بهترين وسيله براي تفهيم محدود كردن توجه، استفاده از نشانه است. نشانههاي محيط به ورزشكار ميگويند از چه فني استفاده كند. براي هر حركت ورزش، نشانههاي متعددي وجود دارد. برخي مرتبط بوده، براي كارآيي مطلوب ضروري است؛ بقيه نامربوط بوده، به كارآيي آسيب ميرسانند.
توجه «تحت اختيار گرفتن فكر به شكل واضح و شفاف، بدون اعتنا به ممكناتي كه خود به خود پيش ميآيند يا جريانهاي فكري است. كه با رها كردن چند موضوع، جهت پرداختن مؤثر به موضوعات ديگر انجام ميپذيرد». در ورزش، هيچچيز مهمتر از توجه به موضوع نيست.
شايد مهمترين تفاوت ما، بين بازيهاي بسكتبال، واليبال و فوتبال امروز با بيست سال قبل در حملههايشان باشد. بيست سال قبل، واليبال يك بازي قابل پيشبيني بود كه اسپكر از يكي از دو محل مقر در زمين حمله ميكرد. اين دو محل در كنارههاي چپ و راست زمين، نزديك خط بودند. توپ (براي اسپك) خيلي بلند آماده ميشد و هرگز از آن الگو تخطي نميكردند. در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 وقتي ژاپنيها با حمله چند نفرهشان بازي را متحول كردند، اين موضوع تغيير كرد. در اين نوع حمله، مهاجمين از قسمتهاي مختلف تور، اسپك ميكردند. در چنين عملي، اسپكرها اغلب وضعيت حمله را تغيير داده و توپهايي با سرعت و ارتفاع متفاوت، طلب ميكردند. نتيجه قابل پيشبيني بود. بازيكنان دفاع، روي تور در زمان نادرست ميپريدند، در مقابل مهاجم كاذب بلند ميشدند، به بازيكنان خودي برخورد ميكردند، و عموماً روي همديگر ميافتادند. تا اين زمان، مدافعين فقط بايد به يك يا دو اسپكر در آن واحد توجه ميكردند. اما حالا با افزايش سه يا چهار برابر اطلاعات مواجه بودند.
بعدها وقتي تيم حريف قادر به مطالعه حمله چند نفره شد، بازيكنان خط دفاع ياد گرفتند تا حركات نامربوط و ايضايي را در نظر نگرفته و روي عناصر مهم حمله تمركز كنند.
پرداخت اطلاعات در ابتداييترين شكل خود شامل ذخيره اطلاعات در حافظه، بازيافت اطلاعات از حافظه و انتخاب يك حركت در پاسخ است. شخصي كه محركي را تجربه نموده و بعداً به آن پاسخ ميدهد، بايد توانايي ذخيره حافظه داشته باشد. يعني آن شخص بايد بتواند آن را بازيافت نمايد. بازيافت ما، با توانايي تصميمگيري پاسخهاي آتي را جبران ميدهد. يك بازيكن خط دفاع، هزاران قسمت اطلاعات از حمله و دفاع را انبار كرده است. وقتي حمله ميكند، شايد خط دفاع حريف را ديده، قبل از آن روش حملهاش را تغيير دهد. اينجا چه اتفاقي افتاد؟ پاسخ ساده است. اطلاعاتي كه قبلاً در مورد تيم مقابل ذخيره شده بودند از حافظه بازيافت شده، براي آغاز يك پاسخ متفاوت، اما مناسب استفاده شدند. اين پرداخت اطلاعات در عمل است و مرتباً در زمين ورزش اتفاق ميافتد.
دشواري هر حادثه با مقدار اطلاعات رسيده، پاسخ داده شده، يا منتقل شده، قابل محاسبه است. هر چه اطلاعات رسيده از حادثه بيشتر باشد، مشكلتر تلقي ميشود. مثلاً يك ورزشكار به منبع نوراني سريعتر از چند چراغ چشمكزن پاسخ ميدهد. چون چند چراغ، اطلاعات بيشتري روانه ميكنند. دفاع در مقابل يك سانتر بسكتبال كه هميشه قبل از شوت دريبل ميكند، نسبت به آنكه قبل از شوت كارهاي مختلفي انجام ميدهد، سادهتر است (چون اطلاعات كمتري روانه ميكند).
مقدار اطلاعات رسيده از يك حادثه برابر با تعداد سؤالاتي است كه براي پيشبيني بايد پرسيد. متناسب با سخت شدن موقعيت اطلاعات رسيده نيز افزايش مييابد. بايد سختي موقعيتهاي ويژه و رزشي بهدقت توسط مربي با مقدار اطلاعات رسيده، ارزيابي شود. وقتي مشكل مشخص شد، مربي ميتواند با ورزشكار براي كاهش اطلاعات ارسالي (با تعيين يك وظيفه مشخص) يا افزايش برون ده اطلاعات (يادگيري يك حركت جديد) كار كند.
وقتي احتمال وقوع حوادث مساوي است، تخمين اطلاعات ارسالي نسبتاً ساده است. ولي اگر احتمال حوادث مساوي نباشد، احتساب اطلاعات ارسالي پيچيده است. ورزشكاران، بايد ميزان اطلاعاتي را كه حركاتشان به سمت حريف ارسال ميكنند، افزايش دهند. آنان همزمان نيز، بايد ياد بگيرند كه ميزان اطلاعات دريافتيشان را كاهش دهند. چگونه؟
اول، چگونه ميتوان اطلاعات ارسالي را افزايش داد؟ ياد بگيريد كه احتمال هر يك از پاسخهايتان را مساوي كنيد. اگر سانتر بسكتبال هستيد، هميشه قبل از شوت كردن دريبل نكنيد. جايگزينيهاي ديگري به وجود آوريد و با نسبت مساوي از هر يك استفاده كنيد. اگر اسپكر واليبال هستيد، در تمامي انواع مختلف ضربات، كسب مهارت كنيد و با نسبت مساوي از هر يك استفاده نماييد.
آيا پرتابي هست كه دوست داريد در وضعيتهاي بحراني انجام دهيد؟ اگر هست، كدام نوع است؟ عادتتان چيست؟ آيا نوع پرتابها را نشان ميدهيد؟ حتي در ليگ برتر هم بعضي پرتابگران قابل پيشبيني هستند، گر چه بهترينها اينطور نيستند. رويكرد ديگري براي به حداقل رساندن اطلاعات دريافتي، استفاده از وضعيت و حيله است. بازيكنان بسكتبال و واليباليستها مشتزنان عمل ميكنند. اگر در مقابل يك بازيكن بسكتبال قرار داريد كه دوست دارد به طرف راست نشان داده و از چپ برود، سمت راست را نگاه كنيد تا نتواند برود.
بايد پاسخهايتان را پنهان كنيد تا مقاصدتان را تلگراف نزنيد. اگر با اشتباهي، دست خود را رو كنيد حريف چهها كه نخواهد كرد! يك تنيسباز كه ميتواند هشت نوع ضربه مختلف بزند، در مقايسه با كسي كه فقط با چهار نوع آن آشناست، اطلاعات بيشتري ارسال ميكند. تفاوت مابين هشت و چهار ضربه، اگر احتمال مساوي داشته باشد، براي بازيكنان حريف، درس بزرگي خواهد بود.
ببينيم چگونه ميشود اطلاعات ارسالي را كاهش داد. يك راه مطالعه روي ديگران است. در اكثر ورزشهاي پرتحرك، تفاوت اساسي بين موفقيت و شكست، «تأخير در پاسخ» است. در بسكتبال، مهاجم صاحب توپ ميتواند با ايجاد تأخير در پاسخ وي، دفاع سريعتر رقيب خود را شكست دهد. اگر مهاجم از داخل و بيرون در خطر باشد، يك تهاجم دروغين به سمت سبد، به او فرصت لازم را براي يك پرتاب سه امتيازي خواهد داد. تهاجم دروغين، اطلاعات ارسالي را افزايش داده، زمان پاسخ مدافع را كه سعي ميكند جلوي پرتاب را بگيرد، افزايش ميدهد. يك وضعيت تقريباً مشابه در بدمينتون رخ ميدهد، بازيكن مهاجم با يك دستش ضربه بلند را نشان ميدهد، اما بهجاي آن يك ضربه آهسته ميزند.
واليباليستها توجه و تمركزشان در حين بازي، با يك دستش نسبت به غيرورزشكاران سريعتر است. تنيسبازان تمركز خود را به دليل: الف. فشار روان شديد خارج از زمين ب.تحريك كمتر يا بيش از حد قبل و يا حين بازي ج. پايين بودن قند خون د. ضعف آمادگي جسماني، از دست داده، از بين رفتن تمركز را تجربه ميكنند.
توجه انتخابي
توانايي انسان، در دور ريختن و يا فراموش كردن اطلاعات حسي نامربوط، و توجه انتخابي به اطلاعات مربوط ارزش بيحسابي دارد.
هر يك از ما احساس تحريك بيش از حد منتهي به تمركز نداشتن سرا تجربه كردهايم، اما آيا ميتوانيد تداوم اين حس را در هر ساعت از بيداري تصور كنيد؟ اگر قدرت تمركز، بر روي يك يا دو موضوع را به طور همزمان نداشتيم، نميتوانستيم هيچ كاري بكنيم.
تمام حوادث ورزشي، داراي كليدها يا نشانههايي هستند كه بايد نسبت به آنها به صورت انتخابي توجه شود. در واليبال، بلوكه كردن بهترين سلاح براي كسب امتياز است. براي استفاده از اين موقعيت، دفاعهاي روي تور، بايد به مهاجم مورد نظر به صورت انتخابي توجه كنند و فريب حركات پاسور و ديگر اسپكرها را نخورند. وقتي اين صفحه را مطالعه ميكنيد در ميان بسياري مطالب ديگر، به صورت انتخابي به يك چيز توجه كردهايد.
قدرت توجه انتخابي به محرك مناسب، در بيشتر موقعيتهاي ورزشي نقشي بزرگ دارد. در بسكتبال، ورزشكاران بايد هنگام پرتاب، بهجاي مشغول شدن به سر و صداي جمعيت، روي سبد تمركز كنند. در واليبال، ورزشكاران بايد بهجاي فكر كردن به بازي قبلي، به زنندة سرويس توجه كنند.
وقتي در تلويزيون مشغول تماشاي يك ورزشكار هستيم، ميبينيم كه خيلي وقتها ورزشكاران براي كسب امتياز حقههايي به كار ميبرند. معمولاً اين حقهها صحبت از مسائل نامربوط به موضوع هستند.
براي ورزشكاران حرفهاي، توجه انتخابي بسيار مؤثر است. وقتي بسكتباليستهاي حرفهاي به خط پرتاب آزاد ميرسند، به هيچكس و هيچچيز اجازه تصرف توجهشان را نميدهند. مربيان به اين روند «تمركز» ميگويند. با اينحال برخي ورزشكاران، هيچگاه راه مقابله با پرت شدن حواس را ياد نميگيرند.
هر حادثه كوچك حواسشان را پرت ميكند، يا روي چيزهاي غلط و آنها كه ديگر ارزشي ندارد (مثل دريبل كردن) تمركز ميكنند.
شكي نيست كه در توجه انتخابي برخي ورزشكاران بهتر از ديگران هستند. با اين حال دليلي ندارد كه فكر كنيم اين مهارت را نميتوان ياد گرفت. كليد دست مربي است كه بايد نشانههاي مهم را مشخص كرده، تمرينهايي را براي توجه انتخابي طراحي كند. يك مثال خوب ميتواند پرتابهايي آزاد در بسكتبال باشد.
كليد در اينجا، تمركر روي سبد است. با اينحال، تعداد محدودي از ورزشكاران با تمرين اين عمل را ياد ميگيرند و بهندرت چيزي حواسشان را پرت ميكند. انجام مسابقات دوستانه در حضور تماشاچيان مخالف و موافق در يادگيري توجه انتخابي به ورزشكار كمك ميكند.
يك بسكتباليست ماهر ميتواند دريبل بزند، با دست ديگر علامت داده، به يكي از همتيميها كه به سمت سبد ميرود، پاسخ بدهد. راننده اتومبيل ميتواند در يك لحظه با مسافر صحبت كند، ماشين را براند و دنده عوض كند. چطور ممكن است؟ فكر انسان ميتواند مابين چندين موضوع به صورت انتخابي فقط به يكي توجه كند.
تفاوت فاحش مابين يك بسكتباليست مبتدي و حرفهاي، نياز به فضاي پرداخت اطلاعات است. در يك بازي تقريباً تمام فضاي پرداخت بازيكن مبتدي، با دريبلزدن اشغال ميشود. او نميتواند صداي مربي را بشنود، سبد را ببيند، بازيكنان ديگر را ببيند يا هيچ كاري به جز دريبل زدن انجام دهد. به عبارت ديگر، بازيكن حرفهاي نيازمندي توجه به دريبل را آنقدر كاهش داده، كه ميتواند تمام نشانههاي مربوط را حين دريبلزدن ببيند و بشنود.
به عنوان يك مربي، اگر نياز داريد ورزشكاران به اطلاعاتي بيش از ظرفيت پرداختشان توجه كنند، به استقبال شكست ميرويد. فضاي پرداخت معادل هوش نيست.
براي يك فوتباليست مبتدي، براي دريبلزدن به چنان فضاي پرداخت اطلاعاتي نياز دارد كه جايي براي ديگران باقي نميگذارد. اين ورزشكار قادر به پاس دادن به يار آزاد خودي، ديدن روند، بازي يا سد كردن راه حريف نيست. با اينحال به محض خبره شدن در دريبل زدن، بازيكن قادر به انجام همه آنها و حتي بيشتر از آن خواهد بود.
تمركز
توانايي يك ورزشكار در توجه به محرك مناسب، در حين مسابقه «تمركز» نام دارد. در بسكتبال، يك (بازيكن خط دفاع) كه سريع به سمت سبد حركت ميكند، بايد محدوده توجه خود را وسيع كرده، تا ديگر همتيميهايش را كه به سمت سبد ميدوند، ببيند. همين بازيكن وقتي ميخواهد پرتاب آزاد انجام دهد، براي دوري از حواسپرتي به خاطر صداهاي تماشاگران، بايد محدوده توجه خود را كوچك كند.
بهترين وسيله براي تفهيم محدود كردن توجه، استفاده از است. نشانههاي محيط به ورزشكار ميگويند، از چه فني استفاده كند. براي هر حركت ورزشي نشانههاي متعددي وجود دارد. برخي مرتبط بوده، براي كارآيي مطلوب و ضروري هستند؛ بقيه نامربوط بوده، به كارآيي آسيب ميرساند. با افزايش هيجان، محدوده توجه ورزشكار كوچك ميشود. در يك زمان مناسب محدود كردن توجه تمام نشانههاي نامربوط را دور ريخته و نشانههاي مربوط را نگه ميدارد. در اين زمان كارآيي به بهترين وضعيت خود ميرسد. هيجان شديد باعث گيجي ميشود. ورزشكاري كه گيج شده، دچار كاهش ناگهاني و چشمگير كارآيي ميشود.
وقتي يك (بازيكن خط) دفاع، تصميم ميگيرد پاس به عقب بدهد، براي پيدا كردن همتيميهايش نياز به محدوده توجه نسبتاً بزرگي دارد. با اينحال، اگر محدوده خيلي بزرگ باشد نشانههاي نامحدودي مثل سر و صداي جمعيت و مشوقين را هم در بر خواهد گرفت كه باعث كاهش كارآيي خواهد شد.
يك بسكتباليست براي پاس دادن به مهاجم آزاد، بايد محدوده توجه بزرگ و براي پرتاب آزاد، محدوده توجه كوچكي داشته باشد.
گيجكنندههايي مثل شرايط نامساعد پرواز، باعث نداشتن تمركز خلبان و بنابراين مشكلات پرواز ميشود.
بولينگبازها بايد متوجه نشانههاي بيروني مثل پيكانهاي روي خط و نقاط كف باشند. دوندگان ماراتن بايد متوجه درون بوده، به نشانههاي دروني كه به آنها كمك ميكند، توجه كنند. در حاليكه بازيكن خط وسط فوتبال آمريكايي بايد شيوه توجه وسيع خارجي را به كار گيرد.
آموزش تمركز
دانشآموزي كه ياد گرفته، در اتاقي كه ديگران تلويزيون تماشا ميكنند كتاب بخواند، داراي ميزان بالايي از تمركز است. براي به حداكثر رساندن كارآيي، ورزشكار بايد توان تمركز و تمركز مجدد بسيار خوبي داشته باشد. گستره توجه با هيجان شديد، محدود ميشود. علت اينكه يك بازيكن جوان خط دفاعي، كه در خطر زمين خوردن است نميتواند بازيكنان را آزاد ببيند، همين است. يك دفاع باتجربه حتي وقتي رويش خطا ميشود، قادر به پيدا كردن بازيكن آزاد است. برعكس، بازيكن بيسبال يا سافتبال بايد هنگام زدن يك توپ در حال حركت، با چوب، فقط روي يك عنصر تمركز كند.
جمع كردن و توقف فكر
بسيار مهم است كه ورزشكار در حين يادگيري شيوههاي مختلف توجه، ياد بگيرد تا براي توقف افكار منفي و تمركز بر افكار مثبت از توجه استفاده كند. اين نكته بسيار مهم است كه ورزشكار هر موقعيت را به ديد مثبت نگاه كرده، اعتقاد داشته باشد كه موفق خواهد شد. افكار منفي، بايد حذف شده يا با افكار مثبت جايگزين شوند. روند توقف فكر منفي و جايگزيني آن با يك نوع مثبت «توقف فكر» ناميده ميشود.
يكي از اصول روانشناسي اين است كه هيچكس نميتواند در آن واحد به بيش از يك فكر بپردازد. در اين مورد، مغز بايد يك فكر مثبت را آورده، جايگزين فكر منفي كند. وقتي فكر منفي حذف شد، ورزشكار بايد توجهش را به خود معطوف كند. فكر كنيد در محوطه جريمه ايستادهايد و يك پرتاب آزاد داريد كه باعث بُرد يا باخت بازي خواهد شد. اين فكرها از ذهن شما عبور خواهند كرد. «اين پرتاب را از دست خواهم داد، ميتوانم اين را حس كنم. سبد خيلي كوچك است، يك كيلومتر فاصله دارد و وحشت كردهام!» كنترلتان را از دست خواهيد داد.
براي استفادة موفق از شيوه توقف و جمع كردن فكر، ابتدا بايد از اصول توجه انتخابي براي جايگزيني افكار منفي يا مثبت استفاده كنيد. بايد به خودتان بگوييد «نه»، من يك پرتابگر حرفهاي هستم، بهترين فرد در تيم براي پرتاب در اين موقعيت هستم». در اين نقطه توجهتان را به داخل سبد معطوف كرده، سطح هيجانتان را تا حدي تطبيق نمودهايد. بسياري از ورزشكاران اين كار را با يك دم عميق و بازدم آهسته انجام ميدهند. بعد توجهتان را به حلقه بسكتبال معطوف نموده، روي يك پيشنهاد عملي مثلاً «طوري پرتاب كن كه چرخش آن كمي به سمت عقب باشد و بعد از پرتاب حركت قوسي را ادامه بده». با استفاده از شيوه صحيح توقف و جمع كردن فكر و تمرين در موقعيتهاي مختلف، صاحب يك سلاح هميشه آماده براي استفاده مقابل از دست دادن كنترل توجه، ميشويد. مراحل زير در «توقف و جمع كردن فكر» استفاده ميشوند.
جاي فكر منفي را كه به ذهنتان ميآيد با يك فكر مثبت عوض كنيد.
در حاليكه كمي هيجانتان را تطبيق ميكنيد، فكرتان را به خود متمركز نماييد. روي يك نشانه مرتبط و شكل مناسب اجراي فن، تمركز كنيد.
هر چه سريعتر پس از رسيدن به احساس كنترل، توجه حركت ورزشي مورد نظر را انجام دهيد.
يادگرفتن روش توقف و جمع كردن فكر، نياز به تمرين دارد. نكتهاي كه بايد بدانيم اين است كه فكرهاي منفي قابل جابه جايي بوده، با روند جمع كردن افكار اشغالكننده توجه را ميتوان كنترل كرد.
ناكامي در برقراري تمركز مجدد، علت شكست بسياري از ورزشكاران بوده است. رابطه چشمگيري بين كارآيي در تيراندازي با كمان و تمركز روي اشتباهات گذشته وجود دارد. ورزشكاري كه به جاي تمركز مجدد روي كارش، روي خطاها و اشتباهات تمركز كند، عموماً دچار كاهش كارآيي خواهد شد.
توجه «تحت اختيار گرفتن فكر به شكل واضح و شفاف، بدون اعتنا به ممكناتي كه خود به خود پيش ميآيند يا جريانهاي فكري است. كه با رها كردن چند موضوع، جهت پرداختن مؤثر به موضوعات ديگر انجام ميپذيرد». در ورزش، هيچچيز مهمتر از توجه به موضوع نيست.
شايد مهمترين تفاوت ما، بين بازيهاي بسكتبال، واليبال و فوتبال امروز با بيست سال قبل در حملههايشان باشد. بيست سال قبل، واليبال يك بازي قابل پيشبيني بود كه اسپكر از يكي از دو محل مقر در زمين حمله ميكرد. اين دو محل در كنارههاي چپ و راست زمين، نزديك خط بودند. توپ (براي اسپك) خيلي بلند آماده ميشد و هرگز از آن الگو تخطي نميكردند. در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 وقتي ژاپنيها با حمله چند نفرهشان بازي را متحول كردند، اين موضوع تغيير كرد. در اين نوع حمله، مهاجمين از قسمتهاي مختلف تور، اسپك ميكردند. در چنين عملي، اسپكرها اغلب وضعيت حمله را تغيير داده و توپهايي با سرعت و ارتفاع متفاوت، طلب ميكردند. نتيجه قابل پيشبيني بود. بازيكنان دفاع، روي تور در زمان نادرست ميپريدند، در مقابل مهاجم كاذب بلند ميشدند، به بازيكنان خودي برخورد ميكردند، و عموماً روي همديگر ميافتادند. تا اين زمان، مدافعين فقط بايد به يك يا دو اسپكر در آن واحد توجه ميكردند. اما حالا با افزايش سه يا چهار برابر اطلاعات مواجه بودند.
بعدها وقتي تيم حريف قادر به مطالعه حمله چند نفره شد، بازيكنان خط دفاع ياد گرفتند تا حركات نامربوط و ايضايي را در نظر نگرفته و روي عناصر مهم حمله تمركز كنند.
پرداخت اطلاعات در ابتداييترين شكل خود شامل ذخيره اطلاعات در حافظه، بازيافت اطلاعات از حافظه و انتخاب يك حركت در پاسخ است. شخصي كه محركي را تجربه نموده و بعداً به آن پاسخ ميدهد، بايد توانايي ذخيره حافظه داشته باشد. يعني آن شخص بايد بتواند آن را بازيافت نمايد. بازيافت ما، با توانايي تصميمگيري پاسخهاي آتي را جبران ميدهد. يك بازيكن خط دفاع، هزاران قسمت اطلاعات از حمله و دفاع را انبار كرده است. وقتي حمله ميكند، شايد خط دفاع حريف را ديده، قبل از آن روش حملهاش را تغيير دهد. اينجا چه اتفاقي افتاد؟ پاسخ ساده است. اطلاعاتي كه قبلاً در مورد تيم مقابل ذخيره شده بودند از حافظه بازيافت شده، براي آغاز يك پاسخ متفاوت، اما مناسب استفاده شدند. اين پرداخت اطلاعات در عمل است و مرتباً در زمين ورزش اتفاق ميافتد.
دشواري هر حادثه با مقدار اطلاعات رسيده، پاسخ داده شده، يا منتقل شده، قابل محاسبه است. هر چه اطلاعات رسيده از حادثه بيشتر باشد، مشكلتر تلقي ميشود. مثلاً يك ورزشكار به منبع نوراني سريعتر از چند چراغ چشمكزن پاسخ ميدهد. چون چند چراغ، اطلاعات بيشتري روانه ميكنند. دفاع در مقابل يك سانتر بسكتبال كه هميشه قبل از شوت دريبل ميكند، نسبت به آنكه قبل از شوت كارهاي مختلفي انجام ميدهد، سادهتر است (چون اطلاعات كمتري روانه ميكند).
مقدار اطلاعات رسيده از يك حادثه برابر با تعداد سؤالاتي است كه براي پيشبيني بايد پرسيد. متناسب با سخت شدن موقعيت اطلاعات رسيده نيز افزايش مييابد. بايد سختي موقعيتهاي ويژه و رزشي بهدقت توسط مربي با مقدار اطلاعات رسيده، ارزيابي شود. وقتي مشكل مشخص شد، مربي ميتواند با ورزشكار براي كاهش اطلاعات ارسالي (با تعيين يك وظيفه مشخص) يا افزايش برون ده اطلاعات (يادگيري يك حركت جديد) كار كند.
وقتي احتمال وقوع حوادث مساوي است، تخمين اطلاعات ارسالي نسبتاً ساده است. ولي اگر احتمال حوادث مساوي نباشد، احتساب اطلاعات ارسالي پيچيده است. ورزشكاران، بايد ميزان اطلاعاتي را كه حركاتشان به سمت حريف ارسال ميكنند، افزايش دهند. آنان همزمان نيز، بايد ياد بگيرند كه ميزان اطلاعات دريافتيشان را كاهش دهند. چگونه؟
اول، چگونه ميتوان اطلاعات ارسالي را افزايش داد؟ ياد بگيريد كه احتمال هر يك از پاسخهايتان را مساوي كنيد. اگر سانتر بسكتبال هستيد، هميشه قبل از شوت كردن دريبل نكنيد. جايگزينيهاي ديگري به وجود آوريد و با نسبت مساوي از هر يك استفاده كنيد. اگر اسپكر واليبال هستيد، در تمامي انواع مختلف ضربات، كسب مهارت كنيد و با نسبت مساوي از هر يك استفاده نماييد.
آيا پرتابي هست كه دوست داريد در وضعيتهاي بحراني انجام دهيد؟ اگر هست، كدام نوع است؟ عادتتان چيست؟ آيا نوع پرتابها را نشان ميدهيد؟ حتي در ليگ برتر هم بعضي پرتابگران قابل پيشبيني هستند، گر چه بهترينها اينطور نيستند. رويكرد ديگري براي به حداقل رساندن اطلاعات دريافتي، استفاده از وضعيت و حيله است. بازيكنان بسكتبال و واليباليستها مشتزنان عمل ميكنند. اگر در مقابل يك بازيكن بسكتبال قرار داريد كه دوست دارد به طرف راست نشان داده و از چپ برود، سمت راست را نگاه كنيد تا نتواند برود.
بايد پاسخهايتان را پنهان كنيد تا مقاصدتان را تلگراف نزنيد. اگر با اشتباهي، دست خود را رو كنيد حريف چهها كه نخواهد كرد! يك تنيسباز كه ميتواند هشت نوع ضربه مختلف بزند، در مقايسه با كسي كه فقط با چهار نوع آن آشناست، اطلاعات بيشتري ارسال ميكند. تفاوت مابين هشت و چهار ضربه، اگر احتمال مساوي داشته باشد، براي بازيكنان حريف، درس بزرگي خواهد بود.
ببينيم چگونه ميشود اطلاعات ارسالي را كاهش داد. يك راه مطالعه روي ديگران است. در اكثر ورزشهاي پرتحرك، تفاوت اساسي بين موفقيت و شكست، «تأخير در پاسخ» است. در بسكتبال، مهاجم صاحب توپ ميتواند با ايجاد تأخير در پاسخ وي، دفاع سريعتر رقيب خود را شكست دهد. اگر مهاجم از داخل و بيرون در خطر باشد، يك تهاجم دروغين به سمت سبد، به او فرصت لازم را براي يك پرتاب سه امتيازي خواهد داد. تهاجم دروغين، اطلاعات ارسالي را افزايش داده، زمان پاسخ مدافع را كه سعي ميكند جلوي پرتاب را بگيرد، افزايش ميدهد. يك وضعيت تقريباً مشابه در بدمينتون رخ ميدهد، بازيكن مهاجم با يك دستش ضربه بلند را نشان ميدهد، اما بهجاي آن يك ضربه آهسته ميزند.
واليباليستها توجه و تمركزشان در حين بازي، با يك دستش نسبت به غيرورزشكاران سريعتر است. تنيسبازان تمركز خود را به دليل: الف. فشار روان شديد خارج از زمين ب.تحريك كمتر يا بيش از حد قبل و يا حين بازي ج. پايين بودن قند خون د. ضعف آمادگي جسماني، از دست داده، از بين رفتن تمركز را تجربه ميكنند.
توجه انتخابي
توانايي انسان، در دور ريختن و يا فراموش كردن اطلاعات حسي نامربوط، و توجه انتخابي به اطلاعات مربوط ارزش بيحسابي دارد.
هر يك از ما احساس تحريك بيش از حد منتهي به تمركز نداشتن سرا تجربه كردهايم، اما آيا ميتوانيد تداوم اين حس را در هر ساعت از بيداري تصور كنيد؟ اگر قدرت تمركز، بر روي يك يا دو موضوع را به طور همزمان نداشتيم، نميتوانستيم هيچ كاري بكنيم.
تمام حوادث ورزشي، داراي كليدها يا نشانههايي هستند كه بايد نسبت به آنها به صورت انتخابي توجه شود. در واليبال، بلوكه كردن بهترين سلاح براي كسب امتياز است. براي استفاده از اين موقعيت، دفاعهاي روي تور، بايد به مهاجم مورد نظر به صورت انتخابي توجه كنند و فريب حركات پاسور و ديگر اسپكرها را نخورند. وقتي اين صفحه را مطالعه ميكنيد در ميان بسياري مطالب ديگر، به صورت انتخابي به يك چيز توجه كردهايد.
قدرت توجه انتخابي به محرك مناسب، در بيشتر موقعيتهاي ورزشي نقشي بزرگ دارد. در بسكتبال، ورزشكاران بايد هنگام پرتاب، بهجاي مشغول شدن به سر و صداي جمعيت، روي سبد تمركز كنند. در واليبال، ورزشكاران بايد بهجاي فكر كردن به بازي قبلي، به زنندة سرويس توجه كنند.
وقتي در تلويزيون مشغول تماشاي يك ورزشكار هستيم، ميبينيم كه خيلي وقتها ورزشكاران براي كسب امتياز حقههايي به كار ميبرند. معمولاً اين حقهها صحبت از مسائل نامربوط به موضوع هستند.
براي ورزشكاران حرفهاي، توجه انتخابي بسيار مؤثر است. وقتي بسكتباليستهاي حرفهاي به خط پرتاب آزاد ميرسند، به هيچكس و هيچچيز اجازه تصرف توجهشان را نميدهند. مربيان به اين روند «تمركز» ميگويند. با اينحال برخي ورزشكاران، هيچگاه راه مقابله با پرت شدن حواس را ياد نميگيرند.
هر حادثه كوچك حواسشان را پرت ميكند، يا روي چيزهاي غلط و آنها كه ديگر ارزشي ندارد (مثل دريبل كردن) تمركز ميكنند.
شكي نيست كه در توجه انتخابي برخي ورزشكاران بهتر از ديگران هستند. با اين حال دليلي ندارد كه فكر كنيم اين مهارت را نميتوان ياد گرفت. كليد دست مربي است كه بايد نشانههاي مهم را مشخص كرده، تمرينهايي را براي توجه انتخابي طراحي كند. يك مثال خوب ميتواند پرتابهايي آزاد در بسكتبال باشد.
كليد در اينجا، تمركر روي سبد است. با اينحال، تعداد محدودي از ورزشكاران با تمرين اين عمل را ياد ميگيرند و بهندرت چيزي حواسشان را پرت ميكند. انجام مسابقات دوستانه در حضور تماشاچيان مخالف و موافق در يادگيري توجه انتخابي به ورزشكار كمك ميكند.
يك بسكتباليست ماهر ميتواند دريبل بزند، با دست ديگر علامت داده، به يكي از همتيميها كه به سمت سبد ميرود، پاسخ بدهد. راننده اتومبيل ميتواند در يك لحظه با مسافر صحبت كند، ماشين را براند و دنده عوض كند. چطور ممكن است؟ فكر انسان ميتواند مابين چندين موضوع به صورت انتخابي فقط به يكي توجه كند.
تفاوت فاحش مابين يك بسكتباليست مبتدي و حرفهاي، نياز به فضاي پرداخت اطلاعات است. در يك بازي تقريباً تمام فضاي پرداخت بازيكن مبتدي، با دريبلزدن اشغال ميشود. او نميتواند صداي مربي را بشنود، سبد را ببيند، بازيكنان ديگر را ببيند يا هيچ كاري به جز دريبل زدن انجام دهد. به عبارت ديگر، بازيكن حرفهاي نيازمندي توجه به دريبل را آنقدر كاهش داده، كه ميتواند تمام نشانههاي مربوط را حين دريبلزدن ببيند و بشنود.
به عنوان يك مربي، اگر نياز داريد ورزشكاران به اطلاعاتي بيش از ظرفيت پرداختشان توجه كنند، به استقبال شكست ميرويد. فضاي پرداخت معادل هوش نيست.
براي يك فوتباليست مبتدي، براي دريبلزدن به چنان فضاي پرداخت اطلاعاتي نياز دارد كه جايي براي ديگران باقي نميگذارد. اين ورزشكار قادر به پاس دادن به يار آزاد خودي، ديدن روند، بازي يا سد كردن راه حريف نيست. با اينحال به محض خبره شدن در دريبل زدن، بازيكن قادر به انجام همه آنها و حتي بيشتر از آن خواهد بود.
تمركز
توانايي يك ورزشكار در توجه به محرك مناسب، در حين مسابقه «تمركز» نام دارد. در بسكتبال، يك (بازيكن خط دفاع) كه سريع به سمت سبد حركت ميكند، بايد محدوده توجه خود را وسيع كرده، تا ديگر همتيميهايش را كه به سمت سبد ميدوند، ببيند. همين بازيكن وقتي ميخواهد پرتاب آزاد انجام دهد، براي دوري از حواسپرتي به خاطر صداهاي تماشاگران، بايد محدوده توجه خود را كوچك كند.
بهترين وسيله براي تفهيم محدود كردن توجه، استفاده از است. نشانههاي محيط به ورزشكار ميگويند، از چه فني استفاده كند. براي هر حركت ورزشي نشانههاي متعددي وجود دارد. برخي مرتبط بوده، براي كارآيي مطلوب و ضروري هستند؛ بقيه نامربوط بوده، به كارآيي آسيب ميرساند. با افزايش هيجان، محدوده توجه ورزشكار كوچك ميشود. در يك زمان مناسب محدود كردن توجه تمام نشانههاي نامربوط را دور ريخته و نشانههاي مربوط را نگه ميدارد. در اين زمان كارآيي به بهترين وضعيت خود ميرسد. هيجان شديد باعث گيجي ميشود. ورزشكاري كه گيج شده، دچار كاهش ناگهاني و چشمگير كارآيي ميشود.
وقتي يك (بازيكن خط) دفاع، تصميم ميگيرد پاس به عقب بدهد، براي پيدا كردن همتيميهايش نياز به محدوده توجه نسبتاً بزرگي دارد. با اينحال، اگر محدوده خيلي بزرگ باشد نشانههاي نامحدودي مثل سر و صداي جمعيت و مشوقين را هم در بر خواهد گرفت كه باعث كاهش كارآيي خواهد شد.
يك بسكتباليست براي پاس دادن به مهاجم آزاد، بايد محدوده توجه بزرگ و براي پرتاب آزاد، محدوده توجه كوچكي داشته باشد.
گيجكنندههايي مثل شرايط نامساعد پرواز، باعث نداشتن تمركز خلبان و بنابراين مشكلات پرواز ميشود.
بولينگبازها بايد متوجه نشانههاي بيروني مثل پيكانهاي روي خط و نقاط كف باشند. دوندگان ماراتن بايد متوجه درون بوده، به نشانههاي دروني كه به آنها كمك ميكند، توجه كنند. در حاليكه بازيكن خط وسط فوتبال آمريكايي بايد شيوه توجه وسيع خارجي را به كار گيرد.
آموزش تمركز
دانشآموزي كه ياد گرفته، در اتاقي كه ديگران تلويزيون تماشا ميكنند كتاب بخواند، داراي ميزان بالايي از تمركز است. براي به حداكثر رساندن كارآيي، ورزشكار بايد توان تمركز و تمركز مجدد بسيار خوبي داشته باشد. گستره توجه با هيجان شديد، محدود ميشود. علت اينكه يك بازيكن جوان خط دفاعي، كه در خطر زمين خوردن است نميتواند بازيكنان را آزاد ببيند، همين است. يك دفاع باتجربه حتي وقتي رويش خطا ميشود، قادر به پيدا كردن بازيكن آزاد است. برعكس، بازيكن بيسبال يا سافتبال بايد هنگام زدن يك توپ در حال حركت، با چوب، فقط روي يك عنصر تمركز كند.
جمع كردن و توقف فكر
بسيار مهم است كه ورزشكار در حين يادگيري شيوههاي مختلف توجه، ياد بگيرد تا براي توقف افكار منفي و تمركز بر افكار مثبت از توجه استفاده كند. اين نكته بسيار مهم است كه ورزشكار هر موقعيت را به ديد مثبت نگاه كرده، اعتقاد داشته باشد كه موفق خواهد شد. افكار منفي، بايد حذف شده يا با افكار مثبت جايگزين شوند. روند توقف فكر منفي و جايگزيني آن با يك نوع مثبت «توقف فكر» ناميده ميشود.
يكي از اصول روانشناسي اين است كه هيچكس نميتواند در آن واحد به بيش از يك فكر بپردازد. در اين مورد، مغز بايد يك فكر مثبت را آورده، جايگزين فكر منفي كند. وقتي فكر منفي حذف شد، ورزشكار بايد توجهش را به خود معطوف كند. فكر كنيد در محوطه جريمه ايستادهايد و يك پرتاب آزاد داريد كه باعث بُرد يا باخت بازي خواهد شد. اين فكرها از ذهن شما عبور خواهند كرد. «اين پرتاب را از دست خواهم داد، ميتوانم اين را حس كنم. سبد خيلي كوچك است، يك كيلومتر فاصله دارد و وحشت كردهام!» كنترلتان را از دست خواهيد داد.
براي استفادة موفق از شيوه توقف و جمع كردن فكر، ابتدا بايد از اصول توجه انتخابي براي جايگزيني افكار منفي يا مثبت استفاده كنيد. بايد به خودتان بگوييد «نه»، من يك پرتابگر حرفهاي هستم، بهترين فرد در تيم براي پرتاب در اين موقعيت هستم». در اين نقطه توجهتان را به داخل سبد معطوف كرده، سطح هيجانتان را تا حدي تطبيق نمودهايد. بسياري از ورزشكاران اين كار را با يك دم عميق و بازدم آهسته انجام ميدهند. بعد توجهتان را به حلقه بسكتبال معطوف نموده، روي يك پيشنهاد عملي مثلاً «طوري پرتاب كن كه چرخش آن كمي به سمت عقب باشد و بعد از پرتاب حركت قوسي را ادامه بده». با استفاده از شيوه صحيح توقف و جمع كردن فكر و تمرين در موقعيتهاي مختلف، صاحب يك سلاح هميشه آماده براي استفاده مقابل از دست دادن كنترل توجه، ميشويد. مراحل زير در «توقف و جمع كردن فكر» استفاده ميشوند.
جاي فكر منفي را كه به ذهنتان ميآيد با يك فكر مثبت عوض كنيد.
در حاليكه كمي هيجانتان را تطبيق ميكنيد، فكرتان را به خود متمركز نماييد. روي يك نشانه مرتبط و شكل مناسب اجراي فن، تمركز كنيد.
هر چه سريعتر پس از رسيدن به احساس كنترل، توجه حركت ورزشي مورد نظر را انجام دهيد.
يادگرفتن روش توقف و جمع كردن فكر، نياز به تمرين دارد. نكتهاي كه بايد بدانيم اين است كه فكرهاي منفي قابل جابه جايي بوده، با روند جمع كردن افكار اشغالكننده توجه را ميتوان كنترل كرد.
ناكامي در برقراري تمركز مجدد، علت شكست بسياري از ورزشكاران بوده است. رابطه چشمگيري بين كارآيي در تيراندازي با كمان و تمركز روي اشتباهات گذشته وجود دارد. ورزشكاري كه به جاي تمركز مجدد روي كارش، روي خطاها و اشتباهات تمركز كند، عموماً دچار كاهش كارآيي خواهد شد.