تخصيص زمان و انرژي در طول دوران بلوغ
ما حدود 150000 ساعت از زندگي خود را بين سنين يك و ۱۸ سالگي سپري مي¬نماييم. حدود 50000 ساعت از اين زمان را مي¬خوابيم و دو ساعت از ۸ ساعتي را كه در خوابيم رؤيا مي¬بينيم. به نظر مي¬رسد خواب و رؤيا به رشد و حفاظت از حافظه بلند مدت كه از فعاليتهاي روزانه نشأت مي¬گيرد مربوط مي¬باشد.
در حدود6500 از 100000 ساعت زمان بيداريمان را صرف فعاليتهاي انفرادي و ارتباطات غيررسمي مستقيم با خانواده و دوستان مي¬نماييم، و اين فعاليتها نقش مهمي در رشد و حفظ (نگهداري) حافظه¬هاي شخصي افراد بازي مي كند.
در حدود 35000 از ساعت¬هاي بيداريمان را با فرهنگ گسترده¬تري از فعاليتهاي سمبوليك / استعاري رسمي و غير رسمي- حدود12000ساعت در مدرسه و حدود دو برابر آن با انواع مختلف رسانه¬ ها گرهي (به طور مثال، تلويزيون، كامپيوتر، فيلم موسيقي، ورزش، كليسا، موزه) به سر مي¬بريم. بدين سان رسانه¬هاي گروهي و مدرسه نقش مهمي در رشد و نگهداري حافظه فرهنگي ما بازي مي¬كند.
از اينرو، در يك روز در حال رشد به طور متوسط، بين سنين يك تا ۱۸ سالگي يك فرد جوان ۸ ساعت مي¬خوابد، ۱۰ ساعت بيداري را به خود، خانواده و دوستان اختصاص مي¬دهد، ۴ ساعت را با رسانه¬هاي گروهي مي¬گذراند و فقط دو ساعت را در مدرسه سپري مي¬كند. (جامعه ما انتظارات زياي براي آن دو ساعت دارد).
امروزه جوانان تمايل دارند كه زمان / انرژي بيشتري را صرف رسانه¬هاي الكترونيكي از قبيل بازيها، تلويزيون و كامپيوتر نمايند.
عواطف، توجه را به همراه مي¬آورند و آموزش طرز رفتار را در پي دارد بنابراين رسانه¬هاي گروهي اغلب عوامل عاطفي اوليه قوي را در برنامه¬هاي خود وارد مي¬نمايند تا توجه مردم را افزون سازند. از آنجا خشونت و تمايلات جنسي ر رسانه¬هاي گروهي عواطف اوليه به شمار مي¬روند، بيشتر جوانان در طول بچگي با هزاران رفتار خشونت بار و مقدار زياد تمايلات جنسي از طريق رسانه¬هاي گروهي مواجه مي¬شوند. و اين عملكرد هزينه زيادي به همراه دارد تا نشان دادن تجربه¬هاي معمولي و مثبت¬تر رفتارها و برخوردهاي انسانها. رسانه¬هاي گروهي تمايل دارند تا به ما نشان دهند چطور شهوت انگيز نه مناسب با جنسيت خود، چطور قدرتمند و نه صلح طلب باشيم.
حمايت مالي بازرگاني در رسانه گروهي منجر به از بين رفتن نمايش موضوعات فرهنگي مهم و با ارزش شده است. به طور مثال، تبليغات بازرگاني تلويزيون قصد دراد بسيار كوتاه، سطحي و در واقع با تعصب باشد. به علاوه، برنامه¬هاي كامپيوتري و تكنيكهاي تلويزيوني ارتباطات مكاني/ زماني طبيعي را فشرده، طولاني و يا از بين مي¬برد، و عامل مهمي در خلق و استفاده از حافظه بلند مدت مي¬باشد.
مغزها و رسانه الكترونيكي: سيستم¬هاي زيست شناختي، موضوعات فرهنگي
رشد مغز
● مغز بسيار پيچيده، اما در عين حال سادهي ما در جهان شناخته شده بيشترين سازماندهي را دارد. مغز اندام محتاط، كنجكاو و اكتشافي است كه به طور فعال محيط اطراف خود را تجربه نموده و تفسير مي¬نمايد، و براي اين امر از مدلهاي مختلف ادراكي و سيستم¬هاي گوناگوني استفاده مي¬نمايد و با واقعيتي كه دريافت مي¬نمايد رشد مي¬كند. مغز، به عنوان يك اندام حيواني اصلي، در طول تكامل در سه لايه بقايي، عاطفي و سرانجام برخوردهاي منطقي رشد مي¬نمايد. بخش قشري منطقي كه در قسمت جلويي مغز مي¬باشد در اندازه و توانايي در بين مغزهاي حيوانات بي¬نظير است، اما بخش زيرين مغزها كه بخش بقايي است و هم چنين سيستم¬هاي عاطفي در شكل¬گيري افكار و رفتار ما، نقش مهمتري از آنچه پيش از اين تصور مي¬شد بازي مي¬كنند.
● مغزها از دهها بيليون نورونهايي تشكيل يافته كه با هم در ارتباطند كه از طريق الكتروشيميايي نورون¬هاي اطراف و دورتر از طريق سيستم لوله¬اي در ارتباط مي¬باشد. كه از اين طريق پيغام¬هايي دريافت و فرستاده مي¬شود. نورون¬هاي قشري در تعداد زيادي از شبكه¬هاي ستوني نيمهخودمختار سازماندهي شدهاند كه بيشتر آنها توسط تجربياتي كه از مغزها مخابره مي¬شود قابل تغيير است.
هر فرايند مجزايي، يك عملكرد ويژه و گروهي از شبكه¬ها عملكردهاي آنها را به فرايندهاي پيچيده¬تري تبديل مي¬نمايد. به طور مثال، صداها تبديل به واج سپس كلمات، بعد جمله و سپس قصه مي¬شوند.
● ژنتيك نقش مهمتري در رشد مغز و توانايي آن از آنچه پيش از اين تصور مي¬شد بازي مي¬كنند. كنجكاوي و توانايي زياد ما در حل مشكل به ما اين اجازه را مي¬دهد تا ابزارهايي از جمله كتاب، كامپيوتر و دارو را كه براي محدوديتهاي مغزي / بدني ما مفيد مي¬باشد، گسترش دهيم و ابزارهاي كامپيوتري الكترونيكي بسيار قوي به طور سريع فرهنگ، را انتقال مي¬دهند. بدين سان اكنون مي¬توانيم داروها و تكنولوژي را به عنوان چهارمين قسمت مغز تكنولوژيكي كه در بيرون از جمجمه¬مان واقع شده. اما به طور قدرتمندي با سه قسمت مغز بيولوژيكي در داخل جمجمه همكاري مي¬نمايد به حساب آوريم.
● آموزش، انگيزه و تجربه مي¬تواند توانايي¬هاي ژنتيكي را افزايش دهد. بنابراين رشد مغزي آينده¬اي فعال از طبيعت و تربيت مي¬باشد. بدين سان، مهم است كه والدين شخص را با دقت انتخاب نماييم زيرا از طريق آنها ژنها انتقال يافته و محيط فرهنگي كودكان پديد مي¬آيند و اين تركيب مناسبي از زيست شناسي، تكنولوژي و جامعه است.
● مغزها طوري طراحي شده تا شبكه¬هاي قشري آن با محيطي كه در آن زندگي مي¬نمايد خود را تطبيق مي¬دهد. محيطي كه كنجكاوي و حس اكتشاف را تحريك نموده و رشد يك مغز كار را افزايش ميدهد. بدين سان، افراد زيادي كه در بچگي از رسانه¬هاي الكترونيكي كه عملكرد را در جامعه محدود مي¬سازد استفاده مي¬نمايند رشد سيستم¬هاي اجتماعي مغز آنها به تأخير مي¬افتد. به عكس، جلوگيري از يك بچه براي كشف تكنولوژي الكترونيكي كمك به ايجاد فرد بالغي مي¬نمايد كه از نظر الكترونيكي مختل شده و آن هم در جامعه الكترونيكي كه اين مسئه در حال افزايش است. صرف زمان بر تلويزيون و ويدئو و اينترنت و هر وسيله ديگر الكترونيكي مرحله¬اي است كه به فرد مي¬آموزد چه طور از وسايل الكترونيكي استفاده نمايد به طور مثال وقتي مي¬خواهيم يك ماشين را برانيم كه با موفقيت يك سه چرخه و اكنون و دو چرخه را رانده باشم.
سيستم¬هاي حافظه
● حافظه كوتاه مدت ما سپري است كه به ما اجازه مي¬دهد كه واحدهايي از اطلاعات به مدت كوتاهي در ذهن نگه داريم. از آنجا كه سيستم محدوديتهاي زماني / مكاني دارد بايد با سرعت تكه¬هاي كليدي مرتبط اطلاعات را در واحدهاي فردي با تشخيص شباهتها، تفاوتها و الگوهايي كه مي¬تواند آن را ساده نمايد تركيب كند. بازيهاي ويدئويي كامپيوتري ممكن است به خوبي براي بازيكنان آنها بدون دستورالعمل روشني انجام گيرد و بازيكنان را به مبارزه مي¬طلبد و شكست آنها را به مرحله آغازين باز مي¬گرداند و پيروزي كشمكش جذاب و پيچيده¬تري در محيط الكترونيكي بعدي به وجود مي¬آورد.
● فرآيندهاي حافظه كوتاه مدت ما بخش محيطي كه ما درك مي¬نماييم را تنظيم مي¬كند. ما به چيزهايي كه داخل اين چارچوب هستند توجه مي¬نماييم رسانه گروهي اغلب تصوير مناسبي از يك اتفاق را حذف نموده و اهميت و مفهوم آن را از بين مي¬برد.
● كارايي سيستم حافظه بلند مدت ما به توانايي در ايجاد توالي¬هاي طولاني را دارد
۱- عملكردهاي موتوري وابسته به مهارتهاي اتوماتيكي (حافظه عملي) و
۲- حوادث، اتفاقات مربوط به قصه¬ها (حافظه اخباري) بدين سان فعاليتهاي قصه¬گويي فرهنگ ما را از طريق مكالمات، جوك¬ها، آهنگ¬ها، رمان¬ها، فيلم¬ها، تلويزيون، ورزش¬ها و .. جوان¬ها بايد فرم¬ها و تكنيك¬هاي قصه¬گويي مختلف را بياموزند و رسانه الكترونيكي مي¬تواند به هر دو آنها كمك كند.
نويسنده: رابرت سيلوست ( استاد دانشگاه ارگن)
مترجم: زهره جواهري
منبع: باشگاه انديشه
ما حدود 150000 ساعت از زندگي خود را بين سنين يك و ۱۸ سالگي سپري مي¬نماييم. حدود 50000 ساعت از اين زمان را مي¬خوابيم و دو ساعت از ۸ ساعتي را كه در خوابيم رؤيا مي¬بينيم. به نظر مي¬رسد خواب و رؤيا به رشد و حفاظت از حافظه بلند مدت كه از فعاليتهاي روزانه نشأت مي¬گيرد مربوط مي¬باشد.
در حدود6500 از 100000 ساعت زمان بيداريمان را صرف فعاليتهاي انفرادي و ارتباطات غيررسمي مستقيم با خانواده و دوستان مي¬نماييم، و اين فعاليتها نقش مهمي در رشد و حفظ (نگهداري) حافظه¬هاي شخصي افراد بازي مي كند.
در حدود 35000 از ساعت¬هاي بيداريمان را با فرهنگ گسترده¬تري از فعاليتهاي سمبوليك / استعاري رسمي و غير رسمي- حدود12000ساعت در مدرسه و حدود دو برابر آن با انواع مختلف رسانه¬ ها گرهي (به طور مثال، تلويزيون، كامپيوتر، فيلم موسيقي، ورزش، كليسا، موزه) به سر مي¬بريم. بدين سان رسانه¬هاي گروهي و مدرسه نقش مهمي در رشد و نگهداري حافظه فرهنگي ما بازي مي¬كند.
از اينرو، در يك روز در حال رشد به طور متوسط، بين سنين يك تا ۱۸ سالگي يك فرد جوان ۸ ساعت مي¬خوابد، ۱۰ ساعت بيداري را به خود، خانواده و دوستان اختصاص مي¬دهد، ۴ ساعت را با رسانه¬هاي گروهي مي¬گذراند و فقط دو ساعت را در مدرسه سپري مي¬كند. (جامعه ما انتظارات زياي براي آن دو ساعت دارد).
امروزه جوانان تمايل دارند كه زمان / انرژي بيشتري را صرف رسانه¬هاي الكترونيكي از قبيل بازيها، تلويزيون و كامپيوتر نمايند.
عواطف، توجه را به همراه مي¬آورند و آموزش طرز رفتار را در پي دارد بنابراين رسانه¬هاي گروهي اغلب عوامل عاطفي اوليه قوي را در برنامه¬هاي خود وارد مي¬نمايند تا توجه مردم را افزون سازند. از آنجا خشونت و تمايلات جنسي ر رسانه¬هاي گروهي عواطف اوليه به شمار مي¬روند، بيشتر جوانان در طول بچگي با هزاران رفتار خشونت بار و مقدار زياد تمايلات جنسي از طريق رسانه¬هاي گروهي مواجه مي¬شوند. و اين عملكرد هزينه زيادي به همراه دارد تا نشان دادن تجربه¬هاي معمولي و مثبت¬تر رفتارها و برخوردهاي انسانها. رسانه¬هاي گروهي تمايل دارند تا به ما نشان دهند چطور شهوت انگيز نه مناسب با جنسيت خود، چطور قدرتمند و نه صلح طلب باشيم.
حمايت مالي بازرگاني در رسانه گروهي منجر به از بين رفتن نمايش موضوعات فرهنگي مهم و با ارزش شده است. به طور مثال، تبليغات بازرگاني تلويزيون قصد دراد بسيار كوتاه، سطحي و در واقع با تعصب باشد. به علاوه، برنامه¬هاي كامپيوتري و تكنيكهاي تلويزيوني ارتباطات مكاني/ زماني طبيعي را فشرده، طولاني و يا از بين مي¬برد، و عامل مهمي در خلق و استفاده از حافظه بلند مدت مي¬باشد.
مغزها و رسانه الكترونيكي: سيستم¬هاي زيست شناختي، موضوعات فرهنگي
رشد مغز
● مغز بسيار پيچيده، اما در عين حال سادهي ما در جهان شناخته شده بيشترين سازماندهي را دارد. مغز اندام محتاط، كنجكاو و اكتشافي است كه به طور فعال محيط اطراف خود را تجربه نموده و تفسير مي¬نمايد، و براي اين امر از مدلهاي مختلف ادراكي و سيستم¬هاي گوناگوني استفاده مي¬نمايد و با واقعيتي كه دريافت مي¬نمايد رشد مي¬كند. مغز، به عنوان يك اندام حيواني اصلي، در طول تكامل در سه لايه بقايي، عاطفي و سرانجام برخوردهاي منطقي رشد مي¬نمايد. بخش قشري منطقي كه در قسمت جلويي مغز مي¬باشد در اندازه و توانايي در بين مغزهاي حيوانات بي¬نظير است، اما بخش زيرين مغزها كه بخش بقايي است و هم چنين سيستم¬هاي عاطفي در شكل¬گيري افكار و رفتار ما، نقش مهمتري از آنچه پيش از اين تصور مي¬شد بازي مي¬كنند.
● مغزها از دهها بيليون نورونهايي تشكيل يافته كه با هم در ارتباطند كه از طريق الكتروشيميايي نورون¬هاي اطراف و دورتر از طريق سيستم لوله¬اي در ارتباط مي¬باشد. كه از اين طريق پيغام¬هايي دريافت و فرستاده مي¬شود. نورون¬هاي قشري در تعداد زيادي از شبكه¬هاي ستوني نيمهخودمختار سازماندهي شدهاند كه بيشتر آنها توسط تجربياتي كه از مغزها مخابره مي¬شود قابل تغيير است.
هر فرايند مجزايي، يك عملكرد ويژه و گروهي از شبكه¬ها عملكردهاي آنها را به فرايندهاي پيچيده¬تري تبديل مي¬نمايد. به طور مثال، صداها تبديل به واج سپس كلمات، بعد جمله و سپس قصه مي¬شوند.
● ژنتيك نقش مهمتري در رشد مغز و توانايي آن از آنچه پيش از اين تصور مي¬شد بازي مي¬كنند. كنجكاوي و توانايي زياد ما در حل مشكل به ما اين اجازه را مي¬دهد تا ابزارهايي از جمله كتاب، كامپيوتر و دارو را كه براي محدوديتهاي مغزي / بدني ما مفيد مي¬باشد، گسترش دهيم و ابزارهاي كامپيوتري الكترونيكي بسيار قوي به طور سريع فرهنگ، را انتقال مي¬دهند. بدين سان اكنون مي¬توانيم داروها و تكنولوژي را به عنوان چهارمين قسمت مغز تكنولوژيكي كه در بيرون از جمجمه¬مان واقع شده. اما به طور قدرتمندي با سه قسمت مغز بيولوژيكي در داخل جمجمه همكاري مي¬نمايد به حساب آوريم.
● آموزش، انگيزه و تجربه مي¬تواند توانايي¬هاي ژنتيكي را افزايش دهد. بنابراين رشد مغزي آينده¬اي فعال از طبيعت و تربيت مي¬باشد. بدين سان، مهم است كه والدين شخص را با دقت انتخاب نماييم زيرا از طريق آنها ژنها انتقال يافته و محيط فرهنگي كودكان پديد مي¬آيند و اين تركيب مناسبي از زيست شناسي، تكنولوژي و جامعه است.
● مغزها طوري طراحي شده تا شبكه¬هاي قشري آن با محيطي كه در آن زندگي مي¬نمايد خود را تطبيق مي¬دهد. محيطي كه كنجكاوي و حس اكتشاف را تحريك نموده و رشد يك مغز كار را افزايش ميدهد. بدين سان، افراد زيادي كه در بچگي از رسانه¬هاي الكترونيكي كه عملكرد را در جامعه محدود مي¬سازد استفاده مي¬نمايند رشد سيستم¬هاي اجتماعي مغز آنها به تأخير مي¬افتد. به عكس، جلوگيري از يك بچه براي كشف تكنولوژي الكترونيكي كمك به ايجاد فرد بالغي مي¬نمايد كه از نظر الكترونيكي مختل شده و آن هم در جامعه الكترونيكي كه اين مسئه در حال افزايش است. صرف زمان بر تلويزيون و ويدئو و اينترنت و هر وسيله ديگر الكترونيكي مرحله¬اي است كه به فرد مي¬آموزد چه طور از وسايل الكترونيكي استفاده نمايد به طور مثال وقتي مي¬خواهيم يك ماشين را برانيم كه با موفقيت يك سه چرخه و اكنون و دو چرخه را رانده باشم.
سيستم¬هاي حافظه
● حافظه كوتاه مدت ما سپري است كه به ما اجازه مي¬دهد كه واحدهايي از اطلاعات به مدت كوتاهي در ذهن نگه داريم. از آنجا كه سيستم محدوديتهاي زماني / مكاني دارد بايد با سرعت تكه¬هاي كليدي مرتبط اطلاعات را در واحدهاي فردي با تشخيص شباهتها، تفاوتها و الگوهايي كه مي¬تواند آن را ساده نمايد تركيب كند. بازيهاي ويدئويي كامپيوتري ممكن است به خوبي براي بازيكنان آنها بدون دستورالعمل روشني انجام گيرد و بازيكنان را به مبارزه مي¬طلبد و شكست آنها را به مرحله آغازين باز مي¬گرداند و پيروزي كشمكش جذاب و پيچيده¬تري در محيط الكترونيكي بعدي به وجود مي¬آورد.
● فرآيندهاي حافظه كوتاه مدت ما بخش محيطي كه ما درك مي¬نماييم را تنظيم مي¬كند. ما به چيزهايي كه داخل اين چارچوب هستند توجه مي¬نماييم رسانه گروهي اغلب تصوير مناسبي از يك اتفاق را حذف نموده و اهميت و مفهوم آن را از بين مي¬برد.
● كارايي سيستم حافظه بلند مدت ما به توانايي در ايجاد توالي¬هاي طولاني را دارد
۱- عملكردهاي موتوري وابسته به مهارتهاي اتوماتيكي (حافظه عملي) و
۲- حوادث، اتفاقات مربوط به قصه¬ها (حافظه اخباري) بدين سان فعاليتهاي قصه¬گويي فرهنگ ما را از طريق مكالمات، جوك¬ها، آهنگ¬ها، رمان¬ها، فيلم¬ها، تلويزيون، ورزش¬ها و .. جوان¬ها بايد فرم¬ها و تكنيك¬هاي قصه¬گويي مختلف را بياموزند و رسانه الكترونيكي مي¬تواند به هر دو آنها كمك كند.
نويسنده: رابرت سيلوست ( استاد دانشگاه ارگن)
مترجم: زهره جواهري
منبع: باشگاه انديشه