• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اشعار عاشقانه نسرین بهجتی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت



اين بار


اگر مرا دور بزني
و از من دور بشوي
تو را دور مي زنم
و از تو دور مي شوم
و اگر مرا ببوسي
ترا مي بوسم
اين بار من اينه روي تو ام






 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت



ولي فقط باش


وقتي از چهار سو بر تو
باد هاي نا مساعد مي وزد
من از چهار سو
بي وقفه بر تو ترانه دست تکان مي دهم
تو روئينه تن از عشق من ميشوي
شتابت را سوار مي شوي
و از من دور من شوي
من فراقت را درد مي شوم
مشت به جان مي کوبم و سر به ساحل
و مي نويسم به روي تمام صخره ها
هر کجا مي روي برو
ولي فقط باش






 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت



جنگل و دريا


چرا من در ايينه تو
هر صبح خودم را سبز مي بينم
و تو خودت را
در آيينه ي من آبي
برويم کمي باورمان را قدم بزنيم
تا شانه هاي خيابان خيال کنند
جنگل و دريا به هم رسيده اند.!






 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت



بايد


بايد در تو مي مردم که مردم
بايد در تو مي رفتم که رفتم
بايد در تو تو مي شدم که شدم
حالا امده اي که مرا از که پس بگيري
از خودت !




 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت



اي ماه


اي ماه ... در اين شبهاي بي قراري
از کنار پنجره خانه ام دور شو
گر ... گريز را گزيدم
در طول سفر
از آسمان مسير من دور شو
هزار کابوس دشنه به دست را پذيرايم
ولي روياي روي ترا هرگز
روي تو ...اي ماه آينه وش
روي تو
روي او !
که مي خواهم يادش را
دانه دانه ...
در دهان گنجشک هاي گرسنه بريزم !




 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت

سربداران عشق




سوگند به بوي باروت برنوي زنگار بسته ات
سوگند به تک سرفه ها
و شش هاي تفتيده خردل خورده ات
سوگند به تب هاي شبانه ات
سوگند به رفاقت ديرين
تو و ترکش پشت گردنت
سوگند به تمام پلاکهاي سرو آسا
در کنار نخلهاي بي سر خوزستان!
سوگند به رد جنگ به روي دستهاي عزيزت
سوگند به تيله هاي مغموم دو چشم سياهت
سوگند به خود خدا
به جبران گذشته اين بهار را
برايت بهشت خواهم کرد





 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت



گل آفتابگردان


تمام خاطراتت را از کاشت تا برداشت
از مزرعه تا گنجشک
سنگ پشت سنگ
نشانه رفتم
تا شايد بشکند در آفتاب نگاه من
طرز چرخش معصومانه نگاه تو
اما وقتي از تو مي نويسم
از انگشتانم آفتاب مي ريزد
گل آفتابگردان من !





 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت

هميشه دير رسيدي


هميشه دير رسيدي
هميشه در انتظار قطار بعدي
نيمکت ها ترديد ترا جابجا مي کردند
هميشه در ليست انتظار پرواز بعدي
فرودگاه در قلب من قدم مي زد
هميشه ... هميشه ... هميشه دير رسيدي
فصل درو آسمان مزرعه ات
پر از چينه دانهاي پرندگان سير
اما سفره خالي من
خواب نان را مي ديد !
هميشه دير رسيدي
دير... دير... دير آنقدر دير
که ساعت ازصبوري من تندتر دويد
صدايم درد گرفت و رنگ از موهايم پريد
ماهي ... تنگ بلوري را دريا نديد
سبزه... خودش را جنگل نديد
سفره هفت سين من ازجنس سنگ شد
و زني ديگر از من بلند شد
زني که ديگر شبيه من نبود !
آه لطفا سنگيني ات را از شانه هايم بردار
من هرگز برف هاي سرت را
پارو نخواهم کرد !





 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا