Maryam
متخصص بخش ادبیات
دوست دارید چه کسی باشید؟ چطور زندگی کنید؟ چطور وقت بگذرانید؟ این ها سوالاتی است که برای شاد تر زندگی کردن باید جواب آن ها را بدهید. اگر شما تصمیم تان را گرفته اید و می خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.
بالاخره یک روز هر کدام از ما در یک نقطه از زندگی مان می ایستیم و به این فکر می کنیم که چطور بعد از این همه سال و این همه تلاش هنوز خوشحال نیستیم. خیلی از ما می خندیم، با کسانی که دوست شان داریم مسافرت می رویم، موفقیت های کاری و تحصیلی به دست می آوریم اما باز هم روزی روی آن نقطه می ایستیم و به این فکر می کنیم که خوشحال نیستیم. خیلی از ما با وجود موفقیت های بسیار خوشحال نیستیم و بدتر این که حتی نمی توانیم برای خوشحال نبودن مان یک دلیل پیدا کنیم. اما شاید اگر در تمام این سال ها، هدفمان را می شناختیم و مهم تر از آن خودمان را می شناختیم، خیلی بیشتر از این به شادی نزدیک می شدیم. شاد بودن و شاد زندگی کردن راه های بسیاری دارد. راه حل هایی که برآورده کردن بسیاری از آن ها تنها از خودمان بر می آید. اگر شما تصمیم تان را گرفته اید و می خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.
دلیلی برای شادی بسازید
آیا کارتان عذاب تان می دهد؟ آیا وقت تان را آنطور که دوست دارید، می گذرانید و از این موضوع لذت می برید؟ سعی کنید میزان شادی تان را تخمین بزنید. یکی از راه های ساختن و اداره کردن یک زندگی هدفمند این است که خلأ های زندگی تان را تشخیص دهید و برای کامل کردن شان دست به کار شوید.
«دبرنا» که سال هاست در مورد موفقیت می نویسد به زنان پیشنهاد می کند که از خود این سوال را بپرسند: «چه چیزی مرا شاد می کند؟» او معتقد است بسیاری از آدم ها در پاسخ دادن به این سوال ناتوانند. «دبرنا» پیشنهاد می کند که افراد چند دقیقه ای برای پاسخ دادن به این سوال وقت بگذارند و حداقل 3 موضوع اصلی که آن ها را با تمام وجود خوشحال می کند را یادداشت کنند. قدم بعدی از نظر او پیدا کردن مانع است. او پیشنهاد می کند که چند روز بعد از شناختن اصلی ترین راه های شاد بودن، افراد به این فکر کنند که چه چیزهایی آن ها را از این شادی محروم کرده است. شناخت مانع می تواند به شما برای از بین بردنش کمک کرده و شما را به شادی واقعی نزدیک تر کند.
برای چند لحظه هم که شده خودتان به شکلی که هر روز در خیابان ها ظاهر می شوید یا در کنار خانواده تان وقت می گذرانید را فراموش کنید. سعی کنید خودی که در درون تان پنهان شده را بیشتر بشناسید و ببینید که چه نیازهایی برای شاد بودن دارد.
می خواهید چه کسی باشید؟
به این فکر کنید که دوست دارید چه آدمی باشید و چطور زندگی ای را برای خودتان بسازید. این موضوع می تواند به شما بیشتر از تک تک آرزو های تان کمک کند. این که شما دوست دارید خودتان را در چه شرایطی ببینید، می تواند راهنمایی موثر برای رسیدن شما به آن شرایط باشد. اول خودتان را ارزیابی کنید و ببینید که چه کسی هستید و بعد به این فکر کنید که چقدر با آنچه دوست دارید باشید، تفاوت دارید. ممکن است این تفاوت ها زیاد باشد اما نترسید و فقط به این فکر کنید که برای کم کردن این فاصله چه قدم هایی باید بردارید. از طرف دیگر شما نیاز دارید که آرزو های تان را بازبینی کنید. دلیلی ندارد شما به خاطر نرسیدن به آرزوهای 10 سال پیش تان افسرده شوید. سعی کنید خود امروزتان را بشناسید و نه خود 10 سال پیش تان را. امروز و در این لحظه چطور آدمی هستید؟ چه آرزویی دارید و به دنبال چه آینده ای می گردید؟ اگر بتوانید پاسخ این سوالات را پیدا کنید کمی اوضاع بهتر می شود و راه رسیدن به آرزو های تان هم هموار تر می شود.
از تغییر نترسید
روزهای سخت یکی از بخش های طبیعی هر زندگی هستند. به خاطر تجربه های تلخ تان از روزهای تغییر کردن نترسید. در مقابل اجازه دهید این تغییرات به زندگی شما شکل دهد و در خدمت شادتر شدن شما باشد. ریسک پذیری آن هم در حدی که به زندگی شما آسیب نزند جزئی ضروری برای زندگی شماست. قرار نیست نسنجیده خودتان را در معرض سختی هایی قرار دهید که امکان پشت سر گذاشتن شان را ندارید. بلکه باید با سنجیدن دقیق موقعیت و توانایی هایتان برای ایجاد تغییراتی که دوست دارید قدم بردارید.
دنبال احساسات تان بگردید
اگر احساسات تان را جدی بگیرید، می توانید به موفقیت نزدیک تر شوید. زندگی تان را کاوش کرده و سعی کنید چیزهایی که به شما لذت می دهد را از ذهن تان پیدا کنید. روان شناسان برتر دنیا به شما پیشنهاد می کنند، برای شروع بیشتر مراقب خودتان باشید. با ورزش کردن، رژیم غذایی سالم و تمرین های مراقبت از ذهن می توانید ذهن و بدن تان را آرام و سالم نگه دارید. دومین قدم این است که آنچه شما را واقعا هیجان زده یا حتی منزجر می کند را بشناسید. روان شناسان به شما پیشنهاد می کنند، برای شناخت بهتر خود و آرزو های تان به این سوالات پاسخ دهید:
از بیان کدام یک از علایق، امیال یا احساسات تان می ترسید یا دوست دارید پنهان شان کنید؟
چه ویژگی را در خودتان بیشتر از هر چیز دوست دارید؟
انجام چه کارهایی می تواند به شما لذت ببخشد؟
چطور می توانید دنیا را برای خود و اطرافیان تان جای بهتری بکنید؟
چه چیزی مانع شما در رسیدن به آرزو های تان می شود؟
عاشقانه کار کنید
این که کارتان را دوست داشته باشید و از مسیر پیشرفت تان راضی باشید، می تواند به شما برای رضایت از زندگی کمک کند. علاقه به کار و تلاش برای ارتقای وضعیت زندگی و همین طور پیشرفت کردن می تواند به شما اشتیاق حرکت کردن بدهد و شما را نسبت به آینده امیدوار کند. این موضوع زندگی شما را پر از هیجان خواهد کرد و به شما این حس را خواهد داد که امروزتان با دیروزتان فرق می کند. کار کردن به هر قیمتی این حس را در شما ایجاد نخواهد کرد بلکه شما باید تلاش کنید سراغ کاری بروید که دوستش دارید و می تواند زندگی شما را از احساسات مثبت پر کند. قرار نیست کاری که عاشقش می شوید بی عیب و نقص باشد. آن کار هم ممکن است به شما فشارهایی وارد کند، گاهی آزرده تان کند و این فکر را به ذهن تان بیاورد که کاش کنارش می گذاشتم. اما همه این فکر ها را کنار بگذارید و به این فکر کنید که پیشرفت در کاری که دوستش دارید چه حسی به شما می دهد و چه تغییری در زندگی تان ایجاد می کند.
صبور باشید
پیدا کردن یک هدف خوب برای زندگی و رسیدن به آن، اتفاقی نیست که یک شبه بیفتد. وعده هایی که به خودتان می دهید را باور داشته باشید و نگران این که قدم هایتان در رسیدن به این هدف ها کند است، نباشید. می توانید برای رسیدن به این هدف 3 نوع برنامه ریزی داشته باشید؛ برنامه ریزی کوتاه مدت، بلندمدت و میان مدت. برای پیروی از این برنامه ریزی ها باید مسیر رسیدن به هدف تان را تقسیم بندی کنید. می توانید اولویت های تان را فهرست و بر اساس اهمیت شماره بندی کنید. حالا می بینید در چه زمان هایی باید به چه موضوعاتی رسیدگی کنید. برنامه ریزی بلندمدت هدف اصلی شما را در بر می گیرد. قرار است در سال های آینده به چه وضعیتی برسید و چه دستاورد هایی داشته باشید؟
بعد از پاسخ دادن به این سوال باید ابزارهای رسیدن به هدف تان را مشخص و سعی کنید برنامه ریزی تان را کمی تقسیم بندی شده تر کنید. این بخش جزو برنامه ریزی میان مدت شما خواهد بود اما برای رسیدن به آن برنامه هم نیازمند تدارکاتی در یک زمان کوتاه تر هستید. در حال حاضر و در ماه های آینده به چه برنامه ریزی احتیاج دارید؟ نخستین قدم های تان را مشخص و سعی کنید در دوره ای کوتاه به آن اولین ها برسید.
منبع : برترین ها
بالاخره یک روز هر کدام از ما در یک نقطه از زندگی مان می ایستیم و به این فکر می کنیم که چطور بعد از این همه سال و این همه تلاش هنوز خوشحال نیستیم. خیلی از ما می خندیم، با کسانی که دوست شان داریم مسافرت می رویم، موفقیت های کاری و تحصیلی به دست می آوریم اما باز هم روزی روی آن نقطه می ایستیم و به این فکر می کنیم که خوشحال نیستیم. خیلی از ما با وجود موفقیت های بسیار خوشحال نیستیم و بدتر این که حتی نمی توانیم برای خوشحال نبودن مان یک دلیل پیدا کنیم. اما شاید اگر در تمام این سال ها، هدفمان را می شناختیم و مهم تر از آن خودمان را می شناختیم، خیلی بیشتر از این به شادی نزدیک می شدیم. شاد بودن و شاد زندگی کردن راه های بسیاری دارد. راه حل هایی که برآورده کردن بسیاری از آن ها تنها از خودمان بر می آید. اگر شما تصمیم تان را گرفته اید و می خواهید زندگی شادتری داشته باشید، با عملی کردن پیشنهادهای ما سعی کنید خودتان را بیشتر بشناسید و برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.
دلیلی برای شادی بسازید
آیا کارتان عذاب تان می دهد؟ آیا وقت تان را آنطور که دوست دارید، می گذرانید و از این موضوع لذت می برید؟ سعی کنید میزان شادی تان را تخمین بزنید. یکی از راه های ساختن و اداره کردن یک زندگی هدفمند این است که خلأ های زندگی تان را تشخیص دهید و برای کامل کردن شان دست به کار شوید.
«دبرنا» که سال هاست در مورد موفقیت می نویسد به زنان پیشنهاد می کند که از خود این سوال را بپرسند: «چه چیزی مرا شاد می کند؟» او معتقد است بسیاری از آدم ها در پاسخ دادن به این سوال ناتوانند. «دبرنا» پیشنهاد می کند که افراد چند دقیقه ای برای پاسخ دادن به این سوال وقت بگذارند و حداقل 3 موضوع اصلی که آن ها را با تمام وجود خوشحال می کند را یادداشت کنند. قدم بعدی از نظر او پیدا کردن مانع است. او پیشنهاد می کند که چند روز بعد از شناختن اصلی ترین راه های شاد بودن، افراد به این فکر کنند که چه چیزهایی آن ها را از این شادی محروم کرده است. شناخت مانع می تواند به شما برای از بین بردنش کمک کرده و شما را به شادی واقعی نزدیک تر کند.
برای چند لحظه هم که شده خودتان به شکلی که هر روز در خیابان ها ظاهر می شوید یا در کنار خانواده تان وقت می گذرانید را فراموش کنید. سعی کنید خودی که در درون تان پنهان شده را بیشتر بشناسید و ببینید که چه نیازهایی برای شاد بودن دارد.
می خواهید چه کسی باشید؟
به این فکر کنید که دوست دارید چه آدمی باشید و چطور زندگی ای را برای خودتان بسازید. این موضوع می تواند به شما بیشتر از تک تک آرزو های تان کمک کند. این که شما دوست دارید خودتان را در چه شرایطی ببینید، می تواند راهنمایی موثر برای رسیدن شما به آن شرایط باشد. اول خودتان را ارزیابی کنید و ببینید که چه کسی هستید و بعد به این فکر کنید که چقدر با آنچه دوست دارید باشید، تفاوت دارید. ممکن است این تفاوت ها زیاد باشد اما نترسید و فقط به این فکر کنید که برای کم کردن این فاصله چه قدم هایی باید بردارید. از طرف دیگر شما نیاز دارید که آرزو های تان را بازبینی کنید. دلیلی ندارد شما به خاطر نرسیدن به آرزوهای 10 سال پیش تان افسرده شوید. سعی کنید خود امروزتان را بشناسید و نه خود 10 سال پیش تان را. امروز و در این لحظه چطور آدمی هستید؟ چه آرزویی دارید و به دنبال چه آینده ای می گردید؟ اگر بتوانید پاسخ این سوالات را پیدا کنید کمی اوضاع بهتر می شود و راه رسیدن به آرزو های تان هم هموار تر می شود.
از تغییر نترسید
روزهای سخت یکی از بخش های طبیعی هر زندگی هستند. به خاطر تجربه های تلخ تان از روزهای تغییر کردن نترسید. در مقابل اجازه دهید این تغییرات به زندگی شما شکل دهد و در خدمت شادتر شدن شما باشد. ریسک پذیری آن هم در حدی که به زندگی شما آسیب نزند جزئی ضروری برای زندگی شماست. قرار نیست نسنجیده خودتان را در معرض سختی هایی قرار دهید که امکان پشت سر گذاشتن شان را ندارید. بلکه باید با سنجیدن دقیق موقعیت و توانایی هایتان برای ایجاد تغییراتی که دوست دارید قدم بردارید.
دنبال احساسات تان بگردید
اگر احساسات تان را جدی بگیرید، می توانید به موفقیت نزدیک تر شوید. زندگی تان را کاوش کرده و سعی کنید چیزهایی که به شما لذت می دهد را از ذهن تان پیدا کنید. روان شناسان برتر دنیا به شما پیشنهاد می کنند، برای شروع بیشتر مراقب خودتان باشید. با ورزش کردن، رژیم غذایی سالم و تمرین های مراقبت از ذهن می توانید ذهن و بدن تان را آرام و سالم نگه دارید. دومین قدم این است که آنچه شما را واقعا هیجان زده یا حتی منزجر می کند را بشناسید. روان شناسان به شما پیشنهاد می کنند، برای شناخت بهتر خود و آرزو های تان به این سوالات پاسخ دهید:
از بیان کدام یک از علایق، امیال یا احساسات تان می ترسید یا دوست دارید پنهان شان کنید؟
چه ویژگی را در خودتان بیشتر از هر چیز دوست دارید؟
انجام چه کارهایی می تواند به شما لذت ببخشد؟
چطور می توانید دنیا را برای خود و اطرافیان تان جای بهتری بکنید؟
چه چیزی مانع شما در رسیدن به آرزو های تان می شود؟
عاشقانه کار کنید
این که کارتان را دوست داشته باشید و از مسیر پیشرفت تان راضی باشید، می تواند به شما برای رضایت از زندگی کمک کند. علاقه به کار و تلاش برای ارتقای وضعیت زندگی و همین طور پیشرفت کردن می تواند به شما اشتیاق حرکت کردن بدهد و شما را نسبت به آینده امیدوار کند. این موضوع زندگی شما را پر از هیجان خواهد کرد و به شما این حس را خواهد داد که امروزتان با دیروزتان فرق می کند. کار کردن به هر قیمتی این حس را در شما ایجاد نخواهد کرد بلکه شما باید تلاش کنید سراغ کاری بروید که دوستش دارید و می تواند زندگی شما را از احساسات مثبت پر کند. قرار نیست کاری که عاشقش می شوید بی عیب و نقص باشد. آن کار هم ممکن است به شما فشارهایی وارد کند، گاهی آزرده تان کند و این فکر را به ذهن تان بیاورد که کاش کنارش می گذاشتم. اما همه این فکر ها را کنار بگذارید و به این فکر کنید که پیشرفت در کاری که دوستش دارید چه حسی به شما می دهد و چه تغییری در زندگی تان ایجاد می کند.
صبور باشید
پیدا کردن یک هدف خوب برای زندگی و رسیدن به آن، اتفاقی نیست که یک شبه بیفتد. وعده هایی که به خودتان می دهید را باور داشته باشید و نگران این که قدم هایتان در رسیدن به این هدف ها کند است، نباشید. می توانید برای رسیدن به این هدف 3 نوع برنامه ریزی داشته باشید؛ برنامه ریزی کوتاه مدت، بلندمدت و میان مدت. برای پیروی از این برنامه ریزی ها باید مسیر رسیدن به هدف تان را تقسیم بندی کنید. می توانید اولویت های تان را فهرست و بر اساس اهمیت شماره بندی کنید. حالا می بینید در چه زمان هایی باید به چه موضوعاتی رسیدگی کنید. برنامه ریزی بلندمدت هدف اصلی شما را در بر می گیرد. قرار است در سال های آینده به چه وضعیتی برسید و چه دستاورد هایی داشته باشید؟
بعد از پاسخ دادن به این سوال باید ابزارهای رسیدن به هدف تان را مشخص و سعی کنید برنامه ریزی تان را کمی تقسیم بندی شده تر کنید. این بخش جزو برنامه ریزی میان مدت شما خواهد بود اما برای رسیدن به آن برنامه هم نیازمند تدارکاتی در یک زمان کوتاه تر هستید. در حال حاضر و در ماه های آینده به چه برنامه ریزی احتیاج دارید؟ نخستین قدم های تان را مشخص و سعی کنید در دوره ای کوتاه به آن اولین ها برسید.
منبع : برترین ها