• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اشعار ژاپنی

eliza

متخصص بخش
یکی از قشنگترین اشعار ژاپنی
خورشید با سرخی تمام می درخشید
در تابش غروب ،کودکی با دایه‌اش
با کنجکاوی به قبری می نگریستند

آن قبر هنوز تازه
آمیخته با عطر شیرین گلهای کدوی مزرعه
بوی خاک نم گرفته می داد

دایه گفت : این قبر من است
بعد از مردنم،زیر این خاک
در تاریکی خواهم خوابید

سه سال بعد دایه ام رفت
در اینجا دفن گشت و من اینک تنها ...
آه که چه زود رنگ کهنه گرفته قبرش

وقتی در سبزه‌زار خورشید با سرخی تمام می درخشد
و گلهای کدوی مزرعه باطراوت می‌شکفد
اشک می‌ریزم ... هنوز هم
:13:
 

eliza

متخصص بخش
عشق اول

زیر درخت سیب دیدم تو را

تازه آراسته بودی موی سرت را
تو همچون گل سری که به موی سرت داشتی
گل بودی برای من

دادی دست سفیدت را به من
دادی سیبی اندک سرخ به دستم
ای مهربان از آن روز پاییزی
بسته شد دلم به تو

زیر درخت سیب هست راهی باریک
نگویید و نپرسید ای دوستان
چه کسی درست کرد آنرا
و برای چه درست شد آن راه

شی مازاکی - توسون
 

eliza

متخصص بخش
کالسکه

مادر …

چیزی کم رنگ و خاطره انگیز می بارد
چیزی به رنگ گل ادریس می بارد
در زیر طاقی بی انتهای درختان
بادی آهنگین می وزد

اینک در سایه روشن غروب
مادر, کالسکه مرا هل بدهید
رو به خورشید سرخ غروب
با تسلط تمام, کالسکه مرا هل بدهید

کلاه مخملینی با منگوله ی سرخ
بر سر سرد من بگذارید
پرندگانی مهاجر با شتاب در آسمان
فصل را با خود می برند

راهی که در آن چیزی کم رنگ و خاطره انگیز می بارد
و چیزی به رنگ گل ادریس می بارد
مادر, من می دانم
می دانم که این راه, راهی دور و دراز و بی انتهاست

Miyoshi-Tatsuji
گل ادریس : گیاهی بوته ای
 
بالا