اسطرلاب، نام نوعی دستگاه اندازهگیری نجومى است كه برای سنجش ارتفاع و سمت ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب و مقاصد دیگر به كار مىرفته است. برخی معتقدند این دستگاه كهنترین ابزار علمى جهان است.
در دوران ما افراد بسیار اندكى از مبانى علمى این دستگاه آگاهى دارند. با اینهمه، اسطرلاب به عنوان یك ابزار آموزشى، ارزشى را كه در سدههای میانه و دوران رنسانس برای آموزش اصول ستارهشناسى داشت، از دست نداده است. همچنین گروهى از علاقهمندان به ابزارهای نجومى، انجمن بینالمللى اسطرلاب را بنیاد نهادهاند و افراد بسیاری نیز مجموعة اسطرلاب گردآوری مىكنند.
از اسطرلابهای قدیم یونان نمونهای به جا نمانده است اما مسلمانان پس از آشنایى با این ابزار هزاران اسطرلاب ساختند كه از آن میان شاید در حدود 800 نمونه باقى مانده باشد. شمار اندكى از این رقم مربوط به دوران شكوفایى دانش نجوم در جهان اسلام و بقیه مربوط به قرن های بعد است. جهان اسلام طى همان دوران به چنان اوجى در این فن دست یافته بود كه تا قرنها پس از آن، برای دانشمندان هیچ ملتى دست یافتنى نبود.
در سده 7ق/13م اسطرلاب در سراسر جهان اسلام، از هندوستان تا اسپانیا شناخته شده، و مورد استفاده بود. در سده 9ق/15م نیز اسطرلاب به اروپا راه یافت. در همین دوران، همراه با ترجمه رسالههایى درباره اسطرلاب به زبانهای اروپایى، برخى اصطلاحات نجومى عربى، مانند سمت، سمت الرأس و سمت القدم، گاه با تحریف و تغییر شكل بسیار، به صورت آزیموت، زنیت و ندیر به واژگان اخترشناسى غرب افزوده گشت. از آن پس در مغرب زمین نیز ساختن اسطرلاب، و بهرهگیری از نوآوریهای ستارهشناسان جهان اسلام رواج یافت.
در اینجا نیز تفاوتى سخت چشمگیر میان منجمان مسلمان و اروپایى دیده مىشود. در حالى كه مسلمانان پس از آشنایى با اسطرلاب طى چند دهه به اوجى حیرتانگیز در هنر اسطرلاب سازی دست یافته، و اسطرلابهایى استادانه ساخته بودند، اروپاییان برای رسیدن به همان نتایج به زمانى دراز در مقیاس چند سده نیاز یافتند.
در مجموع، اسطرلابهایى كه در ایران، یا به دست صنعتگران ایرانى ساخته شده، در دقت هندسى و زیبایى بسیار برتر از اسطرلابهای ساخت دیگر اقوام تشخیص داده شدهاند. دقت و صحت اسطرلابهای ساخت ایرانیان، بیشتر از آنروست كه این اسطرلابها به دست خود اخترشناسان ایرانى و یا زیر نظر ایشان ساخته مىشدهاند.
بر پایه یكى از گزارشها از مجموع 165 اسطرلاب كهن مربوط به مشرق زمین كه با دقت موردبررسى قرار گرفتهاند، 65 نمونه ساخت ایرانیان، 27 نمونه ساخت مسلمانان هندوستان، 8 نمونه ساخت هندوان، 21 نمونه ساخت عربها (یعنى مصریان، سوریان و عراقیان)، و 42 نمونه ساخت صنعتگران اسپانیا و مسلمانان شمال افریقا، و دو نمونه ساخت یهودیان است.
به طوری كه ملاحظه مىشود در این فهرست ایرانیان در رأس قرار دارند.
بیشتر آنچه از اسطرلابهای كهن باقى مانده است، در موزههای بزرگ اروپا به ویژه در انگلستان، اسپانیا، ایتالیا نگهداری مىشود.
احتمالاً كهنترین اسطرلابى كه تاكنون باقى مانده، در 374ق/984م به دست دو برادر اصفهانى به نامهای احمد و محمد بن ابراهیم در اصفهان ساخته شده است. این اسطرلاب كه به رغم كهنگى، مهارت سازندگانش را به خوبى نشان مىدهد، در موزه اشمولین اكسفورد نگهداری مىشود.
اسطرلاب انواع مختلفی دارد. اسطرلاب مسطح مدور به علت سهولت حمل و سهولت كاربرد به زودی در میان ستاره شناسان تداول یافت. اما نوآوریهای ستارهشناسان مسلمان در طرح اسطرلاب و از جمله در تصویر منطقة البروج و دوایر ارتفاع و خط مشرق و مغرب به ساخت انواع گوناگونى از اسطرلاب مسطح انجامید كه تعداد آنها از عدد 20 هم بیشتر است.
قسمت های اسطرلاب:
حلقه:این قطعه دایرهای است فلزی كه به هنگام كار با اسطرلاب مىتوان آنرا به عنوان دستگیره به كاربرد، یا به جایى آویخت ( شماره 1). گاه حلقة دیگری نیز كه ممكن است فلزی، نخى یا ابریشمى باشد و آنرا علاقه مىنامند، به آن مىافزایند.
عروه: این اندام دایرهای فلزی است كه میان حلقه و كرسى قرار مىگیرد ( شماره 2). نقش این دو (یا سه) اندام فراهم شدن امكان چرخش كامل اسطرلاب و قرار گرفتن آن در جهت صحیح به هنگام كار با آن است.
كرسى:زائدهای است بر قوس كوچكى از محیط اسطرلاب كه عروه بدان متصل مىشود (شماره 3)
اُم: ام صفحه اصلى و غیرقابل انتقال اسطرلاب است و دیوارهای آنرا در برمىگیرد و صفحات دیگر كه قابل انتقالند، روی آن قرار مىگیرند. عرض دیواره به 360 تقسیم شده است. بر كف این صفحه، چندین دایره كه مركز آنها مركز صفحه است، رسم شدهاند، و در هر یك از این دوایر، نام چندین شهر نوشته شده است. این صفحه بیشتر برای یافتن جهت قبله به كار مىرود.
حجره: فضای تهى كه از ام اسطرلاب و دیوارة آن تشكیل مىشود و صفحههای قابل انتقال اسطرلاب و عنكبوت در آن جای مىگیرند.
عنكبوت:این قطعه صفحهای مشبك است و شبكه نیز نامیده مىشود (شماره 5) و بر روی آن دو دایره رسم شده است. دایره بزرگتر مدار رأسالجدی(شماره 6) و مركز آنمركزاسطرلاب، و دایره كوچكتر كه در درون دایره بزرگتر قرار دارد و با آن مماس است، منطقه البروج (در حقیقت: دائره البروج) را نشان مىدهد ( شماره 7). نقطه تماس دائره البروج با مدار جدی، رأسالجدی (شماره 8)، و نقطه مقابل آن، یعنى محل تقاطع دائره البروج با قطر قائم عنكبوت، رأس السرطان را نشان مىدهد ( شماره 9). این دو نقطه، قطر دائره البروج، و بدینترتیب، مركز آن را مشخص مىكنند.
عِضاده :ایناندام بازوی متحركىاست مانند خط كش با سوراخى در وسط كه به كمك محور در پشت اسطرلاب قرار مىگیرد و دو سر آن اندكى تیز است. این تیزیها را مریهای عضاده می گویند و در نزدیكى دو سر آن، دو قطعه مربع شكل نصب شدهاند كه آنها را لبنه، یا هدفه می نامند که در میان هر یك از آن دو سوراخى ریز است به نام سوراخ شعاع كه از درون آنها ستارگان، یا هر چیز دیگر را مشاهده مىكنند.
فرآوری:م.ح.اربابی فر
بخشدانش و زندگی تبیان
بخشدانش و زندگی تبیان