مورخان قديمي مانند نويسنده حدودالعالم، اردبيل را واژهاي اوستايي دانستهاند كه از دو كلمه « ارتا» (مقدس) و « ويل» (شهر) به معني شهر مقدس تركيب شده است. بسياري از مورخان اسلامي، همچون ياقوت حموي و فردوسي شاعر نامدار ايران، بناي اين شهر را به فيروز پادشاه ساساني (489-457م) نسبت ميدهند و آن را « بادان پيروز» ناميدهاند.
فردوسي در شاهنامه آورده است :
دگر كرد بادان پيروز نام همه جاي شادي و آرام و كام
كه اكنون خواني همي اردبيل كه قيصر بدو دارد از داد ميل
از آنجا كه نام اردبيل در داستان ويس و رامين از آثار ادبي دوره اشكانيان آمده، چنين مينمايد كه اين شهر بيش از 1500 سال قدمت تاريخي دارد. در زمان حمله اعراب به ايران و به ويژه هنگام فتح آذربايجان، بيشترين تلاش آنان متوجه مركز آن يعني اردبيل بود. هنگام فتح ايران به دست اعراب ــ سال 22 هجري ــ اردبيل بزرگترين شهر آذربايجان بود كه به دست سپاهيان اسلام افتاد. اين شهر در زمان خلفاي بني اميه (41-33هـ . ق) مركز ايالت آذربايجان بود.
شاه اسماعيل براي تشكيل حكومت واحد ايراني، از اردبيل قيام كرد و همه ولايات را مطيع ساخت، شورشها را خواباند و ملوكالطوايفي را از بين برد. وي سپس بر اوضاع آشفته ايران مسلط شد و تبريز را در سال 906 هجري پايتخت رسمي ايران كرد. از آنجا كه حكمران اردبيل از خاندان صفوي انتخاب شده بود و اين شهر مدفن اجداد صفوي هم بود، ديگر باره آن را مقدس خواندند. به علاوه در زمان صفويان، هر كس گناهي ميكرد از ترس مجازات به اردبيل پناهنده ميشد و از هرگونه آسيبي در امان ميماند. از اين رو، به دارالامان نيز معروف بود. اردبيل در دوره صفوي از لحاظ سياسي و اقتصادي سرآمد شهرهاي ايران بود. اين شهر در مسير شاهراه تجارتي ايران و اروپا قرار داشت و ابريشم وارده از گيلان، از اردبيل به اروپا صادر ميشد. اين امر، در پيشرفت اقتصادي و افزايش درآمد مردم تأثيري مهم داشت.
در آغاز قرن 19 ميلادي، عباس ميرزا نايبالسلطنه قاجار، مركز ستاد سپاهيان خود را در اردبيل قرار داد و به كمك افسران فرانسوي قلعهاي در برابر قواي مهاجم روس بنا كرد كه بعدها تبديل به زندان شد و آن را نارين قلعه ناميدهاند. در جنگ ايران و روس در 1218 هجري قمري، قواي روسيه به اردبيل حمله كردند. تا تنظيم عهدنامه تركمانچاي، اين شهر در اشغال بيگانه بود. در اين زمان (1245هـ .ق) همه اشياي قيمتي و بيهمتاي مقبره شيخ صفيالدين و زينتآلات ديگر مقبرهها و كتابهاي مهم كتابخانه اردبيل كه شاه عباس وقف كرده بود و از كتابهاي خطي نفيس و بي نظير و بي همتا بود غارت شد. اين اشياء و كتابهاي نفيس هم اكنون در موزههاي مسكو و لنينگراد نگهداري ميشود.
پس از انتقال قدرت و امور وليعهدنشين قاجار به تبريز، اردبيل كه تا اين موقع داراي اهميت و اعتبار ويژه بوده از رونق افتاد و راههاي تجارتي روسيه از اردبيل به تبريز تغيير مسير داد. با احداث راهآهن تبريز- جلفا ارتباط اقتصادي اين شهر قطع شد و از آن همه تجارت و صادرات و واردات مهم، جز كاروانسراهاي متروك چيزي باقي نماند. از رونق افتادن تجارت اين شهر سبب مهاجرت انبوهي از مردم آن به تهران و تبريز شد.
در زمان ضعف سلسله قاجار، به ويژه پس از جنگ جهاني اول، برخي از افراد ايلات و شاهسونها شهر اردبيل را بارها غارت كردند و خسارت فراوان به مردم شهر وارد آوردند. رويدادهايي مانند زلزلههاي پياپي، هجوم قبايل و اقوام گوناگون، و تاخت و تاز بيگانگان رفته رفته سبب شد اردبيل از پيشرفت و ترقي بازماند. در سالهاي گذشته، اين شهر توسعه يافته و بر اهميت و وسعت آن افزوده شده است. به گونهاي كه امروزه، يكي از شهرهاي آباد و پرجمعيت و فعال اقتصادي استان است. همچنين اين شهر به خاطر وجود آثار تاريخي و به ويژه مقبرههاي خاندان شيخ صفي و همجوارياش با آبهاي گرم سرعين يكي از كانونهاي جلب جهانگرد است كه هر ساله هزاران نفر را از استان آذربايجان شرقي و ديگر استانهاي همجوار و تهران به خود جلب ميكند. (برگرفته از كتاب استان اردبيل از حسن زنده دل و دستياران)
فردوسي در شاهنامه آورده است :
دگر كرد بادان پيروز نام همه جاي شادي و آرام و كام
كه اكنون خواني همي اردبيل كه قيصر بدو دارد از داد ميل
از آنجا كه نام اردبيل در داستان ويس و رامين از آثار ادبي دوره اشكانيان آمده، چنين مينمايد كه اين شهر بيش از 1500 سال قدمت تاريخي دارد. در زمان حمله اعراب به ايران و به ويژه هنگام فتح آذربايجان، بيشترين تلاش آنان متوجه مركز آن يعني اردبيل بود. هنگام فتح ايران به دست اعراب ــ سال 22 هجري ــ اردبيل بزرگترين شهر آذربايجان بود كه به دست سپاهيان اسلام افتاد. اين شهر در زمان خلفاي بني اميه (41-33هـ . ق) مركز ايالت آذربايجان بود.
شاه اسماعيل براي تشكيل حكومت واحد ايراني، از اردبيل قيام كرد و همه ولايات را مطيع ساخت، شورشها را خواباند و ملوكالطوايفي را از بين برد. وي سپس بر اوضاع آشفته ايران مسلط شد و تبريز را در سال 906 هجري پايتخت رسمي ايران كرد. از آنجا كه حكمران اردبيل از خاندان صفوي انتخاب شده بود و اين شهر مدفن اجداد صفوي هم بود، ديگر باره آن را مقدس خواندند. به علاوه در زمان صفويان، هر كس گناهي ميكرد از ترس مجازات به اردبيل پناهنده ميشد و از هرگونه آسيبي در امان ميماند. از اين رو، به دارالامان نيز معروف بود. اردبيل در دوره صفوي از لحاظ سياسي و اقتصادي سرآمد شهرهاي ايران بود. اين شهر در مسير شاهراه تجارتي ايران و اروپا قرار داشت و ابريشم وارده از گيلان، از اردبيل به اروپا صادر ميشد. اين امر، در پيشرفت اقتصادي و افزايش درآمد مردم تأثيري مهم داشت.
در آغاز قرن 19 ميلادي، عباس ميرزا نايبالسلطنه قاجار، مركز ستاد سپاهيان خود را در اردبيل قرار داد و به كمك افسران فرانسوي قلعهاي در برابر قواي مهاجم روس بنا كرد كه بعدها تبديل به زندان شد و آن را نارين قلعه ناميدهاند. در جنگ ايران و روس در 1218 هجري قمري، قواي روسيه به اردبيل حمله كردند. تا تنظيم عهدنامه تركمانچاي، اين شهر در اشغال بيگانه بود. در اين زمان (1245هـ .ق) همه اشياي قيمتي و بيهمتاي مقبره شيخ صفيالدين و زينتآلات ديگر مقبرهها و كتابهاي مهم كتابخانه اردبيل كه شاه عباس وقف كرده بود و از كتابهاي خطي نفيس و بي نظير و بي همتا بود غارت شد. اين اشياء و كتابهاي نفيس هم اكنون در موزههاي مسكو و لنينگراد نگهداري ميشود.
پس از انتقال قدرت و امور وليعهدنشين قاجار به تبريز، اردبيل كه تا اين موقع داراي اهميت و اعتبار ويژه بوده از رونق افتاد و راههاي تجارتي روسيه از اردبيل به تبريز تغيير مسير داد. با احداث راهآهن تبريز- جلفا ارتباط اقتصادي اين شهر قطع شد و از آن همه تجارت و صادرات و واردات مهم، جز كاروانسراهاي متروك چيزي باقي نماند. از رونق افتادن تجارت اين شهر سبب مهاجرت انبوهي از مردم آن به تهران و تبريز شد.
در زمان ضعف سلسله قاجار، به ويژه پس از جنگ جهاني اول، برخي از افراد ايلات و شاهسونها شهر اردبيل را بارها غارت كردند و خسارت فراوان به مردم شهر وارد آوردند. رويدادهايي مانند زلزلههاي پياپي، هجوم قبايل و اقوام گوناگون، و تاخت و تاز بيگانگان رفته رفته سبب شد اردبيل از پيشرفت و ترقي بازماند. در سالهاي گذشته، اين شهر توسعه يافته و بر اهميت و وسعت آن افزوده شده است. به گونهاي كه امروزه، يكي از شهرهاي آباد و پرجمعيت و فعال اقتصادي استان است. همچنين اين شهر به خاطر وجود آثار تاريخي و به ويژه مقبرههاي خاندان شيخ صفي و همجوارياش با آبهاي گرم سرعين يكي از كانونهاي جلب جهانگرد است كه هر ساله هزاران نفر را از استان آذربايجان شرقي و ديگر استانهاي همجوار و تهران به خود جلب ميكند. (برگرفته از كتاب استان اردبيل از حسن زنده دل و دستياران)