[FONT=Vazir,times,serif] امکان پذیری منطقی و امکان پذیری فیزیکی [FONT=Vazir,times,serif]همانگونه که پیشتر گفتیم کسانی که وقوع واقعیت پارانرمال را می پذیرند معتقدند (هیچ چیزی ناممکن نیست.) چنین ادعایی به وضوح اشتباه و مغالطه آلود است. چرا که بعضی چیزها قطعاً نادرست اند و بعضی چیزها اساساً درست. بعبارتی بعضی چیزها هستند که ممکن نیست نادرست باشند، و چیزهایی هم هستند که ممکن نیست درست باشند. مثلاً (4=2+2) یا (همهء مجردها بی همسر هستند) ممکن نیست نادرست باشند. و از دیگر سو (5=2+2) یا (بنفش، رنگ نیست) ممکن نیست درست باشند و حتی امکان درست بودن را هم ندارند. به بیان دیگر هر چیزی که قواعد منطق را نقض کند منطقاً ناممکن است. و هر آنچه که منطقاً ناممکن باشد نمی تواند وجود داشته باشد. برای مثال، چارگوش گرد، مجرد ازدواج کرده، یا هیچ بزرگترین عددی نمی تواند وجود داشته باشد. چنین مفاهیمی خود متضادند. هم دارای یک ویژگی هستند و هم دارای ضد آن ویژگی. فرِگه ، منطق را "مطالعهء قوانین علم" می خواند. قوانین علم باید پیرو قوانین منطق باشند. بنابراین چنین ادعایی که (هیچ چیزی غیرممکن نیست) به وضوح نادرست و خطاست. برخی مفاهیم منطقاً ناممکن اند و هر آنچه که منطقاً ناممکن باشد نمی تواند وجود داشته باشد.
[FONT=Vazir,times,serif]امّا نباید از نظر دور داشت که پدیده های پارارنرمال گزارش شده، نظیر تجربیات بیرون از کالبد، ربوده شدن توسط فضاییان، معلق شدن روی هوا و راه رفتن روی آب، منطقاً ناممکن نیستند. این ایده ها هرگز مانند مفهوم مثلّث گرد، خودمتضاد نیست. این پدیده ها اگر چیزی را نقض می کنند قوانین منطق نیست، بلکه قوانین فیزیک یا به تعبیر عمومی تر قوانین علم است. چنانچه آنها چنین قوانینی را نقض کنند، به لحاظ فیزیکی ناممکن اند. [FONT=Vazir,times,serif]علم تلاش دارد با شناسایی قوانین حاکم بر جهان به درک آن بپردازد. این قوانین به ما میگویند که ویژگی های فیزیکی گوناگون چگونه به یکدیگر مرتبط می شوند. مثلاً قانون دوم نیوتن F=ma بیانگر آن است که نیروی یک پرتابه برابر با جرم ضربدر شتاب آن است. یا Q-W=U2-U1 قانون اول ترمودینامیک، از بقای مفهومی فیزیکی در جهان به نام انرژی، به ما معرفت و شناخت میدهد. دانستن این قوانین نه تنها به ما در فهم چرایی وقوع چیزها بصورتی که هستند یاری می رساند بلکه امکان پیش بینی و کنترل آنچه که رخ میدهد را نیز برای ما فراهم می سازد. مثلاً قوانین نیوتن، پیش بینی مکان سیارات و کنترل موشک ها را امکان پذیر می کند. هر آنچه که با قوانین فیزیک طبیعت ناسازگار باشد به لحاظ فیزیکی (و نه الزاماً به لحاظ منطقی) ناممکن است . [FONT=Vazir,times,serif]برای نمونه تصور اینکه گاوی از سطح زمین بجهد و از ماه بگذرد و باز به زمین برگردد منطقاً ناممکن نیست. چنین رخدادی قوانین حاکم بر فیزیولوژی گاو و گرانش را نقض میکند، زیرا ماهیچه های گاو اساساً نمی توانند نیروی لازم برای شتابگیری گاو تا سرعت لازم برای فرار از گرانش زمین را فراهم کنند. چنین رویدادی اگر چه منطقاً ممکن ناممکن نیست امّا مستلزم نقض قواعد فیزیک حاکم بر جهان است. در چنین رویدادی هیچ تناقضی وجود ندارد . به همین ترتیب تصور اینکه یک خرگوش تخم رنگارنگ بگذارد دربرگیرنده هیچ تناقض منطقی نیست. از این رو، امکان پذیری فیزیکی نسبت به امکان پذیری منطقی برداشتی محدودتر به شما میرود. [FONT=Vazir,times,serif]هر آنچه که از نظر فیزیکی ممکن است از نظر منطقی هم هست، ولی هر آنچه که از نظر منطقی ممکن است از نظر فیزیکی ممکن نیست!
[FONT=Vazir,times,serif]نوعی امکان پذیری تکنیکی یا فنّی را هم نباید از نظر دور داشت . چیزی از نظر فنی ناممکن است که [فعلاً] ورای توانایی ما برای انجام دادن آن باشد. مثلاً سفر به سایر کهکشان ها به لحاظ فنی ناممکن است. زیرا در حال حاضر توان ذخیره سازی غذا و انرژی کافی برای سفر به کهکشانی دیگر، در گستره دانش فنی انسان نیست. اما چنین رویدادی اساساً به لحاظ فیزیکی ناممکن نیست. زیرا انجام چنین سفری در برگیرنده هیچ گونه نقض قوانین طبیعت نیست. ما تنها فاقد تکنولوژی لازم برای انجام چنین کاری هستیم. [FONT=Vazir,times,serif]آنچه که یک چیز را عجیب یا ادعایی غیرعادی میکند ، آن است که ناممکن به نظر میرسد. بسیاری از ادعاهای پارانرمال ، با یک یا چند نوع از امکان پذیری که ذکر کردیم در تضادند. برای نمونه توانایی حرکت دادن اجسام یا خم کردن قاشق با نیروی ذهن، معلق شدن روی هوا و ... به لحاظ فیزیکی ناممکن اند زیرا به نظر میرسد در بردارنده وجود نیرویی ناشناخته باشند. در حالیکه علم تنها دو نیرو را می شناسد که می تواند از فواصل دور تاثیر کند. الکترومغناطیس و گرانش، با این حال مغز (یا بعبارتی نیروی ذهن!) قادر به تولید هیچکدام از این دو نیرو برای تاثیرگذاری مستقیم بر اجسام بیرون از بدن نیست. چنین رویدادی قوانین علم را نقض میکند. [FONT=Vazir,times,serif]بنابراین، برخی چیزها منطقاً ناممکن اند، بعضی دیگر از نظر فیزیکی ناممکن اند، و بسیاری از پدیده ها به لحاظ فنی و محدودیت تکنیکی، از اینرو حتی اگر چیزی از لحاظ فیزیکی ممکن باشد الزاماً بمعنای عملی شدن آن نیست. صرف اینکه چیزی از نظر منطقی یا فیزیکی امکان پذیر است دلیل بر آن نیست که آن پدیده عملی هم هست یا سرانجام عملی خواهد شد. جادوگران و فالگیرها و ... اغلب تمایل دارند پدیده های پارانرمال را از نظر فیزیکی ناممکن قلمداد کنند . اما بصورت دقیقتر باید گفت هیچ پدیده ای نمیتواند قانونی را نقض کند. مثلاً اینکه درختی بتواند ازدواج کند . چون ازدواج رابطه ای بین انسانهاست و تنها انسان ها می توانند ازدواج کنند. به همین ترتیب نیز چون تناقض رابطه ای بین گزاره هاست، تنها گزاره ها می توانند یکدیگر را نقض کنند. این نه خود پدیده ها بلکه نظریه های دربارهء آنهاست که قانون فیزیکی را نقض میکند. از آنجا که شاید نظریه ها نادرست باشند باید با احتیاط فراوان به ادعاهای –امکان ناپذیری فیزیکی- نزدیک شویم. [FONT=Vazir,times,serif]سی جی دوکاس C.J.Ducasse فیلسوف، حدود 200 سال پیش نوشت که امکان شنیده شدن صدای فردی در دو سوی آتلانتیک ظاهراً از نظر فیزیکی ناممکن است. مردم آن زمان تصور میکردند که تنها راه این کار استفاده از هوا به عنوان وسیله مخابره صداست و هوا نمیتواند پیامی را به این دوردستی حمل کند! اما اگر شما از خط تلفن یا امواج رادیویی بهره ببرید صدایتان می تواند در آن سوی آتلانتیک شنیده شود . آیا می توان روی همین استدلال ، بیان داشت که روزی نیز ممکن است پدیده هایی که امروزه ناممکن به نظر میرسند، کاملاً طبیعی و بر مبنای فناوری های آینده، ممکن شوند؟
[FONT=Vazir,times,serif]امّا نباید از نظر دور داشت که پدیده های پارارنرمال گزارش شده، نظیر تجربیات بیرون از کالبد، ربوده شدن توسط فضاییان، معلق شدن روی هوا و راه رفتن روی آب، منطقاً ناممکن نیستند. این ایده ها هرگز مانند مفهوم مثلّث گرد، خودمتضاد نیست. این پدیده ها اگر چیزی را نقض می کنند قوانین منطق نیست، بلکه قوانین فیزیک یا به تعبیر عمومی تر قوانین علم است. چنانچه آنها چنین قوانینی را نقض کنند، به لحاظ فیزیکی ناممکن اند. [FONT=Vazir,times,serif]علم تلاش دارد با شناسایی قوانین حاکم بر جهان به درک آن بپردازد. این قوانین به ما میگویند که ویژگی های فیزیکی گوناگون چگونه به یکدیگر مرتبط می شوند. مثلاً قانون دوم نیوتن F=ma بیانگر آن است که نیروی یک پرتابه برابر با جرم ضربدر شتاب آن است. یا Q-W=U2-U1 قانون اول ترمودینامیک، از بقای مفهومی فیزیکی در جهان به نام انرژی، به ما معرفت و شناخت میدهد. دانستن این قوانین نه تنها به ما در فهم چرایی وقوع چیزها بصورتی که هستند یاری می رساند بلکه امکان پیش بینی و کنترل آنچه که رخ میدهد را نیز برای ما فراهم می سازد. مثلاً قوانین نیوتن، پیش بینی مکان سیارات و کنترل موشک ها را امکان پذیر می کند. هر آنچه که با قوانین فیزیک طبیعت ناسازگار باشد به لحاظ فیزیکی (و نه الزاماً به لحاظ منطقی) ناممکن است . [FONT=Vazir,times,serif]برای نمونه تصور اینکه گاوی از سطح زمین بجهد و از ماه بگذرد و باز به زمین برگردد منطقاً ناممکن نیست. چنین رخدادی قوانین حاکم بر فیزیولوژی گاو و گرانش را نقض میکند، زیرا ماهیچه های گاو اساساً نمی توانند نیروی لازم برای شتابگیری گاو تا سرعت لازم برای فرار از گرانش زمین را فراهم کنند. چنین رویدادی اگر چه منطقاً ممکن ناممکن نیست امّا مستلزم نقض قواعد فیزیک حاکم بر جهان است. در چنین رویدادی هیچ تناقضی وجود ندارد . به همین ترتیب تصور اینکه یک خرگوش تخم رنگارنگ بگذارد دربرگیرنده هیچ تناقض منطقی نیست. از این رو، امکان پذیری فیزیکی نسبت به امکان پذیری منطقی برداشتی محدودتر به شما میرود. [FONT=Vazir,times,serif]هر آنچه که از نظر فیزیکی ممکن است از نظر منطقی هم هست، ولی هر آنچه که از نظر منطقی ممکن است از نظر فیزیکی ممکن نیست!
[FONT=Vazir,times,serif]نوعی امکان پذیری تکنیکی یا فنّی را هم نباید از نظر دور داشت . چیزی از نظر فنی ناممکن است که [فعلاً] ورای توانایی ما برای انجام دادن آن باشد. مثلاً سفر به سایر کهکشان ها به لحاظ فنی ناممکن است. زیرا در حال حاضر توان ذخیره سازی غذا و انرژی کافی برای سفر به کهکشانی دیگر، در گستره دانش فنی انسان نیست. اما چنین رویدادی اساساً به لحاظ فیزیکی ناممکن نیست. زیرا انجام چنین سفری در برگیرنده هیچ گونه نقض قوانین طبیعت نیست. ما تنها فاقد تکنولوژی لازم برای انجام چنین کاری هستیم. [FONT=Vazir,times,serif]آنچه که یک چیز را عجیب یا ادعایی غیرعادی میکند ، آن است که ناممکن به نظر میرسد. بسیاری از ادعاهای پارانرمال ، با یک یا چند نوع از امکان پذیری که ذکر کردیم در تضادند. برای نمونه توانایی حرکت دادن اجسام یا خم کردن قاشق با نیروی ذهن، معلق شدن روی هوا و ... به لحاظ فیزیکی ناممکن اند زیرا به نظر میرسد در بردارنده وجود نیرویی ناشناخته باشند. در حالیکه علم تنها دو نیرو را می شناسد که می تواند از فواصل دور تاثیر کند. الکترومغناطیس و گرانش، با این حال مغز (یا بعبارتی نیروی ذهن!) قادر به تولید هیچکدام از این دو نیرو برای تاثیرگذاری مستقیم بر اجسام بیرون از بدن نیست. چنین رویدادی قوانین علم را نقض میکند. [FONT=Vazir,times,serif]بنابراین، برخی چیزها منطقاً ناممکن اند، بعضی دیگر از نظر فیزیکی ناممکن اند، و بسیاری از پدیده ها به لحاظ فنی و محدودیت تکنیکی، از اینرو حتی اگر چیزی از لحاظ فیزیکی ممکن باشد الزاماً بمعنای عملی شدن آن نیست. صرف اینکه چیزی از نظر منطقی یا فیزیکی امکان پذیر است دلیل بر آن نیست که آن پدیده عملی هم هست یا سرانجام عملی خواهد شد. جادوگران و فالگیرها و ... اغلب تمایل دارند پدیده های پارانرمال را از نظر فیزیکی ناممکن قلمداد کنند . اما بصورت دقیقتر باید گفت هیچ پدیده ای نمیتواند قانونی را نقض کند. مثلاً اینکه درختی بتواند ازدواج کند . چون ازدواج رابطه ای بین انسانهاست و تنها انسان ها می توانند ازدواج کنند. به همین ترتیب نیز چون تناقض رابطه ای بین گزاره هاست، تنها گزاره ها می توانند یکدیگر را نقض کنند. این نه خود پدیده ها بلکه نظریه های دربارهء آنهاست که قانون فیزیکی را نقض میکند. از آنجا که شاید نظریه ها نادرست باشند باید با احتیاط فراوان به ادعاهای –امکان ناپذیری فیزیکی- نزدیک شویم. [FONT=Vazir,times,serif]سی جی دوکاس C.J.Ducasse فیلسوف، حدود 200 سال پیش نوشت که امکان شنیده شدن صدای فردی در دو سوی آتلانتیک ظاهراً از نظر فیزیکی ناممکن است. مردم آن زمان تصور میکردند که تنها راه این کار استفاده از هوا به عنوان وسیله مخابره صداست و هوا نمیتواند پیامی را به این دوردستی حمل کند! اما اگر شما از خط تلفن یا امواج رادیویی بهره ببرید صدایتان می تواند در آن سوی آتلانتیک شنیده شود . آیا می توان روی همین استدلال ، بیان داشت که روزی نیز ممکن است پدیده هایی که امروزه ناممکن به نظر میرسند، کاملاً طبیعی و بر مبنای فناوری های آینده، ممکن شوند؟