باز کبوتر دلم، پر زده در هوای تو
می کشدم ز هر طرف، جاذبه ی وفای تو
در سفری دوبارهام، سوخته چون ستارهام
آه که آتش درون، شعله زد از نوای تو
گر چه جوان دویدهام، پیر به تو رسیدهام
تا به کجا کشد مرا، غربت ماجرای تو؟
ساز دل شکستهام، مویه ز داغ میکند
بغض زمان گرفته از، گریه ی بی صدای تو
در شب بی خروش من، چنگ غریب عشق کو
تا به نوای غم زند نغمه ی آشنای تو
بر سر سجدهگاه دل، سوختهجان نشسته ام
تا دم آخرین نفس، بر لب من دعای تو
قصه ی ناتمام دل با تو تمام میشود
شاخه ی سبز آرزو، گل دهد از صفای تو
دست خیالی خرد، خوشه ی گل سبد سبد
چیده ز باغ آسمان، شب همه شب برای تو
عطر ترانههای تر، شعر نگفته ی سحر
داشت نسیم خوشخبر، از گل گفتههای تو
ای همه آرزوی من، خوب فرشتهخوی من
شاخ بهشتی غزل، ریخته گل به پای تو
«من که ملول گشتمی، از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو»
در سفری دوبارهام، سوخته چون ستارهام
آه که آتش درون، شعله زد از نوای تو
گر چه جوان دویدهام، پیر به تو رسیدهام
تا به کجا کشد مرا، غربت ماجرای تو؟
ساز دل شکستهام، مویه ز داغ میکند
بغض زمان گرفته از، گریه ی بی صدای تو
در شب بی خروش من، چنگ غریب عشق کو
تا به نوای غم زند نغمه ی آشنای تو
بر سر سجدهگاه دل، سوختهجان نشسته ام
تا دم آخرین نفس، بر لب من دعای تو
قصه ی ناتمام دل با تو تمام میشود
شاخه ی سبز آرزو، گل دهد از صفای تو
دست خیالی خرد، خوشه ی گل سبد سبد
چیده ز باغ آسمان، شب همه شب برای تو
عطر ترانههای تر، شعر نگفته ی سحر
داشت نسیم خوشخبر، از گل گفتههای تو
ای همه آرزوی من، خوب فرشتهخوی من
شاخ بهشتی غزل، ریخته گل به پای تو
«من که ملول گشتمی، از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو»
نصرالله مردانی