baroon
متخصص بخش ادبیات
قناری، سار، بلبل پر، پرستو پر، کبوتر پر
خزانسوزست باغ دل، هر آن گل نازنين تر پر
من و حسرت نشينی ها من و اين سخت جانی ها
تو از دلبستگی ها پر، تو تا يک آسمان پرپر
تمام زندگی تکرار يک کوچ است يک پرواز
تمام زندگی تکرار يک گل يک گل پرپر
تو و چون گل شکفتن ها تو و تا اوج رفتن ها
من و خارجنون در دل، من و تير خطر در پر
تمام سينه سرخان روی بال خويش می بردند
تو را وقتی که زخم يک کبوتر داشتی در پر
چه می خواهی دگر از من بگير و يک جنون بشکن
اگر آيينه آيينه، اگر دل، دل اگر پر پر
من از افسانه ی موهوم دل بايست می خواندم
که در اسطوره ی آتش، سياوش پر، سمندر پر
هميشه قسمتم اين کنج محنت نيست می دانم
به سوی چشمهايت می گشايم روزی آخر پر
*محمد حسين بهراميان*