همه ذرات جان پیوسته با دوست / همه اندیشه ام اندیشه اوست
نمی بینم به غیر
از دوست اینجا / خدابا این منم یا اوست اینجا . . . ؟
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه
دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده
ای کور و کرند
اندکی هم پکرند و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج
سرند!
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی
باید تو را
تو که می دانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا
؟
نمی بینم به غیر
از دوست اینجا / خدابا این منم یا اوست اینجا . . . ؟
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
باغبانی پیرم ، که به غیر از گلها از همه
دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده
ای کور و کرند
اندکی هم پکرند و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج
سرند!
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
از خدا خواهم نبخشاید تو را / این چه رسم دوستی
باید تو را
تو که می دانی در قلب منی / این همه دوری و بی مهری چرا
؟
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت بار سنگینی ست !
کسی بر دوش میگیرد که
یک دنیا “وفا” دارد …
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
خیلی حس قشنگیه وقتی یه دوست فاب داشته باشی که
همیشه حواسش بهت باشه ، به یادت باشه ، نگرانت بشه و دوست داشته باشه
…
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم
اینه که رفیق اونی نیست که باهاش خوشی ، رفیق اونیه که بدون اون داغونی
!
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم
اما نمی تونم جلو پاش پاشم …
اما خیالم راحته که خاک زیر پاشم !
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
خاک دل را حکم کردم تا بدانی ای رفیق
در قمار با تو بودن هستی أم را میدهم
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
دوست واقعی مثل صبح میمونه، نمیشه تموم روز
داشتش ولی مطمئن هستی که فردا، روز بعد، هفته بعد، سال بعد و تا ابد هست
!
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
قحطی رفیق می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال
!
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم ، بگو کنعانیان منتظر نباشند !
تقسیم
شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید !
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن
تا ابد می سوزد…
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
فدای رفیقی که روز قیامت ، زمین از سنگینی
معرفتش شکایت داره …
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
گلی دارم به دور از دیدگانم
ولی مخفی میان
قلب و جانم
که گهگاهی کند یادی ز خاکش
فدای آن رفیق و قلب
پاکش
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
ارزش دوست برایم به قدری است که پلی برای عبورش
شوم ، حتی اگر لحظه ای به زیر پایش نگاه نکند؛………
* * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت بار سنگینی ست !
کسی بر دوش میگیرد که
یک دنیا “وفا” دارد …
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
خیلی حس قشنگیه وقتی یه دوست فاب داشته باشی که
همیشه حواسش بهت باشه ، به یادت باشه ، نگرانت بشه و دوست داشته باشه
…
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی با همه تلخیاش یه درس خوب بهم داد اونم
اینه که رفیق اونی نیست که باهاش خوشی ، رفیق اونیه که بدون اون داغونی
!
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
به سلامتی اون رفیقی که یه روز میاد سر خاکم
اما نمی تونم جلو پاش پاشم …
اما خیالم راحته که خاک زیر پاشم !
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
خاک دل را حکم کردم تا بدانی ای رفیق
در قمار با تو بودن هستی أم را میدهم
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
دوست واقعی مثل صبح میمونه، نمیشه تموم روز
داشتش ولی مطمئن هستی که فردا، روز بعد، هفته بعد، سال بعد و تا ابد هست
!
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
قحطی رفیق می آید نه هفت سال بلکه هفتصد سال
!
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت می کنم ، بگو کنعانیان منتظر نباشند !
تقسیم
شدنی نیستی حتی اگر یعقوب بیاید !
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت غروبی بی پایان است که خورشید در حسرت آن
تا ابد می سوزد…
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
فدای رفیقی که روز قیامت ، زمین از سنگینی
معرفتش شکایت داره …
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
گلی دارم به دور از دیدگانم
ولی مخفی میان
قلب و جانم
که گهگاهی کند یادی ز خاکش
فدای آن رفیق و قلب
پاکش
*
* * * * * * * * * * * * * * * *
ارزش دوست برایم به قدری است که پلی برای عبورش
شوم ، حتی اگر لحظه ای به زیر پایش نگاه نکند؛………