• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ادبیات حماسه

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
(بخش اول)


داستان پهلوان ها، وصف مردانگی، افتخارات و بزرگی های آنها تنها بوسیله حماسه امکان پذیر است.

1362413172227220170171171265366315110317.jpg
یکی از انواع ادبی که حجم بالایی از ادبیات ایران و جهان را شامل می شود، حماسه است. هر جامعه داستان و پهلوانی های مخصوص خود را دارد که از دیرباز در قالب حکایات مختلف و به طرق مختلف عنوان شده است. داستان پهلوان ها، وصف مردانگی، افتخارات و بزرگی های آنها تنها بوسیله حماسه امکان پذیر است. در این مقاله مروری خواهیم داشت بر حماسه و سعی داریم که تا جای ممکن به آن بپردازیم.

حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و به نوعی از اشعار وصفی که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی، مردانگی ها و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی است، گفته می شود.

اما حماسه تعاریف مختلف دیگری هم را هم شامل می شود:

حماسه، شرح تاریخ، قبل از دوران تاریخی است.

حماسه زندگی انسان در جهان اسرار آمیز نخستین است.

حماسه گزارشی از اوضاع و احوال روزگاران نخست و تاریخ صدر جهان است.

حماسه شعر ملل است به هنگام طفولیت ملل، آنگاه که تاریخ و اساطیر، خیال و حقیقت به هم آمیخته و شاعر مورخ ملت است.

در حماسه صحبت از نخستین هاست، اینکه چه کسی برای اولین بار کاری را انجام داد.

حماسه مربوط به دورانی است که انسان به شعور رسیده و تاریخ خود را برای نخستین بار بیان می کند.

اکثر حماسه های قدیمی سالیان بعد مکتوب شدند. از آنجا که حماسه، خاطره هایی از دوران نخستین است، به صورت افسانه و قصص سینه به سینه نقل شده تا زمانی که مکتوب شد.

حماسه را به دو شیوه: 1. موضوع و 2. قدمت تقسیم بندی کرده اند.

تقسیم حماسه بر اساس قدمت:


1.حماسه های سنتی:

حماسه های سنتی، همان حماسه های ابتدایی و یا حماسه های شفاهی هستند که در قدیم شکل گرفته اند. این نوع از حماسه، اصیل ترین آنها هستند چرا که منابع شاعر کتب کهن و قصص شفاهی است و تا آنجا که توانسته در آنها دخل و تصرفی نداشته است. مانند: ایلیاد، ادیسه، مهابهاراتا، شاهنامه فردوسی، گرشاسپ نامه اسدی و....

2.حماسه های ثانوی:

همان حماسه های ادبی هستند که بصورت کاملا استادانه و حرفه ای، بر اساس حماسه های قدیمی ساخته شده اند. روش کار در این نوع حماسه به این شکل است که شاعر موضوعی را ابداع و یا از موضوعات قدیمی استفاده کرده، و حماسه را بر اساس همان ها می سازد. مثل انه ئید ویرژیل که بر مبنای ایلیاد و ادیسه ساخته شده و بهشت گمشده میلتون که حماسه ای مسیحی است.

3.حماسه های متاخر:

حماسه هایی که از روی حماسه های ثانوی و در قرن های بعد ساخته شد. مانند رستم و سهراب ماتیو آرنولد شاعر فرانسوی که از روی رستم و سهراب فردوسی ساخته شده است. و یا شاهنامه کردی که سروده الماس خان از سرداران نادر شاه است.

از نظر موضوع حماسه به چهار گروهِ حماسه اساطیری، حماسه پهلوانی، حماسه های دینی یا مذهبی و حماسه های عرفانی تقسیم بندی می شود:

1. حماسه اساطیری:

اصیل ترین و قدیمی ترین نوع حماسه که مربوط به دوران ماقبل تاریخ است و بر مبنای اساطیر شکل گرفته است. از این نوع حماسه می توان به حماسه سومری گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی تا داستان فریدون، بخش هایی از ایلیاد و ادیسه و بخش هایی از تورات، رامایانا و مهابهاراتا اشاره کرد.

2. حماسه پهلوانی:
حماسه هایی که درباره زندگی پهلوانان صحبت می کند. این حماسه ممکن است جنبه اساطیری و یا تاریخی داشته باشد. در این نوع از حماسه، قهرمان داستان معمولا از میان مردم برخاسته و یک پهلوان مردمی است و مرگ برای او بهتر از ننگ است. مانند: رستم، زال، گودرز، بیژن و...

3. حماسه دینی یا مذهبی:

قهرمان این نوع از حماسه، یک شخصیت مذهبی است و اساس داستان بر مبنای اصول یکی از مذاهب است. مانند: کمدی الهی دانته، خاوران نامه ابن حسام و...

4. حماسه عرفانی:

از جمله حماسه هایی که در ادبیات فارسی بسیار دیده می شود، حماسه عرفانی است. در این نوع از حماسه، قهرمان داستان پس از گذر از مسیری سخت و خطرناک و شکست دادن دیو نفس، سرانجام به پیروزی و جاودانگی از طریق فنا فی الله دست می یابد. مانند داستان حلاج در تذکره الاولیا عطار و داستان منطق الطیر که یک حماسه عرفانی است.


مختصات حماسه


در هر اثر حماسی برخی از مختصات زیر دیده می شود:

1.
تمام آثار حماسی متضمن جنگاوری، شهسواری و پهلوانی هاست.


به طور مثال در زندگی رستم، گودرز، طوس و یا سایر پهلوانان شاهنامه مدام با جنگ ها و پهلوانی های آنها روبرو هستیم. انگیزه این جنگ ها ممکن است والا و ارزشمند ( جنگ های رستم با افراسیاب جهت دفاع از کشور) و یا پست ( برخی از جنگ های ایلیاد که برای تصاحب زنان) باشد.

2.
حیوانات در حماسه نقش مهمی دارند و نمی توان آنان را جانوران معمولی به حساب آورد.

خانتوس اسب آشیل قدرت پیشگویی و حرف زدن دارد. رخش اسب رستم یک اسب معمولی نیست، در برخی از جنگ ها خودش تصمیم می گیرد و با شیر می جنگد. سیمرغ، زال را پرورش می دهد و در به دنیا آمدن رستم نقش دارد و به رستم می آموزد که چطور می توان به اسفندیار پیروز شد.

3.
قهرمان حماسه با یک هیولا و یا یک جانور غیرعادی می جنگد و او را می کشد.

رستم و اسفندیار هر کدام در هفت خوان خود، اژدها و دیو سپید را می کشند و گیل گمش، نگهبان جنگل سدر را که یک هیولا است را نابود می کند.

4.
گیاهانی عجیب با خواص دارویی در داستان های حماسی دیده می شود.

در گیل گمش، گیاهی است که خاصیت جاودانگی دارد. از خون سیاوش، گیاه خون سیاووشان که خاصیت دارویی دارد، می روید. انار از میوه های مقدس است که اسفندیار با خوردنش رویین تن می شود.

5.
قهرمان حماسه، موجودی غیر طبیعی و گاهی خدا زاده است.

انه آس در حماسه انه ئید ویرژیل، فرزند آفرودیت یک الله معروف است. مادر آشیل از الهگان بود. در حماسه ایرانی فرزند را به صراحت خدازاده ذکر نکرده اند اما یکی از نشانه های جاودانگی و خدامایگی که عمر دراز است را داراست. رستم در زمان جنگ با افراسیاب 500 سال سن دارد، تولدش غیر عادی است، پدرش در کوه البرز که به کوه خدایان معروف است، به وسیله یک نیروی خدایی (سیمرغ) پرورده شده است.

ادامه دارد......
آسیه ترک بیاتانی
بخش ادبیات تبیان

منابع:

حماسه سرایی در ایران، ذبیح الله صفا
انواع ادبی، سیروس شمیسا
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
حماسه در ادبیات

بخش دوم


با نگاه به تاریخ ملل مختلف درخواهیم یافت که هیچ ملتی بوجود نیامده مگر اینکه خطرهای بسیاری را از سر گذرانده و به اعمال پهلوانی دست زده و بزرگان و پهلوانانی دلیر پرورش داده باشد. این اتفاق ها و این پهلوانی ها سینه به سینه نقل شد تا در قالب داستان و حماسه به ما رسید.

892051411473610733250113177189130197123155239.jpg
در مقاله گذشته درباره حماسه و انواع آن صحبت و برخی از مختصات حماسه نیز توضیح داده شد. در این مقاله به ادامه مختصات حماسه می پردازیم.

6.
نیروهای غیبی و متافیزیکی در حماسه نقش به سزایی دارند. قهرمان حماسه با خدایان در ارتباط است و با آنها سخن می گوید. در داستان رستم و اسفندیار، زال با احترام در مقابل سیمرغ قرار گرفته و با او حرف می زند. بحث ایوب با خداوند از زیباترین قسمت های تورات است.

7.
گاهی در حماسه دیده می شود که گروهی از خدایان طرفدار یک قهرمان و گروه دیگر طرفدار قهرمان دیگرند و در واقع جنگ دو قهرمان، جنگ خدایان با یکدیگر است. در داستان رستم و اسفندیار، اسفندیار نماینده اهورامزدا است و به وسیله او رویین تن شده و از طرف دیگر سیمرغ که رمز خدایی دیگر (مهر) است به رستم کمک می کند.

8.
ایزد بانو و یا زنی عاشق قهرمان حماسه می شود، اما قهرمان توجهی به آن عشق ندارد و در واقع قهرمان در حماسه با عشق مواجه می شود و به دنبال آن نمی رود. مانند عشق تهمینه به رستم و یا عشق سودابه به سیاووش

9.
قهرمان حماسه، قهرمانی قومی و ملی و نژادی است. به طور مثال آدم در بهشت گمشده میلتون، نماینده کل نژاد بشر است و آشیلِ ایلیاد و رستمِ شاهنامه قهرمانانی قومی و ملی هستند.

10.
قلمرو قهرمان حماسه تمام هستی است. روی زمین، زیر زمین و حتی آسمان ها، می توان اینطور گفت که در حماسه مانند اسطوره، زمان و مکان منطقی نیست. گیل گمش برای دیدار انکیدو به جهان مردگان می رود. کیکاووس به دنبال پرواز در آسمان است و.....

11.
کارهای قهرمان حماسه با منطق همخوانی ندارد . مثلا رستم در هر وعده غذایی یک گورخر می خورد.

12.
قهرمان حماسه، در بخش زندگیش با یک ضد قهرمان همراه است. رستم با افراسیب درگیر است، اهورا با اهریمن و در ایلیاد، هکتوز در برابر آشیل قرار می گیرد.

13.
قهرمان حماسه به سفرهای طولانی و خطرناک می رود، همانطور که رستم و اسفندیار در هفت خوان خود با سختی هایی مواجه می شود و یا ادیسه در بازگشت به کشورش با سختی مواجه می شود.

14.
قهرمان در حماسه کارهای بزرگی انجام می دهد که از نظر معنوی و ملی دارای اهمیت است. جنگ های رستم با افراسیاب تورانی ارزش ملی و جنگ اسفندیار با ارجاسب ارزش مذهبی دارد.

15.
یکی از هیجان انگیزترین صحنه های حماسه، نبرد تن به تنِ قهرمان با ضد قهرمان است. مانند نبرد رستم با اشکبوس کشانی و یا نبرد تن به تن گودرز با پیران ویسه . در نبردهای تن به تن قسمتی از جنگ به رجزخوانی و سخره گرفتن یکدیگر می گذرد.

16.
در جنگ در حماسه به خصوص در نبرد تن به تن، از انواع سلاح استفاده می شود. به طور مثال در جنگ رستم و اسفندیار، هر دو از نیزه، سنان، شمشیر، گرز و... استفاده می کنند.
نخستین به نیزه برآویختن
همی خون ز جوشن فرو ریختند

نین تا سنان ها به هم برشکست
به شمشیر بردند ناچار دست

به آوردگه، گردن افراختند
چپ و راست هر دو همی تاختند

ز نیروی اسبان و زخم سنان
شکسته شد آن تیغ های گران

17. یکی از ابزار جنگ در حماسه، فریب است. اما این حیله و مکر مثبت است و همان چاره و اندیشه معنی می گیرد. در جنگ رستم و سهراب، رستم با مکر و حیله، جان خود را نجات می دهد.

بدان چاره از جنگ آن اژدها
همی خواست کاید ز کشتن رها

فریدون افسونگر است. یهوه خدای تورات حیله گر است و در ایلیاد، یونانیان با نیرنگ (اسب چوبین) دروازه تراوا را باز می کنند.

18.
به این خاطر که قهرمان حماسه، انسان- خداست، نباید مرگ او در انظار عمومی صورت گیرد. در داستان رستم و سهراب، هر دو برای نبرد به یک دشت دور از دیدگان سپاه می روند و پس از جنگی طولانی، شامگاه به لشکر خود باز می گردند.

19.
در حماسه آینده پیشگویی می شود. سام زنده بودن زال را در خواب می بیند، جاماسب کسته شدن اسفندیار به دست رستم را برای گشتاسب پیشگویی می کند. مرگ آشیل را هم در جنگ تراوا پیشگویی کرده بودند و به همین دلیل مادرش او را رویینه کرده بود.


20.
در حماسه صحبت از دیو و غولان و جادو و جادوگری است. دیو در هفت خوان راه بر رستم می بندد. ا کوان دیو رستم را به آسمان برده و او را به دریا می اندازد. طهمورث با سپاه دیوان و جادوان می جنگد.

21.
در بعضی از حماسه ها، شاعر با یکی از الهگان شعر ارتباط پیدا کرده و از او سوال می کند و جواب الهه به آن سوال حماسی، شروع شعر و داستان است. مانند بهشت گمشده میلتون

اما داستان در شاهنامه معمولا با براعت استدلال شروع می شود. به طور مثال در داستان رستم و سهراب، سوال حماسی جنبه کلامی و فلسفی پیدا کرده است:


اگر تندبادی برآید ز کنج
به خاک افکند نارسیده ترنج

اگر مرگ داد است، بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟

اما پاسخ این سوال هم توسط خود شاعر داده می شود:


از این راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر تو را راه نیست

همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این درِ راز باز

و سپس به جای الهه شعر داستان توسط دهقان یا موبد به شاعر الهام می شود.


زگفتار دهقان یکی داستان
بپیوندم از گفته باستان

ز موبد بدانگونه برداشت یاد
که رستم برآراست از بامداد

به طور کلی داستان حماسی در فضایی پر رمز و راز به شاعر الهام می شود.

22.
در حماسه با اقتدار، سادگی و عظمت روبرو هستیم. زندگی رستم و بیشتر پهلوانان شاهنامه، ساده اما همراه با عظمت و اقتدار است.

23.
حماسه داری سبکی عالی، معنایی جدی و لفظی سنگین و فاخر است. اسم ها قدیمی و رعب انگیزند. مانند اشکبوس کشانی که کشتن را یادآوری می کند.

در مقالات آینده، بیشتر در مورد حماسه های ایرانی و ادبیات غرب صحبت خواهیم کرد.







آسیه بباتانی
بخش ادبیات تبیان
 
بالا