• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تاریخچه عکاسی

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
سالها
قبل از اینکه عکاسی اختراع شود اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. یک
دانشمند مسلمان به نام ابن هیثم در قرن پنجم هجری / یازدم میلادی وسیله ای
را به نام جعبه تاریک در مشاهده کسوف استفاده کرده بود.اتاقک تاریک، عبارت
بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه ای ریز، وجود
داشت. عبور نور از این روزنه باعث میشد که تصویری نسبتا واضح اما به صورت
وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود. این وسیله، طی جنگهای صلیبی به اروپا
راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در یادداشتهای خود
خواص اتاقک تاریک را شرح داده است. هم چنین وی آن را کامرا آبسکورا
(Camera Obscura) و روزنه ریز آن را نیز پین هول (Pine Hole) نامید. این
وسیله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامی نقاشان بخصوص نقاشان
ایتالیایی قرن شانزدهم از آن برای طراحی دقیق منظره ها و ملاحضه دورنمایی
صحیح استفاده می کردند، به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه
قرار می دادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم می کردند. این تصاویر بسیار
واقعی و از پرسپکتیو صحیحی برخوردار بود.در حدود سال ۱۵۰۵ میلادی نیز ژرم
کاردان (Jerome Cardan) ریاضی دان ایتالیایی یک عدسی محدب بر روزنه اتاقک
تاریک نصب کرد، این کار باعث شد تا تصویر وضوح بیشتری پیدا کند.اما سیاه
شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسیله شیمیدان آلمانی ، شولتز(Schulze)
وبه طور اتفاقی کشف شد. ماجرا از این قرار بود که روزی وقتی شولتز وارد
آزمایشگاه شد، متوجه شد برگ درختی بر روی کاغذی که به نیترات نقره و آهک
آغشته بود افتاده، بعد از اینکه برگ را از روی کاغذ برداشت متوجه شد که
قسمتی که برگ روی آن بوده مثل سایر بخش های کاغذ سیاه نشده است.این پدیده
باعث آغاز فعالیتهای جدیدی برای شناسایی مواد حساس به نور شد. و اینکه در
سال ۱۸۱۹ سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel) انگلیسی محلول
ثبوت را کشف کرد. ماده ای که هرشل به عنوان ماده ثابت کننده تصویر معرفی
کرد هیپوسولفیت دوسود نام داشت. کار مهم دیگری که هرشل انجام داد به
کاربردن الفاظ منفی (Negative) و مثبت (Positive) درمورد تصاویر بود. تا
اینکه سرانجام بین سالهای ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ یک مخترع فرانسوی به نام نیسفور نی
یپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولین عکس دنیا را ثبت کند.
وی
این عکس را در املاک شخصی خود واقغ در دهکده ای به نام سن لودووارن در چند
کیلومتری شالن سورسن تهیه کرد. نی یپس در واقع برای اولین بار مواد حساس
را در اتاقک تاریک به کار برد. عکسی که وی تهیه کرد حدود ۸ ساعت بوسیله
خورشید نور دیده بود. وی این روش را هلیوگرافی (Heliography) یا ترسیم
بوسیله خورشید نامید. نی یپس در سال ۱۸۲۹ با یک فرانسوی دیگر به نام لویی
ژاک مانده داگر (Louis Jacques Mande Daguerre) آشنا شد. اگر نقاش مرفه و
صاحب گالری در پاریس بود و ضمنا تجربه های با ارزشی نیز در زمینه عدسیها و
جعبه تاریک داشت. پس از مرگ نی ئپس ، داگر کار وی را ادامه داد و او پس از
چند سال روشی را ابداع کرد که آن را (داگرئوتیپ) نامید.
داگر و نی پپس:
سالها
بعد کلمه فتوگرافی که بوسیله سرجان هرشل و از ترکیب دو کلمه یونانی فتوس
(Photo) به معنی نور و گرافوس (graphein) به معنای رسم کردن ابداع شده بود
جای آن را گرفت. در آن زمان عکاسی برای مردم سحر و جادو تلقی می شد تا
جایی که تصاویر به دست آمده را آینه حافظه دار نامیده بودند. در سال ۱۸۳۸
شیمیدان انگلیسی به نام ویلیام هنری فوکس تالبوت (William Henry Fox
Talbot) با تهیه تصویر نگاتیو در ابعاد کوچکتر ، بزرگسازی تصویر و به دست
آوردن تصویر پوزتیو یا مثبت دو مرحله اصلی را در ظهور عکس تکمیل کرد. قبل
از این عکاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شی مورد نظر بسازند. (
فرض کنید اگر قرار بود از یک فیل عکس بگیرند چه دوربینی با چه اندازه ای
می خواستند!!) در آن زمان برای گرفتن عکس مدت و هزینه زیادی صرف میشد
.لابراتوارها سیار بودند و حمل و نقل شیشه ها (که عکس ها روی آنها ظهور
میشد) بسیار سخت بود. از طرفی سوزه باید در طول زمان گرفته شدن عکس بدون
حرکت میماند! که برای سوژه های جاندار مثل انسان از آپولو (وسیله ای برای
شکنجه انسان) استفاده میکردند. با اختراع امولسیون تر یا کلودیون این زمان
به ۲-۳ ثانیه تقلیل یافت. بعدها با اختراع امولسیون ژلاتین دار یا
امولسیون خشک توسط ریچارد مادوکس (Richard Maddox) این زمان به ۱/۲۵ ثانیه
کاهش پیدا کرد. و اما اشخاص زیادی برای ارتقاء عکاسی تلاش کردند که یکی از
معروفترین این افراد جرج ایستمن (George Eastman) بود که تلاش کرد تا
عکاسی را در اختیار همگان قرار دهد وی هم چنین بنیانگذار موسسه کداک است.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
پـیـدایـش عکاسـی




عکاسى اختراع يک فرد نيست بلکه ماحصل مجموع اکتشافات و تحقيقات افراد بسيارى در حوزه‌هاى مختلف شيمى و صنايع است. اثرات شيميايى نور از گذشته‌هاى نسبتاً دور بر روى اجسام مختلف اعم از معدنى يا آلى شناخته شده بود و حتى در قرون اوليه، يک معمار رومى به ديگران همواره توصيه مى‌کرده که تابلوهاى خود را هميشه رو به سمت شمال بگذراند تا اشعهٔ خورشيد بر آنها نتابد. اکنون بر همه شناخت شده است که نور، رنگ پارچه و گل و گياهان مختلف را تغيير مى‌دهد و در نواحى کوهستانى و يا کنار دريا حتى پوست بدن را تيره مى‌سازد.

سابقهٔ تاريخى اتاق تاريک يا جعبه‌اى که سوراخى کوچک در يک طرف آن ايجاد مى‌شد، به روزگار قديم باز مى‌گردد. در قرن شانزدهم همه جا از اين ابزار براى نمايش تصاوير استفاده مى‌شد. اختراع نخستين اتاقک تاريک را به لئوناردو داوينچى (۱۵۱۹-۱۴۵۲ م) وجووانى باتيستا دلاپورتا (۱۶۱۵-۱۵۳۸ م) هنرمند و مخترع ايتاليايى نسبت مى‌دهند. ژروم کاردان (۱۵۷۶-۱۵۰۱ م) امکان نصب يک عدسى محدب را در مقابل روزنهٔ اتاق تاريک مطرح کرد.

ph1.jpg


در دههٔ سوم قرن هيجدهم دوربين نقش ابزراى کمکى در طراحى صحنه‌هاى معمارى را پيدا کرده بود و در همان سال‌ها، حساس بودن اصلاح نقره در برابر نور کشف شد.

در سال ۱۷۲۷ م هانريش شولتس پزشک آلمانى پديده‌اى را کشف کرد که تأثيرى تعيين‌کننده در ثبت تصاوير داشت. شولتس مشاهده کرد که بطرى حاوى نمک نقره که در کنار پنجره قرار گرفته بود، دو رنگ شده است. سمت رو به نور بنفش تيره و سمت پشت به نور به رنگ اصلى نمک نقره يعنى سفيد باقى مانده بود. وقتى شولتس بطرى را تکان داد رنگ بنفش محو شد. وى اين آزمايش را چند بار تکرار کرد و نتيجه يکسان بود. اين تجربه به نقطهٔ شروع پيوند علم شيمى با اتاق تاريک بود. ده سال بعد ”هه‌لو“ عضو فرهنگستان علوم پاريس مشاهده کرد که اگر کاغذى را با قلمى که مرکب آن نيترات نقره است بنويسيم، هرچند در ابتدا بى‌رنگ است، اگر در معرض نور قرار گيرد، رنگ نوشته سياه مى‌شود.

در پايان قرن هيجدهم ميلادى شيميدان سوئدي، ميشل در تجربيات خود به پديدهٔ سياه شدن کلرور نقره تحت تأثير نور، به اين موضوع اشاره مى‌کند که تمام پرتوهاى رنگي، به يک نسبت و با يک سرعت تأثير نمى‌کنند.

در پايان قرن هيجدهم ميلادى شيميدان سوئدي، ميشل در تجربيات خود به پديدهٔ سياه شدن کلرور نقره تحت تأثير نور، به اين موضوع اشاره مى‌کند که تمام پرتوهاى رنگي، به يک نسبت و با يک سرعت تأثير نمى‌کنند.

اکنون در دنيا مورد قبول است که ثبت تصوير و ثابت کردن آن براى مدت بسيار طولانى يک اختراع فرانسوى است. اولين تصوير ثابتى که بتوان آنرا عکس ناميد توسط ژوزف نيسفورنيپس مخترع فرانسوى (۱۷۶۵-۱۸۳۳) تهيه شد. وى در سال ۱۸۲۲ در پنجاه و هفت سالگى توانست نخستين تصوير تثبيت شدهٔ دائمى را توليد کند؛ اما نخستين کار برجا مانده از وى به چهار سال پس از اين تاريخ مربوط مى‌شود.

شخص ديگرى که کارنيپس را تکامل بخشيد لوئى داگر (۱۸۵۱-۱۷۹۹ م) نقاش و طراح صحنهٔ فرانسوى بود. وى پس از ده سال دستگاهى به‌نام داگرتوتيپ را اخترا ع کرد. اين دستگاه که تصوير مثبت توليد مى‌کرد، در سال ۱۸۳۹ به نمايش درآمد و به اين ترتيب عصر عکاسى آغاز گرديد. پس از داگر، ويليام هنرى فاکس تالبت (۱۸۰۰-۱۸۷۷) انگليسى به فکر افتاد تا تصاوير بر روى صفحهٔ کاغذى ثبت شود. وى اولين کسى بود که توانست يک عکس منفى (نگاتيف) روى کاغذ به‌وجود آورد و با عکسبردارى مجدد از آن بر روى کاغذ، امکان تکثير نسخه‌هاى متعدد، به صورت مثبت (پوزيتيف) را فراهم کرد. روش کار وى به اين ترتيب بود که يک عکس منفى مثلاً نقش سفيد يک برگ درخت را در زمينهٔ سياه، روى يک کاغذ حساس دوم قرار داد. آنگاه اين دو کاغذ را زير فشار يک شيشهٔ جام در معرض نور آفتاب گذاشت، کارى که ما امروزه آن را چاپ کنتاکت مى‌ناميم. نور از قسمت‌هاى سفيد برگ در نگاتيف عبور مى‌کرد و تصوير سياهى روى صفحهٔ حساس دوم تشکيل مى‌داد. در عين حال نور از قسمت‌هاى تاريک نگاتيف عبور نمى‌کرد، بنابراين آن قسمت‌هاى روى کاغذ دوم سفيد مى‌ماند. نتيجه کار تصوير مثبتى بود از شيء اصلى يعنى برگ تيره در زمينهٔ سفيد. اين آزمايش شالودهٔ اصلى عکاسى بر مبناى تصاوير مثبت و منفى را تشکيل داد. وى روش ابداعى خود را کالوتايپ ناميد. بعدها هرشل واژهٔ فتوگرافى را ابداع کرد که تا امروز رايج است.

نخستين عکس داگر تقليدى بود از نوعى طبيعت بيجان که نقاشى بنام شاردن مبتکر آن بود. قايق بادبانى اثر فاکس تالبت، به نقاشى‌هاى دريايى نقاشان انگليسى همان دوره شباهت دارد.

پس از دگرگون‌سازى شيوهٔ زندگى توسط انقلاب صنعتي، ابزارهاى خاص براى ثبت اين دگرگونى اختراع شدند و عکاسى دستخوش يک رشته اصطلاحات سريع مانند اختراع عدسى‌هاى بهتر، نگاتيوهاى شيشه‌اى و روش‌هاى جديد شيميايى شد.

فيلم‌هاى حلقه‌اى توسط جورج ايستمن (۱۹۳۲-۱۸۵۴ م) عکاس آماتور امريکايى ساخته و به بازار عرضه شد. تا اين زمان هنوز دوربين‌هاى سنگين شيشه‌اى رايج بودند و عکاسى براى همگان ميسر نبود. در سال ۱۸۸۸ م ايستمن دوربين سبک و ارزان و سادهٔ کداک را به بازار عرضه کرد که در آن به اندازهٔ ۱۰ عکس، فيلم وجود داشت و بعد دوربين ساده‌اى براى بچه‌ها ساخت. شعار وى چنين بود: ”تکمه را فشار دهيد، باقى کار با ما!“ و رؤياى او به اين ترتيب به وقوع پيوست. ابداعات او انقلابى در عرصهٔ همگانى شدن عکاسى بوجود آورد.
همزمان با اين تلاش‌ها و تجارب در زمينهٔ عکاسى سياه و سفيد، تلاش‌هايى نيز براى عکاسى رنگى انجام شد ولى با موفقيت همراه نبود. تا ‌آنکه ثابت شد که تمامى رنگ‌ها از ترکيب سه شعاع نورى قرمز، سبز و آبى به دست مى‌آيند و اين مسأله راهگشاى اختراع عکاسى رنگى شد.

امروزه با بکارگيرى تجهيزات و دستگاه‌هاى الکترونيکى تصاوير چاپى در کوتاهترين زمان ممکن به تمامى نقاط جهان ارسال و منتشر مى‌شود و عکاسى تبديل به رسانه‌اى گويا و زبانى جهانى شده است. در مجموع عکاسى از آغاز پيدايش آن در ميانهٔ سدهٔ نوزدهم ميلادى تاکنون راهى طولانى را سپرى کرده است.




 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
تاریخ عکاسی

View_from_the_Window_at_Le_Gras,_Joseph_Nicéphore_Niépce.jpg
نخستین عکس ثبت‌شده در تاریخ توسط ژوزف نیسفور نیپس

عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشده‌است، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینه‌های مختلف و اکتشافات و نوآوری‌های آنان در طول تاریخ است. سال‌ها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشته‌است؛ موزی فیلسوف چینی، ارسطو و اقلیدس ریاضی‌ دانان یونانی در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخ سوزنی را شرح داده‌بودند. در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم به سمت اشیا می‌تابد و بازتاب آن باعث دیدن می‌شود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری سوراخ‌سوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آن‌ها در پشت دوربین‌های سوراخ سوزنی صفحه‌ای نیمه‌مات قرار می‌دادند تا تصویربازتاب‌شده روی آن با چشم دیده شود. در قرن ششم میلادی، آنتمیوس ریاضی‌دان بیزانسی در آزمایش‌های خود از دوربین تاریکخانه‌ای استفاده کرد.


ریشه کلمه فتوگرافی

کلمه‏ ی فتوگرافی از واژه های یونانی نور و نوشتن مشتق شده است. که از ترکیب آن دو، نوشتن با نور استخراج میشود.


سوراخ سوزنی

ابن هیثم تئوری دوربین سوراخ سوزنی را گسترش داد و در مشاهدات خورشید گرفتگی خود از وسیله‌ای به نام «جعبه تاریک» استفاده کرده بود. بسیاری او را علاوه بر پایه‌گذار عکاسی، نخستین دانشمندی می‌دانند که فیزیک را به‌طور کامل به دانشی تجربی تبدیل کرد. او که مخترع ذره‌ بین است، برای نخستین‌بار از دوربین سوراخ سوزنی و دوربین تاریکخانه‌ای در آزمایش‌هایش جهت بررسی خواص نور استفاده کرد. آلبرتوس ماگنوس در قرن سیزدهم میلادی نیترات نقره و ژرژ فابریسیوس نقره کلرید را کشف کرد. و دانیل باربارو در سال ۱۵۶۸ میلادی نحوهٔ عملکرد دیافراگم و کارکرد عدسی در دوربین تاریکخانه‌ای را شرح داد. ویلهلم هومبرگ در سال ۱۶۹۴ میلادی توضیح داد که نور چگونه برخی از مواد شیمیایی را تاریک می‌کند و در سال ۱۸۰۲ میلادی توماس وجوود انگلیسی توانست بر روی سطح‌های حساس شده با نیترات نقره تصویر شفافی به دست آورد.
 
آخرین ویرایش:

parastu

متخصص بخش گالری عکس
اتاق تاریک

اتاق تاریک منجر به تکامل عکاسی و پیدایش دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی بدون پنجره‌است که به جز روزنه‌ای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده، هیچ نوری به آن وارد نمی‌شود. تصاویر یا چشم‌اندازهای روبه‌روی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب می‌یابد که قابل دیدن است. بعضی از نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی استفاده می‌کردند. بعدها همین اتاق تاریک در ابعاد کوچک‌تر تبدیل شد به دوربین عکاسی، یعنی در برابر روزنه‌ای که وجود داشت ماده حساس به نور قرار می‌دادند تا تصاویر بازتابش یافته، ثبت و ضبط شوند.
اولین تصویر
لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد اما در هنگام رونوشت‌برداری از بین رفت. اما نیپس در سال ۱۸۲۶ دوباره توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. ولی زمان نوردهی این عکس هشت ساعت بود که زمان بسیار درازی است، و مشکل دیگر هم این بود که تصویر نگاتیو بود یعنی هرچه سفید بود را سیاه هرچه سیاه بود را سفید نشان می‌داد. به همین دلیل او به دنبال یافتن فرآیند بهتری بود و با همکاری لوئی داگر، آزمایش‌هایی را بر ترکیبات نقره براساس یافته‌های یوهان هاینریش شولتز در سال ۱۸۱۶ میلادی انجام دادند؛ در آن سال شولتز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و آهك در مقابل نور، تیره می‌شوند.



Camera_obscura_box.jpg
نحوهٔ کارکرد دوربین تاریکخانه‌ای و اتاق‌تاریک
 
آخرین ویرایش:

parastu

متخصص بخش گالری عکس
داگرئوتایپ

نوشتار اصلی: داگرئوتایپ
نیپس در سال ۱۸۳۳ درگذشت؛ ولی داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند. داگرئوتایپ بدین‌گونه بود که به صفحه‌ای نقره‌ای مدتی بخار ید داده تا نسبت به نور حساس شود، سپس آن را درون یک دوربین جعبه‌ای گذاشته و با برداشتن عدسی حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه نور از شی موردنظر به صفحهٔ نقره ای تابانده می‌شد. برای ظهور تصویر، صفحه را در محلول جیوه با حرارت ۶۵ درجه قرار می‌داد تا با چسبیدن ذرات نقره و جیوه، عکس بوجود آید؛ سپس صفحه را در آب سرد فرو می‌برد تا سطح آن پایدار گردد، در نهایت صفحه را در آب‌نمک (سدیم کلرید) قرار می‌داد و تصویرظاهر می‌شد.یکی از مشکلات روش داگرئوتایپ این بود که فقط می‌شد یک نسخهٔ پوزیتیو یا مثبت (عکس دائمی) از سوژه ثبت کرد.



150px-Daguerreotype_Daguerre_Atelier_1837.jpg
یک عکس داگرئوتیپ که توسط لوئی داگر در سال ۱۸۳۷ عکسبرداری شده
 
آخرین ویرایش:

parastu

متخصص بخش گالری عکس
کالوتایپ

نوشتار اصلی: کالوتایپ
در سال
۱۸۳۵ میلادی، چند ماه پس از اینکه نتیجهٔ آزمایش‌های داگر اعلام شد، شیمی‌دان انگلیسی، هنری فاکس تالبوت گزارشی از روند عکاسی خود که آن را «طراحی نوری» نامیده بود منتشر کرد؛ تالبوت این روش را در سال ۱۸۳۵ ابداع کرده بود اما آن را مخفی نگه داشت و روش خود را کامل و در سال ۱۸۴۰ با عنوان کالوتایپ معرفی کرد.
در این روش، به‌جای استفاده از صفحات فلزی، از کاغذ حساس‌شده به
نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید گالیک استفاده کرد. کاغذ حساس‌شده به مدت دو دقیقه نوردهی می‌شد و پس از آن یک تصویر پنهان بوجود می‌آمد که آن‌را با استفاده از پتاسیم یدید و سدیم سولفات به صورت نگاتیو (منفی) در اندازه‌های کوچکتر ثبت می‌کرد. سپس با استفاده از آن می‌شد نسخه‌های دائمی فراوانی در اندازه‌های مختلف تهیه کرد؛ تا پیش از این عکاسان مجبور بودند صفحهٔ حساس را به اندازهٔ شی موردنظر بسازند و امکان تغییر در اندازه وجود نداشت. تا سال ۱۸۶۰ روش داگرئوتایپ به کلی منسوخ شد و عکاسی مبتنی بر نسخه‌های نگاتیو و پوزیتیو جایگزین آن شد.


150px-Frederick_Langenheim_circa_1849.jpg
این عکس در سال ۱۸۴۹ به روش کالوتایپ برداشته شده
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
عکاسی رنگی اولیه

در سال
۱۸۳۹شیمیدان و ستاره‌شناسانگلیسی، جان هرشل با استفاده از سدیم تیو سولفات روشی را برای تهیهٔ نسخهٔ نگاتیو روی شیشه ابداع کرد که به‌مرور جایگزین نگاتیوهای کاغذی شد.
تئوری عکس رنگی سه‌رنگ، توسط
جیمز کلرک ماکسولفیزیکدانانگلیسی در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شده‌است. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگ‌های اولیه حساس بود و توانست نخستین عکس‌رنگی را در سال ۱۹۶۱ به ثبت برساند.

بالاخره در سال
۱۸۷۴، یک شرکت انگلیسی اولین شیشه‌های خشک عکاسی را به بازار عرضه کرد و عکاسی جنبهٔ عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از لحاظ سنگینی و شکنندگی، یکی از مشکلات پیش روی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ریچارد مادوکس، فیزیکدان و عکاسانگلیسی با ابداع فیلم عکاسیژلاتینی، زمان عکسبرداری را کوتاه کرد و جابه‌جایی فیلم‌های عکاسی را راحت نمود که نقطهٔ عطفی در تاریخ عکاسی محسوب می‌شود.

جورج ایستمنآمریکایی در سال ۱۸۸۴فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیونژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبه‌ای در سال ۱۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد؛ شعار تبلیغاتی کمپانی کداک برای دوربین‌هایش چنین بود که «شما دکمه را فشار دهید، بقیه‌اش را ما انجام می‌دهیم. »
تصاویر دیجیتال در دههٔ ۱۹۶۰ و در جریان پیاده‌کردن انسان در ماه، تکامل پیدا کرد. دستگاه‌های گیرندهٔ امواج آنالوگ، اطلاعاتی که در مورد عکس از فضا ارسال می‌شد را بسیار دشوار دریافت می‌کردند. با دیجیتالیزهسیگنال‌ها و تقویت آن‌ها، پارازیت‌ها حذف می‌شدند و تصاویر واضح بدست می‌آمد.



150px-Tartan_Ribbon.jpg
نخستین عکس رنگی از یک رویان که در سال ۱۸۶۱ توسط جیمز کلرک ماکسولعکسبرداری شده
 
آخرین ویرایش:

parastu

متخصص بخش گالری عکس
آزمایش کلودیون

با کشف
فردریک آرچر، به نام «کلودیون» گام بزرگی در صنعت عکاسی برداشته شد. آرچر یدور پتاسیم را در کلودیون حل کرده سپس با این مخلوط سطح یک شیشه پاک را می‌پوشانید و بلافاصله شیشه را در محلول نیترات نقره حساس می‌کرد. پس از عکسبرداری در موقعی که شیشه هنوز خیس بود، فورا آن را در محلول پیروگالول و نیترات نقره ظاهر و با محلول هیپوسولفیت سدیم ثابت می‌نمود. ‏ نگاتیو‌هایی که بدین طریق به دست می‌آمد روی کاغذ آلبومین پوش چاپ می‌شد و سپس عکس به وسیله طلا به رنگ قهوه‌ای قشنگی در می‌آمد. «لگری» و «راسل» طریقه‌ای یافتند که مانع زوال حساسیت کلودیون در اثر خشکی می‌شد. با این عمل عکاسی یک قدم دیگر به سوی تکامل برداشت.

در سال ۱۸۷۱ «مداکس» و چند دانشمند دیگر
امولسیون ژلاتینو برمور را به دست آوردند و در سال ۱۸۷۴ میلادی «چارلز بنت» به وسیله گرم کردن برمور نقره در مجاورت آمونیاک حساسیت صفحات ژلاتینو برمورنقره را بالا برد. در این زمان سرعت عکسبرداری به یک صدم ثانیه و در ۱۸۹۵ به یک هزارم ثانیه رسید. اختراع فلاشهای الکترونی به سرعت عکاسی در شب و جاهای کم نور کمک بسیاری کرد.

یک دستگاه
عکاسی، در آغاز پیدایش، وزن و حجم بسیاری داشت به طوری که حمل آن مشکل بود. ولی امروزه دوربین‌های بسیار ظریفی ساخته شده که در جیب جا گرفته و کار با آن نیز بسیار آسان است. حساسیت امولسیون‌ها نیز در طی این مدت در برابر نور زیادتر شد. در اوایل فقط تشعشعات آبی و بنفش صفحه را متاثر می‌ساخت ولی در سال ۱۸۷۳ فوگل موفق شد که تاثیر اشعه با طول‌موج کوتاه (آبی و بنفش) را به تاخیر اندازد تا اشعه دیگر بتواند صفحه را سیاه کند. با این ابتکار رنگ سبز به صورت خاکستری در می‌آید. این امولسیون را «اورتوکروماتیک» نامیدند. ‏ بعد نور قرمز در روی صفحات تاثیر نمود و امولسیون آن را پانکروماتیک ‏panchromatic‏ نام نهادند. حساسیت صفحه حساس با این طریق باز هم به حساسیت چشم آدمی نزدیکتر گردید.
قسمت اعظم بسط و رواج
عکاسی آماتوری مدیون ابتکارات جرج ایستمن بود که فیلم عکاسی
و شیشه را ساخت. در سال ۱۸۸۹ فیلم شفاف جانشین کاغذ شد.

غ.jpg

کریستال پالاس در سال ۱۸۵۴


منبع :ویکی پدیا
 
بالا