پدرو آلوارس Alwares کوبرال سرزمین برزیل را در سال 1500 در راهش به هند کشف کرد و منشی او پرووازد کامینا Caminha اولین کسی بود که شرحی از منطقه برزیل به رشته تحریر درآورد.
در قرن شانزدهم هم مهمترین نویسندگان برزیل همه به زبان پرتغالی مینوشتند و دربارة زیباییهای طبیعی و آداب و عادات سرخپوستان آثار دلاویزی پدید آوردند. برجستهترین نویسنده این عصر مردی به نام جوزه آنجیتا Anchieta (1597-؟1534) از فرقه مذهبی ژوزئیتها که شاعر و درام نویس و تاریخ نوسی، مذهبی بود.
قرن هفدهم
در قرن هفدهم با رشد و توسعه صنعت نیشکر در برزیل، ناحیه با هیاوپرنا مبوکو به سرعت ترقی یافت شهرهای بزرگ و کلیساها نقش عمدهای در تقویت هنر و ادبیات منتهی به سبک باروک داشتند. از طرف دیگر نهضتها و تحولاتی در این سرزمین به وقوع پیوست.
بنتوتیکز با پینتو (1618-1540) اولین شاعری بود که اشعاری جالب سرود و مانوئل بوتلود اولیویرا Oliveria (1711-1636) نیز اشعار جالبی پدید آورد.
از ادیبان دیگر قرن هفدهم فری ویسنت دوسالوادور (1636-1664) و گریگوریود ماتوس گیورا Guerra (1696-1663) و آنتونیو وییرا (1697-1608) و سرمائوس Sermoes (1748-1679) را میتوان نام برد که هر یک آثار ادبی جالبی اعم از نظم و نثر خلق کردند.
قرن هجدهم
قرن هجدهم عصری طلائی و درخشان در برزیل بود. سائویولو و ریدوژانیر و مراکز فرهنگی، ادبی و اقتصادی و هنری برزیل به شمار میرفت که در آنها آثار بدیع هنری اعم از معماری و مجسمهسازی و نقاشی و ادبی خلق گردید. بسیاری از آکادمیهای علمی و ادبی تأسیس شد و اعضاء این مؤسسات علمی در برزیل معروف بودند.
در میان گروه ادیب دانشمند سبساتیائو دارو کاپیتا (1837-1660) و پدرو تاکیوئس (1777-1714) مورخ نیونومار کوئس پریرا (1728-1652) نوول نویس و میتاس آریس راموس دسیلوا داکا Eca (1770-1705) دارای اهمیت فراوان بودهاند.
در اواخر قرن هجدهم تأثیر و نفوذ نویسندگان و فلاسفه فرانسوی در برزیل بسیار عمیق بود به طوریکه تغییر و تحولی در ادبیات این سامان صورت گرفت. یکی از رهبران و پیشوایان نظم و نثر برزیل توماس آنتونیوگونزاگا (1810-1744) بود که آثاری بدیع و جالب آفرید.
اشعار غنائی به وسیله شاعران متعدی در قرن هجدهم در برزیل سروده شدک ه مایههای چوپانی و روستائی و غیره داشت از مهمترین این گروه شاعران که اشعاری دلاویز سرودند میتوان کلایودیو مانوئل داکوستا (1789-1729) سراینده منظومه Obras (در 1768 سرود) توماس آنتونیوگونزاگا منظومه Mariliade Dirceu را سرود و چند بار چاپ و مهمترین و جالبترین شعر قرن هجدهم بود و مانوئل ایگناسیوداسیلوا آلوارنگا (1814-1749) نویسنده کتاب Glaura (1799) بود، را ذکر کرد.
دو تن شاعر دیگر یکی به نام جوزه بازیلیودا گاما (1795-1714) و جوزه دسانتاریتا دورااو (1784-؟1720) یک منظومه رزمی نوشت. بازیلیو نویسندهای از اوروگوئه که به میسیون مذهبی ژوزئیتها حمله کرد، سانتاریا نویسنده و شاعر شعری جالب سرود این منظومه مقداری مایه سرخپوستی و توضیحاتی از آداب و رسوم آنان را دربر داشت.
رمانتیسم
در سال 1808 نایب السلطنه پرتغال از ترس ناپلئون گریخت ودرار خویش را در ریودوژانیرو قرار داد. این واقعه منتهای اهمیت را برای برزیل در برداشت برای اینکه اکنون ملیت مستعمراتی اهمیت یافته و کشور برزیل اعتبار و مرکزیتی کسب کرده بود.
در سال 1822 دام پدروی اول جانشین دام جوآن گشت و اعلان استقلال کرد. آنگاه چند سال بعد تا سال 1840 یک دوره اغتشاش سیاسی حمفرما بود، تا اینکه دام پدروی دوم امپراطور شد. در این حوال سلطنت یک دوره طولانی سعادت آمیز واگذرانید و صلح برقرار گشت و فرهنگ ترقی و رونق یافته، اما بین سالهای 1808 و 1804 ادبیات به افکار و ایدههای سیاسی آمیخته گشت، روزنامهنگاری راه باز میکن و بیانات خطابهای رونق میگیرد و اینک نگاهی اجمالی به وضع سبک رمانتیسم ادبی برزیل میشود.
شاعران
در دوره رمانتیک شاعران به دو دسته تقسیم گردیدند: یک دسته تمایل به سیاست و مسائل اجتماعی و علاقه به حالت تغزلی و غنائی احساساتی داشتند. جوزه بونیفاسیون Bonifacio دو آندرادا ایسیلوا رهبر بزرگ استقلال برزیل بود که بین سالهای (1838-؟1763) میزیست دومینگوس جوزه گونکلاوزدماگال هیاز Magalhaes (1882-1811) افسوسها و آرزوهای شاعرانه اثر این ادیب است. از سال 1936 دوره دوم و نوع دوم رمانتیسم شروع میشود آوازها اثر آنتونیوگونکلاوزدیاس (1864-1823) میباشد.
بزرگترین و آخرین شاعر رمانتیک برزیلی آنتونیو کاستروآلوز (1871-1847) که در حقیقت ویکتروهوگوی برزیل به شمار میرفت بود. او نویسنده و شاعری حساس و دارای آثاری پرارزش بود.
از میان شاعران بزرگ دیگر سبک رمانتیک برزیل میتوان مانوئل آنتونیو آلوارس د آزودو (1852-1831) جانکوئیرافریر (1855-1832) کاسیمیرو جوزه مار کوئزدآبروئه (1860-1839) و فاگوندس وارلا (1875-1841) را برشمرد.
در قرن شانزدهم هم مهمترین نویسندگان برزیل همه به زبان پرتغالی مینوشتند و دربارة زیباییهای طبیعی و آداب و عادات سرخپوستان آثار دلاویزی پدید آوردند. برجستهترین نویسنده این عصر مردی به نام جوزه آنجیتا Anchieta (1597-؟1534) از فرقه مذهبی ژوزئیتها که شاعر و درام نویس و تاریخ نوسی، مذهبی بود.
قرن هفدهم
در قرن هفدهم با رشد و توسعه صنعت نیشکر در برزیل، ناحیه با هیاوپرنا مبوکو به سرعت ترقی یافت شهرهای بزرگ و کلیساها نقش عمدهای در تقویت هنر و ادبیات منتهی به سبک باروک داشتند. از طرف دیگر نهضتها و تحولاتی در این سرزمین به وقوع پیوست.
بنتوتیکز با پینتو (1618-1540) اولین شاعری بود که اشعاری جالب سرود و مانوئل بوتلود اولیویرا Oliveria (1711-1636) نیز اشعار جالبی پدید آورد.
از ادیبان دیگر قرن هفدهم فری ویسنت دوسالوادور (1636-1664) و گریگوریود ماتوس گیورا Guerra (1696-1663) و آنتونیو وییرا (1697-1608) و سرمائوس Sermoes (1748-1679) را میتوان نام برد که هر یک آثار ادبی جالبی اعم از نظم و نثر خلق کردند.
قرن هجدهم
قرن هجدهم عصری طلائی و درخشان در برزیل بود. سائویولو و ریدوژانیر و مراکز فرهنگی، ادبی و اقتصادی و هنری برزیل به شمار میرفت که در آنها آثار بدیع هنری اعم از معماری و مجسمهسازی و نقاشی و ادبی خلق گردید. بسیاری از آکادمیهای علمی و ادبی تأسیس شد و اعضاء این مؤسسات علمی در برزیل معروف بودند.
در میان گروه ادیب دانشمند سبساتیائو دارو کاپیتا (1837-1660) و پدرو تاکیوئس (1777-1714) مورخ نیونومار کوئس پریرا (1728-1652) نوول نویس و میتاس آریس راموس دسیلوا داکا Eca (1770-1705) دارای اهمیت فراوان بودهاند.
در اواخر قرن هجدهم تأثیر و نفوذ نویسندگان و فلاسفه فرانسوی در برزیل بسیار عمیق بود به طوریکه تغییر و تحولی در ادبیات این سامان صورت گرفت. یکی از رهبران و پیشوایان نظم و نثر برزیل توماس آنتونیوگونزاگا (1810-1744) بود که آثاری بدیع و جالب آفرید.
اشعار غنائی به وسیله شاعران متعدی در قرن هجدهم در برزیل سروده شدک ه مایههای چوپانی و روستائی و غیره داشت از مهمترین این گروه شاعران که اشعاری دلاویز سرودند میتوان کلایودیو مانوئل داکوستا (1789-1729) سراینده منظومه Obras (در 1768 سرود) توماس آنتونیوگونزاگا منظومه Mariliade Dirceu را سرود و چند بار چاپ و مهمترین و جالبترین شعر قرن هجدهم بود و مانوئل ایگناسیوداسیلوا آلوارنگا (1814-1749) نویسنده کتاب Glaura (1799) بود، را ذکر کرد.
دو تن شاعر دیگر یکی به نام جوزه بازیلیودا گاما (1795-1714) و جوزه دسانتاریتا دورااو (1784-؟1720) یک منظومه رزمی نوشت. بازیلیو نویسندهای از اوروگوئه که به میسیون مذهبی ژوزئیتها حمله کرد، سانتاریا نویسنده و شاعر شعری جالب سرود این منظومه مقداری مایه سرخپوستی و توضیحاتی از آداب و رسوم آنان را دربر داشت.
رمانتیسم
در سال 1808 نایب السلطنه پرتغال از ترس ناپلئون گریخت ودرار خویش را در ریودوژانیرو قرار داد. این واقعه منتهای اهمیت را برای برزیل در برداشت برای اینکه اکنون ملیت مستعمراتی اهمیت یافته و کشور برزیل اعتبار و مرکزیتی کسب کرده بود.
در سال 1822 دام پدروی اول جانشین دام جوآن گشت و اعلان استقلال کرد. آنگاه چند سال بعد تا سال 1840 یک دوره اغتشاش سیاسی حمفرما بود، تا اینکه دام پدروی دوم امپراطور شد. در این حوال سلطنت یک دوره طولانی سعادت آمیز واگذرانید و صلح برقرار گشت و فرهنگ ترقی و رونق یافته، اما بین سالهای 1808 و 1804 ادبیات به افکار و ایدههای سیاسی آمیخته گشت، روزنامهنگاری راه باز میکن و بیانات خطابهای رونق میگیرد و اینک نگاهی اجمالی به وضع سبک رمانتیسم ادبی برزیل میشود.
شاعران
در دوره رمانتیک شاعران به دو دسته تقسیم گردیدند: یک دسته تمایل به سیاست و مسائل اجتماعی و علاقه به حالت تغزلی و غنائی احساساتی داشتند. جوزه بونیفاسیون Bonifacio دو آندرادا ایسیلوا رهبر بزرگ استقلال برزیل بود که بین سالهای (1838-؟1763) میزیست دومینگوس جوزه گونکلاوزدماگال هیاز Magalhaes (1882-1811) افسوسها و آرزوهای شاعرانه اثر این ادیب است. از سال 1936 دوره دوم و نوع دوم رمانتیسم شروع میشود آوازها اثر آنتونیوگونکلاوزدیاس (1864-1823) میباشد.
بزرگترین و آخرین شاعر رمانتیک برزیلی آنتونیو کاستروآلوز (1871-1847) که در حقیقت ویکتروهوگوی برزیل به شمار میرفت بود. او نویسنده و شاعری حساس و دارای آثاری پرارزش بود.
از میان شاعران بزرگ دیگر سبک رمانتیک برزیل میتوان مانوئل آنتونیو آلوارس د آزودو (1852-1831) جانکوئیرافریر (1855-1832) کاسیمیرو جوزه مار کوئزدآبروئه (1860-1839) و فاگوندس وارلا (1875-1841) را برشمرد.