• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اگر اسلام با شمشیر توسعه نیافته پس چرا حضرت علی (ع) می گوید عقایدمان را بر شمشیر حمل می کنیم؟

B a R a N

مدير ارشد تالار
فعالیت گسترده و شدید اسلام ستیزان در دوره ما، با اندک تاملی روشن می شود. و هر کس به راحتی متوجه می شود که آنها در این راه، با انواع شیطنت ها و فریبکاری ها سعی در مخدوش کردن چهره واقعی اسلام دارند. یکی از اقدامات اسلام ستیزان، تحریف معنوی است که با جدا کردن بخشی از یک متن، به نوعی معنای آن را عوض می کنند.

و هر کس بخواهد حقیقت را در مقابل این نوع شیطنت ها بیابد، می تواند از دو راهکار استفاده نماید. راهکار اول که کلی تر بوده و ساده تر انسان را به نتیجه می رساند، دقت در اصول اساسی و محکمات است که با استفاده از آن می توان حکم متشابهات را به دست آورد.
مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ َأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ (7 آل عمران) قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب مى‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى‏طلبند.

مثلا نقاط برجسته تاریخی و غیر قابل تردید، نشان می دهد که اسلام دین رحمت بوده و نهایت مدارا را با مخالفان داشته است. به عنوان نمونه فتح مکه یکی از این نمونه ها است که مسلمانان در اوج قدرت، دست به انتقام نزدند و دشمنان خود را مورد عفو قرار دادند. و این خود نشانه بزرگی از حقیقت است که هر کس طالب حق باشد، می تواند با آن حق را بیابد.
همچنین موارد بسیار دیگری نیز قابل طرح است، مثل اینکه به فرض در گذشته انسان هایی با زور شمشیر مسلمان شده باشند (حال آنکه تاریخ خلاف این را می گوید) این مطلب چه ارتباطی به امروز دارد؟ و کسانی که هیچ زوری بالای سر خود نمی بینند، چرا دست از اسلام بر نمی دارند و ...
اما راهکار دوم که کمی پیچیده تر بوده و نیاز به تخصص هایی دارد، این است که در هر مورد ادعایی به بررسی و تحقیق بپردازیم و شیطنت به کار رفته را نشان دهیم. مثلا آنچه در سوال مطرح شده، بخشی از فرمایش حضرت امیر المومنین (ع) است که اگر آن را در کنار قبل و بعد سخن حضرت بنگریم، معنایش کاملا واضح است که حضرت می فرمایند: مسلمانانی که تحت ستم بودند، مدت ها صبر کرده و پس از مدتی طولانی از ستم ها، برای عقیده جانشان را در معرض خطر قرار داده و در مقابل کسانی که به آنها ستم می کردند، شمشیر کشیدند. تا از حقیقتی که یافته اند، پاسداری کنند.
این مطلب در واقع بیانگر زورگویی طرف مقابل است که اگر به هیچ وجه نتوان او را از زورگویی باز داشت، باید با او جنگید! نه آنکه اسلام با زورگویی دیگران را مسلمان کرده باشد. حال متن خطبه حضرت خود نشان دهنده واقعیت است:
وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا الْخِزْيَ وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ حَتَّى إِذَا اخْلَوْلَقَ الْأَجَلُ وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ وَ أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ لَمْ يَمُنُّوا عَلَى اللَّهِ بِالصَّبْرِ وَ لَمْ يَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِي الْحَقِّ حَتَّى إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلَاءِ حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِمْ وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ )نهج البلاغه، خطبه 150) روزگار جاهلیت به طول انجاميد تا رسوايى آنها به نهايت رسيد، و خود را سزاوار بلاى زمانه گرداندند، و چون پايان مدّت آنها نزديك شد، گروهى در فتنه‏ها آسودند و گروهى دست به حمله‏ و پيكار با فسادگران زدند و با شكيبايى كه داشتند بر خدا منّت ننهادند، و جان دادن در راه خدا را، بزرگ نشمردند، تا آنجا كه اراده الهى به پايان دوران جاهليّت موافق شد، شمشيرها در راه خدا كشيدند، و بينش‏هاى خود را بر شمشير نشاندند، و طاعت پروردگار خود را پذيرفتند، و فرمان پند دهنده خود را شنيدند، و در پيروزى و سربلندى زيستند.

همچنین در نمونه دیگر گفته اند که شمشیر انصار اسلام را گسترش داد. این مطلب صحیح است اما معنایش چیزی که اسلام ستیزان وانمود می کنند، نیست. چون شمشیر انصار، مشرکین زورگو را از کار خود بازداشت و راه را باز نمود تا هر کس مایل است وارد اسلام شود. و به این طریق سبب توسعه اسلام شد. نه آنکه افراد را ب اسلام آوردن مجبور کرده باشند.
تاریخ بسیار روشن و واضح است که موج اسلام خواهی مردم بسیار گسترده بود و مشرکان به هر نحوی مانع آن می شدند تا جایی که مسلمانان ناگزیر به هجرت بوده اند. و بعد از هجرت نیز مشرکان همچنان در صدد شیطنت بودند تا آنجا که ابوجهل به مردم مدینه نامه می نویسد و آنها را به نوعی تهدید می کند تا پیامبر (ص) را از مدینه اخراج کنند. و ...
شهر سوال

 
بالا