• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اخترفیزیکدان بلند پایه.سوبراهمانیان چاندراسکار

parisa

متخصص بخش
سوبراهمانیان چاندراسکار (1374-1289) که در دنیا با نام چاندرا مشهور است، در 30 مرداد ماه 1374 وفات یافت. او بخاطر کشف خود در مورد حد بالای جرم ستاره ای از نوع کوتوله سفید، معروف شد و به همین دلیل، جایزه نوبل سال 1362 فیزیک را دریافت کرد. چاندرا از خانواده تحصیل کرده هند جنوبی بود. پدرش عیار ، مقام بالایی در راه آهن هند دارا بود. عیار ، سه پسر داشت، چاندرا در مهرماه 1289 در لاهور ، هندوستان به دنیا آمد.


درسال 1295خانواده چاندرا ،به مدرس جایی که چاندرادر آنجا بزرگ شد،کوچ کردند.چاندرا دانش آموز باهوشی بودو در 15 سالگی وارد دانشگاه پرزیدنسی ،مشهورترین دانشگاه مدرس شد ودر سال 1306،او رشته فیزیک راشروع کرد و در سال 1309 فارغ التحصیل شد.

وی مطالعات خارج از برنامه فراوانی داشت. به عنوان مثال ، درباره بخش آماری فرمی - دیراک ، و کارهای فولر درباره ساختمان کوتوله‌های سفید. این مطالعات او را به نوشتن اولین مقاله علمی‌اش با عنوان "پراکندگی کامپتون و آمار جدید" تشویق کرد که در "خلاصه مقالات انجمن سلطنتی" در 1307 به چاپ رسید. بعد از فارغ التحصیلی ، بر اساس همین مقاله ، بوسیله فولر ، به عنوان دانشجوی پژوهشی ، در دانشگاه کمبریچ پذیرفته شد.
او در شهریور ماه 1309 وقتی که با کشتی کوچکی بمبئی را ترک می کرد، بعد از بر طرف کردن حالت دریا زدگی خود ، مقاله فولر را بخاطر آورد، تصمیم گرفت که آن را با نظریه نسبیت خاص در فیزیک ترکیب کند.
با کمال تعجب ، متوجه شد که این ادغام پیش بینی می‌کند که ستاره کوتوله سفید می‌تواند تنها بر اساس جرم حدی مشخصی که به ثابتهای اساسی فیزیکی مانند h.G و جرم اتم هیدروژن بستگی دارد، وجود داشته باشد و این جرم در حدود 1.45 برابر جرم خورشید بود. دو اخترفیزیکدان بزرگ انگلیسی ، ادینگتون و مایلن ، این نتیجه را باور نداشتند و هیچ کدام از آنها ، انتشار مقاله چاندرا را بوسیله انجمن سلطنتی توجیه نکردند. چاندرا ، به ناچار مقاله خود را به مجله اختر فیزیک در آمریکا فرستاد که در فروردین 1310 انتشار یافت.
چاندرا ، به عنوان دانشجویی پژوهشگر ، سخت کار کرد و سرانجام مدرک دکترای خود را گرفت و به عنوان عضوی از دانشگاه ترینیتی در آمد که شگفتی بسیاری برایش آفرید. اکنون احساس آرامش و اعتماد بیشتری می‌کرد و دوباره به مسأله کوتوله سفید پرداخت. محاسبات خود را تکمیل کرده و نتایج قبلی خود را به اثبات رسانید که، جرم هر ستاره کوتوله سفید دارای حد نهایی است.
چاندرا برای سخنرانی در این زمینه ، در 1314 به انجمن سلطنتی اخترشناسی دعوت شد. اما پس از ایراد سخنرانی ، ادینگتون بلند شد و نتایج چاندرا را نه با منطقی علمی ، بلکه با استهزاء ادغام نظریه نسبیت خاص و آمار کوانتومی رد کرد. چاندرا دیگر سخت تحقیر شده بود. البته ادینگتون در اشتباه بود. اما مقاومت ادینگتون در برابر حد جرم چاندرا ، قابل درک بود؛ زیرا ادینگتون در همه عمرش کوشیده بود تا نشان دهد که هر ستاره ای ، منفک از مقدار جرم ، شکل پایداری دارد. عقیده عموم بر این بود که کوتوله‌های سفید ، آخرین مرحله از رشد هر ستاره است و پس از آن انرژی ستاره تحلیل می‌رود، در این صورت چرا باید "حدی" برای جرم ستاره در پایان عمر آن وجود داشته باشد؟
چاندرا از فیزیکدانانی که می‌شناخت، مثل روزنفلد ، بوهر ، پائولی ، نظرخواهی کرد، آنها بر این عقیده بودند که نقصی در استدلال وی وجود ندارد. ولی دهه ‌ها طول کشید تا اینکه سرانجام انجمن اختر فیزیک "حد" چاندرا را پذیرفت. این مطلب به ظاهر نادرست، که ستارگان "معمولی" می‌توانند هر جرمی داشته باشند، در حالی که جرم کوتوله‌های سفید می‌تواند حداکثر 1.45 برابر جرم خورشید باشد، اکنون دیگر امری مقبول به شمار می‌رود. ستارگان در حین تکامل خود، از مرحله‌ای می‌گذرند که شعاع آنها ممکن است صدها برابر بیشتر از شعاع اولیه آنها باشد.
در این مرحله ، اتمهای پوسته با نیروی جاذبه یا گرانش شدیدی نگهداری نمی‌شوند، در حالی که فشار تابشی نیرومندی در درون ستاره پدید می‌آید. برخی از اتمها ، بویژه هیدروژن کنده می‌شوند و ستاره کم کم جرم خود را از دست می‌دهد و نظریه نشان می‌دهد که با این روش تا 8 برابر جرم خورشید از جرم ستارگان کاسته می‌شود و سرانجام جرم آنها به زیر "حد" چاندراسکار می‌رسد. تا سال 1314 هیچ کس متوجه این موضوع نشده بود.
این "حد" بر ستارگان سنگینتر از 8 برابر جرم خورشیدی هم اثر می گذارد. با واکنشهای هسته‌ای متوالی ، مواد هسته مرکزی ستاره به آهن تبدیل می‌شود، در این مرحله هم چون کوتوله ‌های سفید انرژی هسته‌ای دیگر بدست نمی‌آید، وقتی که آهن مرکزی به جرم "چاندراسکار" می‌رسد، در اثر نیروی گرانش فرو پاشیده به ستاره ای نوترونی تبدیل می‌شود و آنچه بر جای می‌ماند به خارج رانده شده و نوعی ابر نواختر را ایجاد می‌کند. برخی از کوتوله‌های سفید ، مواد را از خارج جذب می‌کنند و هنگامی که جرم آنها به حد جرم "چاندراسکار" رسید، تبدیل به ابرنواختر می‌شوند و در این حالت است که نظریه چاندرا ، جایگاهی برای اختر فیزیک نوین می‌شود.
چاندرا ناگزیر به جستجوی شغلی دائمی بود. بنابراین پیشنهاد رصدخانه یرکر را پذیرفت که این رصدخانه ، بخشی از دانشگاه شیکاگو بود که چاندرا به عنوان عضوی از آن تا پایان عمر ، نخست در یرکر و سپس در مؤسسه پژوهش تحقیق فرمی ، در پردیس اصلی دانشگاه باقی ماند. پیش از شروع کار در این مکان ، در سال 1316 ، او مسافرتهای متعددی را در هند داشت که با هم شاگردی قدیمی‌اش در دوران دانشکده یعنی لالیتا ازدواج کرد.
چاندرا استاد پرشوری بود که دانشجویان را از سراسر دنیا به طرف خود جلب می‌کرد، تا زمان بازنشستگی‌اش ، او بیش از 50 دانشجوی دوره دکتری را سرپرستی کرده بود. پژوهشهایش تقریبا همه شاخه‌های نظری اختر فیزیک را می‌پوشاند. او در سخنرانی جایزه نوبل خود گفت که کوششهایی که در طول زندگی به عمل آورده در هفت دوره قرار می‌گیرد.
چاندرا ، در اوج هر دوره ، کتابی که حاوی برداشتها و دیدگاهایش بود، منتشر کرد. در این کتابها هر موضوع بطور کامل بحث شده بود. کتاب نظریه ریاضی سیاه چاله‌ها (چاپ 1362) به راستی ممتاز و برجسته است. چاندرا یکی از طرفداران جدی گاندی بود. در طول جنگ بزرگ دوم ، او احساس کرد که پیکار علیه آلمان ، یکی از اهداف مهم است، چاندرا با این دیدگاه همکاری در جنگ آمریکا را به صورت نیمه وقت در زمینه امواج ضربه‌ای شروع کرد.
بزودی به آزمایشگاه لس/آلاموس دعوت شد، ولی بخاطر طولانی شدن مسایل صدور اجازه نتوانست به آنجا راه یابد. گو اینکه به او توهین شده بود، توهینی که او و لاتینا را آزرده کرد، زیرا رنگ پوست آنها ، تیره بود. گر چه آنها در سال 1332 به تابعیت آمریکا در آمدند و می‌خواستند در آمریکا زندگی کنند ولی این موضوع ، برای پدرش ناخوشایند بود. پدرش بارها کوشیده بود که شغل مناسبی را در هند برای چاندرا دست و پا کند. ولی پدر نمی‌توانست شغلی در خور پسر در هند بیابد در این صورت کارها و جایگاه علمی پسر را چگونه می‌توانست بطور مشابه فراهم کند؟
در سال 1351، چاندرا احساس کرد وظیفه‌ای دیگر دارد. او بر این باور بود که باید مجله‌ای ملی جهت اختر فیزیک ، انتشار دهد. تا آن زمان تقریبا گروه دانشگاهی اخترشناسی ، انتشارات مخصوص خود را داشت. به دنبال بحث و گفتگوی طولانی ، دو انجمن اخترفیزیک آمریکا و دانشگاه شیکاگو را متقاعد کرد که مشترکا ، به انتشار مجله اخترفیزیک بپردازند و چاندرا ، فداکارانه کارهای علمی دیگر را کنار گذاشت و سردبیر مجله اختر فیزیک را از سطح مجله‌ای محلی ، به سطح مجله‌ای جهانی ارتقاء داد.
او به اعتراف خودش در کار سردبیری بسیار قانع بود و بسیاری از اختر فیزیکدانان شکایت داشتند که چرا مقاله‌هایشان را چاندرا به چاپ نمی‌رساند و رد می‌کند. چاندرا می‌خواست اندکی هم به کاری پژوهشی بپردازد از این رو به کارکنان مجله سپرده بود که اگر دانشمندی خارج از ساعتهای اداری تلفن کرد بگویند: "اداره مجله اختر فیزیک تعطیل شده است"!


معمولا بخاطر عمق و وسعت فکری چاندرا و استعدادش که در نوشته‌ها و سخنرانیهایش در هر موضوعی مشهود بود، همه را تحت تأثیر قرار می‌داد. اسلوب نوشته‌هایش از نویسندگان انگلیسی یکصد سال پیش و شکسپیر حکایت می‌کرد و شنیدن صحبتهایش لذت بخش بود. علاوه بر اسلوب متین انشاء او کاملترین تلفظ انگلیسی را داشت. چاندرا ، اخترفیزیکدان بلند پایه و موجود زیبا و خونگرمی بود.
 
بالا