ارجمند بانو دختر یکی از اشراف ایرانی با نام عبدالحسن آصف خان و متولد شهر آگرای هند بود. خواهر آصف خان یا عمه ارجمند بانو، نور جهان همسر محبوب و پرنفوذ جهانگیر شاه، پدر شاهزاده خرم بود. نور جهان همراه برادرش آصف خان در سیاست و دولتداری نقش بارزی داشت.شاهزاده خرم که در آتش عشق ارجمند بانو می سوخت، بنا به ضوابط سلطنتی با دو زن دیگر ازدواج کرد که اولی از بستگان دربار صفوی ایران بود. خرم پس از پنج سال انتظار به وصلت ارجمند بانو رسید.
او پس از مراسم عروسی اعلام کرد که عروس تازه از سایر زنان دربار برتر و "ممتازمحل" است. ازآن به بعد ارجمند بانو با همین نام و پسوند "بیگم" خطاب میشد. به نوشته یک تاریخنگار دربار گورکانی هند که با نام "قزوینی" از او یاد میشود، پیوند شاهزاده با دو همسر دیگرش تنها حکم زناشویی معمولی را داشت و "خرم" هیچ زن دیگری را شایسته آن محبت و شیفتگی که نثار ممتاز محل میکرد، نمیدانست. سال ١٦٢٨ شاهزاده خرم بر تخت طاووس هند نشست و به "شاهجهان" ملقب شد. ممتاز محل نمیخواست به مانند عمه قدرتمندش در امور اداری و سیاسی دستی داشته باشد. در عوض فهرست نامهای زنان بیوه و کودکان یتیم را ترتیب میداد و از شوهرش میخواست که به نیازهای آنها رسیدگی کند و برای خانوادههای بینوا نفقه تعیین میکرد. او نیز مانند شاهجهان به هنر معماری علاقه داشت و در ساماندهی یک باغ کرانه رود یامونا در شهر آگرا، جایی که سرانجام محل آخرت او شد، نقش داشت.
درگذشت ممتاز محل و وصیت او شاه جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند و ثمره این ازدواج ۱۴ فرزند بود که هفت تن زنده ماندند و بزرگ شدند. ممتاز محل همسر دوم شاهجهان بود که در ۱۷ جون ۱۶۳۱ میلادی در هنگام تولد چهاردهمین فرزندش جان باخت.در یکی از حملههای جنگی، شاهجهان ممتاز محل را که بسیار دوست میداشت همراه برده بود. او باردار و در ماههای آخر بارداری بود. این نوزاد چهاردهمین فرزندی بود که ممتازمحل بهدنیا آورد و دختر بود که نامش را «گوهرهبیگم» گذاشتند. اما ممتازمحل در اثر وضع حمل جان باخت. هنگام درگذشت «ممتاز محل» ۳۹ سال بیش نداشت او از شوهرش درخواست کرد که پس از وی زنی نگیرد و برای او آرامگاهی بسازد که بدان نام وی جاوید بماند.
مرگ ناگهانی «ممتاز محل» پادشاه را دچار غم و اندوه ساخت. شاه داغدیده پس از تفکر و تدبر بنا به وصیت او تصمیم گرفت بنائی بر مزار محبوبش بسازد تا شاهدی بر عشقش باشد، از اینرو طراحان، مهندسان و استادکاران را از گوشه و کنار دنیا گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورد معماری گورکانی گردد.
به نوشته تاریخنگاران، شاهجهان در پی درگذشت محبوبترین همراه زندگیاش خلعت شاهانهاش را به عبای سفید عوض کرد و یک سال سوگوار بود. شاهی که قبلا برای توسعه دامنه سلطنتش خون فراوانی ریخته بود، گوشه نشین شد و برای مدتی دخترش «جهانآرا» به امور دولتداری پرداخت. روایت حاکی است ک موهای سیاه شاه جهان طی یکی دو ماه سوگواری سفید شد.
شاهجهان پس از آنکه از چنگ رخوت رها شد، در اجرای وصیت ممتاز محل بهترین معماران و خوشنویسان را از سراسر هند و بیرون از آن فرا خواند تا بنای یادبود محبوب ازدست رفتهاش را در شهر آگرا، پایتخت امپراتوری گورکانی، بسازند.
تاریخ نگاران آن دوران، از این بنای یادبود با نام "روضه ممتاز محل" یاد کردهاند و برخی بر این نظراند که "تاج محل" مخفف "ممتاز محل" است. "پیتر ماندی"، جهانگرد اروپایی سده ١٧ میلادی نیز در نوشتههایش از "تاجِ محل، ملکه دربار گورکانی" نام میبرد. خود شاهجهان هم که سالها بعد، به دست پسرش اورنگزیب شکست خورد و مدتی در زندان قلعه سرخ یا لال قلعه به سر برد، پس از درگذشت کنار ممتاز محل زیر گنبد تاج محل به خاک سپرده شده است.
شاهجهان قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در کران دیگر «رود جمنا» و برابر آن بسازد و این دو بنا را با پلی به یکدیگر متصل سازد بهنشانه آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم در میگذرد. قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید است، آرامگاه شاه از مرمر سیاه باشد. اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و شاه در کنار همسرش آرام گیرد.
تاج محل از سال ۱۹۸۳ جزو میراث جهانی یونسکو درآمده و در نظر سنجی بزرگ جهانی در سال ۲۰۰۷ میلادی که در ۸ ژوئیه همان سال نتیجه آن اعلام گردید این بنا در شمار یکی از عجایب هفتگانه جهان در دوران حاضر شناخته شد.در دو طرف بنای اصلی دو بنای کوچکتر و قرینه بهچشم میخورد که در سمت غرب یک مسجد سهگنبدی وجود دارد که از ماسهسنگ (قهوهای مایل به قرمز( ساخته شده و در شرق بنایی است که زمانی به مثابه مهمانسرا به کار میرفتهاست. گیوین هامبلی، نویسنده کتاب "شهرهای هندوستان گورکانی"، مینویسد که ریشههای ایرانی تاج محل، نخستین و پایدارترین برداشتی خواهد بود که یک دانش پژوه رشته معماری اسلامی با دیدن این بنای یادبود حاصل میکند. به نظر او، تاج محل یک نمونه از معماری صفوی است و در واقع، نمایانگر حد اعلای نبوغ ایرانی در هنر معماری در خاک هند است. هامبلی با استناد به سخنان هرمان گوتز، کارشناس تاریخ هنر، میافزاید: "تاج محل از بهترین نمونههای معماری است که با ذوق و سلیقه صفوی انجام شدهاست ... در تاج محل موارد معدود انحراف از ارتدکسی هنری صفوی را میتوان مشاهده کرد که شامل "چتریهای راجپوتِ" پیرامون گنبد و تفاوتهایی در تناسب میان گنبد و پایه آن میشود. گلدستهها هم که احتمالا با الهام از آرامگاه "محمود خلجی" در "ماندو" ساخته شدهاند، اندکی متفاوتاند. از غرایب روزگار است که که یکی از "عجایب جهان" که کمترین ارتباط را با هنر گورکانی (مغولی) دارد، به نمونه کلاسیک و نماد تمدن گورکانی تبدیل شدهاست."
وجود یک معمار لاهوری در طراحی تاج محل به معنی فقدان یک یا چند معمار ایرانی نیست. زیرا میتوان اظهار داشت که طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و با شکوه، تنها توسط یک معمار صورت نپذیرفتهاست و به احتمال زیاد چند نفر معمار و عده کثیری هنرمند در این کار مشارکت داشتهاند. به گفته تاریخدان آمریکایی "میلو بیچ"، در این مورد میتوان تنها گمانه زنی کرد که معمار اصلی تاج محل چه کسی بوده، اما این نکته روشن است که خود شاه جهان به هنر معماری علاقه داشت ولابد در طراحی تاج محل نیز دستکم نقش یک رایزن را داشته است. گفته میشود برای ساخت این بنا بیست هزار کارگر، استادکار، معمار، سنگتراش، نقاش، فلزکار و جواهرتراش بهمدت بیست و دو سال کار کردهاند.