Silver Star
مدير ارشد تالار
اریک گیل مجسمه ساز ، حروفچین، طراح تاپیفیس و تصویرگری بود که مهم ترین اثرش در زمینه طراحی گرافیک، طراحی تاپیفیس های " گیل سانس" بود و با این کار چهره تایپوگرافی انگلیسی را در میانه قرن بیستم تغییر داد. در این مقاله می توانید با سیر زندگی هنری این هنرمند سرشناس آشنا شوید.
اریک گیل چاپ حروف را در مدرسه مرکزی هنر و صنایع دستی لندن آموخت. این مدرسه تحت مدیریت "دبلیو آر لتای" معمار بود که یکی از شخصیت های مهم در زمینه ایده های هنر و صنایع دستی به شمار می رفت. او همچنین نزد "ادوار جانسون" که عامل شکوفایی مجدد هنر حروفچینی رسمی در انگلستان بود، تحصیل کرد.
در حالی که "جانسون" بر خطاطی تاکید می ورزید،گیل ایده های او را در طراحی حروف از سنگ به کار برد و به عنوان سنگ تراش و حروفچین شناخته شد.
زندگی اریک گیل، در زمانی که عضو جوامع هنری و مذهبی بود، به دوره های مختلف تقسیم می شود. او در میانسالی به کلیسای کاتولیک گروید. این شرایط ، موقعیت مناسبی را برای وی به وجود آورد تا به درک درستی از یکپارچگی هنر، معنویت و زندگی دست یابد.
وی در سال 1907 تا 1924م. یکی از اعضای مرکز صنایع دستی "سنت جوزف" و "سنت دومینیک" در "دیچِلینگ" و " ساسِکس" بود. سپس از سال 1924 تا 1928م. در " کپلی فین" در " بلک ماونتن" در جنوب "ولز" به سر برد؛ جایی که گروهی از هنرمندان و سازندگان صنایع دستی به وی ملحق شدند.
او در سال 1928 در " پیگِتس" در مزرعه ای در " باکینگهایم شایر" ، در حومه " ویکومب" مستقر شد و در آنجا با همکاری " رنه هاگ" نشریه ای را راه اندازی کرد.
در سال 1925، " استنلی موریسون"، مشاور تایپوگرافی شرکت " مونوتایپ" ، از گیل خواست که یک سری تاپیفیس جدید طراحی کند. نتیجه این کار پیدایش " پرپتوا" بود ؛ سری حروف الفبای کلاسیک زیبایی که متناسب با سنت قدیمی کالسون و باسکرویل شکل گرفته بود و شکل تحریری آن " فِلیسیتی" بود. (تصویر بالا)
در سال 1925، " استنلی موریسون"، مشاور تایپوگرافی شرکت " مونوتایپ" ، از گیل خواست که یک سری تاپیفیس جدید طراحی کند. نتیجه این کار پیدایش " پرپتوا" بود ؛ سری حروف الفبای کلاسیک زیبایی که متناسب با سنت قدیمی کالسون و باسکرویل شکل گرفته بود و شکل تحریری آن " فِلیسیتی" بود
گیل کار دیگر خود را با طراحی یک سری حروف چاپی جدید برای مونوتایپ در 1927 آغاز کرد. این حروف اقتباسی از حروف چاپی "ریل وِی" به شمار می رفت که بر پایه حروف الفبای رومی طراحی شده و از اشکال ریاضی دقیقی به دست آمده بود که گیل شخصا آنها را ساخته بود، اما مشاوران شرکت مونوتایپ، اصلاحات مهمی در آن انجام دادند. به طور مثال در مورد قسمتی از حروف که بالا یا پایین خط زمینه قرار دارد، از مجموعه "گیل سانس" بیش از بیست نوع مختلف حروف چاپی پدید آمد. گیل سانس مانند بسیاری دیگر از حروف چاپی "سن سریف"، کاربرد چندانی در متون نداشت، بلکه برای فرم ها و جداول زمانی بسیار کار آمد بود و از طریق استفاده در طراحی جلد کتاب های مخصوص انتشارات پنگوئن شهرت یافت.
ایده های گیل درباره تایپوگافی و هنرهای گرافیکی، به واسطه چاپ کتاب "مروری بر تایپوگرافی" (1931م.) و "اتوبیوگرافی" (1940م.) او شناخته شد. گیل ارتباط زیادی با اعضای نهضت مطبوعات خصوصی داشت. وی در "دیچِلینگ" با " هیلاری پِپِلر" در نشریه "سنت دومینیک" همکاری کرد و بعدها با " رابرت گیبینگز" از نشریه "گلدن کوکرِل" به ویژه بر روی اصول چهارگانه ، در سال 1931م. کار کرد که مثال تحسین برانگیزی از تصاویر تخیلی، حروف خطی تایپوگرافی بود و استثنائی در کارهای گیل به شمار می آمد.
چهره هایی که در کارهای گیل دیده می شوند اصولا صورت هایی دراز و کشیده و ظاهری ساده دارند. شیوه ترسیم دست ها و پاها ، بر حرکت های طولی طرح ها تاکید دارد. یکپارچگی حروف بزرگ تزینن شده، تصاویر و چاپ " گلدن کارکرل" ، منجر به ظهور مدرنیسم محتاطانه خاص گیل شد.