تا تو هستی در کنارم، بال و پر، وا میکنم
شوقِ پروازِ غریبی را مهیا میکنم
در کنارِ نغمه های سینه سوزِ باورم
با سه تارِ خسته ام،خود را نکیسا میکنم
گرچه مانند کویرم، خسته از جور عطش
دیدگان ابری ام را با تو دریا میکنم
میروم مجنون و سرگشته به صحرای جنون
از غمت، من ناله در دامان لیلا میکنم
با خیالت مینشینم ای نگاهت آتشین
شعله را این گونه در آیینه رسوا میکنم
بی حضورت میچکد خونابه از چشمان من
با دل تنگم بمان امشب، تمنا میکنم
مریم جلالی
شوقِ پروازِ غریبی را مهیا میکنم
در کنارِ نغمه های سینه سوزِ باورم
با سه تارِ خسته ام،خود را نکیسا میکنم
گرچه مانند کویرم، خسته از جور عطش
دیدگان ابری ام را با تو دریا میکنم
میروم مجنون و سرگشته به صحرای جنون
از غمت، من ناله در دامان لیلا میکنم
با خیالت مینشینم ای نگاهت آتشین
شعله را این گونه در آیینه رسوا میکنم
بی حضورت میچکد خونابه از چشمان من
با دل تنگم بمان امشب، تمنا میکنم
مریم جلالی