• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

بهاره رهنما : فعالیت های اجتماعی من اعصاب پیمان را به​هم‌ ریخته است

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
در روزهای گذشته، و به خصوص پس از خبر همراهی بهاره رهنما با کودکان کار در خیابان های تهران، بحث‌های تازه‌ای در ارتباط با شباهت‌های رهنما و نقش‌اش در مجموعه پژمان، مطرح شده است. به خصوص که نویسنده اصلی این مجموعه همسرش پیمان قاسم‌خانی بوده است. کافه سینما به همین خاطر بخش جذابی از گفتگوی اخیر رهنما با جام جم را نقل می‌کند:

کارهای مشترکی با قاسمخانی داشتید، اما پریسا انگار خیلی به خودتان نزدیک‌تر است. چرا در کارهای قبلی این‌طور از شخصیت شما کاریکاتور نساخته بودند؟



6bb09002f03b9fc798ee82a51089e744.jpg


فکر می‌کنم یکی از دلایلش این است که ما از سال ۷۰ همدیگر را می‌شناسیم و بعد از ۲۲ سال، شناخت ما از هم به پختگی رسیده است. دلیل دیگرش این است که فعالیت‌های من در حوزه‌های اجتماعی مربوط به زنان و کودکان در سال‌های اخیر زیاد شده و کاملا اعصاب پیمان را به​هم‌ ریخته است. احتمالا برای انتقام از من پریسا را این طور خلق کرد، البته انتقام شیرینی بود و من واقعا این نقش را دوست دارم.


کاملا معلوم است چون خیلی با انرژی بازی می‌کنید!

تصویر کاریکاتورگونه‌ای که از من ارائه شده نتیجه واقعیت‌های زندگی ماست. در جامعه سنتی ما زنانی که فعالیت‌های اجتماعی دارند با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. در همین انتخابات اخیر برای شرکت در یکی از جلسات انتخاباتی باید به شیراز می‌رفتم، اما خانه نامرتب بود و ظرفشویی پر بود از ظرف نشسته. پیمان آمد و گفت، حق نداری بروی یا تماس می‌‌گیری همان آقایانی که برایشان تبلیغ می‌کنی بیایند ظرف‌ها را بشویند یا قید سفر را می‌زنی. من هم زنگ زدم دوستانم در ستاد انتخاباتی آمدند ظرف‌ها را با هم شستیم، خانه را مرتب کردیم و بعد رفتیم. این اتفاق، بامزه و در عین حال غم‌انگیز است. شوهر و فرزند زنی ایرانی حتی اگر دانشمند یا محقق فیزیک هسته‌ای هم باشد از او توقع قورمه‌سبزی و شام و ناهار متنوع دارند. زنانی مانند من و زنان خیلی موفق‌تر از من باید در کنار همه فعالیت‌های اجتماعی به اندازه یک زن خانه‌دار کار کنند. ما هنوز نتوانسته‌ایم این فاصله‌ها را از بین ببریم، شاید پول بتواند در برخی زندگی‌های خیلی مرفه کمی این مساله را تسهیل کند و یک خدمتکار کارهای خانه از جمله پختن غذا را هم به عهده بگیرد، اما باز هم شوهرها دوست دارند، کباب تابه‌ای و ته‌چین همسرشان را بخورند. چون تربیت ما سنتی است، البته نمی‌خواهم بگویم این شیوه مشکل دارد، من فقط حرفم این است که انجام همه این کارها در کنار هم برای زن‌ها خیلی دشوار است. بنابراین بعید نیست یک جایی زنی مثل پریسا یادش برود فرزندش را از مدرسه به خانه بیاورد.

در طراحی شخصیت پریسا علاوه بر این‌که کمی اعتراض مردانه احساس می‌شود، جدا از ایجاد جذابیت‌ برای مخاطب، تلنگری است به زن پرکار و فعال امروزی که زنانگی، حس زندگی و مادری‌اش در میان این همه کار و فعالیت از بین نرود. زن‌های کارمند تا دیروقت سر کار هستند و خیلی از آنها وقت نمی‌کنند به خودشان برسند. فانتزی‌ دنیای زنانه دارد زیر فشارهای اقتصادی از بین می‌رود و باید یادمان باشد زن بودن ویژگی‌های خاص خودش را دارد.



اما برداشت مخاطب از این نقش برعکس چیزی است که شما می‌گویید. پریسا زنی است که فعالیت اجتماعی را تبلیغ می‌کند!

شما درست می‌گویید. پریسا نشانه افراط و تفریط‌های ماست. به همین دلیل است که می‌گویم شاید هیچ زنی در دنیا به اندازه زن مدرن، فعال و تحصیلکرده ایرانی کارش سخت نباشد. آن طرف دنیا از زنی که مهندس فیزیک هسته‌ای است انتظار نمی‌رود قورمه‌سبزی درست کند اما اینجا زن‌ها باید نقش‌های مدرن و سنتی را توامان و در کنار هم ایفا کنند.



نقش پریسا کاریکاتوری از شما در ذهن شوهرتان است. از این تصویر ناراحت نمی‌شوید؟

اتفاقا همیشه به پیمان می‌گویم هر قدر دیگران مرا برای نقش‌های زن فتان یا یکی از رئوس مثلث عشقی و از این قبیل آثار انتخاب می‌کنند، تو مرا در نقش آدم‌های ترسناک می‌بینی! فکر می‌کنم این جسارت را دارم که بپذیرم این تصویر ترسناک را بیشتر مردها از همسرانشان دارند. چون زندگی مشترک وجوهی از همسران را برای هم مشخص می‌کند که خیلی ملایم نیست!


آذر مهاجر
 
بالا