ahmadfononi
معاونت انجمن
روزي كه ميرزا تقيخان فراهاني معروف به اميركبير در بازگشت از اصفهان، در قريه فين و در باغ مشهورش بر تخت آرميده بود و سروهاي كهنسال باغ، چشم از او ميربودند، هيچكدام از همراهانش و حتي شايد خود او نيز گمان نميبرد، چندي ديگر، به مكري ننگين و در حمام همين باغ مصفا رگش زده ميشود و ردي از خون سرخش تا ابد بر تاريخ كشورش امتداد مييابد.
حالا پس از 159 بار گردش چرخ گردون بدون حضور اميركبير، قتلگاهش ميرود كه ثبت جهاني شود؛ اتفاقي كه البته با اما و اگرهاي فراواني روبهروست.
وقتي پاي در پرديسهاي اصيل ايراني مانند باغهاي باشكوه اصفهان، شيراز، كرمان و... ميگذاريم، سواي نوع معماري، عواملي هست كه سبب ميشود، آرامشي عميق را احساس كنيم. اين عوامل در ارتباط مستقيم با روان ما هستند و از طريق تاثيري كه بر ناخودآگاه ما ميگذارند سبب واكنشهايي در مغز ميشوند كه نتيجه آن احساس آرامش است. مهمترين عوامل ياد شده، 2 عنصر آب و درخت هستند كه حساب شده و با در هم پيچيدني معجزهوار باغهاي كهن ايراني را از ساير باغهاي دنيا متمايز ميكنند.
باغهاي ايراني نمادي از بهشت هستند كه در زمين جاي داده شده و گنجينهاي از نمادهاي تداعيگر دنياي آرماني، پاكي و پاككنندگي را در بر ميگيرند. حتي نوع معماري، تنظيم زواياي رديف درختان در باغ، مسير و جهت عبور جويهاي آب و حجم يا دبي آب روان در آنها هم اتفاقي نيست و بر پايه حسابهاي دقيق است تا برترين نمادسازي آفريده شود و بهترين نقش را بر روان باقي گذارد.
بر پايه برخي گفتهها طرح جويبارها، محاسبات حجم آب و زواياي مختلف آن را غياثالدين جمشيد كاشاني، رياضيدان برجسته ايران زمين در باغشاه قديم (باغ فين قديمي) اجرا كرد كه بعدها صفويه آن را در باغشاه فعلي نيز به كار بردند. در نظر گرفتن ريزترين مسائل روانشناسانه در باغهاي ايراني با استفاده از نما، آب و درخت، گواهي بر آگاهي نياكان ما از پيچيدگيهاي روان آدمي است. بسياري بر اين عقيدهاند كه باغهاي چهلستون اصفهان و فين كاشان آينه تمامنماي باغهاي ايراني هستند كه تا حد زيادي نمادهاي گذشته را حفظ كردهاند و در كوران تاخت و تاز بيگانه، كمتر رنگ باختهاند. شايد به همين خاطر است كه سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري اصفهان اين دو باغ را براي ثبت جهاني معرفي كرده است. در خردادماه يا تيرماه امسال و احتمالا در كشور بحرين كه اجلاس دورهاي يونسكو را ميزبان خواهد بود، پرونده باغ فين و چهلستون همراه با 9 باغ ديگر كشور روي ميز ميرود، آيا استان اصفهان با همه شكوهش، به دومين و سومين اثر ثبت شده جهانياش بعد از ميدان نقشجهان دست خواهد يافت؟!
شايد به اين دليل كه فاصله ميان باغ فين تا تپههاي سيلك كاشان و برجا ماندههاي تمدن 7هزار ساله آن، فقط 2 كيلومتر است. عدهاي بناي اوليه باغ فين را هم به آن زمان يعني 7 هزار سال قبل نسبت ميدهند. عدهاي هم شكلگيرياش را به دوران آلبويه نسبت مي دهند و توسعهاش را مرهون عهد ايلخانان ميدانند. دكتر جعفري زند، نويسنده كتاب «اصفهان پيش از اسلام» و سرپرست هيات كاوش تپه اشرف اصفهان در گفتوگو با «جامجم» در پاسخ به اين پرسش كه كداميك از اين گفتهها درباره تاريخچه باغ فين پذيرفتنيتر است؟ ميگويد: به دليل نزديكي باغ فين به تپههاي سيلك و اين كه چشمه سليمان منبع تامينكننده آب در دشت سيلك و منطقه فين است، مباحثي درباره هم قدمت بودن اين دو مطرح ميشود. البته هنوز هيچ كاوشي در منطقه فين براي اثبات هم قدمت بودن باغ فين و تپههاي سيلك انجام نشده و آثاري كه تاييدكننده اين نظريه باشد كشف نشده است. با اين وجود بر اساس نوشتهها در قرن چهارم هجري نيز در اينجا باغي مصفا با خصوصيات فين وجود داشته كه البته به دليل عدم كاوش تا به امروز آثاري از آلبويه هم در آن يافت نشده است. به دليل آنكه منطقه كاشان همواره متاثر از زلزلههاي سهمگين بوده است، از بقاياي احتمالي پيش از صفويه هم خبري نيست. حتي در زمان قاجار هم باز زلزله مهيبي در اين منطقه روي داد. از آنجا كه صحبتهاي ما درباره قدمت مكانهاي تاريخي بايد بر اساس واقعيات باستانشناسي باشد، نميتوانيم درباره قدمت پيش از صفوي باغ فين با قاطعيت اظهارنظر كنيم.
اما چه نقشي در خاطرها باقي مانده و از قرنها پيش سينه به سينه به مردم امروز كاشان رسيده است كه آنها باغ فين را داراي قدمتي ديرينتر از صفويه ميدانند. به نظر ميرسد اينجا يك اشتباه كوچك اما قابل چشمپوشي به وجود آمده؛ اشتباهي كه فاصلهاي 500 متري سبب آن شده است! در واقع آنچه از شواهد بر ميآيد، باغ فين قديمي كه مردم از تاريخ پيش از صفوي آن صحبت ميكنند با باغ فين فعلي حدود 500 متر فاصله دارد! و به باغشاه قديمي معروف است و باغ فين فعلي نيز به باغشاه جديد. در اواخر حكومت شاه طهماسب صفوي زلزله سهمگيني در كاشان رخ داد كه علاوه بر قريه فين، باغشاه قديمي را نيز ويران كرد. بعدها نيز ناآراميهاي اطراف كاشان بر ويرانيها افزود تا اينكه شاه عباس صفوي كه كاشانههاي بسيار و آبادانيهاي فراواني در سراسر ايران زمين گسترده بود، به فكر بناي باغشاه جديد افتاد. از آنجا كه باغشاه قديم براي تامين آب جويبارهايش از آب چشمه سليمان استفاده ميكرد، شاه عباس ورودي آب چشمه باغشاه جديد را 500 متر بالاتر يعني در مكان فعلي قرار داد و باغ جديد را در مكان فعلي به سبك باغ قديمي ساخت. همچنين براي محافظت باغ در برابر سيلابهاي كوه دندانه در سمت غربي باغ، سدي محكم با سنگ و ساروج ساخت كه هنوز باقي است و به سد شاه عباسي معروف است.
در اين ميان آثار باغشاه قديمي نيز هنوز باقي است. در نزديكي باغ فين فعلي زميني است كه در آن ويرانههايي از طويلهاي قديمي، آثار خشتي حوضخانه، استخر و حتي سروي چند صدساله موجود است. بنا به استنادات تاريخي، يعقوب ليث صفاري در سال 256 هجري قمري در باغ فين اردو ميزند. همچنين در كتاب محاسن اصفهان آمده است شاه اسماعيل صفوي در ابتداي دوره صفويه جشنهاي باشكوهش را در اين مكان برگزار ميكرد.
مدتي قبل بود كه كارشناسان يونسكو براي بازديد از باغ فين و ارزيابي آن جهت ثبت جهاني به كاشان آمدند. اين مرحله اول ثبت اين اثر بود كه انجام شد. اما مدتي بعد در رسانهها بحث معضلات بوجود آمده در اين باغ، مانند خشك شدن درختان كهنسالش و مرمت غير اصولي آن بالا گرفت. اسفنديار حيدريپور، رئيس سازمان ميراث فرهنگي صنايعدستي و گردشگري استان اصفهان اما معتقد است خشك شدن برخي از درختان باغ به كهنسال بودن آنها و سرماي كمسابقه سالهاي 87 ـ86 باز ميگردد و بعد از آن تاريخ تا به الان هيچ درختي خشك نشده است.
به گفته وي خشكيدن درختان امري طبيعي است كه با مطالعات آزمايشگاهي و بررسي واحد تحقيقات مركز گياه پزشكي كرج اين موضوع تاييد شد كه خشك شدن درختان باغ فين بر اثر قليايي بودن آب يا مشكل خاك نبوده است. او در واكنش به انتقادها ميگويد: متاسفانه كساني كه درحال حاضر بحث خشكي درختان باغ فين را مطرح ميكنند تنها قصد كارشكني و مانعتراشي براي ثبت جهاني اين اثر تاريخي را دارند. حدود 5 ماه است كه به صورت مستمر و مداوم درگير باغ فين هستيم و اين موج مخالفتي كه به راه افتاده در تلاش است به هر نحوي مانع از ثبت جهاني اين باغ تاريخي شود.
او عدم اطلاعرساني شفاف و به هنگام از سوي سازمان ميراث فرهنگي را هم در به راه افتادن موجي كه به زعم او براي جلوگيري از ثبت اين اثر ايجاد شده دخيل ميداند و ميافزايد: اين موضوع سبب شده تا اين ترديد براي دوستداران ميراث فرهنگي به وجود آيد كه سازمان ميراث فرهنگي صنايعدستي و گردشگري براي حفظ درختان باغ تلاش مناسبي نداشته است.
اگرچه وي كمي بيش از يك سال است كه بر مسند اين سازمان در اصفهان نشسته و تخريبهاي اصلي باغ به زمان پيش از او باز ميگردد، اما در اين مدت روابط عمومي سازمان نتوانسته ارتباط درخوري با اهل رسانه داشته باشد.
حيدريپور درخواست ميكند در آستانه ثبت جهاني باغ فين از منفي گرايي درباره آن پرهيز شود و ادامه ميدهد: برخي از درختان باغ فين عمر مفيد خود را كردهاند ومطرح كردن خبر و گزارش در اين خصوص و ايجاد موج مخالفت دراين فضا فقط مانع ثبت جهاني اين مجموعه ميشود.
اگرچه مدتي است كه باغ فين بيش از گذشته به جمع رسانهها آمده و از آن انتقاد ميشود، اما نبايد از نظر دور داشت كه انتقاد به نحوه مديريت باغ فين از سالها قبل شروع شده بود و دلسوزان ميراث ايران زمين، درباره اتفاقات ناخوشايند در باغ فين هشدار ميدادند. حتي سايت بنياد جهاني باغهاي تاريخي مشهور به HGF نيز 2 سال پيش، باغ فين كاشان را در معرض خطر معرفي كرد و در بيان وضعيت اين باغ و مشكلات آن نوشت: اين باغ تاريخي در كاشان كه با درجه بالايي از اهميت، بازديدكنندگان بسياري نيز دارد، چرا بايد مورد غفلت قرار بگيرد؟
ري استوارت، نويسنده اين مقاله هشدار داده بود: دراين باغ كهن با كوشكهاي زيبا، درختان كهن سروي وجود دارد كه بويژه در شعر و ادبيات و هنر ايراني نماد زيبايي و كمال تلقي ميشود. اما امروزه بسياري از اين درختان كهنسال يا به كلي خشك شدهاند يا در حال مرگند و برخي ديگر نيز در وضعيت رقتباري قرار گرفتهاند كه پوسيدگي شاخه و ريشه برخي از اين درختان و خطر افتادن آنها به طور بالقوه تهديدي براي خانوادهها و مردمي است كه اغلب براي تعطيلات آخر هفته به اين باغ ميآيند.
شايد يكي از بزرگترين انتقادات وارده به سازمان ميراث فرهنگي، شيوه مرمتي باشد كه كارشناسان كمتجربه آن در بناهاي تاريخي به كار ميبرند. وقتي در يكي از اندرونيهاي باغ فين نظر رئيس سازمان ميراث اصفهان را نسبت به سراميك زير پايش كه در مرمتي غير اصولي به جاي كف اصلي به كار رفته و اصالت بنا كه در باغ فين و در شيوه غلط مرمت به مخاطره افتاده، ميپرسيم، حرفمان را تاييد ميكند و ميگويد: متاسفانه يكسري از مرمتها اصالت بنا را از بين برده است. براي چنين جايي به كار بردن پاركت و سراميك كاملا اشتباه است. متاسفانه در اين باغ هر مديري بسته به سليقه خود تغييراتي اعمال كرده است. برخي حتي در فضاي باغ از سنگهاي تراورتن استفاده كردهاند. تمام تلاش ما بر اينست كه اين مصالح را تغيير دهيم و از مصالح شبيه به اصالت اثر استفاده كنيم. يكي از مزاياي ثبت جهاني همين است كه ديگر هر گونه تغييري بايد سلسله مراتبي را طي كند و مورد تاييد قرار بگيرد.دكتر جعفري زند، سرپرست هيات كاوش تپه اشرف اصفهان هم از شيوه مرمت در كشور و از جمله در باغ فين شكايت دارد و ميگويد: باغ فين نسبت به ديگر آثار ما استحكام و پايداري نسبتا خوبي دارد، اما تكنيك مرمت بيشتر آثار ما نوسازي است نه مرمت. متاسفانه در كشور ما روش علمي مرمت جايي ندارد و بازپيرايي و نوسازي در فين هم مانند بسياري از مكانهاي ديگر جاي مرمت اصولي را گرفته است.
خوشبختانه حالا ديگر براي شستشوي جويها و استخرهاي باغ فين از آب آهك استفاده نميشود و كارشناسان مستقر در آن نيز از نزديك رخدادهاي آن را رصد ميكنند. اما شايد تغذيه درختان باغ از آب چشمه سليمان نياز به آزمايش دائمي كيفيت آب اين چشمه داشته باشد، چرا كه به زعم نويسنده، تغييرات ph آب چشمه در فصول مختلف و از جمله در خشكساليها ميتواند سبب خشك شدن درختان يا بيمار شدن آنها شود. از ياد نبريم كه در خشك شدن يك درخت دهها عامل پيدا و پنهان دخيل هستند.
اگرچه بتازگي اقدامات مناسب و همه جانبهاي براي جان بخشي دوباره به باغ فين انجام شده است و حتي سر بر آوردن شاخههاي جوان و كوچكي را بر پيكره درختان كهنسال به چشم ديده ميشود كه خود نويد روزهاي خوشي براي اين باغ است و اگرچه 2 سرو مورد علاقه جهانگردان معروف به ليلي و مجنون هم با 400 سال قدمت، دوشادوش همديگر، بيمهريها و سرماي خزان را از سر گذراندند و از پاي نيفتادهاند، اما از امروز بايد به فكر آن باشيم كه نه تنها باغ فين كه باغهاي ايران زمين را از سرماي خزان ناآگاهيها و غفلتها برهانيم و دغدغه دلسوزان ميراث فرهنگي را جدي بگريم، مبادا آنچه را كه امروز ميتوانيم به آسودگي انجام دهيم، فردا مجبور شويم به سختي و با سرافكندگي انجام دهيم!
وقتي پاي در پرديسهاي اصيل ايراني مانند باغهاي باشكوه اصفهان، شيراز، كرمان و... ميگذاريم، سواي نوع معماري، عواملي هست كه سبب ميشود، آرامشي عميق را احساس كنيم. اين عوامل در ارتباط مستقيم با روان ما هستند و از طريق تاثيري كه بر ناخودآگاه ما ميگذارند سبب واكنشهايي در مغز ميشوند كه نتيجه آن احساس آرامش است. مهمترين عوامل ياد شده، 2 عنصر آب و درخت هستند كه حساب شده و با در هم پيچيدني معجزهوار باغهاي كهن ايراني را از ساير باغهاي دنيا متمايز ميكنند.
باغهاي ايراني نمادي از بهشت هستند كه در زمين جاي داده شده و گنجينهاي از نمادهاي تداعيگر دنياي آرماني، پاكي و پاككنندگي را در بر ميگيرند. حتي نوع معماري، تنظيم زواياي رديف درختان در باغ، مسير و جهت عبور جويهاي آب و حجم يا دبي آب روان در آنها هم اتفاقي نيست و بر پايه حسابهاي دقيق است تا برترين نمادسازي آفريده شود و بهترين نقش را بر روان باقي گذارد.
بر پايه برخي گفتهها طرح جويبارها، محاسبات حجم آب و زواياي مختلف آن را غياثالدين جمشيد كاشاني، رياضيدان برجسته ايران زمين در باغشاه قديم (باغ فين قديمي) اجرا كرد كه بعدها صفويه آن را در باغشاه فعلي نيز به كار بردند. در نظر گرفتن ريزترين مسائل روانشناسانه در باغهاي ايراني با استفاده از نما، آب و درخت، گواهي بر آگاهي نياكان ما از پيچيدگيهاي روان آدمي است. بسياري بر اين عقيدهاند كه باغهاي چهلستون اصفهان و فين كاشان آينه تمامنماي باغهاي ايراني هستند كه تا حد زيادي نمادهاي گذشته را حفظ كردهاند و در كوران تاخت و تاز بيگانه، كمتر رنگ باختهاند. شايد به همين خاطر است كه سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري اصفهان اين دو باغ را براي ثبت جهاني معرفي كرده است. در خردادماه يا تيرماه امسال و احتمالا در كشور بحرين كه اجلاس دورهاي يونسكو را ميزبان خواهد بود، پرونده باغ فين و چهلستون همراه با 9 باغ ديگر كشور روي ميز ميرود، آيا استان اصفهان با همه شكوهش، به دومين و سومين اثر ثبت شده جهانياش بعد از ميدان نقشجهان دست خواهد يافت؟!
باغ 7 هزار ساله؟
شايد به اين دليل كه فاصله ميان باغ فين تا تپههاي سيلك كاشان و برجا ماندههاي تمدن 7هزار ساله آن، فقط 2 كيلومتر است. عدهاي بناي اوليه باغ فين را هم به آن زمان يعني 7 هزار سال قبل نسبت ميدهند. عدهاي هم شكلگيرياش را به دوران آلبويه نسبت مي دهند و توسعهاش را مرهون عهد ايلخانان ميدانند. دكتر جعفري زند، نويسنده كتاب «اصفهان پيش از اسلام» و سرپرست هيات كاوش تپه اشرف اصفهان در گفتوگو با «جامجم» در پاسخ به اين پرسش كه كداميك از اين گفتهها درباره تاريخچه باغ فين پذيرفتنيتر است؟ ميگويد: به دليل نزديكي باغ فين به تپههاي سيلك و اين كه چشمه سليمان منبع تامينكننده آب در دشت سيلك و منطقه فين است، مباحثي درباره هم قدمت بودن اين دو مطرح ميشود. البته هنوز هيچ كاوشي در منطقه فين براي اثبات هم قدمت بودن باغ فين و تپههاي سيلك انجام نشده و آثاري كه تاييدكننده اين نظريه باشد كشف نشده است. با اين وجود بر اساس نوشتهها در قرن چهارم هجري نيز در اينجا باغي مصفا با خصوصيات فين وجود داشته كه البته به دليل عدم كاوش تا به امروز آثاري از آلبويه هم در آن يافت نشده است. به دليل آنكه منطقه كاشان همواره متاثر از زلزلههاي سهمگين بوده است، از بقاياي احتمالي پيش از صفويه هم خبري نيست. حتي در زمان قاجار هم باز زلزله مهيبي در اين منطقه روي داد. از آنجا كه صحبتهاي ما درباره قدمت مكانهاي تاريخي بايد بر اساس واقعيات باستانشناسي باشد، نميتوانيم درباره قدمت پيش از صفوي باغ فين با قاطعيت اظهارنظر كنيم.
فين در گذر زمان
اما چه نقشي در خاطرها باقي مانده و از قرنها پيش سينه به سينه به مردم امروز كاشان رسيده است كه آنها باغ فين را داراي قدمتي ديرينتر از صفويه ميدانند. به نظر ميرسد اينجا يك اشتباه كوچك اما قابل چشمپوشي به وجود آمده؛ اشتباهي كه فاصلهاي 500 متري سبب آن شده است! در واقع آنچه از شواهد بر ميآيد، باغ فين قديمي كه مردم از تاريخ پيش از صفوي آن صحبت ميكنند با باغ فين فعلي حدود 500 متر فاصله دارد! و به باغشاه قديمي معروف است و باغ فين فعلي نيز به باغشاه جديد. در اواخر حكومت شاه طهماسب صفوي زلزله سهمگيني در كاشان رخ داد كه علاوه بر قريه فين، باغشاه قديمي را نيز ويران كرد. بعدها نيز ناآراميهاي اطراف كاشان بر ويرانيها افزود تا اينكه شاه عباس صفوي كه كاشانههاي بسيار و آبادانيهاي فراواني در سراسر ايران زمين گسترده بود، به فكر بناي باغشاه جديد افتاد. از آنجا كه باغشاه قديم براي تامين آب جويبارهايش از آب چشمه سليمان استفاده ميكرد، شاه عباس ورودي آب چشمه باغشاه جديد را 500 متر بالاتر يعني در مكان فعلي قرار داد و باغ جديد را در مكان فعلي به سبك باغ قديمي ساخت. همچنين براي محافظت باغ در برابر سيلابهاي كوه دندانه در سمت غربي باغ، سدي محكم با سنگ و ساروج ساخت كه هنوز باقي است و به سد شاه عباسي معروف است.
در اين ميان آثار باغشاه قديمي نيز هنوز باقي است. در نزديكي باغ فين فعلي زميني است كه در آن ويرانههايي از طويلهاي قديمي، آثار خشتي حوضخانه، استخر و حتي سروي چند صدساله موجود است. بنا به استنادات تاريخي، يعقوب ليث صفاري در سال 256 هجري قمري در باغ فين اردو ميزند. همچنين در كتاب محاسن اصفهان آمده است شاه اسماعيل صفوي در ابتداي دوره صفويه جشنهاي باشكوهش را در اين مكان برگزار ميكرد.
چالشهاي پيش روي ثبت جهاني فين
مدتي قبل بود كه كارشناسان يونسكو براي بازديد از باغ فين و ارزيابي آن جهت ثبت جهاني به كاشان آمدند. اين مرحله اول ثبت اين اثر بود كه انجام شد. اما مدتي بعد در رسانهها بحث معضلات بوجود آمده در اين باغ، مانند خشك شدن درختان كهنسالش و مرمت غير اصولي آن بالا گرفت. اسفنديار حيدريپور، رئيس سازمان ميراث فرهنگي صنايعدستي و گردشگري استان اصفهان اما معتقد است خشك شدن برخي از درختان باغ به كهنسال بودن آنها و سرماي كمسابقه سالهاي 87 ـ86 باز ميگردد و بعد از آن تاريخ تا به الان هيچ درختي خشك نشده است.
نكته: خشك شدن چند درخت كهنسال، تغيير سامانه آبرساني، مرمتهاي غيراصولي، بهكارگيري مصالح جديد در كوشكها و نوسازي پيادهروهاي باغ فين كاشان از عواملي است كه آسيب زيادي به اين اثر تاريخي زده و ثبت جهاني آن را با چالش روبهرو گردانده است
به گفته وي خشكيدن درختان امري طبيعي است كه با مطالعات آزمايشگاهي و بررسي واحد تحقيقات مركز گياه پزشكي كرج اين موضوع تاييد شد كه خشك شدن درختان باغ فين بر اثر قليايي بودن آب يا مشكل خاك نبوده است. او در واكنش به انتقادها ميگويد: متاسفانه كساني كه درحال حاضر بحث خشكي درختان باغ فين را مطرح ميكنند تنها قصد كارشكني و مانعتراشي براي ثبت جهاني اين اثر تاريخي را دارند. حدود 5 ماه است كه به صورت مستمر و مداوم درگير باغ فين هستيم و اين موج مخالفتي كه به راه افتاده در تلاش است به هر نحوي مانع از ثبت جهاني اين باغ تاريخي شود.
او عدم اطلاعرساني شفاف و به هنگام از سوي سازمان ميراث فرهنگي را هم در به راه افتادن موجي كه به زعم او براي جلوگيري از ثبت اين اثر ايجاد شده دخيل ميداند و ميافزايد: اين موضوع سبب شده تا اين ترديد براي دوستداران ميراث فرهنگي به وجود آيد كه سازمان ميراث فرهنگي صنايعدستي و گردشگري براي حفظ درختان باغ تلاش مناسبي نداشته است.
اگرچه وي كمي بيش از يك سال است كه بر مسند اين سازمان در اصفهان نشسته و تخريبهاي اصلي باغ به زمان پيش از او باز ميگردد، اما در اين مدت روابط عمومي سازمان نتوانسته ارتباط درخوري با اهل رسانه داشته باشد.
حيدريپور درخواست ميكند در آستانه ثبت جهاني باغ فين از منفي گرايي درباره آن پرهيز شود و ادامه ميدهد: برخي از درختان باغ فين عمر مفيد خود را كردهاند ومطرح كردن خبر و گزارش در اين خصوص و ايجاد موج مخالفت دراين فضا فقط مانع ثبت جهاني اين مجموعه ميشود.
اگرچه مدتي است كه باغ فين بيش از گذشته به جمع رسانهها آمده و از آن انتقاد ميشود، اما نبايد از نظر دور داشت كه انتقاد به نحوه مديريت باغ فين از سالها قبل شروع شده بود و دلسوزان ميراث ايران زمين، درباره اتفاقات ناخوشايند در باغ فين هشدار ميدادند. حتي سايت بنياد جهاني باغهاي تاريخي مشهور به HGF نيز 2 سال پيش، باغ فين كاشان را در معرض خطر معرفي كرد و در بيان وضعيت اين باغ و مشكلات آن نوشت: اين باغ تاريخي در كاشان كه با درجه بالايي از اهميت، بازديدكنندگان بسياري نيز دارد، چرا بايد مورد غفلت قرار بگيرد؟
ري استوارت، نويسنده اين مقاله هشدار داده بود: دراين باغ كهن با كوشكهاي زيبا، درختان كهن سروي وجود دارد كه بويژه در شعر و ادبيات و هنر ايراني نماد زيبايي و كمال تلقي ميشود. اما امروزه بسياري از اين درختان كهنسال يا به كلي خشك شدهاند يا در حال مرگند و برخي ديگر نيز در وضعيت رقتباري قرار گرفتهاند كه پوسيدگي شاخه و ريشه برخي از اين درختان و خطر افتادن آنها به طور بالقوه تهديدي براي خانوادهها و مردمي است كه اغلب براي تعطيلات آخر هفته به اين باغ ميآيند.
مرمتها غيراصولي
شايد يكي از بزرگترين انتقادات وارده به سازمان ميراث فرهنگي، شيوه مرمتي باشد كه كارشناسان كمتجربه آن در بناهاي تاريخي به كار ميبرند. وقتي در يكي از اندرونيهاي باغ فين نظر رئيس سازمان ميراث اصفهان را نسبت به سراميك زير پايش كه در مرمتي غير اصولي به جاي كف اصلي به كار رفته و اصالت بنا كه در باغ فين و در شيوه غلط مرمت به مخاطره افتاده، ميپرسيم، حرفمان را تاييد ميكند و ميگويد: متاسفانه يكسري از مرمتها اصالت بنا را از بين برده است. براي چنين جايي به كار بردن پاركت و سراميك كاملا اشتباه است. متاسفانه در اين باغ هر مديري بسته به سليقه خود تغييراتي اعمال كرده است. برخي حتي در فضاي باغ از سنگهاي تراورتن استفاده كردهاند. تمام تلاش ما بر اينست كه اين مصالح را تغيير دهيم و از مصالح شبيه به اصالت اثر استفاده كنيم. يكي از مزاياي ثبت جهاني همين است كه ديگر هر گونه تغييري بايد سلسله مراتبي را طي كند و مورد تاييد قرار بگيرد.دكتر جعفري زند، سرپرست هيات كاوش تپه اشرف اصفهان هم از شيوه مرمت در كشور و از جمله در باغ فين شكايت دارد و ميگويد: باغ فين نسبت به ديگر آثار ما استحكام و پايداري نسبتا خوبي دارد، اما تكنيك مرمت بيشتر آثار ما نوسازي است نه مرمت. متاسفانه در كشور ما روش علمي مرمت جايي ندارد و بازپيرايي و نوسازي در فين هم مانند بسياري از مكانهاي ديگر جاي مرمت اصولي را گرفته است.
ليلي و مجنون
خوشبختانه حالا ديگر براي شستشوي جويها و استخرهاي باغ فين از آب آهك استفاده نميشود و كارشناسان مستقر در آن نيز از نزديك رخدادهاي آن را رصد ميكنند. اما شايد تغذيه درختان باغ از آب چشمه سليمان نياز به آزمايش دائمي كيفيت آب اين چشمه داشته باشد، چرا كه به زعم نويسنده، تغييرات ph آب چشمه در فصول مختلف و از جمله در خشكساليها ميتواند سبب خشك شدن درختان يا بيمار شدن آنها شود. از ياد نبريم كه در خشك شدن يك درخت دهها عامل پيدا و پنهان دخيل هستند.
اگرچه بتازگي اقدامات مناسب و همه جانبهاي براي جان بخشي دوباره به باغ فين انجام شده است و حتي سر بر آوردن شاخههاي جوان و كوچكي را بر پيكره درختان كهنسال به چشم ديده ميشود كه خود نويد روزهاي خوشي براي اين باغ است و اگرچه 2 سرو مورد علاقه جهانگردان معروف به ليلي و مجنون هم با 400 سال قدمت، دوشادوش همديگر، بيمهريها و سرماي خزان را از سر گذراندند و از پاي نيفتادهاند، اما از امروز بايد به فكر آن باشيم كه نه تنها باغ فين كه باغهاي ايران زمين را از سرماي خزان ناآگاهيها و غفلتها برهانيم و دغدغه دلسوزان ميراث فرهنگي را جدي بگريم، مبادا آنچه را كه امروز ميتوانيم به آسودگي انجام دهيم، فردا مجبور شويم به سختي و با سرافكندگي انجام دهيم!