اونانیمیست ها بر این باورند که :
در وجود هریک از ما دو نوع افکار و احساسات هست. نخست افکار و احساساتی که ویژه ی خود ما است و دیگری افکار و احساساتی که اجتماع ما و گروه های بشری گرداگرد ما (مانند خانواده، هم کاران، هم کیشان و مردم) به ما تلقین کرده اند.
مکاتب گذشته معتقد بودند که فرد برای رسیدن به آخرین درجه تکامل باید شخصیت انفرادی خود را پرورش دهد و از دخالت دادن و تأثیر پذیری از دنیای خارج خودداری کند، اما اونانیمیسم با الهام از اندیشه های فلسفی اگوست کنت وارونه ی آن را بیان می کند و اجتماع را منشاء تکامل و نبوغ و شکفتگی نیروهای فردی می داند.
شاعر و نویسنده ی نام دار فرانسوی " ژول رومن " به یاری " ژرژ شنویر" پایه و بنیاد این مکتب را گذاشته است.
میتوان گفت که آئین این مکتب از عقاید تولستوی و منظومههای ویتمن و نظریههای جامعه شناسانی چون دورکیم و از فلسفه ایده آلیسم متأثر شدهاست.
در وجود هریک از ما دو نوع افکار و احساسات هست. نخست افکار و احساساتی که ویژه ی خود ما است و دیگری افکار و احساساتی که اجتماع ما و گروه های بشری گرداگرد ما (مانند خانواده، هم کاران، هم کیشان و مردم) به ما تلقین کرده اند.
مکاتب گذشته معتقد بودند که فرد برای رسیدن به آخرین درجه تکامل باید شخصیت انفرادی خود را پرورش دهد و از دخالت دادن و تأثیر پذیری از دنیای خارج خودداری کند، اما اونانیمیسم با الهام از اندیشه های فلسفی اگوست کنت وارونه ی آن را بیان می کند و اجتماع را منشاء تکامل و نبوغ و شکفتگی نیروهای فردی می داند.
شاعر و نویسنده ی نام دار فرانسوی " ژول رومن " به یاری " ژرژ شنویر" پایه و بنیاد این مکتب را گذاشته است.
میتوان گفت که آئین این مکتب از عقاید تولستوی و منظومههای ویتمن و نظریههای جامعه شناسانی چون دورکیم و از فلسفه ایده آلیسم متأثر شدهاست.