در اطرافمان زن و شوهرهای زیادی میبینیم كه بعد از چند سال زندگی مشترك، از آن شادابی روزهای اول برایشان هیچ چیز نماندهاست و زندگيشان شده كسالت، روزمرگی، دلسردی. آنها آنقدر به یكجا نشستن عادت كردهاند كه خوشیهای زندگی را گم كردهاند. شكی نیست كه تغییرات در زندگی هر آدمی لازم است، زندگی مثل آب است، آبها اگر جاری نباشند، میگندند، زندگی هم مثل آب باید جاری و در حال تغییر باشد تا تازه و زنده بماند. در طبیعت هم همه چیز مدام در حال تغییر است و زیبایی هستی هم به دليل همین در جریان بودن است. اصولا هر چیز را بخواهید در جایی نگهدارید شروع به گندیدن و فاسد شدن میكند. خود آدمها هم اگر بخواهند از نظر درونی و روانی بدون تغییر بمانند و مدام مثل گذشته رفتار كنند، زندگی خوشایندی نخواهند داشت.
دايره امن داريد؟
برای بیشتر آدمها تغییر كردن كاری دشوار است، اكثر آدمها دوست دارند در همان نقطه كنونی و در دایره امن زندگیشان زندگی كنند. همه آدمها در زندگی دایرهای امنی را برای خودشان تعریف كردهاند و به این دایره امن عادت كردهاند، در واقع این دایره امن همان رفتارها و كارها و حرفهای همیشگی است و آدمها دوست دارند در همان حدود باقی بمانند و بهطور طبیعی هم به همان نتایج همیشگی برسند، معمولا بیرونآمدن از این دایره امن كه مساوی با تغییر است، كار سختی است. میتوان دایره امن زندگی آدمها را به كیسه خوابی تشبیه كرد كه در محیطهایی مثل كوهستان استفاده میشود. وقتی فرد در كیسه خواب میخوابد دیگر نمیتواند به راحتی بدن و دستهایش را تكان دهد و آزادی عمل چندانی نخواهد داشت و فقط در یك جای گرم و نرم خوابیدهاست، در زندگی نیز گاهی آدمها در كیسه خواب (دایره امنشان) زندگی میكنند و دوست دارند محیط پیرامون زندگیشان تغییری نداشته باشد و همهچیز در ثبات باقی بماند و در واقع در خواب عادتهایشان باقی میمانند. به همین دلیل به مرور شادابی و نشاط زندگیشان از دست میرود و زندگی دچار رخوت و روزمرگی و كسالت میشود.
تغيير از درون آغاز ميشود
خیلیها هستند كه مدام بهدنبال تغییر دنیای اطراف، جامعه و... هستند، این افراد باید بدانند تغییر همیشه از درون خود فرد آغاز میشود، وقتی شما از درون تغییر كنید پیرامونشما هم تغییر میكند. من مراجعانی داشتم كه وقتی خودشان را تغییر دادند، اظهار كردند كه احساس میكنند دنیایشان عوض شده و حتی رفتارهای همسرشان نیز تغییر كرده است، چون تغییر رفتارهای آنها بهطور ناخودآگاه روی همسرشان هم اثر گذاشته و در او انگیزه ایجاد كرده و تشویق به تغییر كرده است و در نتیجه رفتارهایش هم عوض میشود.
شباهت ازدواج و گلدان گل
معمولا زوجها ابتدا كه با هم آشنا میشوند برای هم تازه هستند و زيباييهای فراوانی برای هم دارند، حرفها، رفتارها، هدیهها و... هم جدید و جالب است و یكی از دلایلی هم كه به سمت هم كشش پیدا میكنند همین تازگی است اما به مرور و بعد از مدتي از ازدواج این تازگی كنار میرود و زندگی به یك تكرار و یكنواختی میرسد. تا جایی كه دیگر زن و شوهر برای هم حرف جدیدی ندارند و حتی گاهی هیچ حرفی با هم ندارند و مسلما این یكنواختی برای هیچكدام از زوجها خوشایند نیست. زوجها باید تازگی و تغییرات را در زندگیشان ایجاد كنند تا زندگیشان زیبا باقی بماند. زندگی زناشویی همانند یك گیاه در گلدان است، یك گیاه را اگر بخواهید سرحال و تازه بماند باید مرتب به آب، خاك، نور و.... آن رسیدگی كنید، زندگی زناشویی هم مدام نیاز به توجه و رسیدگی دارد.
بهدنبال خوشحالكردن هم باشید
در روزهای اول ازدواج 2 نفر حرفهای جدید و تازه فراوانی برای هم دارند، مدام بهدنبال تعریف یك چیز تازه یا پوشیدن یك لباس جدید یا نشان دادن چهرهای نو... هستند، در این روزها هر 2 میخواهند یكدیگر را خوشحال كنند تا هر 2 از رابطه لذت ببرند اما بعضی از زوجها بعد از گذشت چند سال فراموش میكنند كه آن روزها مهمترین هدفشان خوشحال كردن یكدیگر بود. درتحقيقي كه صورت گرفته، زوجهایی كه در زندگی ضمن اینكه به هدفهای شخصی خود میپردازند، بهدنبال راهحلهایی برای شادكردن و افزایش لذت یكدیگر هستند، زندگی بهتری دارند. شاد كردن طرف مقابل یعنی اینكه ما فرصتهایی را ایجاد كنیم كه همسرمان تجربههای جدید به دست آورد مثلا با هم به سفرهایی برویم كه از شكل عادی زندگی فاصله داشته باشد. باید تلاش كنیم كه برای یكدیگر تازه، زيبا و پرانرژی باشیم، هدف ما باید این باشد كه برای یكدیگر روزی زیبا را بسازیم و يكديگر را خوشحال كنیم.
آفتي به نام روزمرگي
اگر تجربه روزهای اول ازدواجتان را به دليل بیاورید، حتما ذوق و شوق و انرژی آن روزها را به یاد دارید؛ روزهایی كه همه چیز برایتان تازگی داشت و مرتب دوست داشتید بگردید، جستوجو كنید، با همه مشورت كنید و كارتان را به نحو عالي انجام دهید اما بعد از مدتی همین كاری كه اینقدر برایتان تازگی داشت تبدیل به امور روزمره میشود و دیگر از آن لذت نمیبرید تا جایی كه زمانهایی هم خستهكننده میشود، دقیقا در همین نقطه است كه باید 2 اتفاق بیفتد یكی تغییر درون شما، تا نوع نگاهتان عوض شود و دیگری تغییر در رفتارهایتان، یعنی درست در زمانی كه احساس میكنید درحال افتادن در دام روزمرگیها هستید باید از خلاقیتهایتان استفاده كنید، تواناییهایتان را كشف كنید تا به نوعی راههای جدید را باز كنید، در زندگی زناشویی نیز به همین ترتیب، ابتدا خوب و دوستداشتنی است ولی به مرور زندگی اسیر روزمرگیها میشود، اینجاست برای نجات زندگی مشتركمان از تغییر كمك بگیریم.
انسان تغيير ميكند
گاهی پیش میآید كه زن یا مرد از همسرش شكایت می كند كه تو تغییر كردهای و دیگر همان آدم گذشته نیستی و... در این حالت 2نكته وجود دارد یا در همان مراحل آشنایی 2 طرف شناخت كافی از هم به دست نیاوردهاند یا یكی از طرفین در روزهای آشنایی خود واقعی خودش را نشان نداده در نتیجه وقتی با حقیقت هم مواجه میشوند جا میخورند و غافلگیر میشوند. اما نكته دوم اينكه بهمرور زمان آدمها تغییر میكنند، در واقع همه آدمها هر 7 سال تغییرات درونی و روانی فراوانی دارند، برای مثال دهه20 زندگی ما با دهه 30 یا 40 زندگیمان خیلی متفاوت است و این قانون زندگی است. اگر قرار باشد كه شما مثل 20 سال پیش خود بیندیشید، عملا دیگر زنده نیستید اما در زندگی وقتی یكی شروع به تغییر دادن باورها و نگاهش داشته باشد، دوست دارد بهدنبال رفتارها و كارهای جدید باشد، اگر همسر او مقاومت كند و مقابل تغییرات او بایستد، عملا به زندگی مشتركشان لطمه میزند، آدمها باید تغییر كنند و نباید مانع آنها شد.
برويد به كشف ناشناختهها
بیشتر آدمها به خاطر ترسهایشان است كه نمیتوانند تغییر كنند، آنها از ناشناختهها میترسند و اكثر آدمها چون از ناشناختهها میترسند و نمیدانند چه میشود، ترجیح میدهند در نقطه كنونی یا همان كیسهخواب منطقه امنشان باقی بمانند، در حالیكه متوجه نیستند همین یكجا ماندن، باعث شدهاست كه احساس خوبی نداشته باشند چون طعم واقعی زندگی در كشف ناشناختههاست، برای مثال همه ما وقتی به سفر میرویم دوست داریم همه جاهای ناشناخته و دیدنی آن منطقه را ببینیم و اگر موفق شدهباشیم بعد از سفر به خاطر كشف ناشناختههای فراوان انرژی فراوانی داریم، یعنی در زندگی هرجا كه موفق به كشف ناشناختهها شدهایم زندگی برایمان شیرینتر شدهاست. اگر بخواهید مانع تغییر همسرتان شوید ممكن است او به دلیل احترام یا عشقش نسبت به شما دست از تغییرات خودش بردارد ولی باید در نظر داشته باشید مقاومت شما در برابر تغییرات همسرتان میتواند باعث كدورت، دلسردی، خشم، كینه، آسیب به رابطه و... شود.
چه تغییراتی خوب است؟
تا جایی كه به دیگران آسیب نرسد خوب است كه تغییر كنیم، در حقیقت در یك زندگی مشترك، تغییرات شخصی باید تا جایی باشد كه به طرف مقابل آسیب نرساند، اگر ما در رابطههایمان بازی برنده- برنده را رعایت كنیم مسلما زندگی خوبی خواهیم داشت، یعنی باید هر دو در زندگی راضی و برنده باشیم، نه فقط یك نفر. در واقع زمانهایی كه در حال تغییر هستیم باید توجه كنیم، آیا همانطور كه من از این تغییر راضی و خوشنود هستم، همسرم هم راضی و خوشحال هست؟! یا نه اين موضوع باعث آسیبدیدن او میشود. یعنی تغییرات تا جایی خوب است كه به كسانی كه با شما زندگی میكنند آسیب نرساند اما اگر تغییر همسرتان به شما هیچ آسیبی نمیزند ولی باز هم در مقابل او مقاومت میكنید، باید در خودتان ریشهها و ترسهایتان را جستوجو كنید نه اینكه در مقابل او بایستید.
اگر بخواهید مانع تغییر همسرتان شوید ممكن است او به دلیل احترام یا عشقش نسبت به شما دست از تغییر بردارد ولی باید در نظر داشته باشید مقاومت شما در برابر تغییرات همسرتان میتواند باعث كدورت، دلسردی، خشم، كینه، آسیب به رابطه و... شود
اگر ميتوانيد گفتوگو كنيد
گاهی در زندگی 2 طرف آنقدر دیدگاههایشان تغییر میكند كه دیگر همچون گذشته همدیگر را نمیفهمند، در اینجا اول باید به خود بیندیشید كه آیا میتوانید همسرتان را در تغییراتتان درونیتان سهیم كنید؟ یعنی درباره درون خودتان با او صحبت كنید، وقتی فضای گفتوگو بین زوجین وجود نداشته باشد دیگر همدیگر را درك نمیكنند. اگر شما و همسرتان تغییرات خیلی زیادی داشتهاید، در صورتی كه بتوانید با هم گفتوگو كنید، میتوانید مشكل را حل كنید. در خلال گفتوگو ممكن است مثلا شما احساس كنید كه میتوانید درباره دیدگاههای طرف مقابل فكر كنید و حتی در مورد خودتان اجرا كنید یا بلعكس، در این صورت احتمالا مشكلتان حل میشود اما اگر فضای گفتوگو وجود نداشته باشد و آسیبرساندن به طرف مقابل هم برای طرفین مهم نباشد، تغییر میتواند به زندگی مشترك آسیب برساند.
همسرتان باید در جریان تغییرات شما باشد
اگر احساس میكنید از نظر درونی در حال تغییر هستید، طرف مقابل را در جریان تغییراتتان بگذارید، مثلا اگر در روزگار گذشته آدم خوش مشرب و اهل رفت وآمد بودید و چند وقتی است به هر دلیل دیگر چندان رفتوآمد را دوست ندارید و... بهتر است با همسرتان درباره احساسات و این تغییراتتان صحبت كنید، چون ممكن است او این تغییر رفتار شما را به حساب خود یا دلسردی شما از زندگی مشترك یا... بگذارد و در نتیجه سوءتفاهمهای فراوان شوند، بهتر است با او از تغییرات درونیتان صحبت كنید تا از یكدیگر فاصله نگیرید.
اول از همه باید ببینید چه رفتاری را میخواهید تغییر دهید تا با توجه به آن راهحل مناسب پیدا كنید اما بهطور كلی هیچوقت نباید بیش از حد كمالگرا باشید و از خودتان انتظار بیشازحد داشته باشید. در مورد تغییر درونی یك رفتار باید كمی صبور باشيد. معمولا تغییرات درونی بعد از 3ماه خودشان را نشان میدهند و آثار و نتایج آن دیده میشود، یعنی زمانی طول میكشد كه تغییری كه در درون تصمیم آن را گرفتهایم در بیرون و رفتارها خودش را نشان دهد، البته حواستان باشد كه بعد از تغییر هم شما همیشه تمایل به برگشت به رفتارهای گذشته را دارید. مثلا فرض كنید میخواهید زودجوشي خود را اصلاح كنید، احتمالا روزهای اول خیلی سخت است ولی باید توجه كنید هر لحظه نسبت به رفتارهایتان آگاهی داشته باشید، مثلا با خود بگویید من میتوانم بهسرعت عصبانی شوم ولی قرار است این زود عصبانی شدن را تغییر دهم. اوایل این آگاهی بعد از رفتار شما میآید یعنی داد میزنید بعد یادتان میافتد نباید داد میزدید. وقتی این آگاهی ادامه پیدا میكند، كمكم به قبل از رفتار شما انتقال مییابد یعنی بعد از مدتی وقتی در حال عصبانی شدن هستید، بهخودتان هشدار میدهید كه ببین تو نباید عصبانی شوید، بعد برای عصبانی نشدن مثلا اتاق را ترك میكنید یا آبی مینوشید یا...خود این آگاهی كمك میكند رفتار شما تغییر كند اما این تغییر رفتار زمان میخواهد، نیاز به تصمیم درونی و آگاهی شما دارد و علاوهبر این نیاز به تمرین دارد مثلا هر فرصتی را در مقابله با افراد مختلف تبدیل تمرینی برای فروخوردن خشمتان كنید.
چگونه اخلاق همسرتان را تغيير دهيد
ما نباید انتظار داشته باشید كه طرف مقابل را تغییر دهیم چون هیچكس تغییر نمیكند مگر اینكه خودش بخواهد. اگر زوجها با این فرضیه با هم ازدواج كنند كه در آینده همدیگر را تغییر دهند باید بدانند این اتفاق نمیافتد و اگر شما همسرتان را همانگونه كه هست نپذیرید، دچار مشكل خواهید شد. اگر مدام بخواهید یكدیگر را تغییر دهید تمام زندگی تبدیل بحث و جدل و دعوا میشود.
از خودتان سوال كنید كه آیا من، طرفمقابل را با همه ویژگیهایی كه دارد قبول دارم و میخواهم با او زندگی كنم یا نه؟ اگر جوابتان نه است خوب بهتر است از رابطه بیرون بیایید ولی اگر جوابتان مثبت است باید فعلا طرف مقابل را با تمام ویژگیهایی كه دارد بپذیرید، یعنی دیگر نباید برای بیان خواستههایتان مدام او را زیر سوال ببرید و محكومش كنید، چون مسلما او در این صورت نسبت به شما گارد میگیرد و در مقابل تغییر مقاومت میكند. یعنی اول همسرتان را بپذیرید و خواستههایتان را تنها در قالب خواسته و خواهش بیان كنید نه دستور و....اجازه دهید او خودش تصمیم بگیرد كه چگونه تغییر كند، باید خواستههایتان را بهگونهای بیان كنید كه او ترغیب به تغییر شود، مثلا اگر روابط اجتماعی همسرتان خوب نیست به جای اینكه او را سرزنش كنید، میتوانید به او بگویید من ویژگیهای رفتاری تو را دوست دارم ولی فكر میكنم میتوانی روی دیگران اثرگذاری بیشتر داشتهباشی. وقتی روی ویژگیهای مثبت آدمها تاكید میشود آنها سعی میكنند آن ویژگیها را تقویت كنند، درصورتی كه وقتی روی نقاط ضعف آنها تاكید میشود دچار احساس بدی میشوند و به همین دلیل خود را تغییر نمیدهند. آدمها با تشویق تغییر میكنند نه با سرزنش و عیبجویی.
برای تجربه یك زندگی خوب چارهای جز تغییر ندارید، شما باید با ترسهایتان بجنگید، مثلا اگر زندگی مشترك شما بهنوعی روزمرگی و كسالت رسیدهاست، باید از خود بپرسید؛ آیا این زندگی را میخواهید یا نه؟ مسلما جوابتان به این سوال منفی است. اگر دوست دارید در زندگی زناشوییتان همچون روزهای اول برای هم تازه باشید و... بههمین دلیل باید تغییردادن زندگیتان به پاخیزید، اول از خودتان علتهای سردی رابطهتان سوال كنید. آیا غیر از این است كه دیگر برای هم حرفهای تازه ندارید؟! آیا غیر از این است كه دیگر با هم جاهای جدید نمیروید؟ و... بعد از یافتن علتها باید بهدنبال راهحلها باشید، باید هم خودتان، هم همسرتان را به یك اقدام عملی موثر برای تغییر ترغیب كنید. ببینید چه میخواهید و چه هدفی دارید و برای رسیدن به آن هدف در زندگیتان بهدنبال تغییر باشید.
اين سوالات را از همسرتان بپرسيد
چقدر خوب است هرازچند گاهی از همسرتان بپرسید: آیا چیزهایی در دلت وجود دارد كه بخواهی به من بگویی؟ من آماده شنیدن هستم یا تو برای تغییر شرایط چه انتظاراتی از من داری؟ البته در این مواقع باید واقعا آماده شنیدن باشید. چون یكی از مسائل زوجها گوشندادن آنها به هم است. وقتی شما از او بخواهید با شما صحبت كند، او دلگرم میشود، از اینكه میبیند شما نسبت به درخواستهای او پذیرا هستید. علاوهبر اینها هر دو با هم فكر كنید هر روز و در هر مرحلهای برای بهبود زندگی چه كارهایی میتوانید برای هم انجام دهید تا هردو احساس بهتری داشته باشید و فقط به فكر كارهای خودتان نباشید. نكته دیگر اینكه همانند روزهای اول زندگی مدام بهدنبال یافتن حرفهای تازه باشید، لباسهای تازه برای هم بپوشید، با هم به جاهای جدید بروید، چه مسافرت، چه روابط اجتماعی جدید و... مهم این است كه هر دو با هم بهدنبال یافتن راهحل برای حل مشكلات و بهبود زندگی باشید.