با نگاه و تأمل در تاریخ، به خوبی درمی یابیم که مطالعات ادبی و بهره گیری از ادبیات در زندگی بشر، به عنوان رشته ای در دانش بشری و نیازی اساسی برای وی، از سابقه ای تاریخی و باستانی برخوردار است. و می دانیم که از مصر، بین النهرین، یونان و رم باستان، آثار ادبی زیادی برای ما برجای مانده است.
درواقع، زندگی انسان هیچگاه از ادبیات قومی، و زبان و بیان شعری و داستانی به مقتضای حال و زمان خالی نبوده است. به گونه ای که می توان ادب و هنر را از نخستین جلوه های حیات انسانی دانست.
همچنین این مسئله به خوبی نمایان است که ادبیات هم مانند سایر هنرها، همواره در طول تاریخ و در نزد همه اقوام و ملل، عمق و اعتبار خاصی داشته است.
ادبیات، وسیله ای برای بیان مقاصد و تفهیم و تفاهم است. انسان که عموما زندگی اجتماعی را برای بهتر زندگی کردن برگزیده است، به منظور برقراری ارتباط و برآوردن نیازها و رسیدن به مقاصد خویش، از عواملی همچون نطق و بیان، و یا کتابت که گونه هایی از ادبیات هستند، سود می برد.
اصولا همه ما، همه جا و در همه وقت، نیاز به خوب حرف زدن، خوب خواندن و خوب نوشتن داریم. از سوی دیگر ادبیات وسیله ای برای وصول به گنجینه های دانش و اندیشه های بشری و کسب تجربه های مفیدی است که دیگران با صرف سال ها عمر و تلاش بدان ها دست یافته اند.
حفظ استقلال، ملیت، تمدن و فرهنگ و انتقال آنها به نسل های دیگر نیز به وسیله ادبیات ممکن می گردد.
زبان و ادبیات هر قوم نیز پیونددهنده ارزش ها و سنت های تاریخی آن قوم و آئینه حوادث و وقایعی است که برای آن ملت پیش آمده و خاطرات تلخ و شیرینی برای مردم، به یادگار گذاشته است. و تمهیدات استعمارگران برای تغییر خط و زبان ملت ها، حاکی از اهمیت و ارزش ادبیات و پیوند آن با زندگی می باشد.
از دیگر نقش های ادبیات، می توان به مسئله کمک به بیداری و آگاهی انسان اشاره کرد. مطالعه در زمینه نقش ادبیات در ایجاد و تداوم انقلاب ها و از جمله توجه به اهمیت شعرها و شعارهای انقلابی و نقش آنها در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی خودمان، می تواند راهگشای اثبات این قضیه باشد.
اهمیت ادبیات و پیوستگی آن با زندگی، از اینجا نیز روشن می شود که هرگاه توجه کنیم درمی یابیم که بسیاری از ما، در گذران روزها و شب ها و در طول زندگی، برای بیان مقاصد، استدلال، تلطیف ذوق و روح، لذت بردن معنوی و... از حماسه ها، ضرب المثل ها، قصه ها، تشبیهات، کنایات، و اشعار و نکته ها و... سود می جوئیم. حتی نگرش به زندگی فردی انسان ها هم نشان می دهد که افرادی که قدرت بیان و ذوق ادبی بیشتری دارند، همواره شاداب تر، بانشاط تر، پرحرارت تر، و نیز پرجنب وجوش تر به نظر می رسند. این گونه افراد، در بیان مطالب، و رسیدن به خواسته ها و تفهیم اندیشه های خویش، موفق تر از دیگرانند.
ادبیات، به همین گونه کمک بسیار موثری به درک و فهم و شناخت هرچه بیشتر انسان از خودش، از جهان و هستی، و مسایل معنوی دارد. تصور کنید که ادبیات تا چه حد در مسئله شناخت و نشر فرهنگ اسلامی و قرآنی و آشنایی با مسایل مختلف مذهبی، نقش دارد.
فهمیدن و فهماندن علوم، هنرها، حرفه ها، و... همه از راه استفاده از ادبیات صورت می گیرد. حتی می توان گفت که ادبیات به پیشرفت هنرها کمک و مدد می رساند. چه آنکه تهیه نمایش (نگارش پیس)، سناریوی فیلم، تنظیم شعر سرودها و نظایر اینها، تنها با بهره گیری از ادبیات تحقق می پذیرد.
اهمیت ادبیات به اندازه ای است که قرآن کریم پس از بیان خلقت انسان، از آموزش بیان، سخن به میان می آورد... خلق الانسان. علمه البیان... و به قول دکارت: «پیامبران اولوالعزم با داشتن «کتاب» بر سایر پیامبران برتری یافته اند.»
گسترش و نشر مسایل ادبی هم نشانگر این نکته است که هماره ادبیات، جایی خاص در زندگی انسان داشته است. این که بسیاری از اشعار و سروده ها و یا حتی جمله ها و نوشته ها، بدون توجه به گوینده آنها به صورت ضرب المثل درآمده اند، این که بسیاری از کتاب ها به زبان های دیگر برگردانده می شوند، و این که آثار ادبی زیادی، مرزهای زمان و مکان را درهم شکسته، و برای همیشه و نزد همه اقوام و ملل، به گونه ای شورانگیز و دلاویز مورد استفاده قرار می گیرند؛ نشانگر قوت ادبیات و نقش موثر آن در زندگی انسان هاست.
بنابراین، ادبیات، که روح را صیقل می زند، عواطف را برمی انگیزد، و به ماندگاری اندیشه ها و آرمان ها مدد می رساند، کتاب درسی زندگی است. چه آنکه بدین وسیله، انسان ها با سرزمین ها، اقوام، اندیشه ها، آثار و روابط انسانی، مسایل مذهبی و اخلاقی و... آشنا می شوند و از این همه، تجربه می آموزند و عبرت می گیرند و در راه بهتر زندگی کردن از آنها بهره می جویند.
آثار ادبی ارزشمند می توانند با آموزش های مستقیم و غیرمستقیم، دگرگونی های عظیم روحی، اخلاقی و معنوی در ملت ها به وجود آورند.
این است که می گوئیم ادبیات با زندگی درآمیخته است. به ویژه که ادبیات زیبا و تأثیرگذار فارسی، خصوصا در گذشته، نقشی بسیار سازنده و پراهمیت در زندگی انسان ها داشته است. و امروزه نیز باید با نگرشی تازه و نو، ادبیات را هرچه بیشتر با زندگی عجین کنیم و از آن در راه تربیت و رشد معنوی فرزندانمان مدد بگیریم.
در اینجا بد نیست به نقش یادآورنده و هدایتگرانه ادبیات در گذشته اشاره ای داشته باشیم. و برای مثال از نقش دوازده بند محتشم در مجالس تعزیه و سوگواری و مساجد، و یا اشعار مختلفی که سابقا در جاهای مختلف مورد استفاده قرار می گرفت، و عموما آگاهاننده و تلطیف کننده اندیشه و روان بود، یاد کنیم.
درواقع، زندگی انسان هیچگاه از ادبیات قومی، و زبان و بیان شعری و داستانی به مقتضای حال و زمان خالی نبوده است. به گونه ای که می توان ادب و هنر را از نخستین جلوه های حیات انسانی دانست.
همچنین این مسئله به خوبی نمایان است که ادبیات هم مانند سایر هنرها، همواره در طول تاریخ و در نزد همه اقوام و ملل، عمق و اعتبار خاصی داشته است.
ادبیات، وسیله ای برای بیان مقاصد و تفهیم و تفاهم است. انسان که عموما زندگی اجتماعی را برای بهتر زندگی کردن برگزیده است، به منظور برقراری ارتباط و برآوردن نیازها و رسیدن به مقاصد خویش، از عواملی همچون نطق و بیان، و یا کتابت که گونه هایی از ادبیات هستند، سود می برد.
اصولا همه ما، همه جا و در همه وقت، نیاز به خوب حرف زدن، خوب خواندن و خوب نوشتن داریم. از سوی دیگر ادبیات وسیله ای برای وصول به گنجینه های دانش و اندیشه های بشری و کسب تجربه های مفیدی است که دیگران با صرف سال ها عمر و تلاش بدان ها دست یافته اند.
حفظ استقلال، ملیت، تمدن و فرهنگ و انتقال آنها به نسل های دیگر نیز به وسیله ادبیات ممکن می گردد.
زبان و ادبیات هر قوم نیز پیونددهنده ارزش ها و سنت های تاریخی آن قوم و آئینه حوادث و وقایعی است که برای آن ملت پیش آمده و خاطرات تلخ و شیرینی برای مردم، به یادگار گذاشته است. و تمهیدات استعمارگران برای تغییر خط و زبان ملت ها، حاکی از اهمیت و ارزش ادبیات و پیوند آن با زندگی می باشد.
از دیگر نقش های ادبیات، می توان به مسئله کمک به بیداری و آگاهی انسان اشاره کرد. مطالعه در زمینه نقش ادبیات در ایجاد و تداوم انقلاب ها و از جمله توجه به اهمیت شعرها و شعارهای انقلابی و نقش آنها در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی خودمان، می تواند راهگشای اثبات این قضیه باشد.
اهمیت ادبیات و پیوستگی آن با زندگی، از اینجا نیز روشن می شود که هرگاه توجه کنیم درمی یابیم که بسیاری از ما، در گذران روزها و شب ها و در طول زندگی، برای بیان مقاصد، استدلال، تلطیف ذوق و روح، لذت بردن معنوی و... از حماسه ها، ضرب المثل ها، قصه ها، تشبیهات، کنایات، و اشعار و نکته ها و... سود می جوئیم. حتی نگرش به زندگی فردی انسان ها هم نشان می دهد که افرادی که قدرت بیان و ذوق ادبی بیشتری دارند، همواره شاداب تر، بانشاط تر، پرحرارت تر، و نیز پرجنب وجوش تر به نظر می رسند. این گونه افراد، در بیان مطالب، و رسیدن به خواسته ها و تفهیم اندیشه های خویش، موفق تر از دیگرانند.
ادبیات، به همین گونه کمک بسیار موثری به درک و فهم و شناخت هرچه بیشتر انسان از خودش، از جهان و هستی، و مسایل معنوی دارد. تصور کنید که ادبیات تا چه حد در مسئله شناخت و نشر فرهنگ اسلامی و قرآنی و آشنایی با مسایل مختلف مذهبی، نقش دارد.
فهمیدن و فهماندن علوم، هنرها، حرفه ها، و... همه از راه استفاده از ادبیات صورت می گیرد. حتی می توان گفت که ادبیات به پیشرفت هنرها کمک و مدد می رساند. چه آنکه تهیه نمایش (نگارش پیس)، سناریوی فیلم، تنظیم شعر سرودها و نظایر اینها، تنها با بهره گیری از ادبیات تحقق می پذیرد.
اهمیت ادبیات به اندازه ای است که قرآن کریم پس از بیان خلقت انسان، از آموزش بیان، سخن به میان می آورد... خلق الانسان. علمه البیان... و به قول دکارت: «پیامبران اولوالعزم با داشتن «کتاب» بر سایر پیامبران برتری یافته اند.»
گسترش و نشر مسایل ادبی هم نشانگر این نکته است که هماره ادبیات، جایی خاص در زندگی انسان داشته است. این که بسیاری از اشعار و سروده ها و یا حتی جمله ها و نوشته ها، بدون توجه به گوینده آنها به صورت ضرب المثل درآمده اند، این که بسیاری از کتاب ها به زبان های دیگر برگردانده می شوند، و این که آثار ادبی زیادی، مرزهای زمان و مکان را درهم شکسته، و برای همیشه و نزد همه اقوام و ملل، به گونه ای شورانگیز و دلاویز مورد استفاده قرار می گیرند؛ نشانگر قوت ادبیات و نقش موثر آن در زندگی انسان هاست.
بنابراین، ادبیات، که روح را صیقل می زند، عواطف را برمی انگیزد، و به ماندگاری اندیشه ها و آرمان ها مدد می رساند، کتاب درسی زندگی است. چه آنکه بدین وسیله، انسان ها با سرزمین ها، اقوام، اندیشه ها، آثار و روابط انسانی، مسایل مذهبی و اخلاقی و... آشنا می شوند و از این همه، تجربه می آموزند و عبرت می گیرند و در راه بهتر زندگی کردن از آنها بهره می جویند.
آثار ادبی ارزشمند می توانند با آموزش های مستقیم و غیرمستقیم، دگرگونی های عظیم روحی، اخلاقی و معنوی در ملت ها به وجود آورند.
این است که می گوئیم ادبیات با زندگی درآمیخته است. به ویژه که ادبیات زیبا و تأثیرگذار فارسی، خصوصا در گذشته، نقشی بسیار سازنده و پراهمیت در زندگی انسان ها داشته است. و امروزه نیز باید با نگرشی تازه و نو، ادبیات را هرچه بیشتر با زندگی عجین کنیم و از آن در راه تربیت و رشد معنوی فرزندانمان مدد بگیریم.
در اینجا بد نیست به نقش یادآورنده و هدایتگرانه ادبیات در گذشته اشاره ای داشته باشیم. و برای مثال از نقش دوازده بند محتشم در مجالس تعزیه و سوگواری و مساجد، و یا اشعار مختلفی که سابقا در جاهای مختلف مورد استفاده قرار می گرفت، و عموما آگاهاننده و تلطیف کننده اندیشه و روان بود، یاد کنیم.