوانیم عواطف خود را مهار کنیم، و با این حال بعضی از ما در این کار موفق نمی‌شویم. عصبانی شدن ما هم به خودمان و هم به دیگران لطمه می‌زند.
پژوهشگران پرسش‌نامه‌‌های مفصلی طراحی کرده‌اند تا اشخاصی را که نمی‌توانند به خوبی با فشار عصبی کنار بیایند شناسائی کنند. پرسش‌نامه‌ای که هم اکنون ملاحظه می‌کنید براساس مطالعات لئوناردو دروگاتیس در دانشگاه جانز هاپکینز تهیه شده است. با تکمیل این پرسش‌نامه متوجه می‌شوید که با موقعیت‌های دشوار چگونه برخورد می‌کنید.
● آزمون
۱) وقتی باید در صف منتظر بمانید صبر و قرار خود را از دست می‌دهید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۲) به سختی کار می‌کنید، با حرارت بازی می‌کنید و سعی دارید در کاری که می‌کنید در حد بهترین‌ها ظاهر شوید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۳) وقتی در ترافیک کسی راه را بند می‌آورد، ناراحت می‌شوید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۴) پر تلاش‌تر از دوستانتان هستید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۵)وقتی عصبانی هستید در را به هم می‌کوبید و اجسام را می‌شکنید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۶) وقتی دیگران کارشان را جدی نمی‌گیرند، ناراحت می‌شوید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۷) وقتی عصبانی می‌شوید با غریبه‌ها بدرفتاری می‌کنید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۸) وقتی در کاری که می‌کنید موفق نمی‌شوید عصبانی می‌شوید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۹) وقتی عصبانی می‌شوید سریع رانندگی می‌کنید، سریع‌تر راه می‌روید، و سریع‌تر غذا می‌خورید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
۱۰) کسی را که به شما توهین کرده به راحتی نمی‌بخشید.
الف) به‌ندرت/ ب) گاهی اوقات/ پ) اغلب
▪ محاسبه امتیازات
برای جواب‌های الف ۱ امتیاز، برای جواب‌‌های ب ۲ امتیاز، و برای جواب‌های پ ۳ امتیاز در نظر بگیرید.
امتیاز ۱۵ ـ ۰: شما آدم راحتی هستید.
امتیاز ۲۳ ـ ۱۶: با فراز و نشیب‌های زندگی برخورد متوسط دارید.
امتیاز ۳۰ ـ ۲۴: در دیگ زودپز زندگی می‌کنید. زمان آن است که کمی آرام بگیرید و به چشم‌انداز بهتری در زندگی برسید.
▪ توضیحات
موضوعاتی که در این پرسش‌‌نامه مطرح شده واکنش شما را نسبت به حوادث خاص نشان می‌دهد. شخصیت سالم در وضعیت معتدل زندگی می‌کند و نسبت به حوادث زندگی واکنش متناسب نشان می‌دهد، نه خیلی زیاد و نه خیلی کم. این نمونه‌ها خلاف این موقعیت را نشان می‌دهد: خانه‌داری که تا صدای زنگ در بلند می‌شود از جا می‌پرد تا در را باز کند، نوجوانی که به‌ سرعت غذایش را قورت می‌دهد، مدیری که پیوسته در خونشان در جریان است. برای این اشخاص زندگی تنها در صورتی جالب است که در حالت اضطراب قرار بگیرند.
بررسی‌های دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد که افراد پر تنش به سختی می‌توانند بر زندگی خود مسلط شوند. این اشخاص پرخاشگر، اهل بحث و مشاجره، رقابت‌جو، و نسبت به رفتار دیگران بیش از اندازه حساس هستند.
در پرسش‌نامه فوق سئوالات (۳و۶و۱۰) نشان دهنده وضع این اشخاص است. آنها برای جبران کمبودها و نواقص، بیش از اندازه تلاش می‌کنند (سئوالات ۲و۴و۸) و در ضمن دیگران را سپر بلا می‌کنند (سئوالات ۱و۵و۷و۹).

سعید سالارکیا

منبع : مجله موفقیت

 
بالا