Ever Green
متخصص بخش پزشکی
دکتر علی نجفی توانا
تجاوز 11 کارگر افغانی به یک کودک کار که منجر به مرگ او شد یکی از دردناک ترین خبرهای این روزهای صفحات حوادث بوده است. جدای از این موضوع امسال خبرهای زیادی درباره تجاوز در صفحات حوادث روزنامه ها درج شده است که شنیع ترین تجاوز فردی هم مربوط به تجاوز پدری به نوزاد دختر سه ماهه اش در تاکستان است.
تجاوز به عنف محصول یک اختلال شخصیتی و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی است ومشکلات اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی از جمله مهمترین عوامل آن است و تجاوزات جنسی و به طور مشخص، تجاوز به عنف از جمله جرایمی هستند که از دیرباز (زمانی که بشر زندگی جمعی خود را آغاز کرد) تا به امروز بوده و هم اکنون نیز در کشورها و جوامع با انگیزه های متفاوت تکرار می شود.
درواقع تجاوز جنسی، نوعی انحراف جنسی است که شخص به این دلیل که نمی تواند از راه های عادی و با ایجاد رابطه انسانی، مشروع و قانونمند نیازهای خود را برطرف کند، با دست آویختن به زور و جبر و خلاف میل طرف مقابل، به تمامیت جنسی وی تعرض می کند.
تجاوز جنسی به عنوان یک بزه، معمولا به گونه های گوناگون در قالب کودک آزاری از نوع آزار جنسی، زنای با محارم، سادیسم جنسی، پورنوگرافی و عورت نمایی انجام می شود و در دو حالت ماسوخیسم و یا سادیسم یعنی خود آزاری و دیگرآزاری خودنمایی می کند. البته افرادی که دست به تجاوز جنسی می زنند، صرفا کسانی نیستند که نمی توانند رابطه جنسی با جنس مخالف یا حتی با جنس موافق برقرار کنند، بلکه حتی در میان افرادی که دارای همسر و فرزند هستند، این نوع جرایم دیده می شود.
مطالعه پرونده هایی که به صورت سریالی منجر به مرگ افراد می شود، در کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی ایران، نشان دهنده این است که مهاجم پس از شناسایی قربانی در فرصتی مناسب ضمن تعرض جنسی، ایذا و اذیت و حتی ربایش قربانی، او را به قتل می رساند؛ بنابراین، در یک جمع بندی کلی، می توان گفت تجاوز جنسی محصول یک اختلال شخصیت و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی فرد بوده و در واقع به نوعی در دوران رشد روانی وی یعنی دوران دهانی، دفعی، سالوس، نهفتگی و بلوغ در او پدید آمده است و در زمان جوانی و میانسالی خودنمایی می کند.
البته لزوما تعرضات جنسی منجر به قتل یا ضرب و جرح افراد نمی شود، بلکه گاهی تعرضات برای خاموش کردن عطش جنسی و در مواقعی با سرقت اشیای متعلق به قربانی همراه است؛ اما در همه این موارد، مطالعات نشان داده است که این اشخاص از شخصیت ثابت و متعادلی برخوردار نیستند.
در مجموع باید گفت تعرضات جنسی توسط افرادی انجام می شود که از لحاظ شخصیتی و روانی متعادل نیستند یا خود، قربانیان خشونت جنسی در دوران کودکی توسط افراد فامیل یا غریبه بوده اند یا اینکه مورد ضرب و شتم پدر و مادر قرار گرفته اند و از جنس مخالف کینه به دل دارند یا به دلیل آموزه ها یا آموزش های اعتقادی و باورهایی که نادرست به آنها منتقل شده، با دید این که جامعه را از این مفاسد پاک کنند، دست به ارتکاب این جرایم می زنند.
ما در حادثه خمینی شهر با یک تراژدی روبه رو هستیم. باید اینجا اعلام خطر کنم که این قبیل بزهکاران چون به صورت جمعی و باندی عمل می کنند، جرأت و جسارت ارتکاب چنین اعمالی را بیشتر به خود راه می دهند و این رخدادی است که معمولا در کمتر جوامعی دیده می شود.
باید با نگاهی علمی به آسیب شناسی وقوع این جرایم بپردازیم و صرفا با ابزار مجازات به جنگ این نوع بزهکاری که ریشه در شخصیت و ضمیر ناخودآگاه افراد دارد، نرویم زیرا قطعا بی نتیجه و بی اثر خواهد بود.
به جای مجازات سریع این افراد، اکیپی از جرم شناسان، روانشناسان، روان کاوان و مددکاران اجتماعی با مطالعه دقیق این قبیل بزهکاران نه تنها در خمینی شهر بلکه در بیشتر نقاط کشور از جمله تهران نسبت به شناسایی شخصیت آنها و دریافت وجوه مشترک متجاوزان به عنف اقدام کنند و سپس با توجه به اطلاعات تحصیلی در قالب پیشگیری های عمومی و اختصاصی و حمایت از بزه دیدگان بالقوه مثل زنان و دختران خانه دار، زنان و دخترانی که کار می کنند و زنان و دخترانی که مجبورند مسافرت بروند و در ترمینال ها یا در داخل شهر قربانی تعرض این افراد بیمار شوند، در قالب یک سیاست جنایی تعریف شده نسبت به مبارزه با همه جرایم سازمان یافته اقدام شود.
...
تجاوز 11 کارگر افغانی به یک کودک کار که منجر به مرگ او شد یکی از دردناک ترین خبرهای این روزهای صفحات حوادث بوده است. جدای از این موضوع امسال خبرهای زیادی درباره تجاوز در صفحات حوادث روزنامه ها درج شده است که شنیع ترین تجاوز فردی هم مربوط به تجاوز پدری به نوزاد دختر سه ماهه اش در تاکستان است.
تجاوز به عنف محصول یک اختلال شخصیتی و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی است ومشکلات اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی از جمله مهمترین عوامل آن است و تجاوزات جنسی و به طور مشخص، تجاوز به عنف از جمله جرایمی هستند که از دیرباز (زمانی که بشر زندگی جمعی خود را آغاز کرد) تا به امروز بوده و هم اکنون نیز در کشورها و جوامع با انگیزه های متفاوت تکرار می شود.
درواقع تجاوز جنسی، نوعی انحراف جنسی است که شخص به این دلیل که نمی تواند از راه های عادی و با ایجاد رابطه انسانی، مشروع و قانونمند نیازهای خود را برطرف کند، با دست آویختن به زور و جبر و خلاف میل طرف مقابل، به تمامیت جنسی وی تعرض می کند.
تجاوز جنسی به عنوان یک بزه، معمولا به گونه های گوناگون در قالب کودک آزاری از نوع آزار جنسی، زنای با محارم، سادیسم جنسی، پورنوگرافی و عورت نمایی انجام می شود و در دو حالت ماسوخیسم و یا سادیسم یعنی خود آزاری و دیگرآزاری خودنمایی می کند. البته افرادی که دست به تجاوز جنسی می زنند، صرفا کسانی نیستند که نمی توانند رابطه جنسی با جنس مخالف یا حتی با جنس موافق برقرار کنند، بلکه حتی در میان افرادی که دارای همسر و فرزند هستند، این نوع جرایم دیده می شود.
مطالعه پرونده هایی که به صورت سریالی منجر به مرگ افراد می شود، در کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی ایران، نشان دهنده این است که مهاجم پس از شناسایی قربانی در فرصتی مناسب ضمن تعرض جنسی، ایذا و اذیت و حتی ربایش قربانی، او را به قتل می رساند؛ بنابراین، در یک جمع بندی کلی، می توان گفت تجاوز جنسی محصول یک اختلال شخصیت و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی فرد بوده و در واقع به نوعی در دوران رشد روانی وی یعنی دوران دهانی، دفعی، سالوس، نهفتگی و بلوغ در او پدید آمده است و در زمان جوانی و میانسالی خودنمایی می کند.
البته لزوما تعرضات جنسی منجر به قتل یا ضرب و جرح افراد نمی شود، بلکه گاهی تعرضات برای خاموش کردن عطش جنسی و در مواقعی با سرقت اشیای متعلق به قربانی همراه است؛ اما در همه این موارد، مطالعات نشان داده است که این اشخاص از شخصیت ثابت و متعادلی برخوردار نیستند.
در مجموع باید گفت تعرضات جنسی توسط افرادی انجام می شود که از لحاظ شخصیتی و روانی متعادل نیستند یا خود، قربانیان خشونت جنسی در دوران کودکی توسط افراد فامیل یا غریبه بوده اند یا اینکه مورد ضرب و شتم پدر و مادر قرار گرفته اند و از جنس مخالف کینه به دل دارند یا به دلیل آموزه ها یا آموزش های اعتقادی و باورهایی که نادرست به آنها منتقل شده، با دید این که جامعه را از این مفاسد پاک کنند، دست به ارتکاب این جرایم می زنند.
ما در حادثه خمینی شهر با یک تراژدی روبه رو هستیم. باید اینجا اعلام خطر کنم که این قبیل بزهکاران چون به صورت جمعی و باندی عمل می کنند، جرأت و جسارت ارتکاب چنین اعمالی را بیشتر به خود راه می دهند و این رخدادی است که معمولا در کمتر جوامعی دیده می شود.
باید با نگاهی علمی به آسیب شناسی وقوع این جرایم بپردازیم و صرفا با ابزار مجازات به جنگ این نوع بزهکاری که ریشه در شخصیت و ضمیر ناخودآگاه افراد دارد، نرویم زیرا قطعا بی نتیجه و بی اثر خواهد بود.
به جای مجازات سریع این افراد، اکیپی از جرم شناسان، روانشناسان، روان کاوان و مددکاران اجتماعی با مطالعه دقیق این قبیل بزهکاران نه تنها در خمینی شهر بلکه در بیشتر نقاط کشور از جمله تهران نسبت به شناسایی شخصیت آنها و دریافت وجوه مشترک متجاوزان به عنف اقدام کنند و سپس با توجه به اطلاعات تحصیلی در قالب پیشگیری های عمومی و اختصاصی و حمایت از بزه دیدگان بالقوه مثل زنان و دختران خانه دار، زنان و دخترانی که کار می کنند و زنان و دخترانی که مجبورند مسافرت بروند و در ترمینال ها یا در داخل شهر قربانی تعرض این افراد بیمار شوند، در قالب یک سیاست جنایی تعریف شده نسبت به مبارزه با همه جرایم سازمان یافته اقدام شود.
...