بیا تا مهر انگیزیم و تخم کین براندازیم
سری در گوش هم آریم و نجوایی دراندازیم
ز جام دوستی خواهیم شهد نوش آسایش
به یاد آن می رنگین، خمارش در سر اندازیم
غریو بلبلان بشنو ز شاخ دوستی ای جان
سرود عشق را مستانه بر بام و در اندازیم
به باغ دوستی ما ، خزان کی آشنا گردد
سپند کینه را چون ما درون مجمر اندازیم
سر و قدی چنین دلکش تو گویی چشم بردوزم
بیا واعظ تو عاشق شو که دل بر دلبر اندازیم
فساد چرخ دون پرور که ویران میکند یکسر
چه باک آخر که ما او را چو خار از بن براندازیم
چو آمد نام حق از در ، گریزد اهرمن آخر
بیا کاین جنگ بی حاصل به پیش داور اندازیم
به دریا رفته میداند مصیبتهای توفان را
چه غم ما را که صد توفان ز صد منزل براندازیم
دوام عمر یاران را بخواه از لطف حق جلوه
که بهتر زین نمیدانیم تا خوش درسراندازیم
به یک جو هم نمیارزد سخنور در دیار ما
همان بهتر که ما خود را به ملکی دیگر اندازیم...............فربود شکوهی
سری در گوش هم آریم و نجوایی دراندازیم
ز جام دوستی خواهیم شهد نوش آسایش
به یاد آن می رنگین، خمارش در سر اندازیم
غریو بلبلان بشنو ز شاخ دوستی ای جان
سرود عشق را مستانه بر بام و در اندازیم
به باغ دوستی ما ، خزان کی آشنا گردد
سپند کینه را چون ما درون مجمر اندازیم
سر و قدی چنین دلکش تو گویی چشم بردوزم
بیا واعظ تو عاشق شو که دل بر دلبر اندازیم
فساد چرخ دون پرور که ویران میکند یکسر
چه باک آخر که ما او را چو خار از بن براندازیم
چو آمد نام حق از در ، گریزد اهرمن آخر
بیا کاین جنگ بی حاصل به پیش داور اندازیم
به دریا رفته میداند مصیبتهای توفان را
چه غم ما را که صد توفان ز صد منزل براندازیم
دوام عمر یاران را بخواه از لطف حق جلوه
که بهتر زین نمیدانیم تا خوش درسراندازیم
به یک جو هم نمیارزد سخنور در دیار ما
همان بهتر که ما خود را به ملکی دیگر اندازیم...............فربود شکوهی