رضــrezaــا
کاربر ویژه
[h=2]فردی که دچار مرگ مغزی میشود، از نظر پزشکان فردی زنده به شمار نمیرود،اما تکنولوژی میتواند به زنده نگه داشتن بخشهایی از بدن مبتلایان به مرگ مغزی برای مدتی مشخص کمک کند.
براساس گزارش دیسکاوری، زمانی مرگ مغزی در فردی تایید میشود که هیچ فعالیت مغزی و عصبی در مغز و ساقه مغز او دیده نشود، به بیانی دیگر هیچ پالس الکتریکی میان سلولهای مغزی رد و بدل نشوند. پزشکان برای تعیین مرگ مغزی در فرد چند آزمایش انجام میدهند که یکی از آنها بررسی توانایی کنترل تنفس توسط بیمار است، عکسالعملی بسیار ابتدایی که توسط ساقه مغز انجام میگیرد. به گفته دایانا گرین، استادیار جراحی اعصاب در دانشگاه اوهایو، کنترل تنفس آخرین چیزی است که در بیماران مرگ مغزی از دست میرود.
در آمریکا و بسیاری دیگر از کشورها اگر فعالیتهای مغزی فردی به صورت دائمی از بین برود، و یا تمامی عملیات تنفسی و چرخش مایعات در بدنش مختل شود رسما مرده اعلام میشود.
با اینهمه سیستم الکتریکی درونی قلب میتواند برای مدتی کوتاه پس از مرگ مغزی طپش قلب را حفظ کند، در حقیقت قلب انسان میتواند در خارج از بدن نیز به طپیدن خود ادامه دهد اما بدون دستگاه تنفس مصنوعی که جریان اکسیژن و خون را حفظ میکند، این طپش به سرعت و در کمتر از یک ساعت متوقف خواهد شد.
اما با استفاده از یک دستگاه تنفس مصنوعی برخی از فرایندهای بیولوژیکی از قبیل عملکرد کلیه و معده میتواند برای یک هفته ادامه پیدا کند. به گفته پزشکان این فعالیتها به معنی زنده بودن فرد نیستند، اگر مغز کسی مرده باشد، آن فرد مردهاست اما با کمک تکنولوژی میتوان بدن را وادار به انجام کارهایی کرد که در زمان زنده بودن مغز انجام میدادهاست.
بدون وجود مغز، بدن هورمونهای حیاتی برای حفظ فرایندهای بیولوژیکی از قبیل هورمونهای مورد نیاز برای فعالیت معده، کلیه و سیستم ایمنی بدن، را بیش از یک هفته ترشح نخواهد کرد. برای مثال هورمونهای تیروئید برای تنظیم متابولیسم بدن از اهمیت بالایی برخوردارند و هورمون واسوپرسین برای حفظ آب در کلیه بسیار حیاتی است.
فشار خون معمولی که در بدن نقش کلیدی به عهده دارد نیز معمولا بدون حضور دستگاه تنظمی کننده فشار خون در فرد مبتلا به مرگ مغزی ثابت نخواهد ماند.
قربانی مرگ مغزی همچنین قادر به حفظ کنترل دمای بدن خود نیست از این رو بدن باید با استفاده از پتو گرم، اتاق گرم و گاه سرمهای گرم در حرارت مناسب نگهداری داشتهشود.
بدن فرد مبتلا به مرگ مغزی معمولا برای طولانیمدت نگهداری نمیشود اما گاه پزشکان در صورتی که بخواهند از اعضای بدن فرد برای پیوند استفاده کنند و یا خانواده فرد برای خداحافظی به زمان بیشتری نیاز داشتهباشند، از دستگاههای پشتیبان حیات برای چندین روز استفاده میکنند.
درصورتی که وضعیت فرد با تمامی ویژگیهای مرگ مغزی همخوانی داشته باشد،دیگر برای پزشک قطعی خواهد شد که مغز فرد مردهاست و محافظت از بدن آغاز میشود.
درباره اینکه بدن قربانی تا چه زمانی پس از مرگ مغزی زنده باقی میماند تحقیقات چندانی انجام نگرفتهاست. بحث مرگ مغزی از اوایل دهه 1950 در فرانسه آغاز شد، زمانی که 6 بیمار برای دو تا 26 روز بدون وجود جریان خود در مغز زنده نگه داشتهشدند.
امروزه با استفاده از دستگاههای پیشرفته بدن قربانی را میتوان برای مدتی طولانی و شاید برای همیشه زنده نگه داشت، اما گذشت زمان نگهداری از آن را دشوارتر ساخته و نسوج بدن در معرض خطر شدید عفونت قرار میگیرند.
براساس گزارش دیسکاوری، زمانی مرگ مغزی در فردی تایید میشود که هیچ فعالیت مغزی و عصبی در مغز و ساقه مغز او دیده نشود، به بیانی دیگر هیچ پالس الکتریکی میان سلولهای مغزی رد و بدل نشوند. پزشکان برای تعیین مرگ مغزی در فرد چند آزمایش انجام میدهند که یکی از آنها بررسی توانایی کنترل تنفس توسط بیمار است، عکسالعملی بسیار ابتدایی که توسط ساقه مغز انجام میگیرد. به گفته دایانا گرین، استادیار جراحی اعصاب در دانشگاه اوهایو، کنترل تنفس آخرین چیزی است که در بیماران مرگ مغزی از دست میرود.
در آمریکا و بسیاری دیگر از کشورها اگر فعالیتهای مغزی فردی به صورت دائمی از بین برود، و یا تمامی عملیات تنفسی و چرخش مایعات در بدنش مختل شود رسما مرده اعلام میشود.
با اینهمه سیستم الکتریکی درونی قلب میتواند برای مدتی کوتاه پس از مرگ مغزی طپش قلب را حفظ کند، در حقیقت قلب انسان میتواند در خارج از بدن نیز به طپیدن خود ادامه دهد اما بدون دستگاه تنفس مصنوعی که جریان اکسیژن و خون را حفظ میکند، این طپش به سرعت و در کمتر از یک ساعت متوقف خواهد شد.
اما با استفاده از یک دستگاه تنفس مصنوعی برخی از فرایندهای بیولوژیکی از قبیل عملکرد کلیه و معده میتواند برای یک هفته ادامه پیدا کند. به گفته پزشکان این فعالیتها به معنی زنده بودن فرد نیستند، اگر مغز کسی مرده باشد، آن فرد مردهاست اما با کمک تکنولوژی میتوان بدن را وادار به انجام کارهایی کرد که در زمان زنده بودن مغز انجام میدادهاست.
بدون وجود مغز، بدن هورمونهای حیاتی برای حفظ فرایندهای بیولوژیکی از قبیل هورمونهای مورد نیاز برای فعالیت معده، کلیه و سیستم ایمنی بدن، را بیش از یک هفته ترشح نخواهد کرد. برای مثال هورمونهای تیروئید برای تنظیم متابولیسم بدن از اهمیت بالایی برخوردارند و هورمون واسوپرسین برای حفظ آب در کلیه بسیار حیاتی است.
فشار خون معمولی که در بدن نقش کلیدی به عهده دارد نیز معمولا بدون حضور دستگاه تنظمی کننده فشار خون در فرد مبتلا به مرگ مغزی ثابت نخواهد ماند.
قربانی مرگ مغزی همچنین قادر به حفظ کنترل دمای بدن خود نیست از این رو بدن باید با استفاده از پتو گرم، اتاق گرم و گاه سرمهای گرم در حرارت مناسب نگهداری داشتهشود.
بدن فرد مبتلا به مرگ مغزی معمولا برای طولانیمدت نگهداری نمیشود اما گاه پزشکان در صورتی که بخواهند از اعضای بدن فرد برای پیوند استفاده کنند و یا خانواده فرد برای خداحافظی به زمان بیشتری نیاز داشتهباشند، از دستگاههای پشتیبان حیات برای چندین روز استفاده میکنند.
درصورتی که وضعیت فرد با تمامی ویژگیهای مرگ مغزی همخوانی داشته باشد،دیگر برای پزشک قطعی خواهد شد که مغز فرد مردهاست و محافظت از بدن آغاز میشود.
درباره اینکه بدن قربانی تا چه زمانی پس از مرگ مغزی زنده باقی میماند تحقیقات چندانی انجام نگرفتهاست. بحث مرگ مغزی از اوایل دهه 1950 در فرانسه آغاز شد، زمانی که 6 بیمار برای دو تا 26 روز بدون وجود جریان خود در مغز زنده نگه داشتهشدند.
امروزه با استفاده از دستگاههای پیشرفته بدن قربانی را میتوان برای مدتی طولانی و شاید برای همیشه زنده نگه داشت، اما گذشت زمان نگهداری از آن را دشوارتر ساخته و نسوج بدن در معرض خطر شدید عفونت قرار میگیرند.