B a R a N
مدير ارشد تالار
كسانی كه كتاب ژوزف بالسامو و یا غرش طوفان كه از شاهكارهای الكساندر دوما هستند را خواندهاند، احتمالاً تصور میكنند كه علم هیپنوتیزم علمی است كه فقط افراد خاصی میتوانند آن را فرابگیرند و باید مانند قهرمان آن كتاب یك قدرت مرموز و خارقالعادهای داشته باشند. ولی واقعیت غیر از این است. در واقع هر كسی حتی شما نیز میتوانید هیپنوتیزم را یاد بگیرید. هیپنوتیزم یك علم است كه مانند سایر علوم، هر فردی میتواند آن را بیاموزد ولی عملكردن و استفاده صحیح و مناسب از آن، یك هنر است. بهعنوان مثال، هركسی میتواند از پیانو صدا در بیاورد ولی تنها تعداد كمی هستند كه در استفاده ماهرانه از پیانو استادند . در مورد هیپنوتیزم نیز همینگونه است. یادگرفتن مقدار پراكندهای از این علم و هیپنوتیزمكردن تعداد كمی از افراد حساس كار راحتی است ولی استفاده صحیح و مناسب از این علم علاوه بر لزوم واقفبودن به علم پزشكی، نیاز به صبر زیاد و یادگیری و مهارت دارد. استفاده از هیپنوتیزم بهویژه برای رفع مشكلات پزشكی باید كاملا محدود به افراد پزشك و واجد صلاحیت باشد كه این علم را بهخوبی و نزد مراجع ذیصلاح آموخته باشد. وی باید همچنین هوش و استعداد كافی برای خلاقیت و استفاده از روش مناسب جهت هیپنوتیزمكردن بیمار داشته باشد. واقفبودن به علم پزشكی برای فرد هیپنوتیزمكننده بسیار ضروری است. متاسفانه افراد آماتور و آنها كه بیشتر به جنبه نمایشی هیپنوتیزم میپردازند افرادی هستند كه از علم پزشكی بیبهرهاند. این افراد میتوانند یك بیماری را تشخیص دهند و تنها به درمان و رفع علایم بیماری بدون توجه بهعلت آن میپردازند كه میتواند بسیار خطرآفرین باشد. بهعنوان مثال، یك سردرد میتواند در نظر اول بسیار ساده باشد ولی شاید علل مهمی نظیر بیماری فشارخون، بیماریهای كلیه و یا حتی سرطانهای مغزی موجب آن شده باشد. یك هیپنوتیزمكننده آماتور نمیتواند متوجه وجود و یا احتمال این بیماریها شود و تنها میتواند درد (سردرد) بیمار را برطرف كند. انجام این كار شاید حتی با یك جنایت برابری كند چرا كه در این مورد، درد یك علامت هشداردهنده است و برطرفكردن آن به بیمار اجازه میدهد تا پیشرفت كرده و تحت تشخیص و درمان قرار نگیرد و فرد بیمار تا مراحل انتهایی چیزی را حس نكند و شاید حتی به مرگ بیمار منجر شود. افراد آماتور به جای آنكه سختی فراگیری علم طبابت را بكشند و فهم صحیحی از موضوع داشته باشند، فقط مقدار اندكی از علم هیپنوتیزم را میآموزند و به امور پزشكی نیز میپردازند كه میتواند خطرآفرین باشد. درنظر داشته باشید كه هیچ فردی با مطالعه یك كتاب ساده جراحی نمیتواند جراح شود همانگونه كه با خواندن چند كتاب ساده و سطحی نیز نمیتوان علم هیپنوتیزم را بهطور تمام وكمال فراگرفت. اینكه شما به یك فرد آماتور اجازه بدهید شما را هیپنوتیزم كند مثل این است كه به یك قصاب اجازه بدهید تا آپاندیس شما را عمل كند! همانگونه كه گفته شد، استفاده از هیپنوتیزم در پزشكی باید صرفاً محدود به پزشكانی باشد كه در این علم كاملاً خبره بوده و واجد صلاحیتند. چنین پزشكی باید اعتماد به نفس و صبر فراوانی داشته باشد. چند كلمه حرف، یك نگاه، تون صدا و یا ژست كمك میكنند تا یك پزشك وارد متوجه شود كه چه روشی جهت انجام هیپنوتیزم در آن فرد مناسبتر است وچگونه بایدهیپنوتیزم شود. علاوه بر این، در برخی موارد كه بیماری از منابع انجام هیپنوتیزم را مناسب نمیدانند نظیر برخی مشكلات روانی، ترس و یا برخی اختلالات شخصیتی، یك پزشك وارد میتواند بهترین تصمیم را با توجه به تشخیص بیماری فرد اتخاذ كند. ● تاریخچه هیپنوتیزم هیپنوتیزم از زمانهای بسیار دور مورد استفاده قرار میگرفته است. با ورقزدن سرگذشت نیاكانمان موارد بسیاری یافت شدهاند كه به ما میگویند آنها بهخوبی از هیپنوتیزم آگاه بودهاند. حتی یكی از حجاریهای بهدست آمده از یك قبر باستانی در شهر تبس (Thebes) واقع در مصر،یك روحانی را در حال هیپنوتیزمكردن بیمارش نشان میدهد. این علم از مصر به یونان، روم باستان و هند گسترش یافت و در قرون بعدی توسط پزشكان و دانشمندان مختلف مورد بررسی قرار گرفت. اما نخستین تلاش وافر علمی در این زمینه را یك پزشك اتریشی به نام فرانز آنتون مسمر (Mesmer) در اواخر قرن ۱۸انجام داد. مسمر عقیده داشت كه یك جریان مغناطیسی در تمام كائنات وجود دارد كه در حالت تعادل است. وی عقیده داشت كه هرگونه ناهنجاری در بالانس و تعادل مناسب این جریان در بدن انسان میتواند موجب بیماری شود. در ادامه، مسمر از آهنرباجهت درمان بیمارانش استفاده كرد و موفقیتهای زیادی را كسب كرد. به عقیده مسمر، استفاده از آهنربا میتوانست موجب بهبود تغییر حاصل آمده در جریان مغناطیسی در داخل و یا خارج بدن بیمار شود. پس از بررسیها و تجربیات بیشتر، مسمر متوجه شد اثراتی كه از آهنربا انتظار دارد را میتواند با استفاده از عوامل غیرماگنتیك و حتی با تكاندادن دستانش ایجادكند. وی تئوریاش را اصلاح كرد و اینطور نتیجهگیری كرد كه این اثرات در واقع بهدلیل یك نوع مغناطیس انسانی هستند. پس از مسمر دانشمندان دیگر راه وی را ادامه دادند و با این فرآیند بیشتر آشنا شدند. مبدع اصطلاح هیپنوتیزم یك پزشك انگلیسی بود به نام <جیمز برید> كه در اواسط قرن ۱۹ در مورد كارهای مسمر مطالعه میكرد. وی متوجه شد كه با استفاده از نگاه خیره ثابت میتوان یك حالت شبیه خلسه در فرد ایجاد كرد و سپس اصطلاح هیپنوتیزم را جهت شروع هنر و علم القاء حالت خلسه به فرد ابداع كرد. هیپنوز یك لغت یونانی است به معنای خواب. دكتر برید در ابتدا تصور میكرد هیپنوتیزم در واقع همان القای خواب است و به همین دلیل اسم هیپنوتیزم را بر آن نهاد ولی بهزودی متوجه شد كه هیپنوز خواب نیست و با خواب معمولی متفاوت است و حتی سعی كرد كه اسم هیپنوتیزم را عوض كند ولی این اسم بر روی این علم باقی ماند. برید بسیار تلاش كرد تا هیپنوتیزم را بهعنوان فرآیندی كه ازنظر علمی قابل بررسی و مطالعه است، معرفی كند. در طی قرن ۱۹ استفادههای زیادی از علم هیپنوتیزم شد ازجمله آنكه بسیاری از عملهای جراحی موفقیتآمیز با استفاده از حالت بیحسی بهوجود آمده در آن انجام شد ولی با كشف كلروفرم، القا بیهوشی با استفاده از هیپنوتیزم كمكم فراموش شد. تحقیقات در مورد هیپنوتیزم توسط محققان و پزشكان مشهوری نظیر الیوستون، شاركو، بینه، فروید و پاولوف ادامه یافت.در خلال جنگهای جهانی، هیپنوتیزم جهت درمان خستگیهای روحی ناشی از جنگ و نیز آسیبهای روانی بسیار مورد استفاده قرار گرفت. پس از جنگ جهانی دوم، دانشمندان متوجه موارد استفاده بیشتر از علم هیپنوتیزم در درمانهای بالینی شدند و بدین ترتیب هیپنوتیزم كمكم جای پای خود را در عالم پزشكی محكم كرد. ● هیپنوتیزم چیست؟ شاید اینطور بهنظر برسد كه هیپنوتیزم در واقع همان خواب است ولی تمام بررسیهای علمی نشان دادهاند كه حالت خلسه ایجاد شده در هیپنوتیزم بیشتر شبیه به حالت بیداری است تا یك خواب معمولی. در واقع، هیپنوتیزم حالتی است مابین خواب و بیداری. برای فهم بهتر موضوع بایستی درنظر داشته باشید كه چنانچه شخص در حالت خواب معمولی باشد، نمیتواند همانند یك فردی كه هیپنوتیزم شده به محركها پاسخ دهد. چنین فردی چنانچه با وی حرف بزنید جواب نخواهد داد ولی فرد هیپنوتیزم شده میتواند خوب بشنود و جواب دهد. علاوه بر این، در خواب معمولی شخص از محیط اطرافش آگاهی ندارد ولی فرد هیپنوتیزم شده میداند كه دقیقاً در كجا قرار دارد و از اتفاقاتی كه روی میدهند باخبر است. همچنین در خواب معمولی رفلكسهای بدن نظیر رفلكس زانو و نیز ضربان قلب و تنفس كاهش مییابند حال آنكه كاركرد قلب و ریه در فرد هیپنوتیزم شده شبیه به حالت بیداری است. در واقع هیپنوتیزم براساس استفاده از سه موِلفه تمركز، انفكاكپذیری(كه در آن ذهن هوشیار از ذهن نیمه هوشیار جدا میشود) و تلقینپذیری است، بیمار در یك حالت هوشیاری تغییریافته (حالت خلسه) قرار میگیرد و شخص هیپنوتیزمكننده تلقینات لازمه را به بیمار میدهد. این حالت خلسه میتواند بهصورت خفیف و سبك (light)، متوسط (Medium) و یا عمیق و شدید (deep)باشد. در حالت خلسه خفیف و متوسط، بسیاری از افراد میتوانند بهراحتی حرفزدن اطرافیان را شنیده و اتفاقاتی را كه در طی هیپنوتیزم روی میدهند، بهخاطر بیاورند بهطوری كه شاید حتی فكر كنند كه هیپنوتیزم نشدهاند! فقط در حالت خلسه عمیق است كه فرد پس از بیداری اتفاقاتی را كه در طی حالت خلسه برایش روی دادهاند بهخاطر نمیآورد. برخلاف باور عمومی، جهت ایجاد تلقین در هیپنوتیزم یك حالت خلسه سبك كاملاً كافی است. بسیاری شاید عقیده داشته باشند باید خلسه عمیق ایجاد شود تا تلقینپذیر شوند، در حالی كه براساس بررسیها، یك حالت خلسه سبك بهویژه در درمانهای پزشكی كه از هیپنوتیزم استفاده میشود، كاملا كافی است. یك تصور اشتباه كه در جامعه وجود دارد این است كه هیپنوتیزم با اراده مرتبط است. عدهای تصور میكنند كه چنانچه شخصی هیپنوتیزم شود، این موضوع نشاندهنده اراده ضعیف وی خواهد بود. باید خاطرنشان كرد كه هیپنوتیزم هیچگونه ارتباطی با اراده ندارد. در واقع هیپنوتیزم هیچگونه ارتباطی با اراده ندارد. در واقع هیپنوتیزم بیشتر با قوه تخیل شما سر و كار دارد تا اراده و قوه تخیل شما را تقویت كند. قوه تخیل از اراده شما بسیار قویتر است و اراده همیشه تابع تخیل شماست. بهعنوان مثال، چنانچه شما بخواهید یك كاری را انجام دهید ولی فكر كنید كه نمیتوانید، قطعاً نخواهید توانست كه آن كار را انجام دهید، زیرا قوه تخیل، اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و شما را از انجام آن كار منع میكند. پس همانگونه كه ملاحظه میكنید، چنانچه شخصی شما را هیپنوتیزم كند به معنی آن نیست كه شما اراده ضعیفی داشتهاید كه هیپنوتیزم شدهاید، بلكه نشانه آن است كه قوه تخیل قویتری دارید. در واقع دانشمندان معتقدند كه هرچه قوه تخیل و نیز هوش فرد بیشتر باشد، هیپنوتیزمپذیری وی نیز راحتتر خواهد بود. یك باور غلط دیگر این است كه شاید شما فكر كنید فرد هیپنوتیزم كننده میتواند شما را به انجام هر كاری كه دلش میخواهد وادار كند. این تصور اشتباه بیشتر در اثر دیدن شعبدهبازها و یا افرادی كه بهطور آماتور به هیپنوتیزم پرداخته و چنین ادعایی را دارند ایجاد میشود. حال آنكه واقعیت كاملا خلاف این موضوع است. براساس تحقیقات و واقعیات علمی، تلقینپذیری فرد تا جایی ادامه دارد كه برخلاف اصول و ریشههای اخلاقی و وجدانی فرد نباشند. بهعنوان مثال، چنانچه فرد هیپنوتیزكننده از كسی كه هیپنوتیزم شده است بخواهد كه كفشش را دربیاورد، وی این كار را خواهد كرد ولی اگر از آن شخص خواسته شود كه تمامی لباسهای خود را دربیاورد، وی قطعاً با انجام این كار مخالفت خواهد كرد و آن را انجام نخواهد داد زیرا ریشههای اخلاقی و وجدان فرد انجام این عمل را صحیح و مطابق منطق و عقل نمیدانند مگر آنكه آن بیمار یك آدم پاك و بااخلاقی نباشد! در حالت بیداری معمولی مغز از افكار مختلف پر شده است بنابراین یك تلقین نمیتواند موِثر باشد و اثر بسیار ضعیفی خواهد داشت. ولی وقتی فردی هیپنوتیزم میشود، مغزش بیشتر متمركز شده و تلقینپذیرتر میشود بهطوری كه وقتی به حالت معمولی برمیگردد، هر قسمت از مغز میتواند كه تلقین را حس كرده و مطابق آن فكركند. البته حالت تمركز ۱۰۰ درصد در خلسه خیلی عمیق بهدست میآید و اكنون شاید متوجه باشید كه چطور میتوان عمل جراحی بر روی بیمار هیپنوتیزم شده انجام داد بدون آنكه احساس درد كند، در واقع در تمركز ۱۰۰ درصد تمامی تمركز مغزی متوجه القائات و تلفیقهای فرد هیپنوتیزمكننده است بنابراین متوجه درد نخواهد شد. خوشبختانه جهت اهداف پزشكی و درمانی، ۱۰۰ درصد تمركز لازم نیست. چنانچه فقط ۵۱ درصد از مغز بتواند تمركز كرده و تلقینپذیر باشد، میتواند ۴۹ درصد باقیمانده را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. حال باید متوجه شده باشید كه چطور یك حالت خلسه سبك در صورت بكارگیری تكنیك مناسب برای اهداف پزشكی كاملا كافی است. با توجه به مسائل گفته شده، میتوان گفت كه هیپنوتیزم در واقع یك احساس تمركز شدید و وضعی همراه با كاهش میزان آگاهی نسبت به محیط بیرونی است. در مراحل خلسه خفیف و یا متوسط، شما تمامی جزئیات حالت خلسه را بهخاطر میآورید بهطوری كه شاید حتی فكر كنید كه هیپنوتیزم نشدهاید؛ زیرا حتی در حالت خلسه عمیق، فرد همه چیز را میشنود و از اتفاقاتی كه در دور و برش میافتد باخبر است ولی با توجه به آنكه فراموشی پس از خلسه عمیق شایع است، آنچه را كه شنیده فراموش خواهد كرد. هیچگاه تصور نكنید كه یك فرد هیپنوتیزمكننده یك قدرت شیطانی داشته و میتواند شما را به هر كاری وادار كند. وجدان شما در حالت خلسه با انجام اعمالی كه منافی با اصول اخلاقی و انسانی هستند جدا مخالفت خواهد كرد. |
|
منبع : روزنامه سلامت |