Reza Sharifi
مدير ارشد تالار
در چند سال اخیر دسترسی مردم ایران به فیلمها و سریالهای روز دنیا زیاد شده است و به همین دلیل کپی از روی آثار مطرح یا کمتر دیده شده جهانی که از ابتدای شروع بحث داغی در سینما و تلویزیون داشته و حتی پای آن تا شبکه نمایش خانگی هم رسیده است بسیار سختتر از گذشته شده است. مردم این روزها به حدی آثار جهانی را دنبال میکنند که اگر فیلمی در سینما یا سریال و مجموعهای در تلویزیون کوچکترین شباهتی به این آثار داشته باشد به راحتی متوجه آن میشود و این بحث داغ خیلی زود به رسانهها میکشد. در تازهترین اتفاق اینچنینی سریال «هفتسنگ» ساخته علیرضا بذر افشان که قسمت اول آن روز یکشنبه اول ماه رمضان از شبکه 3 سیما پخش شده است شباهت بسیار زیادی به سریال پرطرفدار مدرن فامیلی دارد. به این بهانه به فیلمها و سریالهایی که در سالهای گذشته به کپی از یک فیلم یا مجموعه خارجی پرداختهاند، میکنیم.
خانوادههای ایرانی یا امریکایی؟
به گزارش روزنامه صبا داستان سریال هفتسنگ آنطور که در رسانهها بازتاب داشته است به اتفاقات زندگی سه خانواده که در کنار هم زندگی میکنند میپردازد و در هر قسمت یک داستان با موضوعی مشترک در زندگی این سه خانواده رخ میدهد. اما سریال مدرن فامیلی یک مجموعه کمدی امریکایی است که توسط کریستوفر لوید و استیون لویتان در شبکه تلویزیونی ABC ساخته شده است و به زندگی سه خانواده از قشر نسبتاً مفرح امریکا میپردازد که با هم روابط خانوادگی دارند و به این دلیل داستانهای این 3 خانواده به هم مربوط میشود. این مجموعه در سال 2010 توانست جایزه کمدی امی را به همراه چهار جایزه دیگر از آن خود کند. اما چرا کپی فیلمها و سریالهای ایرانی معمولاً چنگی به دل نمیزند؟ در ایران به دلیل محدودیت موضوعی و خط قرمزهایی که وجود دارد بسیاری از مسائلی که در فیلمها و سریالهای خارجی وجود دارد که موجب جذابیت آنها میشود را نمیتوان نشان داد و به آنها پرداخت. سریال هفتسنگ باتوجه به برداشت موضوعی و فرمی از سریال مدرن فامیلی جای دو شخصیت همجنسباز این سریال را که با همدیگر خانوادهای تشکیل دادهاند و بچهای را به سرپرستی قبول کردهاند به زن و مردی داده است که همان مشکل تکراری بچهدار نشدن را دارند.
یک کپی موفق
مارمولک شاید یکی از موفقترین کارهای تقلیدی سالهای اخیر سینمای ایران باشد که میتوان آن را اقتباس از فیلم «ما فرشته نیستیم» نیز نامید. مارمولک در سال 1384 اکران شد و به دلیل موضوع بحثبرانگیز خود از پردهی سینماها پایین کشیده شد. این فیلم دقیقاً به علت دست گذاشتن روی یکی از خط قرمزهای سینمای ایران توانست به فیلمی جنجالی تبدیل شود. دزدی که در قالب یک روحانی از زندان فرار میکند و ماجراهایی که پس از این فرار برای او اتفاق میافتد تا لباس روحانیت باطن او را تغییر میدهد. آن زمان تنها کسانی که سینمای جهان را بهطور حرفهای دنبال میکردند متوجه شباهت این موضوع به فیلم ما فرشته نیستیم شدند، «ما فرشته نیستیم» داستان دو محکوم فراری با بازی رابرت دنیرو شونپن را از زندان روایت میکند که برای عبور از مرز مجبور میشوند چند وقتی در لباس کشیشان در یک شهر مرزی زندگی کنند. این فیلم محصول سال 1998 میلادی ساخته نیل جردن است.
کپی بد برابر اصل متوسط
فیلم "چپ دست" آرش معیریان ساخته سال 1384 از کپیهای برابر با اصل فیلم کمدی رمانتیکی به نام پنجاه قرار اول ساخته پیتر سیگال و با بازی آدام سندلر ساخته سال 2004 میلادی است. داستان این فیلم درباره ملاقات پسر جوانی با دختری است که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده است و هر بار که پسر را میبیند او را فراموش میکند و دفعهِ بعد با او مثل آدمی که دفعه اولی است که پسر را میبیند برخورد میکند. اما پسر که عاشق دختر شده است تمام تلاشش را میکند تا خودش را در یاد دختر نگه دارد و در نهایت با ضبط کردن فیلمی از اتفاقات مهم زندگی دختر سعی میکند خاطرات او را به او یادآوری کند. دختر هر روز آن فیلم را میبیند و بقیه زندگیاش را دنبال میکند. داستان فیلم چپ دست عیناً همین داستان است با این تفاوت که فیلم خاصیت طنز خود را از دست داده است و شادابی و طراوت موضوع کمیک از دست رفته است.
موقعیتی که در ایران جواب نمیدهد
"همه چی آرومه "محصول 1389 فیلمی به کارگردانی مصطفی منصوریار کپی خیلی نزدیک به فیلم کمدی و پرطرفدار «hangover» است. داستان فیلم «hangover» درباره چهار رفیق است که در شب عروسی یکی از آنها دوست دیگری به آنها مادهای را میدهد که پس از خوردنش همهچیز را فراموش میکنند و وقتی به خودشان میآیند نمیدانند چه بلایی به سرشان آمده که همه چیز اینقدر تغییر کرده است، داستان فیلم از همینجا شروع میشود. داستان همه چی آرومه نیز همین است، چهار دوست که قارچ سمی! میخورند و به علت تأثیرات آن اتفاقی خندهدار برایشان رخ میدهد. اما این کجا و آن کجا؟ مسئله دقیقاً همینجاست که در سینمای کمدی ما نمیشود به خیلی از مسائلی که در فیلم «hangover» اتفاق میافتد پرداخت، در فرهنگ ما پارتی آخرین شب مجردی مفهومی ندارد و چنین روایتی اگر در فرهنگ ما تعریف شود داستان بیمزه و تقلیدی ضعیف محسوب میشود.
فقط گلزار کافی نیست!
"دو خواهر" ساخته محمد بانکی تقلیدی صحنه به صحنه از فیلم «دوتا هم زیاده» ساخته فرناندو تریبال در سال 1995 با بازی آنتونیو باندراس است، دو خواهر با وجود تقلید محض از این فیلم جایگاه خوبی در سینمای کمدی ایران به دست نیاورد و شاید تنها به علت حضور بازیگر اصلی آن محمدرضا گلزار توانست به فروشی نسبتاً مطلوب دست پیدا کند. داستان این فیلم درباره جوان کلاهبرداری است که در دو شکل ظاهری متفاوت با دو خواهر کاملاً متفاوت ارتباط برقرار میکند که این مسئله داستان را با مسائلی روبهرو میکند. دو خواهر از نظر تقلید در جزئیات یکی از رکوردهای کپیکاری در سینمای ایران است. محمد بانکی شاید اصلاً فکرش را نمیکرد که فیلم گمنام «دوتا هم زیاده» خیلی زود او را لو بدهد، اگر فکرش را میکرد سعی می کرد حداقل در جزئیات و لوکیشنها کمی خلاقیت به خرج بدهد.
موفقیت در گروی شخصیت پدر
یکی از مجموعههای طنزی که به تقلید از داستان یک فیلم خارجی پرداخت سریال طنز «اولین انتخاب» ساخته مهدی صباغ زاده است. این مجموعه داستان این سریال درباره پسری به نام مسعود است که به عنوان خواستگار به خانه خانواده پزشکی میرود که این خواستگاری ساده بر اثر اتفاقاتی به حادثهای بزرگ تبدیل میشود. اما داستان کمدی پرطرفدار ملاقات با والدین ساخته سال 2000 به کارگردانی جی روچ درباره ملاقاتات مرد جوانی با بازی بن اسنیلر با پدر و مادر نامزدش است در حالیکه پدر نامزدش عجیبترین آدمی است که او تا بهحال دیده است و به همین علت شرایط پیچیدهای برای او به وجود میآید.
این زن اهل کجاست؟
سریال «desperate housewives» داستان زندگی چند زن میانسال خانهدار است که در زندگی روزمرهشان درگیر مسائلی از قبیل دوستی؛ عشق، خیانت یا رقابت میشوند و ماجراهای جالبی به وجود میآورند. اما آرش معیریان در اولین تجربه سریالسازی خود سراغ داستان مجموعه «desperate housewives» میرود و اعلام میکند که هیچ اشکالی ندارد که از ظرفیتهای سریالهای خوب در کارهای دیگر استفاده شود، او نیز داستان سه زن را در تهران امروزی تعریف میکند که مشکلاتشان خیلی شباهتی به زنان جامعه امروز ندارد.
کاش لاست را قلم میگرفتید!
اما بحث کپی از سریالهای تلویزیونی خارجی با مجموعه مسیر انحرافی به اوج خودش رسید شاید هیچ سریال امریکایی به اندازه سریال «لاست» یا «گمشدگان» در بین مخاطبان ایرانی شناخته شده نباشد. سریالی که بین سالهای 2004 تا 2010 از شبکه ایبیسی امریکا پخش شد، روایت زندگی بازماندگان سقوط هواپیمایی از سیدنی به لسانجلس را بیان میکند که در جزیره عجیب و غریبی گیر میافتند و حوادث جالبی برایشان اتفاق میافتد. این مجموعه در بین 10 سریال برتر تاریخ تلویزیون امریکا قرار دارد و جوایز زیادی را از جشنوارههای مختلف تلویزیونی امریکا به دست آورده است اما سریال مسیر انحرافی به کارگردانی بهرنگ توفیقی گرتهبرداری ضعیفی است در ژانر کمدی از این سریال شناختهشده که با وجود چهرههای حاشیهساز سینما و تلویزیون ایران باز هم نتوانست مخاطب زیادی به دست آورد.
کلیدی که چارهساز نیست
سریال «شاید برای شما اتفاق بیفتد» که چند سال است تبدیل به سریال مناسبتی ماه رمضان شده است بر خلاف دیگر کپیهای تلویزیون ایران که معمولاً از سریالها و فیلمهای امریکایی صورت میگیرد کپی بسیار ضعیفی از سریال کلید اسرار ترکیهای است که در برابر سریالهای روز دنیا سریالی بسیار معمولی است و به موضوعاتی در ارتباط با جهان ماورا و معجزه میپردازد و رویکرد خیلی متفاوتی نسبت به این موضوع ندارد. جالب است که دو سری از این سریال در سالهای 86 و 87 از تلویزیون ایران نیز پخش شده است. شاید یکی از دلایل مقایسه این سریال با شاید برای شما هم اتفاق بیفتد به همین دلیل رویکرد دینی و ماورایی هر دو سریال باشد با اینکه تهیهکننده مجموعه شاید... اعتقاد دارد که برعکس سریال کلید اسرار ما کلید حل تمام مشکلات را معجزه نمیدانیم . شاید برای شما اتفاق بیفتد به کارگردانی راما قویدل و احمد و محمود معظمی و چند نفر از دیگر هنرمندان چند سال است که از تلویزیون ایران پخش میشود و مخاطب زیادی را جذب نکرده است.
دو فرار کاملاً موفق
داستان هوش سیاه 2 شباهتی انکار نشدنی با سریال پرمخاطب فرار از زندان که از سال 2005 تا 2009 از شبکه فاکس امریکا پخش شده است دارد. داستان سریال فرار از زندان درباره مردی است که با طراحی کردن یکی نقشه دقیق باعث گیر افتادن خودش و به زندان افتادنش میشود تا بتواند برادرش را که بیگناه به اعدام محکوم شده است از زندان فراری بدهد. داستان هوش سیاه 2 نیز درباره جمشید کاظمی ملقب به هوش سیاه است که در سری اول مجموعه دستگیر شده و به زندان میافتد و در سری دوم تصمیم به فرار از زندان میگیرد. کاظمی مثل شخصیت اصلی سریال فرار از زندان دارای هوش زیادی است و یک نابغه کامپیوتر محسوب میشود و از این توانایی خود در امور خلاف قانون بهره میبرد. برخلاف دیگر کپیهای ایرانی از مجموعههای تلویزیونی دنیا مجموعه هوش سیاه در سری اول و دوم خود به شدت با موفقیت روبهرو شد.