فرهنگ اروپائي شناخت خود را با ادبيات مشرق زمين به وسيله شاهكارهاي ادبي اين سرزمين ها شروع كرد. روماني، واقع برسرراه شرق و غرب، نخست از طريق زبان يوناني وسپس به وسيله زبان فرانسه با ادبيات شرق آشنا شد.
ادبيات مشرق زمين از همان آغاز ظهور خود در فرهنگ رومانيايي اهميت خاص پيدا كرد؛ و اين به دو علت بود: نخست به علت ارزش هنري اين آثار و دوم به سبب ابراز علاقة خوانندگان براي شناخت محيط ناشناختة آن كشورها و مردمي كه اين آثار از بين آنان بر مي خواست؛ از اين ميان، فرهنگ ايراني در روماني به علت شاهكارهاي جاويدان ادبي خود مقام متمايزي در بين فرهنگهاي شرقي كسب كرد.
توجهي كه روزنامه هاي روماني در قرون گذشته به مسائل قوم نگاري (اتنوگرافي) و فرهنگ قومي سرزمين هاي مشرق نمودند، از موارد قابل تذكر است. از بين آنچه مربوط به ايران است، داستان منقول از هارتمن M. Hartmann در سال 1884 ؛ داستان به خاك سپردن فردوسي منقول از ژوليه لمتر J ules Lemaitre ، در سال 1885 ؛ و همچنين افسانه اي مربوط به سرچشمه شراب، در سال 1891 ، را مي توان نام برد.
چون از طرفي براي مردم روماني، شرق در بسياري موارد، در كشور تقريباص همسايه و بيشتر آشناي آنان: «تركيه» خلاصه مي شد، و از طرف ديگر همة افسانه هاي از هزار و يك شب كه سرچشمة عربي داشت، مأخوذ بود، تمايز افسانه هاي ايراني از افسانه هاي ديگر، مخصوصاً آنجا كه مأخذ داده نشده، بي اندازه مشكل است.
مسلماً نه تنها قوم نگاري و فرهنگ قومي، بلكه ديگر دانستني ها و جزئيات راجع به جغرافيا و هنر نيز براي خوانندگان جالب بود. از قديمي ترين اين آثار مي توان ترجمه خاطرات سفر شارل تكسيه Charles Texier را از اصفهان در 14 دسامبر 1839، نام برد . اين كتاب در 17 مارس 1840 به زبان رومانيايي منتشر شد. خوانندة اين كتاب اطلاعاتي دربارة موقعيت سياسي و مدل سازمان بندي دولتي ايران و آداب و رسوم ايرانيان به دست مي آورد.
تئودور كُدرِسكو Teodor Codresecu در سال 1846، مقاله اي به نام «يادداشت هائي دربارة ايران» نوشت. در اين مقالة مختصر و مستند، علاوه بر بيان وضع جغرافيائي و فرهنگي ايران، از خرابه هاي تخت جمشيد و آرامگاههاي سعدي و حافظ نيز ياد شده است.
با اين همه، مقالة رادو يونسكو Radu Ionescu به نام «تئاتر در ايران» منتشر شده در سال 1861 جالب ترينِ اين گونه مقالات است و آن اقتباسي است از يادداشت هاي درس الكساندر هدسكو Alexandre Chodzko استاد شرقشناسي كلژدوفرانس. اين مقاله را ميتوان تك پژوهي Monography كوچكي از تكامل تئاتر ايران دانست كه ويژگي هاي انواع مختلف نمايشنامه هاي ايراني (از جمله پهلوان كچل Ketchel Pehlevan ) را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و ضمن برشمردن عنوان 33 نمايشنامه، ترجمه يكي از آنها را هم آورده است.
اغلب به مناسبت وقوع اتفاقات مهم سياسي و يا پيش كشيده شدن بحث دربارة وضعيت سياسي بعضي از كشورهاي جهان، مقالاتي در روزنامه ها انتشار مي يافت. مثلاً در سال 1857، مقاله اي تحت عنوان ايران Persiea، همزمان با بحث هاي بين المللي دربارة اين كشور منتشر شد. نويسنده قبل از ورود به مطلب و تشريح مسائل تاريخي و جغرافيايي ايران، لزوم كمك كشورهاي بزرگ اروپايي را به كشورهاي آسيايي براي رهايي از عقب ماندگي تأكيد مي كند و اينكه بايستي اروپائيان راه ترقي را با توسعة تجارت و صنعت و از بين بردن بعضي از سنن و خرافات به روي آنها بگشايند .
در كتابخانه هاي بزرگ شهرهاي بوكارست، كلوژ Cluj ، آلبايوليا Alba-Iulia و تيرگو مورش Tirgu-Murses تقريباً همه آثار اروپايي مربوط به تاريخ و فرهنگ ايران كه تا نيمه قرن گذشته نوشته شده، نگهداري مي شود. علاوه براين هم اكنون از مخازن كتب و نسخ خطي شرقشناسي چون توماتي چيپاريو Timatei Cipariu و كنستانتين جورجيان Constantin Georgian و يا كتاب دوستاني از قبيل كنستانتين اولتل نيچانول Constantin Oltelnicieanul در كتابخانة فرهنگستان علوم بوكارست و كلوژ نگهداري مي شود.
چندين سال پيش ميهائيل گوب اوگلو Mihail Guboglu فهرستي از نسخ خطي شرقي موجود دركتابخانه هاي روماني تهيه كرد. با اين حال هنوز شرقشناساني چون آئورل دچه اي A urel Decei وي . گلدن برگ Y.Goldenberg در اين باره مشغول تحقيق هستند. هم اكنون محمدعلي صوتي ضمن تصحيح فهرست قديم، تهيه فهرستي كامل و دقيق از مجموعه نسخ خطي فارسي كتابخانة آكادمي بوكارست را برعهده دارد.
براي صفات مشتركي كه بين ادبيات عوام پسند روماني و فارسي وجود دارد، شواهدي در دست است. با اينحال اين اعتقاد هست كه ايران فقط يكي از مراحل انتقال بعضي از انگيزه هاي ادبي از هند به روماني بوده است، چنانچه بيزانس نيز همين حالت را بين ادبيات فارسي و روماني داشت.
با چشم پوشي از چند مورد غير اقناع كننده (در آثار ديميتريه كانته مير D imitrie Cantemir و ب . پ . هاشدئو B. P. Hasdeu) ادبيات فارسي خيلي دير به عامة مردم شناسانده شد.
گلستان سعدي اولين كتابي است كه از ادبيات فارسي به زبان رومانيايي به وسيله استاد گئورگه پوپسكو چُكانِل Gheorghe Popescu-Ciocanel ترجمه شد و به سال 1905 در شهر پلويشت Ploiesti به چاپ رسيد. اين ترجمه كامل (به طوري كه خود نويسنده يادآور شده) از «زبان اصلي» صورت گرفته است. با هم قصوري كه در ترجمه از لحاظ هنري به عمل آمده، معهذا انتشار آن نقطة عطفي است براي شناخت مستقيم ادبيات فارسي در روماني .
شتفَن اُ . يوسيف Stefan O. Iosif مترجم توانا و معروف اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم آثار متعددي از شاهكارهاي ادبيات جهان را به زبان رومانيايي ترجمه كرد. او از ادبيات فارسي برگردان دو قطعه از آثار سعدي را به عنوان هاي طغرل و نگهبان Thogrul si strajerul و اندرز در بيابان Stat in pustie منتشر كرد.
جرج كُشبوك George Cosbuc در سال 1911 براي اولين بار ترجمه اي از «نامة فردوسي به سلطان محمود» را منتشر ساخت . وي در اين ترجمه فقط برگردان آزادي را از ترجمة آلماني آدولف فردريك فن شاه A dolph Friedrich von Schach را ارائه كرده است .
مجموعه كتب فاكلا Facla (مشعل) در سال 1910 يا 1911 شمارة 6 خود را اختصاص به ترجمه اي از ادبيات فارسي داد. اين كتاب كه ترجمه منثور و آزادي از اشعار نظامي است «رؤيا و حقيقت» نام دارد. در آغاز كتاب مقدمه اي دربارة زندگي و آثار شاعر آمده است. مترجم كتاب معلوم نيست.
جرج دان George Dan شاعر روماني، بعد از گذشت نيم قرن، گلستان سعدي را با استفاده از ترجمه گ . پوپسكو چكانل در دو چاپ منتشر كرد. چاپ نخست فقط شامل بعضي از مقالات گلستان است و مقدمة آن نوشتة رستم علي يف، ايران شناس روس مي باشد. دومين ترجمه در سلسله انتشارات «كتابخانه براي همه» (كتابهاي جيبي) در تيراژ زيادي به طبع رسيد . اين چاپ متن كامل و ترجمه تجديد نظر شدة گلستان را براساس ترجمه دقيق روسي آن (منتشر شده در سلسله انتشارات فرهنگستان علوم شوروي، سال 1959) به دست مي دهد. مقدمه كوتاه اين ترجمه به قلم آكادميسين تودرويانو Tudor Vianu است[SUP]26[/SUP] . دقت ترجمة دومين چاپ هيچگونه شكي براي ما باقي نمي گذارد كه مترجم برگردان كتاب را فقط از زبان روسي انجام داده، مخصوصاً وي حمايت كامل مترجم بي نظير و مشهور زبان روسي والنتين واسيل يو Valentin Vasiliu نيز برخوردار بوده است.
دكتر جرج اولي يرو George Ulieru بين سالهاي 1959 – 1905 با «شوقي سرشاراز شناساندن نفايس حكمت شرق به خوانندة روماني» ، اندرزها و حكايات سعدي را از زبان انگليسي به رومانيايي ترجمه و به تدريج در روزنامه ها و مجلات شهرستاني كه يا خود آنها را سرپرستي مي كرد و يا با آنها همكاري داشت، به چاپ رساند. وي در سال 1924 مجموعه اي از ترجمه هاي خود را به نام «ضمانت سكوت» منتشر كرد و آنچه از آثار سعدي ترجمه كرده بود، تحت عنوان هاي : «باغ ميوه هاي حكمت» (ص 66 – 38) و «اندرزها» (71 – 67) در اين كتاب جاي داد.
دكتر اولي يرو ترجمه هاي ديگري را از آثار سعدي نيز به تدريج تحت عناوين : «داستان هايي با اندرزهاي اخلاقي و گرسنگي عظيم» منتشر كرد.
چنانچه ديديم، ترجمة آثار سعدي به هر صورت خوانندگاني يافته بود، ولي رباعيات عمر خيام به وسيله ترجمه هاي زيبايي كه از زبانهاي انگليسي يا فرانسه انجام مي شد، مشتاقان بيشتري داشت.
مشهورترين ترجمه هايي كه از آثار خيام صورت گرفت، از اين قرارند:
- ترجمة د . الكساندرو ويتسيانو Alexandru Vitianu ، كنستانتسا، 1923، از روي چاپ انگليسي 1859 ادوارد فيتز جرالد.
- ترجمة ال . ت . ستاماتياد Al. T. Stamatiad ، بوكارست، 1932 . دو چاپ ديگر نيز از اين ترجمه منتشر شد كه آخرين آن در سال 1947 بود.
- ترجمة اي . ك . سِورانو I. Ch. Severeanu ، كلوژ ، 1937 .
آخرين ترجمه هاي رباعيات خيام را مديون شاعران مرحوم : جرج پوپا George Popa و جرج دان هستيم. ج . پوپا ترجمة خود را از روي ترجمة فرانسه ف . توسن F. Toussaint انجم داد. ج . دان به همراهي شكوفه سعيدي ترجمه اي به صورت دو زباني (فارسي – روماني) در سلسله انتشارات اونيوررس منتشر كرد .
چند دهه اي است كه ترجمه هاي گوناگوني از رباعيات خيام در مجلات منتشر مي شود. در اين راه شعرائي در سطوح مختلف اشتهار و حتي دانشمندان نيز كوشش هايي مصروف داشته اند تا ترجمه رباعيات را استادانه تر عرضه نمايند. از ميان آنان مي توان شاعران زير را نام برد: د . ستويچسكو D. Stoicescu ، ت . سيمِنسكي Th.Simensky ، ايوِ زبيو كاميلار Euesebiu Camilar ، اتوشتارك Otto Starck و س . يونِسكو – آنجل S. Ionescu –Angel سعي همة مترجمان در اين ترجمه ها بر اين است تا با درك دقيق اشعار خيام، ترجمة خود را هر چه بيشتر به اشعار اصلي نزديك كنند.
عقيدة ما بر اين است كه ترجمة ويتسيانو (سال 1923) مي بايستي سرنوشتي بهتر از اين داشته باشد، ولي به علت انتشار پي در پي ترجمة ستاماتياد به زودي فراموش شد. موفقيت ترجمه ستاماتياد نيز ارزان به دست نيامده بود، به دليل اينكه او نيز از پيشقدمان ترجمة رباعيات خيام به زبان رومانيايي است.
زبانشناس بنام، اويد دِنسوشيانو – پسر Ovid Densudianu كه از لحاظ تحقيقات ايرانشناسي خود معروف است، ترجمه اي از كتاب Le jardin des carrsses فرانتس توسن را منتشر كرد. وي علاوه بر ترجمة كتاب، 20 شعر از خود نيز بر آن افزود و همچنين در مقدمه متذكر شده كه ترجمة فرانسوي اشعار، زياده از حد آزاد است.
در طول چند دهه روزنامه هاي محلي روماني به ترجمة آثار نويسندگان خارجي كه اكثر آنان بتازگي در كشور خود به نشر آثار خود آغاز كرده بودند، پرداختند. با اين وصف جالب به نظر مي رسد كه در اولين دهه هاي قرن حاضر، در مجلة لوچَفِرول Luceafarul (منتشر شده در شهر سيبيو Sibiu ) دست كم هشت بار به ترجمه اشعار حافظ از سه مترجم : آئورل اِسكا Aurel Esca ، اكاتِرينا پيتيش Ecaterina Pitis و واسيله ستويكا Vasile Stoica بر مي خوريم . در همين مجله و . ستويكا ترجمه هائي از رباعيات خيام را نيز منتشر مي كرد.
جرج دان اولين كوششها را براي انتشار يك مجموعه از اشعار شعراي فارسي زبان به عمل آورد و جُنگي تحت عنوان «شاعران پارسي» و شامل منتخباتي از اشعار: رودكي، دقيقي، فردوسي، منوچهري، عمر خيام، سعدي و حافظ را منتشر ساخت.
بوعلي دانا ، شامل دو افسانة محلي دربارة ابن سينا (گردآوريدة مرحوم صبحي مهتدي) در سال 1967 در سلسله انتشارات كودكان Traisra cu povesti (هميان افسانه ها) به ترجمه ويورل باجاكو منتشر شد.
در اين جا بايد اشاره اي نيز به «منتخب اشعار عشقي جهان» بنمائيم. ماريا بانوش Maria Banus در فصل اشعار فارسي اين مجموعه ، ترجمة اشعار مولوي و حافظ را آورده است .
برگزاري جشن هاي دوهزاروپانصد ساله شاهنشاهي ايران در سال 1971، در زمينه انتشاراتي واقعه مهمي بود و به اين مناسبت تعداد قابل توجهي از آثار ادبيات فارسي به صورت مجلدات جداگانه و يا در مجلات ادبي منتشر شد.
در بهار 1971، شماره 619 سلسله انتشارات «كتابخانه براي همه» به منتخبات افسانه هاي ايراني اختصاص يافت. اين كتاب شامل 35 افسانه و تحت عنوان پادشاه و وزير Padisahul si vizirul به ترجمة ولاديمير كُلين Vladimir Colin وويورل باجاكو در 70 هزار جلد منتشر شد .
منتخبات اشعار فارسي نيز در سلسله انتشارات مذكور به شماره 669 و تحت عنوان بلبلان فارسي منتشر شد. اين مجموعه كه اشعار 31 شاعر فارسي زبان بين قرون دهم و بيستم ميلادي و شرح حال كوتاهي از آنان را دربر مي گيرد، به وسيله جرج دان ترجمه شده بود. كوش موفقيت آميز او براي اولين بار تصويري كلي از نبوغ شعري را در زبان فارسي به خوانندة روماني زبان داد. مقدمه كتاب به قلم تاريخ زبان، ويرژيل كيندآ Virgil Candea است.
در طول ده سالي كه جرج دان به شناساندن ادبيات فارسي در روماني همت گماشت، مجموعاً شش جلد از ترجمه هاي او به چاپ رسيد: دو طبع گلستان، دو مجموعة اشعار فارسي ، ترجمه اي از رباعيات عمر خيام به صورت دوزباني و ترجمه اي بسيار نارسا از منتخبات شاهنامه .
در همان زمان كه مجلات ادبي به مناسبت جشن هاي دوهزاروپانصد ساله شاهنشاهي صفحات خود را وقف انتشار ترجمه هاي آثار ادب پارسي كرده بودند ؛ ماهنامه قرن بيستم 80 صفحه از مجله خود را به مطالب مربوط به ايران اختصاص داد. اين شماره مزين به مينياتورهاي ايراني و اشعاري چند از حافظ ، خيام و ابن يمين به زبان وخط فارسي بود و علاوه بر ترجمه اين اشعار؛ آثاري از ديمتريه كانته مير، منتسكيو، ولتر، گوته و بخش هايي از سفرنامة آدام اوله ياريوس Adam Olearius را در بر مي گرفت.
مقالاتي كه در اين شماره از نويسندگان معاصر روماني به چاپ رسيد به قرار زير است:
- هنري برمس Henri Broms ، مقالة : حافظ، خيام وشرق .
- ميهاي ايسبِشسِكو Mihai Isbasescu ، مقالة «شكوه ادبيات پارسي در ادبيات آلماني».
- يادداشتهاي سفر مارتا بي بسكو Martha Bibecu در روزهاي 26 تا 28 مه سال 1905 در اصفهان تحت عنوان : گلهاي ايرانِ هزارساله .
- آندره اي برزيانو Andrei Berzianu ، مقالة : اصفهان و اولين اثر مارتا بي يسكو .
بعد از جنگ دوم جهاني، نويسنده و شاعر پركار اوزبيو كاميلار نظر خود را به ادبيات مشرق زمين دوخت. وي علاوه بر ترجمة اشعار شعراي كلاسيك چين، دست به ترجمه رباعيات خيام زد.
كاميلار داستانهاي هزار و يك شب را براي كودكان در سه جلد بازگو كرد و بي اندازه مورد استقبال قرار گرفت. وي در 1966 براي همين خوانندگان خردسال كتابي به نام جادوي فراق منتشر كرد و در آن مقالات و داستانهايي دربارة زندگي و فعاليت هاي مردان بزرگ رومانيايي و خارجي نگاشت. در بين اينان سرگذشت دو شخصيت بزرگ ادبيات جهان يعني سعدي و فردوسي نيز تحت عناوين «مسافرت هاي مسيح» و «رامشگر بهشتي» آمده است.
علاوه برآنچه گذشت، هرچند گاه مقالاتي تحقيقي نيز درمورد شخصيت هاي بزرگ ادبي و يا علمي ايراني چون حافظ ، فردوسي و بيروني آمده است.
باتوجه به آنچه گفته آمد، نويسنده در اين مقاله سعي برآن داشت تا فهرستي از ترجمه هاي آثار ادبي ادب فارسي را به زبان رومانيايي، به ويژه در آغاز دوره اي كه خوانندة روماني زبان با ارزش هاي والاي آن آشنا مي شد، به دست بدهد.
ادبيات مشرق زمين از همان آغاز ظهور خود در فرهنگ رومانيايي اهميت خاص پيدا كرد؛ و اين به دو علت بود: نخست به علت ارزش هنري اين آثار و دوم به سبب ابراز علاقة خوانندگان براي شناخت محيط ناشناختة آن كشورها و مردمي كه اين آثار از بين آنان بر مي خواست؛ از اين ميان، فرهنگ ايراني در روماني به علت شاهكارهاي جاويدان ادبي خود مقام متمايزي در بين فرهنگهاي شرقي كسب كرد.
توجهي كه روزنامه هاي روماني در قرون گذشته به مسائل قوم نگاري (اتنوگرافي) و فرهنگ قومي سرزمين هاي مشرق نمودند، از موارد قابل تذكر است. از بين آنچه مربوط به ايران است، داستان منقول از هارتمن M. Hartmann در سال 1884 ؛ داستان به خاك سپردن فردوسي منقول از ژوليه لمتر J ules Lemaitre ، در سال 1885 ؛ و همچنين افسانه اي مربوط به سرچشمه شراب، در سال 1891 ، را مي توان نام برد.
چون از طرفي براي مردم روماني، شرق در بسياري موارد، در كشور تقريباص همسايه و بيشتر آشناي آنان: «تركيه» خلاصه مي شد، و از طرف ديگر همة افسانه هاي از هزار و يك شب كه سرچشمة عربي داشت، مأخوذ بود، تمايز افسانه هاي ايراني از افسانه هاي ديگر، مخصوصاً آنجا كه مأخذ داده نشده، بي اندازه مشكل است.
مسلماً نه تنها قوم نگاري و فرهنگ قومي، بلكه ديگر دانستني ها و جزئيات راجع به جغرافيا و هنر نيز براي خوانندگان جالب بود. از قديمي ترين اين آثار مي توان ترجمه خاطرات سفر شارل تكسيه Charles Texier را از اصفهان در 14 دسامبر 1839، نام برد . اين كتاب در 17 مارس 1840 به زبان رومانيايي منتشر شد. خوانندة اين كتاب اطلاعاتي دربارة موقعيت سياسي و مدل سازمان بندي دولتي ايران و آداب و رسوم ايرانيان به دست مي آورد.
تئودور كُدرِسكو Teodor Codresecu در سال 1846، مقاله اي به نام «يادداشت هائي دربارة ايران» نوشت. در اين مقالة مختصر و مستند، علاوه بر بيان وضع جغرافيائي و فرهنگي ايران، از خرابه هاي تخت جمشيد و آرامگاههاي سعدي و حافظ نيز ياد شده است.
با اين همه، مقالة رادو يونسكو Radu Ionescu به نام «تئاتر در ايران» منتشر شده در سال 1861 جالب ترينِ اين گونه مقالات است و آن اقتباسي است از يادداشت هاي درس الكساندر هدسكو Alexandre Chodzko استاد شرقشناسي كلژدوفرانس. اين مقاله را ميتوان تك پژوهي Monography كوچكي از تكامل تئاتر ايران دانست كه ويژگي هاي انواع مختلف نمايشنامه هاي ايراني (از جمله پهلوان كچل Ketchel Pehlevan ) را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و ضمن برشمردن عنوان 33 نمايشنامه، ترجمه يكي از آنها را هم آورده است.
اغلب به مناسبت وقوع اتفاقات مهم سياسي و يا پيش كشيده شدن بحث دربارة وضعيت سياسي بعضي از كشورهاي جهان، مقالاتي در روزنامه ها انتشار مي يافت. مثلاً در سال 1857، مقاله اي تحت عنوان ايران Persiea، همزمان با بحث هاي بين المللي دربارة اين كشور منتشر شد. نويسنده قبل از ورود به مطلب و تشريح مسائل تاريخي و جغرافيايي ايران، لزوم كمك كشورهاي بزرگ اروپايي را به كشورهاي آسيايي براي رهايي از عقب ماندگي تأكيد مي كند و اينكه بايستي اروپائيان راه ترقي را با توسعة تجارت و صنعت و از بين بردن بعضي از سنن و خرافات به روي آنها بگشايند .
در كتابخانه هاي بزرگ شهرهاي بوكارست، كلوژ Cluj ، آلبايوليا Alba-Iulia و تيرگو مورش Tirgu-Murses تقريباً همه آثار اروپايي مربوط به تاريخ و فرهنگ ايران كه تا نيمه قرن گذشته نوشته شده، نگهداري مي شود. علاوه براين هم اكنون از مخازن كتب و نسخ خطي شرقشناسي چون توماتي چيپاريو Timatei Cipariu و كنستانتين جورجيان Constantin Georgian و يا كتاب دوستاني از قبيل كنستانتين اولتل نيچانول Constantin Oltelnicieanul در كتابخانة فرهنگستان علوم بوكارست و كلوژ نگهداري مي شود.
چندين سال پيش ميهائيل گوب اوگلو Mihail Guboglu فهرستي از نسخ خطي شرقي موجود دركتابخانه هاي روماني تهيه كرد. با اين حال هنوز شرقشناساني چون آئورل دچه اي A urel Decei وي . گلدن برگ Y.Goldenberg در اين باره مشغول تحقيق هستند. هم اكنون محمدعلي صوتي ضمن تصحيح فهرست قديم، تهيه فهرستي كامل و دقيق از مجموعه نسخ خطي فارسي كتابخانة آكادمي بوكارست را برعهده دارد.
براي صفات مشتركي كه بين ادبيات عوام پسند روماني و فارسي وجود دارد، شواهدي در دست است. با اينحال اين اعتقاد هست كه ايران فقط يكي از مراحل انتقال بعضي از انگيزه هاي ادبي از هند به روماني بوده است، چنانچه بيزانس نيز همين حالت را بين ادبيات فارسي و روماني داشت.
با چشم پوشي از چند مورد غير اقناع كننده (در آثار ديميتريه كانته مير D imitrie Cantemir و ب . پ . هاشدئو B. P. Hasdeu) ادبيات فارسي خيلي دير به عامة مردم شناسانده شد.
گلستان سعدي اولين كتابي است كه از ادبيات فارسي به زبان رومانيايي به وسيله استاد گئورگه پوپسكو چُكانِل Gheorghe Popescu-Ciocanel ترجمه شد و به سال 1905 در شهر پلويشت Ploiesti به چاپ رسيد. اين ترجمه كامل (به طوري كه خود نويسنده يادآور شده) از «زبان اصلي» صورت گرفته است. با هم قصوري كه در ترجمه از لحاظ هنري به عمل آمده، معهذا انتشار آن نقطة عطفي است براي شناخت مستقيم ادبيات فارسي در روماني .
شتفَن اُ . يوسيف Stefan O. Iosif مترجم توانا و معروف اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم آثار متعددي از شاهكارهاي ادبيات جهان را به زبان رومانيايي ترجمه كرد. او از ادبيات فارسي برگردان دو قطعه از آثار سعدي را به عنوان هاي طغرل و نگهبان Thogrul si strajerul و اندرز در بيابان Stat in pustie منتشر كرد.
جرج كُشبوك George Cosbuc در سال 1911 براي اولين بار ترجمه اي از «نامة فردوسي به سلطان محمود» را منتشر ساخت . وي در اين ترجمه فقط برگردان آزادي را از ترجمة آلماني آدولف فردريك فن شاه A dolph Friedrich von Schach را ارائه كرده است .
مجموعه كتب فاكلا Facla (مشعل) در سال 1910 يا 1911 شمارة 6 خود را اختصاص به ترجمه اي از ادبيات فارسي داد. اين كتاب كه ترجمه منثور و آزادي از اشعار نظامي است «رؤيا و حقيقت» نام دارد. در آغاز كتاب مقدمه اي دربارة زندگي و آثار شاعر آمده است. مترجم كتاب معلوم نيست.
جرج دان George Dan شاعر روماني، بعد از گذشت نيم قرن، گلستان سعدي را با استفاده از ترجمه گ . پوپسكو چكانل در دو چاپ منتشر كرد. چاپ نخست فقط شامل بعضي از مقالات گلستان است و مقدمة آن نوشتة رستم علي يف، ايران شناس روس مي باشد. دومين ترجمه در سلسله انتشارات «كتابخانه براي همه» (كتابهاي جيبي) در تيراژ زيادي به طبع رسيد . اين چاپ متن كامل و ترجمه تجديد نظر شدة گلستان را براساس ترجمه دقيق روسي آن (منتشر شده در سلسله انتشارات فرهنگستان علوم شوروي، سال 1959) به دست مي دهد. مقدمه كوتاه اين ترجمه به قلم آكادميسين تودرويانو Tudor Vianu است[SUP]26[/SUP] . دقت ترجمة دومين چاپ هيچگونه شكي براي ما باقي نمي گذارد كه مترجم برگردان كتاب را فقط از زبان روسي انجام داده، مخصوصاً وي حمايت كامل مترجم بي نظير و مشهور زبان روسي والنتين واسيل يو Valentin Vasiliu نيز برخوردار بوده است.
دكتر جرج اولي يرو George Ulieru بين سالهاي 1959 – 1905 با «شوقي سرشاراز شناساندن نفايس حكمت شرق به خوانندة روماني» ، اندرزها و حكايات سعدي را از زبان انگليسي به رومانيايي ترجمه و به تدريج در روزنامه ها و مجلات شهرستاني كه يا خود آنها را سرپرستي مي كرد و يا با آنها همكاري داشت، به چاپ رساند. وي در سال 1924 مجموعه اي از ترجمه هاي خود را به نام «ضمانت سكوت» منتشر كرد و آنچه از آثار سعدي ترجمه كرده بود، تحت عنوان هاي : «باغ ميوه هاي حكمت» (ص 66 – 38) و «اندرزها» (71 – 67) در اين كتاب جاي داد.
دكتر اولي يرو ترجمه هاي ديگري را از آثار سعدي نيز به تدريج تحت عناوين : «داستان هايي با اندرزهاي اخلاقي و گرسنگي عظيم» منتشر كرد.
چنانچه ديديم، ترجمة آثار سعدي به هر صورت خوانندگاني يافته بود، ولي رباعيات عمر خيام به وسيله ترجمه هاي زيبايي كه از زبانهاي انگليسي يا فرانسه انجام مي شد، مشتاقان بيشتري داشت.
مشهورترين ترجمه هايي كه از آثار خيام صورت گرفت، از اين قرارند:
- ترجمة د . الكساندرو ويتسيانو Alexandru Vitianu ، كنستانتسا، 1923، از روي چاپ انگليسي 1859 ادوارد فيتز جرالد.
- ترجمة ال . ت . ستاماتياد Al. T. Stamatiad ، بوكارست، 1932 . دو چاپ ديگر نيز از اين ترجمه منتشر شد كه آخرين آن در سال 1947 بود.
- ترجمة اي . ك . سِورانو I. Ch. Severeanu ، كلوژ ، 1937 .
آخرين ترجمه هاي رباعيات خيام را مديون شاعران مرحوم : جرج پوپا George Popa و جرج دان هستيم. ج . پوپا ترجمة خود را از روي ترجمة فرانسه ف . توسن F. Toussaint انجم داد. ج . دان به همراهي شكوفه سعيدي ترجمه اي به صورت دو زباني (فارسي – روماني) در سلسله انتشارات اونيوررس منتشر كرد .
چند دهه اي است كه ترجمه هاي گوناگوني از رباعيات خيام در مجلات منتشر مي شود. در اين راه شعرائي در سطوح مختلف اشتهار و حتي دانشمندان نيز كوشش هايي مصروف داشته اند تا ترجمه رباعيات را استادانه تر عرضه نمايند. از ميان آنان مي توان شاعران زير را نام برد: د . ستويچسكو D. Stoicescu ، ت . سيمِنسكي Th.Simensky ، ايوِ زبيو كاميلار Euesebiu Camilar ، اتوشتارك Otto Starck و س . يونِسكو – آنجل S. Ionescu –Angel سعي همة مترجمان در اين ترجمه ها بر اين است تا با درك دقيق اشعار خيام، ترجمة خود را هر چه بيشتر به اشعار اصلي نزديك كنند.
عقيدة ما بر اين است كه ترجمة ويتسيانو (سال 1923) مي بايستي سرنوشتي بهتر از اين داشته باشد، ولي به علت انتشار پي در پي ترجمة ستاماتياد به زودي فراموش شد. موفقيت ترجمه ستاماتياد نيز ارزان به دست نيامده بود، به دليل اينكه او نيز از پيشقدمان ترجمة رباعيات خيام به زبان رومانيايي است.
زبانشناس بنام، اويد دِنسوشيانو – پسر Ovid Densudianu كه از لحاظ تحقيقات ايرانشناسي خود معروف است، ترجمه اي از كتاب Le jardin des carrsses فرانتس توسن را منتشر كرد. وي علاوه بر ترجمة كتاب، 20 شعر از خود نيز بر آن افزود و همچنين در مقدمه متذكر شده كه ترجمة فرانسوي اشعار، زياده از حد آزاد است.
در طول چند دهه روزنامه هاي محلي روماني به ترجمة آثار نويسندگان خارجي كه اكثر آنان بتازگي در كشور خود به نشر آثار خود آغاز كرده بودند، پرداختند. با اين وصف جالب به نظر مي رسد كه در اولين دهه هاي قرن حاضر، در مجلة لوچَفِرول Luceafarul (منتشر شده در شهر سيبيو Sibiu ) دست كم هشت بار به ترجمه اشعار حافظ از سه مترجم : آئورل اِسكا Aurel Esca ، اكاتِرينا پيتيش Ecaterina Pitis و واسيله ستويكا Vasile Stoica بر مي خوريم . در همين مجله و . ستويكا ترجمه هائي از رباعيات خيام را نيز منتشر مي كرد.
جرج دان اولين كوششها را براي انتشار يك مجموعه از اشعار شعراي فارسي زبان به عمل آورد و جُنگي تحت عنوان «شاعران پارسي» و شامل منتخباتي از اشعار: رودكي، دقيقي، فردوسي، منوچهري، عمر خيام، سعدي و حافظ را منتشر ساخت.
بوعلي دانا ، شامل دو افسانة محلي دربارة ابن سينا (گردآوريدة مرحوم صبحي مهتدي) در سال 1967 در سلسله انتشارات كودكان Traisra cu povesti (هميان افسانه ها) به ترجمه ويورل باجاكو منتشر شد.
در اين جا بايد اشاره اي نيز به «منتخب اشعار عشقي جهان» بنمائيم. ماريا بانوش Maria Banus در فصل اشعار فارسي اين مجموعه ، ترجمة اشعار مولوي و حافظ را آورده است .
برگزاري جشن هاي دوهزاروپانصد ساله شاهنشاهي ايران در سال 1971، در زمينه انتشاراتي واقعه مهمي بود و به اين مناسبت تعداد قابل توجهي از آثار ادبيات فارسي به صورت مجلدات جداگانه و يا در مجلات ادبي منتشر شد.
در بهار 1971، شماره 619 سلسله انتشارات «كتابخانه براي همه» به منتخبات افسانه هاي ايراني اختصاص يافت. اين كتاب شامل 35 افسانه و تحت عنوان پادشاه و وزير Padisahul si vizirul به ترجمة ولاديمير كُلين Vladimir Colin وويورل باجاكو در 70 هزار جلد منتشر شد .
منتخبات اشعار فارسي نيز در سلسله انتشارات مذكور به شماره 669 و تحت عنوان بلبلان فارسي منتشر شد. اين مجموعه كه اشعار 31 شاعر فارسي زبان بين قرون دهم و بيستم ميلادي و شرح حال كوتاهي از آنان را دربر مي گيرد، به وسيله جرج دان ترجمه شده بود. كوش موفقيت آميز او براي اولين بار تصويري كلي از نبوغ شعري را در زبان فارسي به خوانندة روماني زبان داد. مقدمه كتاب به قلم تاريخ زبان، ويرژيل كيندآ Virgil Candea است.
در طول ده سالي كه جرج دان به شناساندن ادبيات فارسي در روماني همت گماشت، مجموعاً شش جلد از ترجمه هاي او به چاپ رسيد: دو طبع گلستان، دو مجموعة اشعار فارسي ، ترجمه اي از رباعيات عمر خيام به صورت دوزباني و ترجمه اي بسيار نارسا از منتخبات شاهنامه .
در همان زمان كه مجلات ادبي به مناسبت جشن هاي دوهزاروپانصد ساله شاهنشاهي صفحات خود را وقف انتشار ترجمه هاي آثار ادب پارسي كرده بودند ؛ ماهنامه قرن بيستم 80 صفحه از مجله خود را به مطالب مربوط به ايران اختصاص داد. اين شماره مزين به مينياتورهاي ايراني و اشعاري چند از حافظ ، خيام و ابن يمين به زبان وخط فارسي بود و علاوه بر ترجمه اين اشعار؛ آثاري از ديمتريه كانته مير، منتسكيو، ولتر، گوته و بخش هايي از سفرنامة آدام اوله ياريوس Adam Olearius را در بر مي گرفت.
مقالاتي كه در اين شماره از نويسندگان معاصر روماني به چاپ رسيد به قرار زير است:
- هنري برمس Henri Broms ، مقالة : حافظ، خيام وشرق .
- ميهاي ايسبِشسِكو Mihai Isbasescu ، مقالة «شكوه ادبيات پارسي در ادبيات آلماني».
- يادداشتهاي سفر مارتا بي بسكو Martha Bibecu در روزهاي 26 تا 28 مه سال 1905 در اصفهان تحت عنوان : گلهاي ايرانِ هزارساله .
- آندره اي برزيانو Andrei Berzianu ، مقالة : اصفهان و اولين اثر مارتا بي يسكو .
بعد از جنگ دوم جهاني، نويسنده و شاعر پركار اوزبيو كاميلار نظر خود را به ادبيات مشرق زمين دوخت. وي علاوه بر ترجمة اشعار شعراي كلاسيك چين، دست به ترجمه رباعيات خيام زد.
كاميلار داستانهاي هزار و يك شب را براي كودكان در سه جلد بازگو كرد و بي اندازه مورد استقبال قرار گرفت. وي در 1966 براي همين خوانندگان خردسال كتابي به نام جادوي فراق منتشر كرد و در آن مقالات و داستانهايي دربارة زندگي و فعاليت هاي مردان بزرگ رومانيايي و خارجي نگاشت. در بين اينان سرگذشت دو شخصيت بزرگ ادبيات جهان يعني سعدي و فردوسي نيز تحت عناوين «مسافرت هاي مسيح» و «رامشگر بهشتي» آمده است.
علاوه برآنچه گذشت، هرچند گاه مقالاتي تحقيقي نيز درمورد شخصيت هاي بزرگ ادبي و يا علمي ايراني چون حافظ ، فردوسي و بيروني آمده است.
باتوجه به آنچه گفته آمد، نويسنده در اين مقاله سعي برآن داشت تا فهرستي از ترجمه هاي آثار ادبي ادب فارسي را به زبان رومانيايي، به ويژه در آغاز دوره اي كه خوانندة روماني زبان با ارزش هاي والاي آن آشنا مي شد، به دست بدهد.