ادموند اسپنسر (1599-1552)
در خانوادهای متوسط به دنیا آمد دوران تحصیل و نوجوانی را به سختی گذرانید قبل از سیسالگی به نویسندگی و سرودن شعر پرداخت، در سال 1579 قسمت اول ملکه پریان را به هاروی نشان داد اما وی آنرا نپسندید و توصیه کرد از این کار دست بکشد ولی اسپنسر همچنان بکار خود ادامه داد.
سالنامه چوبان نیز یکی از آثار این شاعر نویسنده است که در آن عشق کالین کلوت چوبان به روزالیند وصف شده است.
در سال 1586 ملکه پریان را تکمیل و با افزودن مطالب و اشعار و مدحهای فراوان از اشخاص مهم درباری و دولتی انگلستان آنرا به ملکه انگلستان تقدیم کرد و در نتیجه مورد لطف و مرحمت عدهای واقع شد. اما دستهای او را قافیه پرداز بیسرو پا میدانستند.
اسپنسر به تکمیل ملکه پریان پرداخت و میخواست آنرا در 12 جلد تنظیم نماید اما به تکمیل 6 جلد آن تا سال 1596 بیشتر توفیق نیافت و دنباله کار را رها کرد. در هر یک از این کتابها قصهای مناسب حال که در آنها توصیف مردانگی، دوستی، عدال و عفت شده آمده است.
غزلیاتی تحت عنوان عشقهای کوچک شاید تقلیدی از پترارک باشد و در آن از عشقبازی یکسالهاش با زنی که به همسریاش درآمد سرود.
چهار سرود که در آن از عشق زمینی، زیبایی زمینی، عشق آسمانی و زیبائی آسمانی از آثار با ارزش اسپنسر است. وی چون از یغماگری ایرلند بوسیله انگلیسیها بهره فراوان یافته و املاک مزروعی وسیعی بچنگ آورده بود با قلمی روان مطلبی تحت عنوان چگونه انگلیسی ها میتوانند پول و قوای خود را برای انقیاد آن جزیره بکار برند نوشت سرانجام بر اثر شورش ایرلند هاوی و همسرش بسختی به انگلستان گریختند و سه ماه در فقر و سرگردانی در سال 1599 مرد.
غزل سرائی در عصر الیزابت غالباً رواج اما مضامین متشابه داشت، شاعران آن دوره دانیال، مایلک در بتون، بن جانسون بودند.
نثر انگلیسی رونق و شکوه فراوان یافت با اینحال یک قرن از فرانسه عقبتر و فاقد نویسندگان برجستهای بود.
درایتون (1563-1631)
مایکل داریتون شاعر انگلیسی که اشعارش روانترین و شیواترین اشعار شعرای عصر الیزابت اول در انگلستان بود. دارای دیوان و مجموعههای اشعار فراوانی بود، از جمله کتاب انسان در قمر میباشد. درایتون با کمک عدهای، تعدادی نمایشنامه و داستان بوجود آورد که اکنون در دست نیست.
درام
از زمان چاوسر تا اسپنسر نویسندگی و درام نویسی در انگلستان ترقی یافت ولی علل آن بدرستی معلوم نیست آیا نفوذ ادبیات خارجی بر ادبیات انگلیسی یا صلح و آرامشی ممتد یا بروز آشوبها و جنگها سبب پیشرفت انگلیسیها در درام نویسی و اجرای نمایش نمایشنامههای جالب گردید به هر حال نویسندگان از پلوتوس و ترانس فن کمدی و از سنکافن تراژدی را فرا گرفتند و بازیگران ایتالیائی در انگلستان نمایشهای متعددی اجرا میکردند و همه اینها در تکامل و وسعت فکری انگلیسی مؤثر بود. از سال 1592 تا 1642 تعداد 435 کمدی در این کشور نمایش داده شد.
اولین کمدی به سبک کلاسیک بنام رالف لافزن و پر سر و صدا در سال 1561 بوسیله نیکولا یودل نوشته شد.
وحدتهای سه گانه«وحدت زمان از یک روز ***** نکند- وحدت مکان- وحدت عمل) به تبعیت از درام نویسی یونان و روم در انگلستان رعایت میشد این امر به وسیله کاستلوترو برای اولین بار صورت گرفت و اعلام شد. اما در انگلستان به این سه وحدت چندان اهمیت داده نشد زیرا غایت مطلوب رنسانس در انگلستان آزادی، اراده، بذلهگوئی و زندگی بود مثلاً با یک اشاره با یک مصراع میتوانست درام نویس بازیگر از قارهای به قاره دیگر برود روی همین اصل وحدت مکان رعایت نمیشد.
درام انگلستان بیش از آنکه زمینه را برای ظهور مارلو و شکسپیر آماده سازد مجبور بود که از موانعی چند بگذرد و آن اشکال تراشیهای کلیسا و کشیشان بود زیرا که روز یکشنبه روز نمایش بود و در هنگامی که ناقوس کلیسا مردم را برای نماز بعد از ظهر کلیسا فرا میخواند شیپور نمایش به صدا در میآید و در نتیجه تماشاخانه پر و کلیساها خالی از جمعیت میشد و از اینجا کینه و مانع تراشی کلیسا آغاز میگشت. در این احوال مخالفان و موافقان درام به نوشتن و پاسخ دادن رسالات متعددی پرداختند و در این گیر و دار سانسور نمایشها آغاز و شکسپیر از این پیش آمد اندوهگین شد و گفت اولیای امور زبان هنر را بستهاند اما چون نمایشها مورد پسند دربار الیزابت بود لذا مأموران سانسور ملکه 6 دسته را برای نمایش در شهر صالح تشخیص داد.
نخست نمایش هاوی سکوهای موقتی در حیاط مهمانخانه اجرا میشد اما در سال 1576 اولین تماشاخانه دائمی به وسیله جیمز بریج در خارج از شهر و در حومه لندن ایجاد گردید و پس از آن تماشاخانههای دیگری تأسیس شد. دراین تآترهای چوبی دو هزار تن تماشاچی میتوانستند نمایش را ببینند که هزار تن آنها ایستاه و بقیه نشسته بودند.
در خانوادهای متوسط به دنیا آمد دوران تحصیل و نوجوانی را به سختی گذرانید قبل از سیسالگی به نویسندگی و سرودن شعر پرداخت، در سال 1579 قسمت اول ملکه پریان را به هاروی نشان داد اما وی آنرا نپسندید و توصیه کرد از این کار دست بکشد ولی اسپنسر همچنان بکار خود ادامه داد.
سالنامه چوبان نیز یکی از آثار این شاعر نویسنده است که در آن عشق کالین کلوت چوبان به روزالیند وصف شده است.
در سال 1586 ملکه پریان را تکمیل و با افزودن مطالب و اشعار و مدحهای فراوان از اشخاص مهم درباری و دولتی انگلستان آنرا به ملکه انگلستان تقدیم کرد و در نتیجه مورد لطف و مرحمت عدهای واقع شد. اما دستهای او را قافیه پرداز بیسرو پا میدانستند.
اسپنسر به تکمیل ملکه پریان پرداخت و میخواست آنرا در 12 جلد تنظیم نماید اما به تکمیل 6 جلد آن تا سال 1596 بیشتر توفیق نیافت و دنباله کار را رها کرد. در هر یک از این کتابها قصهای مناسب حال که در آنها توصیف مردانگی، دوستی، عدال و عفت شده آمده است.
غزلیاتی تحت عنوان عشقهای کوچک شاید تقلیدی از پترارک باشد و در آن از عشقبازی یکسالهاش با زنی که به همسریاش درآمد سرود.
چهار سرود که در آن از عشق زمینی، زیبایی زمینی، عشق آسمانی و زیبائی آسمانی از آثار با ارزش اسپنسر است. وی چون از یغماگری ایرلند بوسیله انگلیسیها بهره فراوان یافته و املاک مزروعی وسیعی بچنگ آورده بود با قلمی روان مطلبی تحت عنوان چگونه انگلیسی ها میتوانند پول و قوای خود را برای انقیاد آن جزیره بکار برند نوشت سرانجام بر اثر شورش ایرلند هاوی و همسرش بسختی به انگلستان گریختند و سه ماه در فقر و سرگردانی در سال 1599 مرد.
غزل سرائی در عصر الیزابت غالباً رواج اما مضامین متشابه داشت، شاعران آن دوره دانیال، مایلک در بتون، بن جانسون بودند.
نثر انگلیسی رونق و شکوه فراوان یافت با اینحال یک قرن از فرانسه عقبتر و فاقد نویسندگان برجستهای بود.
درایتون (1563-1631)
مایکل داریتون شاعر انگلیسی که اشعارش روانترین و شیواترین اشعار شعرای عصر الیزابت اول در انگلستان بود. دارای دیوان و مجموعههای اشعار فراوانی بود، از جمله کتاب انسان در قمر میباشد. درایتون با کمک عدهای، تعدادی نمایشنامه و داستان بوجود آورد که اکنون در دست نیست.
درام
از زمان چاوسر تا اسپنسر نویسندگی و درام نویسی در انگلستان ترقی یافت ولی علل آن بدرستی معلوم نیست آیا نفوذ ادبیات خارجی بر ادبیات انگلیسی یا صلح و آرامشی ممتد یا بروز آشوبها و جنگها سبب پیشرفت انگلیسیها در درام نویسی و اجرای نمایش نمایشنامههای جالب گردید به هر حال نویسندگان از پلوتوس و ترانس فن کمدی و از سنکافن تراژدی را فرا گرفتند و بازیگران ایتالیائی در انگلستان نمایشهای متعددی اجرا میکردند و همه اینها در تکامل و وسعت فکری انگلیسی مؤثر بود. از سال 1592 تا 1642 تعداد 435 کمدی در این کشور نمایش داده شد.
اولین کمدی به سبک کلاسیک بنام رالف لافزن و پر سر و صدا در سال 1561 بوسیله نیکولا یودل نوشته شد.
وحدتهای سه گانه«وحدت زمان از یک روز ***** نکند- وحدت مکان- وحدت عمل) به تبعیت از درام نویسی یونان و روم در انگلستان رعایت میشد این امر به وسیله کاستلوترو برای اولین بار صورت گرفت و اعلام شد. اما در انگلستان به این سه وحدت چندان اهمیت داده نشد زیرا غایت مطلوب رنسانس در انگلستان آزادی، اراده، بذلهگوئی و زندگی بود مثلاً با یک اشاره با یک مصراع میتوانست درام نویس بازیگر از قارهای به قاره دیگر برود روی همین اصل وحدت مکان رعایت نمیشد.
درام انگلستان بیش از آنکه زمینه را برای ظهور مارلو و شکسپیر آماده سازد مجبور بود که از موانعی چند بگذرد و آن اشکال تراشیهای کلیسا و کشیشان بود زیرا که روز یکشنبه روز نمایش بود و در هنگامی که ناقوس کلیسا مردم را برای نماز بعد از ظهر کلیسا فرا میخواند شیپور نمایش به صدا در میآید و در نتیجه تماشاخانه پر و کلیساها خالی از جمعیت میشد و از اینجا کینه و مانع تراشی کلیسا آغاز میگشت. در این احوال مخالفان و موافقان درام به نوشتن و پاسخ دادن رسالات متعددی پرداختند و در این گیر و دار سانسور نمایشها آغاز و شکسپیر از این پیش آمد اندوهگین شد و گفت اولیای امور زبان هنر را بستهاند اما چون نمایشها مورد پسند دربار الیزابت بود لذا مأموران سانسور ملکه 6 دسته را برای نمایش در شهر صالح تشخیص داد.
نخست نمایش هاوی سکوهای موقتی در حیاط مهمانخانه اجرا میشد اما در سال 1576 اولین تماشاخانه دائمی به وسیله جیمز بریج در خارج از شهر و در حومه لندن ایجاد گردید و پس از آن تماشاخانههای دیگری تأسیس شد. دراین تآترهای چوبی دو هزار تن تماشاچی میتوانستند نمایش را ببینند که هزار تن آنها ایستاه و بقیه نشسته بودند.