ahmadfononi
معاونت انجمن
معلم تازه کاری اسم دانش آموز را صدا کرد، دانش آموز پای تخته رفت. معلم گفت: شعر بنی آدم را بخون. دانش آموز شروع کرد به خواندن:
بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
به اینجا که رسید مکث کرد. معلم گفت: بقیه اش را بخوان.
دانش آموز: یادم نمی آید. معلم: یعنی چی؟ این شعر ساده را هم نتوانستی حفظ کنی؟
دانش آموز: آخر مشکل داشتم، مادرم مریض است و گوشه خانه افتاده، پدرم سخت کار می کند اما مخارج درمان بالاست. من باید کارهای خانه را انجام بدم و مراقب خواهر و برادرهایم باشم؛ ببخشید.
معلم: ببخشید، همین. مشکل داری که داریباید شعر را حفظ می کردی.
در این لحظه دانش آموز گفت:
توکز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
منبع: بخش کودک و نوجوان تبیان
بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار
به اینجا که رسید مکث کرد. معلم گفت: بقیه اش را بخوان.
دانش آموز: یادم نمی آید. معلم: یعنی چی؟ این شعر ساده را هم نتوانستی حفظ کنی؟
دانش آموز: آخر مشکل داشتم، مادرم مریض است و گوشه خانه افتاده، پدرم سخت کار می کند اما مخارج درمان بالاست. من باید کارهای خانه را انجام بدم و مراقب خواهر و برادرهایم باشم؛ ببخشید.
معلم: ببخشید، همین. مشکل داری که داریباید شعر را حفظ می کردی.
در این لحظه دانش آموز گفت:
توکز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
منبع: بخش کودک و نوجوان تبیان