Ever Green
متخصص بخش پزشکی
این کلمه بیشتر در مورد غم و اندوهی که قلب آدمی را بخود مشغول می سازد و او را در ناراحتی های روحی قرار می دهد بکار گرفته می شود و درمیان مردم ، هم همین معنا از آن استفاده می گردد وقتی که گفته می شود که فلانی افسردگی پیدا کرده است یعنی غم و اندوه به او روی آورده است یا اینکه فلانی افسرده خاطر است در مقابل اطمینان خاطر گفته می شود.
و اما در لسان آیات و احادیث ، مسئله افسردگی با کلماتی مانند [اَلهُمَّ ، غَمَّ، اَلحُزن ، کرَب ، غُصة.....] بیان می شود و این کلمه ها، از نظر لغت ، معنای واحدی را روشن می سازند و آن افسرده خاطر و دلتنگ بودن انسان است با اینکه عده ای را عقیده ، بر خلاف این است که هر کدام از این کلمه ها را در معنای خاصی بکار می برد یا در شدت و ضعفِ ناراحتی های روحی یا در میان مصائب تفاوت قائل می شود.
در هر صورت عمده ترین دلیل ما، در اینکه این الفاظ معنا و تعریف واحدی دارند آیات قرآن و احادیث است چون در قرآن و احادیث کلمه [حزن و یا غم و یا کرب ] در معانی مترادف آمده است .
بنابراین افسردگی به عنوان یک بیماری باشد و یا از آثار ناراحتی های روحی باشد در آیات و احادیث با این کلمات از آن تعبیر شده است مثلاً در مورد داستان حضرت یوسف (علیه السلام ) قرآن می فرماید: «وَاَبیضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنز» .. ۱ ؛ چشمان یعقوب در اثر افسردگی و اندوه زیاد از فقدان فرزندش یوسف (علیه السلام) سفید گشت.
یا در مورد اولیاء خدا می فرماید بر آنان ترس و حزنی وجود ندارد،ممکن است گفته شود که افسردگی در صورتی بوجود می آید که انسان از فرصت های بدست آمده ، استفاده های صحیح نکرده و حالا که هیچ قدرتی برای جبران خسارت ها ندارد افسردگی پیدا می کند و در وصیت حضرت علی (صلوات الله علیه) آمده : بادِر الفُرصَةَ قَبلَ اَن تَکونَ غُصَّةً۲ فرصت های پیش آمده را قدر بدانید قبل از آنکه به افسردگی تبدیل شود، کلمه [غُصِّة ] هم مانند سایر الفاظ، ناراحتی های روحی را، بیان می کند و نمی توان این الفاظ را در میان بیماری های روحی تقسیم کرد. مثلاً بگوئیم : حزن یعنی افسردگی ، کرب یعنی اضطراب ، همّ یعنی هیجانات و .... .
در هر شرائط نیاز ما در این بحث ، بیشتر به تعریف و تفسیر، کارشناسان الهی معطوف است و آنان هم، مطابق با آیات قرآن ، این کلمات را در ناراحتی های روحی ، بکار گرفته اند که ما از آن به افسردگی یاد می کنیم و هدف عمده ما از طرح این بحث پیدا کردن ریشه و عوامل ، این ناراحتی است و سپس داروهای مفیدی که از طریق پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بما رسیده ، آنها را مطابق با روانشناسی مذهبی در اختیار همگان قرار دهیم .
در روانشناسی دینی آنچه حائز اهمیت است توجه نمودن به ریشه های اصلی بیماری هاست چون اگر کسی در مورد درمان ناراحتی ها به علت های واقعی نیاندیشد و یا راه نفوذ نداشته باشد و همیشه عوامل ظاهری را مورد توجه و راه معالجه خویش قرار دهد بطور یقین نتیجه مفید و سودمندی که بتواند نجات مریض را بدنبال داشته باشد نصیب وی نخواهد شد اما روانشناسی دینی در مقام معالجه و درمان علت واقعی را تشخیص می دهد و متناسب با آن داروهای بی خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار می دهد چون در مسئله [روان درمانی ] مهم آن است که روانشناسی بطرز صحیح انجام به گیرد تا اینکه درمانش مؤ ثر و مفید واقع شود.
تنها کارشناسان جهان هستی یعنی وجود مقدس محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) که آئینه تمام نمای حقیقت پروردگار هستند می توانند روان انسان را تعریف نموده نارسائی و یا کسالت هایش را با علت های واقعی روشن سازند.
وقتی که در پیش روانشناسان آئین توحید، موضوع افسردگی انسان عنوان می شود ریشه های واقعی این کسالت را بطرز زیبا و روشن ، راه معالجه را بیان می کنند.
روانشناسی دینی در مقام معالجه و درمان علت واقعی را تشخیص می دهد و متناسب با آن داروهای بی خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار می دهد.
حضرت علی صلوات الله علیه در ادامه وصیتش می فرماید: ......اِطرَح عَنک وارِداتِ الهُمُومِ بِعَزائِمِ الصَّبرِ وَ حُسنِ الیقینِ .... .۳افسرده گی و غم ها را با نیروی صبر و یقین زیبا [بپروردگار متعال] از خودت دور ساز.
در مورد علت افسردگی انسان ، وقتی که مطالعه می کنیم می بینیم قرآن مجید از یک واقعیتی سخن به میان می آورد که حیات بشر به آن وابستگی کامل دارد یعنی اگر این حقیقت در عمق وجود وی رشد نیابد و یا بطور کلی بفراموشی سپرده شود افسرده گی تمام بدن او را فرا می گیرد بنابراین در روانشناسی اسلامی علت اصلی این بیماری خطرناک روحی ، ابتداء، پیدا می شود و سپس همگان را برای درمان کامل یا عدم ابتلاء، باجراء کردن برنامه های مهم موظف می سازند.
علت واقعی افسردگی ها نداشتن ایمان بخدای متعال است وقتی که کشور پهناور وجود انسان بدون وابستگی به خالق خویش ، زندگی را شروع می کند وقتی که در مقابل حوادث روزگار قرار می گیرد و چون قدرت پاسخگوئی صحیح را به تنهائی ندارد و نمی تواند در برابر سیل مشکلات مقاومت نشان دهد بتدریج زمینه ترس و نگرانی ها در وی پدید می آید و بعد از مدت کوتاهی افسردگی و غم و اندوه سراسر وجودش را فرا می گیرد تا جائی که خود را در محاصره کامل حوادث دلخراش زندگی می یابد.
وقتی که در آفرینش انسان جایگاه ایمان بخدای سبحان برای ادامه حیات او، و تنظیم نمودن برنامه های زندگیش ، معین شده و برای تحقق این هدف مهم و حیات بخش ، نیروی عقل را در وجودش آفرید و کارشناسان معصوم خود را یکی بعد از دیگری مبعوث کرد تا اینکه انسان بیدار شود و با پذیرفتن واقعیات ، زندگی خود را بسوی رشد و کمال و آسایش های لازم رهنمون سازد،انسانی که به حقیقت ایمان بخدای متعال منکر شده است و هیچ توجه و اعتنائی به ضرورت آن در تأمین آسایش و آرامش روحی خویش ندارد چگونه می تواند وجود خود را که به یک کشور بزرگ بی شباهت نیست بدون ترس و نگرانی اداره کند؟
آیا حرکت های ضد دینی و شکستن حریم معنویت ، و آمیختن با مظاهر شرک و بت پرستی در چهار چوب اطاعت از هواهای نفسانی و ارضاء غرائز شهوانی ، می تواند بشر را از میان امواج خروشان افسردگی های زندگی به ساحل سعادت و آرامش برساند؟
جهان امروز چه امکاناتی برای نجات نسل بشر فراهم ساخته تا او را از افسردگی های نابود کننده به آسایش و آرامش های روحی نائل سازد؟
آیا پیشرفت علم و تکنولوژی و خصوصا در زمینه پزشکی توانسته این موجود گرفتار شده در میان ناراحتی و افسردگی ها را به سوی آرامش و آسایش هدایت نماید؟
در مقابل تمامی سئوالات ، او باید، پاسخ دهد و اعتراف کند که عامل اصلی افسردگی هایش چیست؟ بخاطر اینکه جهان هستی نظام دقیق و حساسی دارد کوچک ترین ، بی اعتنائی و زیر پاگذاشتن نظم موجود، پاسخ مناسبی را در بر دارد، اگر اعضای خانواده ، زمینه های لازم را برای اجرای عدالت ، فراهم نسازند بی عدالتی ، چهره زندگی را، افسرده و غم آلود خواهد کرد هم چنان که در عصر حاضر، بطور روشن ، مشاهده می کنیم ، انسانی که با تمام امکاناتش ، در جهت شکستن حریم ایمان ، تلاش می کند و از طرق گوناگون محیط کار و زندگی و خانواده را، به دستورات الهی بیگانه کرده است ، او چگونه و در چه شرائطی می تواند از افسردگی نجات پیدا کند؟
نکته مهم ارزشمند شدن انسان در صورتی است که بتواند دستورات و قوانین حیات بخش الهی را، از عمق وجودش عبور دهد چون هر کجا رد پای دین و تقوا، پیدا شود با زیبائی های واقعی ، خودش را نشان می دهد، در غیر این صورت مزیتی برای انسان متصور نمی باشد.
آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آئینه شفاف است که بوسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال ، نور الهی را از خودش عبور می دهد و به اندازه دریافت خویش ، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن می سازد، و در اثر همین روشنائی ، با آرامش خاطر، برنامه هایش را در طول زندگی پیاده می کند و با هیچ نگرانی و یا افسردگی مواجهه نمی شود.
اما اگر این چراغ در دلش روشن نشود، او خود را در یک محیط تاریک و ظلمانی می بیند در نتیجه هر قدمی را در زندگانی خویش ، با افسردگی خاطر و اضطراب و نگرانی و... بر می دارد در دنیای امروز، چه قدر سرمایه برای روشن ساختن قلب های افسرده و نگران صرف شده است ؟ آیا علت و عوامل افسردگی را، روشن ساخته اند، تا کسی بداند، چه عواملی و با کدام شرائط موجب این بیماری می شود؟ در هر صورت اگر انسان را در جهت ایمان و یقین به خدای متعال و دریافت غذاهای سالم بر خوردارش نسازیم هیچ پیشرفتی برایش مفید و آرام بخش نخواهد بود بلکه مانند دانه ای که مغز تلخی دارد هر اندازه که بزرگ گردد و به یک درخت پر میوه ای تبدیل شود این تلخی از آن جدا نخواهد شد.
آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آئینه شفاف است که بوسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال ، نور الهی را از خودش عبور می دهد و به اندازه دریافت خویش ، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن می سازد، و در اثر همین روشنائی ، با آرامش خاطر، برنامه هایش را در طول زندگی پیاده می کند.
● نسخه خداوند برای معالجه افسردگی
شکی نیست که خالق بشر، بطور کامل او را می شناسد و علت افسردگی های ، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را مورد عنایت قرار می دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما بخاطر کمبود ایمان و یقین بپروردگارتان است چه اگر این جای خالی را مطابق با راهنمائی های پیشوایان معصوم (علیهم السلام) پُر نماید هیچ وقت ناراحتی و افسردگی به سوی آنها نخواهد آمد در قرآن مجید کلمه [لایحزنون ] ۱۳ بار و همیشه با جمله [لاخَوفٌ عَلیهم ] آمده است یعنی بر مؤ منان هیچ نوع غم و افسردگی و یا ترس و نگرانی وجود ندارد و در آیه دیگر می فرماید بر اولیاء خدا ترس و نگرانی و افسردگی وجود ندارد.
این کلمه که عمده ترین موضوع بحث ما را تشکیل می دهد بعد از نقل چند آیه از قرآن ، مورد بحث و بررسی واقع می شود.
۱) «یا بَنی آدَمَ اِما یَاءتِینَّکم رُسُلٌ مِنکم یَقُصُّونَ عَلَیکم آیاتی فَمَن اَتَّقی و اَصَلخَ فَلاخَوفٌ عَلَیهِم وَلاهُم یَحزَنُونَ»۴ ؛ای فرزندان آدم آیا انبیائی از جنس شما نیامدند که آیات ما را به شما نقل کنند؟ پس هر کس تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازد و نفس خویش را اصلاح کند هیچ ترس و افسردگی بر او نخواهد بود.
۲) وَ ما نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلا مُبَشِّرینَ وَ مُتدِرینَ فَمن آمَنَ وَاَصلَحَ فَلاخَوفٌ عَلیهِم وَلاهُم یَحزَنُون .۵
ما پیامبران را جز بشارت به [اهل ایمان ] و ترساندن [گناهکاران ] نفرستادیم بنابراین هرکسی ایمان آورد و خود را اصلاح نماید [و به اعمال ضد دینی آلوده نشود] هرگز بر آنان ترس و نگرانی ، و افسردگی و اندوه نخواهد بود.
از مجموع آیاتی که در این زمینه وارد شده است دو نکته مهم و اساسی استفاده می شود.
۱) ایمان
۲) اصلاح نفس
اگر انسان از امکاناتی که پروردگار متعال برای تحقق این دو اصل مهم، در اختیار آنها قرار داده استفاده مطلوب و صحیحی را بدست آورد بطور یقین از شر بیماری افسردگی نجات می یابد چون زمینه ای برای ابتلاء در وجود وی نخواهد بود آنچه بعنوان علت اصلی این ناراحتی ازنظر قرآن ، محسوب می شود نداشتن ایمان بپروردگار متعال است به جهت اینکه روح و روان انسان ابتداء باید نیاز و کمبودهای خویش را تأمین نماید تا اینکه از اضطراب و یا ترس و نگرانی خلاص شود احتیاجات ضروری او، ایمان و یقین کامل بخدای متعال است چون مسیر ایمان و یقین ، حقیقتی را به روی انسان باز می کند که تأمین کننده غذاهای سالم روح و روان اوست مثلاً تلفن به یک شهر دور دست هنگامی ایجاد ارتباط خواهد نمود که شماره با کد آن شهر هماهنگ شود.
کد مخصوص روح و روان ، ایمان به خالق متعال است اگر انسان بدون ایمان وارد زندگی بشود هیچ زمینه ای برای جبران خواسته های وی صورت نمی گیرد و روانشناسی مذهبی علت اصلی افسردگی انسان را، بی اعتنائی وی به نیازهای عمده روح و روان خویش ، می داند چون اگر این کمبودها، مطابق دستورات کارشناسان ، الهی جبران شود و او به وسیله ایمان و یقین به پروردگار متعال ، گرسنگی و عطش شدید روحی خود را، رفع کند هیچ زمینه ای برای ورود، میکرب های افسردگی و یا غم و اندوه باقی نمی ماند و به همین جهت پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) با تزکیه و بهداشت روانی ، برنامه های تربیتی خودشان را، آغاز کرده و بذر ایمان و یقین را با آموزش و پرورش های سالم ، آبیاری می کنند در این صورت هر مشکل و یا حادثه ناگوار بر ایشان قابل تحمل ، و نردبان ترقی خواهد بود وقتی که قرآن مجید می فرماید: «فَمَن آمَنَ واَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلیهِم ولاهُم یَحزَنُون» ؛ پس اگر کسی به مرحله کامل ایمان صعود کند و روح و قلب خود را، اصلاح نماید در این حال ، هیچ ترس و نگرانی ، بر آنان نخواهد بود و هیچ وقت حزن و یا افسردگی پیدا نخواهند کرد.
شکی نیست که خالق بشر، بطور کامل او را می شناسد و علت افسردگی های ، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را مورد عنایت قرار می دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما بخاطر کمبود ایمان و یقین بپروردگارتان است.
در روانشناسی های غیر مذهبی ، تنها به راهنمائی های روانشناسان ، در معالجه بیماران تکیه می شود ولی روانشناسی دینی ، بعد از ارشاد و راهنمائی های لازم ، انسان ها را به قدرت بزرگ الهی متوجه می سازد تا اینکه آنان در معالجه ناراحتی و رفع نگرانی و ریشه کن کردن افسردگی هایشان ، از خدای متعال استمداد کنند چون هر راهنمائی و پند و اندرز یا دارو، و درمان با اراده و مشیت الهی مؤ ثر واقع می شود بنابراین بر همگان لازم است در هر شرائط افکار عمومی را بسوی خالق هستی هدایت نمایند.
▪ ایمان بخدای متعال چگونه مانع ترس و نگرانی و یا افسردگی می شود؟
مسئله ایمان بپروردگار متعال باید مانند سایر کلمات کلیدی ، و مطابق با معیارهای صحیح تعریف شود چون اگر تفسیر و تعریف درستی از کلمه ایمان در اختیار نباشد هیچکس نمی تواند از آن استفاده کامل ببرد، در آیات قرآن این کلمه خیلی مطرح شده و غالباازآثار مفید و نجات بخش آن خبر می دهند و در بعضی از آیات ایمان را با صفت فاعلی یعنی [مؤ من ] تعریف نموده و می فرماید: ا«ِنَّما المُؤ مِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم اِیمانا وَ عَلی رَبِّهِم یَتوَکلُونَ»۶ ایمان آورندگان کسانی هستند هر زمان نام خدا مطرح شود دل هایشان [از عظمت و جلال پروردگار] ترسان و لرزان می گردد و هنگامی که آیات الهی بر آنان خوانده شود به رتبه ایمانشان اضافه می گردد و در هر حال به پروردگارشان اعتماد و توکل می کنند.
و اما در لسان آیات و احادیث ، مسئله افسردگی با کلماتی مانند [اَلهُمَّ ، غَمَّ، اَلحُزن ، کرَب ، غُصة.....] بیان می شود و این کلمه ها، از نظر لغت ، معنای واحدی را روشن می سازند و آن افسرده خاطر و دلتنگ بودن انسان است با اینکه عده ای را عقیده ، بر خلاف این است که هر کدام از این کلمه ها را در معنای خاصی بکار می برد یا در شدت و ضعفِ ناراحتی های روحی یا در میان مصائب تفاوت قائل می شود.
در هر صورت عمده ترین دلیل ما، در اینکه این الفاظ معنا و تعریف واحدی دارند آیات قرآن و احادیث است چون در قرآن و احادیث کلمه [حزن و یا غم و یا کرب ] در معانی مترادف آمده است .
بنابراین افسردگی به عنوان یک بیماری باشد و یا از آثار ناراحتی های روحی باشد در آیات و احادیث با این کلمات از آن تعبیر شده است مثلاً در مورد داستان حضرت یوسف (علیه السلام ) قرآن می فرماید: «وَاَبیضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنز» .. ۱ ؛ چشمان یعقوب در اثر افسردگی و اندوه زیاد از فقدان فرزندش یوسف (علیه السلام) سفید گشت.
یا در مورد اولیاء خدا می فرماید بر آنان ترس و حزنی وجود ندارد،ممکن است گفته شود که افسردگی در صورتی بوجود می آید که انسان از فرصت های بدست آمده ، استفاده های صحیح نکرده و حالا که هیچ قدرتی برای جبران خسارت ها ندارد افسردگی پیدا می کند و در وصیت حضرت علی (صلوات الله علیه) آمده : بادِر الفُرصَةَ قَبلَ اَن تَکونَ غُصَّةً۲ فرصت های پیش آمده را قدر بدانید قبل از آنکه به افسردگی تبدیل شود، کلمه [غُصِّة ] هم مانند سایر الفاظ، ناراحتی های روحی را، بیان می کند و نمی توان این الفاظ را در میان بیماری های روحی تقسیم کرد. مثلاً بگوئیم : حزن یعنی افسردگی ، کرب یعنی اضطراب ، همّ یعنی هیجانات و .... .
در هر شرائط نیاز ما در این بحث ، بیشتر به تعریف و تفسیر، کارشناسان الهی معطوف است و آنان هم، مطابق با آیات قرآن ، این کلمات را در ناراحتی های روحی ، بکار گرفته اند که ما از آن به افسردگی یاد می کنیم و هدف عمده ما از طرح این بحث پیدا کردن ریشه و عوامل ، این ناراحتی است و سپس داروهای مفیدی که از طریق پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بما رسیده ، آنها را مطابق با روانشناسی مذهبی در اختیار همگان قرار دهیم .
در روانشناسی دینی آنچه حائز اهمیت است توجه نمودن به ریشه های اصلی بیماری هاست چون اگر کسی در مورد درمان ناراحتی ها به علت های واقعی نیاندیشد و یا راه نفوذ نداشته باشد و همیشه عوامل ظاهری را مورد توجه و راه معالجه خویش قرار دهد بطور یقین نتیجه مفید و سودمندی که بتواند نجات مریض را بدنبال داشته باشد نصیب وی نخواهد شد اما روانشناسی دینی در مقام معالجه و درمان علت واقعی را تشخیص می دهد و متناسب با آن داروهای بی خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار می دهد چون در مسئله [روان درمانی ] مهم آن است که روانشناسی بطرز صحیح انجام به گیرد تا اینکه درمانش مؤ ثر و مفید واقع شود.
تنها کارشناسان جهان هستی یعنی وجود مقدس محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) که آئینه تمام نمای حقیقت پروردگار هستند می توانند روان انسان را تعریف نموده نارسائی و یا کسالت هایش را با علت های واقعی روشن سازند.
وقتی که در پیش روانشناسان آئین توحید، موضوع افسردگی انسان عنوان می شود ریشه های واقعی این کسالت را بطرز زیبا و روشن ، راه معالجه را بیان می کنند.
روانشناسی دینی در مقام معالجه و درمان علت واقعی را تشخیص می دهد و متناسب با آن داروهای بی خطر و بدون عوارض را در اختیار مریض قرار می دهد.
حضرت علی صلوات الله علیه در ادامه وصیتش می فرماید: ......اِطرَح عَنک وارِداتِ الهُمُومِ بِعَزائِمِ الصَّبرِ وَ حُسنِ الیقینِ .... .۳افسرده گی و غم ها را با نیروی صبر و یقین زیبا [بپروردگار متعال] از خودت دور ساز.
در مورد علت افسردگی انسان ، وقتی که مطالعه می کنیم می بینیم قرآن مجید از یک واقعیتی سخن به میان می آورد که حیات بشر به آن وابستگی کامل دارد یعنی اگر این حقیقت در عمق وجود وی رشد نیابد و یا بطور کلی بفراموشی سپرده شود افسرده گی تمام بدن او را فرا می گیرد بنابراین در روانشناسی اسلامی علت اصلی این بیماری خطرناک روحی ، ابتداء، پیدا می شود و سپس همگان را برای درمان کامل یا عدم ابتلاء، باجراء کردن برنامه های مهم موظف می سازند.
علت واقعی افسردگی ها نداشتن ایمان بخدای متعال است وقتی که کشور پهناور وجود انسان بدون وابستگی به خالق خویش ، زندگی را شروع می کند وقتی که در مقابل حوادث روزگار قرار می گیرد و چون قدرت پاسخگوئی صحیح را به تنهائی ندارد و نمی تواند در برابر سیل مشکلات مقاومت نشان دهد بتدریج زمینه ترس و نگرانی ها در وی پدید می آید و بعد از مدت کوتاهی افسردگی و غم و اندوه سراسر وجودش را فرا می گیرد تا جائی که خود را در محاصره کامل حوادث دلخراش زندگی می یابد.
وقتی که در آفرینش انسان جایگاه ایمان بخدای سبحان برای ادامه حیات او، و تنظیم نمودن برنامه های زندگیش ، معین شده و برای تحقق این هدف مهم و حیات بخش ، نیروی عقل را در وجودش آفرید و کارشناسان معصوم خود را یکی بعد از دیگری مبعوث کرد تا اینکه انسان بیدار شود و با پذیرفتن واقعیات ، زندگی خود را بسوی رشد و کمال و آسایش های لازم رهنمون سازد،انسانی که به حقیقت ایمان بخدای متعال منکر شده است و هیچ توجه و اعتنائی به ضرورت آن در تأمین آسایش و آرامش روحی خویش ندارد چگونه می تواند وجود خود را که به یک کشور بزرگ بی شباهت نیست بدون ترس و نگرانی اداره کند؟
آیا حرکت های ضد دینی و شکستن حریم معنویت ، و آمیختن با مظاهر شرک و بت پرستی در چهار چوب اطاعت از هواهای نفسانی و ارضاء غرائز شهوانی ، می تواند بشر را از میان امواج خروشان افسردگی های زندگی به ساحل سعادت و آرامش برساند؟
جهان امروز چه امکاناتی برای نجات نسل بشر فراهم ساخته تا او را از افسردگی های نابود کننده به آسایش و آرامش های روحی نائل سازد؟
آیا پیشرفت علم و تکنولوژی و خصوصا در زمینه پزشکی توانسته این موجود گرفتار شده در میان ناراحتی و افسردگی ها را به سوی آرامش و آسایش هدایت نماید؟
در مقابل تمامی سئوالات ، او باید، پاسخ دهد و اعتراف کند که عامل اصلی افسردگی هایش چیست؟ بخاطر اینکه جهان هستی نظام دقیق و حساسی دارد کوچک ترین ، بی اعتنائی و زیر پاگذاشتن نظم موجود، پاسخ مناسبی را در بر دارد، اگر اعضای خانواده ، زمینه های لازم را برای اجرای عدالت ، فراهم نسازند بی عدالتی ، چهره زندگی را، افسرده و غم آلود خواهد کرد هم چنان که در عصر حاضر، بطور روشن ، مشاهده می کنیم ، انسانی که با تمام امکاناتش ، در جهت شکستن حریم ایمان ، تلاش می کند و از طرق گوناگون محیط کار و زندگی و خانواده را، به دستورات الهی بیگانه کرده است ، او چگونه و در چه شرائطی می تواند از افسردگی نجات پیدا کند؟
نکته مهم ارزشمند شدن انسان در صورتی است که بتواند دستورات و قوانین حیات بخش الهی را، از عمق وجودش عبور دهد چون هر کجا رد پای دین و تقوا، پیدا شود با زیبائی های واقعی ، خودش را نشان می دهد، در غیر این صورت مزیتی برای انسان متصور نمی باشد.
آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آئینه شفاف است که بوسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال ، نور الهی را از خودش عبور می دهد و به اندازه دریافت خویش ، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن می سازد، و در اثر همین روشنائی ، با آرامش خاطر، برنامه هایش را در طول زندگی پیاده می کند و با هیچ نگرانی و یا افسردگی مواجهه نمی شود.
اما اگر این چراغ در دلش روشن نشود، او خود را در یک محیط تاریک و ظلمانی می بیند در نتیجه هر قدمی را در زندگانی خویش ، با افسردگی خاطر و اضطراب و نگرانی و... بر می دارد در دنیای امروز، چه قدر سرمایه برای روشن ساختن قلب های افسرده و نگران صرف شده است ؟ آیا علت و عوامل افسردگی را، روشن ساخته اند، تا کسی بداند، چه عواملی و با کدام شرائط موجب این بیماری می شود؟ در هر صورت اگر انسان را در جهت ایمان و یقین به خدای متعال و دریافت غذاهای سالم بر خوردارش نسازیم هیچ پیشرفتی برایش مفید و آرام بخش نخواهد بود بلکه مانند دانه ای که مغز تلخی دارد هر اندازه که بزرگ گردد و به یک درخت پر میوه ای تبدیل شود این تلخی از آن جدا نخواهد شد.
آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آئینه شفاف است که بوسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال ، نور الهی را از خودش عبور می دهد و به اندازه دریافت خویش ، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن می سازد، و در اثر همین روشنائی ، با آرامش خاطر، برنامه هایش را در طول زندگی پیاده می کند.
● نسخه خداوند برای معالجه افسردگی
شکی نیست که خالق بشر، بطور کامل او را می شناسد و علت افسردگی های ، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را مورد عنایت قرار می دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما بخاطر کمبود ایمان و یقین بپروردگارتان است چه اگر این جای خالی را مطابق با راهنمائی های پیشوایان معصوم (علیهم السلام) پُر نماید هیچ وقت ناراحتی و افسردگی به سوی آنها نخواهد آمد در قرآن مجید کلمه [لایحزنون ] ۱۳ بار و همیشه با جمله [لاخَوفٌ عَلیهم ] آمده است یعنی بر مؤ منان هیچ نوع غم و افسردگی و یا ترس و نگرانی وجود ندارد و در آیه دیگر می فرماید بر اولیاء خدا ترس و نگرانی و افسردگی وجود ندارد.
این کلمه که عمده ترین موضوع بحث ما را تشکیل می دهد بعد از نقل چند آیه از قرآن ، مورد بحث و بررسی واقع می شود.
۱) «یا بَنی آدَمَ اِما یَاءتِینَّکم رُسُلٌ مِنکم یَقُصُّونَ عَلَیکم آیاتی فَمَن اَتَّقی و اَصَلخَ فَلاخَوفٌ عَلَیهِم وَلاهُم یَحزَنُونَ»۴ ؛ای فرزندان آدم آیا انبیائی از جنس شما نیامدند که آیات ما را به شما نقل کنند؟ پس هر کس تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازد و نفس خویش را اصلاح کند هیچ ترس و افسردگی بر او نخواهد بود.
۲) وَ ما نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلا مُبَشِّرینَ وَ مُتدِرینَ فَمن آمَنَ وَاَصلَحَ فَلاخَوفٌ عَلیهِم وَلاهُم یَحزَنُون .۵
ما پیامبران را جز بشارت به [اهل ایمان ] و ترساندن [گناهکاران ] نفرستادیم بنابراین هرکسی ایمان آورد و خود را اصلاح نماید [و به اعمال ضد دینی آلوده نشود] هرگز بر آنان ترس و نگرانی ، و افسردگی و اندوه نخواهد بود.
از مجموع آیاتی که در این زمینه وارد شده است دو نکته مهم و اساسی استفاده می شود.
۱) ایمان
۲) اصلاح نفس
اگر انسان از امکاناتی که پروردگار متعال برای تحقق این دو اصل مهم، در اختیار آنها قرار داده استفاده مطلوب و صحیحی را بدست آورد بطور یقین از شر بیماری افسردگی نجات می یابد چون زمینه ای برای ابتلاء در وجود وی نخواهد بود آنچه بعنوان علت اصلی این ناراحتی ازنظر قرآن ، محسوب می شود نداشتن ایمان بپروردگار متعال است به جهت اینکه روح و روان انسان ابتداء باید نیاز و کمبودهای خویش را تأمین نماید تا اینکه از اضطراب و یا ترس و نگرانی خلاص شود احتیاجات ضروری او، ایمان و یقین کامل بخدای متعال است چون مسیر ایمان و یقین ، حقیقتی را به روی انسان باز می کند که تأمین کننده غذاهای سالم روح و روان اوست مثلاً تلفن به یک شهر دور دست هنگامی ایجاد ارتباط خواهد نمود که شماره با کد آن شهر هماهنگ شود.
کد مخصوص روح و روان ، ایمان به خالق متعال است اگر انسان بدون ایمان وارد زندگی بشود هیچ زمینه ای برای جبران خواسته های وی صورت نمی گیرد و روانشناسی مذهبی علت اصلی افسردگی انسان را، بی اعتنائی وی به نیازهای عمده روح و روان خویش ، می داند چون اگر این کمبودها، مطابق دستورات کارشناسان ، الهی جبران شود و او به وسیله ایمان و یقین به پروردگار متعال ، گرسنگی و عطش شدید روحی خود را، رفع کند هیچ زمینه ای برای ورود، میکرب های افسردگی و یا غم و اندوه باقی نمی ماند و به همین جهت پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) با تزکیه و بهداشت روانی ، برنامه های تربیتی خودشان را، آغاز کرده و بذر ایمان و یقین را با آموزش و پرورش های سالم ، آبیاری می کنند در این صورت هر مشکل و یا حادثه ناگوار بر ایشان قابل تحمل ، و نردبان ترقی خواهد بود وقتی که قرآن مجید می فرماید: «فَمَن آمَنَ واَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلیهِم ولاهُم یَحزَنُون» ؛ پس اگر کسی به مرحله کامل ایمان صعود کند و روح و قلب خود را، اصلاح نماید در این حال ، هیچ ترس و نگرانی ، بر آنان نخواهد بود و هیچ وقت حزن و یا افسردگی پیدا نخواهند کرد.
شکی نیست که خالق بشر، بطور کامل او را می شناسد و علت افسردگی های ، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را مورد عنایت قرار می دهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما بخاطر کمبود ایمان و یقین بپروردگارتان است.
در روانشناسی های غیر مذهبی ، تنها به راهنمائی های روانشناسان ، در معالجه بیماران تکیه می شود ولی روانشناسی دینی ، بعد از ارشاد و راهنمائی های لازم ، انسان ها را به قدرت بزرگ الهی متوجه می سازد تا اینکه آنان در معالجه ناراحتی و رفع نگرانی و ریشه کن کردن افسردگی هایشان ، از خدای متعال استمداد کنند چون هر راهنمائی و پند و اندرز یا دارو، و درمان با اراده و مشیت الهی مؤ ثر واقع می شود بنابراین بر همگان لازم است در هر شرائط افکار عمومی را بسوی خالق هستی هدایت نمایند.
▪ ایمان بخدای متعال چگونه مانع ترس و نگرانی و یا افسردگی می شود؟
مسئله ایمان بپروردگار متعال باید مانند سایر کلمات کلیدی ، و مطابق با معیارهای صحیح تعریف شود چون اگر تفسیر و تعریف درستی از کلمه ایمان در اختیار نباشد هیچکس نمی تواند از آن استفاده کامل ببرد، در آیات قرآن این کلمه خیلی مطرح شده و غالباازآثار مفید و نجات بخش آن خبر می دهند و در بعضی از آیات ایمان را با صفت فاعلی یعنی [مؤ من ] تعریف نموده و می فرماید: ا«ِنَّما المُؤ مِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم اِیمانا وَ عَلی رَبِّهِم یَتوَکلُونَ»۶ ایمان آورندگان کسانی هستند هر زمان نام خدا مطرح شود دل هایشان [از عظمت و جلال پروردگار] ترسان و لرزان می گردد و هنگامی که آیات الهی بر آنان خوانده شود به رتبه ایمانشان اضافه می گردد و در هر حال به پروردگارشان اعتماد و توکل می کنند.