• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

برای مشاعره + فقط با * ل ، لام *

baroon

متخصص بخش ادبیات



لب نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
لیلی ام و ز عطر من، بوی جنون دهد جهان

تا که زمین ِتشنه را پر کنم از جوانه ها

ویدا فرهودی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

لب از ترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه مُوَسوَس شد

کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد
 

مهشید

کاربر ويژه


لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی

تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
ساز صبا به ناله شبی گفت شهریار
این کارتست من همه جور تو می‌کشم


 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله‌ی سیراب به دامن کردم

در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ
که من از اشک ترا شاهد گلشن کردم
 

Shah_d 14

متخصص بخش مسابقات
لیلا در وا کن مویم
پشت در وا کن مویم
این چه در وا کردنه
این ز اقبال منه:شاد2::شاد2:
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
لبریز بال و پر شده ام آسمان کجاست
مولا اشاره کن سحرِ جاودان کجاست
آوای عشق می رسد از آسمان شهر
ای آشنای راه بگو کاروان کجاست
دستانمان به صبح مجاور نمی رسد
کوتاه مانده دست دعا ریسمان کجاست
سرما گرفته پیکر ایمانمان بگو
تنها بهانه های تب ناگهان کجاست
غیر از کنار پنجره حاجتت عزیز
دیگر پناه خستگی زائران کجاست

 

baroon

متخصص بخش ادبیات




لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟


طاقت وعظ نباشد سر سودایی را



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



لبخند تو را چند صباحیست ندیدم

یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیـب
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



لب های تو سوره سوره تفسیر خداست
چشمان تو بی ریاتر از آینه هاست

ای سبز ترین! سبزترین !سبزترین
سیمای تو سین هشتم سفره ی ماست

*ایرج زبر دست*




 

NaBuT

کاربر ويژه
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار



لحظه ای ای راهرو بی رهبر نیکو مباش

اندر این بستان گیاه هرزه ی خودرو مباش


خوشدل تهرانی



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو

تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو
 

Narsisa

کاربر ويژه
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یارب که را داور کنم
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
لا ابلالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
:گل:
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود و به امید دوا باز آمد
:گل:
لاله و گل زخمی خمیازه اند
عیش این گلشن خماری بیش نیست
:گل:
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند
:گل:
لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
مولوی
 
بالا