چرا هر وقت تعدادی از مردان جامعه ما به دور هم جمع میشوند و سرحال و سرکیف هستند، بحث تعدد زوجات را پیش کشیده و با شور و شوق فراوان پیرامون آن بحث و اظهار نظر میکنند؟ آیا جذابیت این بحث یعنی تعدد زوجات اینقدر بالا است که خیلی از مردان برای آن بها و ارزش فراوان قائل میشوند؟ چرا این مبحث اهمیت فراوان به خود گرفته است؟ آیا کثرت زنان به دلایل خاص عاملی در مهم شدن بحث تعدد زوجات میباشد؟ آیا استرس و سبک زندگی میتواند عاملی برای تعدد زوجات در بین مردان باشد؟
موضوع فوقالذکر همیشه برای مردان جامعه ما جذاب بوده است. تعداد افرادی که در جامعه ما تن به ازدواج دوم با وجود داشتن همسر اول، میدهند، زیاد هستند. تعدد زوجات هم بهصورت رسمی و هم به صورت نیمهرسمی (همسر موقت) دیده میشود.
فرضیات و آراء مختلفی پیرامون این گرایش به تعدد زوجات وجود دارد که در این نوشتار سعی بر آن شده است که علل را ریشهیابی کرده و از بعد استرس این عمل یعنی تعدد زوجات مورد بررسی روانشناختانه قرار گیرد.
فرضیه عدم ارضاء روانی کامل در ارتباط جنسی زوج با زوجه
عدهای از مردان عدم کیفیت بالا در روابط جنسی را بین خود و همسر اول، دلیل قانع کنندهای میدانند جهت رفتن به سوی تعدد زوجات. عدم کیفیت در رفتار جنسی در زنان به دلایل مختلفی عنوان شده است. آمار و تجربیات کلینیکی در مراکز مشاوره و روانشناسی در جامعه نشان میدهند که تعدادی در حدود 30 درصد از زوجهای ازدواج کرده در ایران دارای رفتارهای جنسی توام با لذت و استاندارد شده نیستند. یعنی کیفیت رفتارهای جنسی در زوجین، زیاد بالا نیست. بهطور مستقیم رابطهای بین عدم رضایت از رفتار جنسی و گرایش به داشتن همسر دوم یافت شده است.
به زبان سادهتر اینکه یکی از طرفین و یا هر دو نفر از رفتار جنسی احساس لذت و رضایت خاطر ندارند. اگر این عدم رضایت از طرف زن باشد، معمولا به دلایل عرفی، شرعی و قانونی، زن نمیتواند زوج دیگری برای خود انتخاب کند. اما اگر این عدم رضایت و عدم احساس لذت از طرف مرد باشد، وی به دلیل عدم محدودیت خیلی جدی، تمایل به انتخاب شریک جنسی برای خود پیدا میکند.
این عدم احساس لذت زمانی در رفتار زنان حاصل میشود که دلایل زیر وجود داشته باشد. به سخن دیگر اینکه اگر دلایل زیر وجود داشت، شما شاهد یک رفتار جنسی یکطرفه و بدون احساس لذت در زن خواهید بود و اعتقاد بر این است که با برطرف نمودن این دلایل یا کمرنگ نمودن آنها، میتوان شریک جنسی (زن) را بهطرف یک رفتار جنسی توام با لذت برای طرفین سوق داد.
اولین دلیل، نگرش زن به مسائل جنسی میتواند او را در به رفتار جنسی ناموفق هدایت کند. به این معنی که بعضی از زنان این پنداره غلط را در ذهن خود دارند که مردان برای خوشگذرانی و هوسرانی تمایل به انجام رفتار جنسی با زنان خود دارند و یا اینکه احساس میکنند که هر وقت نیاز به داشتن فرزند باشد باید نزدیکی کرد. دید توام با تابو و بد به مسائل جنسی در تعدادی از زنان و بانوان دیده میشود. کثیف و پلید بودن این رفتار در بیانات و صحبتهای این بانوان قابل لمس میباشد.
دیگر اینکه مشکلات عاطفی در زنان هم میتواند دخیل در امر رفتار جنسی شود. زنانی که عدم رضایت از مردان از بعد عاطفی و روانی دارند، نمیتوانند سرویس دهی جنسی خوبی به همسر خود داشته باشند. کدورت، بغض، نفرت و امثالهم اگر در زن نسبت به مرد وجود داشته باشد مانع بزرگی در انجام یک رفتار جنسی خوب، خواهد بود. افسردگی و خلق افسرده یکی دیگر از عواملی است که امروزه در تعدادی از زنان و بانوان جامعه ما دیده میشود و این خود عاملی دیگر و بازدارنده قویتر در رفتار جنسی مطلوب، به حساب میآید. بیقراری و داشتن تنش یکی از عوامل دیگری است که وقتی در رفتار زن دیده میشود او را در ارضاء شریک جنسی خود، محدود میکند.
خیلی از زنان همانطور که غذا را تند و سریع و با عجله میخورند، میخواهند که شریک جنسی (همسرشان) با همان عجله و سرعت رفتار جنسی را انجام داده و به اتمام برساند. اگر رفتار جنسی کمی طولانیتر و یا با کیفیتتر شود، احساس بیقراری و تنش در زن دیده میشود. اجبار در ازدواج توسط والدین یکی دیگر از مواردی است که در فرد باعث کاهش میل جنسی شده و زوجه تمایلی به انجام با کیفیت اعمال جنسی ندارد.
داشتن اختلال رفتاری وسواس یکی دیگر از این نوع اختلالاتی است که معمولا انگیزه داشتن یک رفتار جنسی سالم را در زن تحت تاثیر قرار داده و بانوان تمایلی به انجام اعمال جنسی با کیفیت بالا نداشته و فقط انجام وظیفه میکنند.
داشتن افکار خاص در زنان عاملی جهت عدم تمایل به یک رفتار جنسی سالم، دیده میشود. زنانی که فکر میکنند باید برابری کامل بین مرد و زن وجود داشته باشد و به دلایلی این برابری را احساس نمیکنند و اینکه احساس بهرهبرداری از خود را توسط شریک جنسی دارند و یا اینکه آنان هم میخواهند مانند مردان هر وقت اراده کردند و خلق و خویشان اجازه داد و به قول معروف سرکیف بودند، اقدام به انجام اعمال جنسی دهند، اگر این احساس برقرار نباشد، رفتار توام با انجام وظیفه و یا بدون کیفیت دارند.
منابع و تحقیقات نشان دهنده این موضوع هستند که رفتار جنسی در انسانها بستگی فراوانی به افکار، احساسات و عوامل فرهنگی، روانی دارند. بر عکس، این موضوع در حیوانات در دورهای مخصوص، دورهای که حیوان ماده تمایل به نزدیکی با جنس نر دارد صورت میگیرد . دراین دوره که توسط هورمون مشخص میشود، جنس نر اجازه دارد با جنس ماده نزدیکی جنسی داشته باشد.
زمانی که در انسانها این عوامل فرهنگی در راستای تمایل و کسب لذت نباشد، رفتار بدون احساس و بدون تمایل صورت میگیرد. در مردان اگر عوامل فرهنگی و روانی مهیا نباشد، کارکردهای جنسی به حداقل رسیده و به عنوان یک عامل بازدارنده انجام اعمال جنسی ظاهر میشود.
فرضیه تنوع طلبی آشفته در مردان
بعضی از مردان اقدام به تعدد زوجات مینمایند و اینان هیچگونه مشکلی در ارتباط جنسی با همسرخود ندارند. به گونهای تنوع در روابط جنسی با فرد دیگری را خواستار هستند. یعنی اینان زمانی که اقدام به همسر گزینی میکنند، مشکلی خاص با همسر خود نداشته و فقط از بعد تنوع دست به این کار میزنند.
داشتن تجربه جنسی با شریک جنسی دیگر همان اندازه برایشان لذتبخش است که خرید یک گوشی تلفن همراه جدید و یا یک ماشین جدید. این نوع تنوع طلبی برای بسیاری از مردم جامعه ما امری عادی شده است. در این مورد با توجه به اینکه همسر اول مشکلی از نظر کلی و شرایط معمول ندارد و فقط طبع تنوع طلب فرد او را به این سو، سوق میدهد.
شما در خیلی از مکانها و کشورهای دنیا این تنوع طلبی را به این شدت نخواهید یافت. استرس سبک زندگی تیپ شخصیتی A ، توجیهی است بر این موضوع. یعنی امروزه درصدی از مردم ما به دلایل بودن در تیپ شخصیتی A ، این خصوصیات را نشان میدهند. اینان بیقرارند، عجول و تند در رفتار هستند. زندگی بدون کیفیت داشته و خیلی سریع از لوازم و امکانات خود زده میشوند. بیقرارند، کم تحمل بوده، یکسره خود را با دیگران مقایسه میکنند، دنیا را عرصه رقابت میدانند. در آن واحد چند کار انجام میدهند، از انجام امور زندگی لذت نمیبرند. بلند پرواز و کمالگرا به صورت افراطی هستند.
زندگیشان کیفیت نداشته و فقط انجام وظیفه میکنند. دیگران برایشان خیلی مهم هستند. اعتماد به نفس پائین داشته و مستعد بیماریهای قلبی عروقی، آسم، درد معده، ریزش مو و امثالهم هستند.
عوارض تعدد زوجات از دیدگاه روانشناختی
شاید به دید خیلی از افراد که از بیرون به موضوع تعدد زوجات نگاه میکنند این عمل یعنی تعدد زوجات جالب و توام با لذت باشد. اما واقعیات موجود در جامعه ما و همچنین تجربیات کلینیکی در دفاتر مشاوره، گویای حقیقتی است که خیلی از افراد با آن نا آشنا هستند. هنوز این عمل به دلایل عرفی در جامعه ما مورد قبول قرار نگرفته است. در کشور ما ملاکهای کنترل رفتار و یا ویژگی یک رفتار سالم از سه بعد یعنی بعد شرعی، قانونی و عرفی مورد ارزیابی قرار میگیرند. شاید قانون راهکارهایی را برای این کار مشخص کرده است و همچنین شرع مجوز این عمل را برای عدهای فراهم آورده باشد، ولی عرف جامعه با این مسئله کاملا مخالف است و کسی که به طرف تعدد زوجات میرود را به دید ناخوشایند نگاه کرده و انواع بر چسبها را به وی میزند.
این عدم پذیرش جامعه خود دلیلی است بر ایجاد استرس در زندگی فرد. فرض کنید شما قصد انجام یک کار را دارید. اگر این کار با سه محور کنترلی جامعه که در بالا ذکر شده هماهنگی داشته باشد، جامعه تائیدی بر این انجام کار خواهد نمود و نه تنها هیچگونه استرسی را برای شما به وجود نخواهد آورد، بلکه شما را در انجام این عمل که طبق عرف، شرع و قانون است، یاری خواهد کرد.
زمانی که فردی دست به انتخاب همسر برای دومین بار میزند و او دلیلی قانع کننده شرعی و عرفی و قانونی برای این کار ندارد، جامعه این رفتار را تائید نمیکند. او مجبور است تا مدتها این رفتار را پنهان کند. این پنهان کاری و انجام رفتارهایی بدور از انظار و همچنین ترس از آشکار کردن این رفتار، برای فرد تولید استرس میکند. او به ظاهر خود را موفق تلقی میکند ولی غافل از اینکه این مخالف عرف عمل نمودن او را از انجام رفتارهای عادی قبلی خود هم، محروم میکند.
به زبان سادهتر اینکه وقتی فردی مدتی با استرس و هیجان منفی زندگی کند و یکسره در این فکر باشد که نکند این کار و این عمل آشکار شود و دیگران از این عمل غیر عرفی مطلع شوند، کیفیت زندگی وی را کم خواهد کرد. به طور مثال رفتار جنسی با همسر دوم که در بسیاری از مواقع غیر عرفی است، اگر انجام شود که اکثراً طبق گزارشها به صورت با استرس و بدون کیفیت است و یا حداقل با استرس صورت میگیرد (نسبت به انجام رفتار جنسی با همسر اول ) باعث میشود که فرد مثلاً یک رفتار جنسی ناخوشایند و همچنین با اختلال در کارکرد جنسی همراه باشد. زودانزالی یکی از عواملی است که دامن گیر مرد شده و در بین مراجعین به دفاتر مشاوره این موضوع دیده میشود.
کند شدن رفتار و اعمال زندگی به دلیل اشتغالات فکری بعد از همسر گزینی، اختلالات فاحشی در سطح کارکردهای معمولی فرد، به وجود خواهد آورد. از زندگی با کیفیت دیگر خبری نیست . دروغ گفتنهای فراوان و پنهان کاریهای زیاد در رفتار فرد عاملی است که دیگران را به شک و تردید وا میدارد. حساسیت های زیاد را در همسر اول به وجود میآورد. همسر اول با کمترین شک و تردید دچار سوء ظن به مرد شده و افکار وی را مدتها مشغول این قضیه خواهد نمود.
از بین رفتن وجه و اعتبار مرد در بین فرزندان و همسر اول و خانواده، موردی است که به مراتب گزارش میشود. پدر جایگاه ارزشی خود را در خانه از دست میدهد. وقتی به دختر خود میگوید که «دخترم تو مراقب کسانی باش که میخواهند به دلایل هوسرانی به تو نزدیک شوند و غیره» مسلماً این دختر پذیرای این صحبتها نیست چرا که رطب خورده منع رطب کی کند. پدری که خود به دلیل هوسرانی تن به ازدواج دوم داده است نمیتواند دخترش را از خطرات افکار هوسرانانه دیگران باز دارد.
اختلال در خواب، اختلال در خوردن، بیقراری، تپش قلب شدید، رانندگی با شتاب و به همراه پرخاشگری و در نهایت کم بودن کیفیت در زندگی نتیجه یک ازدواج مجدد برای بسیاری از مردم است. از هم پاشیدن سیستم خانواده، استرس و نگرانی و اضطراب که در بین کودکان خانواده دیده میشود و همچنین فرار دختران و پسران از سیستم گرم خانواده نتیجه دیگری از این عمل میباشد.
ورشکستگی مالی، از بین رفتن اعتبار و آبروی مرد در محل کار و بین همکاران، به وجود آمدن دید غیر خوشایند نسبت به فرد تجدید فراش کرده از سوی همکاران در اداره و یا بین همکاران بیرون از اداره از عوامل سوء این عمل خواهد بود.
توصیه های قابل ذکر
به نظر میرسد زمانی که مشکلی در خانواده به وجود میآید میتوان مشکل پیش آمده را با ریش سفیدان خانواده که همان مشاوران قدیمی و یا با مشاوران جدید که همیشه در دسترس هستند، مطرح نمود . قطعا راه حلهای لازم ارائه خواهد شد. در بعد مسائل جنسی، تکنیکهای لازم بکار گرفته خواهد شد تا مشکل حل شود. تنوع طلبی آشفته فرد بعد از اصلاح سبک زندگی از رفتارهای پر استرس به رفتارهای بدون استرس و یا با حداقل استرس، اصلاح خواهد شد. قبل از هر اقدامی جهت تعدد زوجات یا انتخاب همسر جدید با مشاوران، مشورت کنید تا از عواقب سوء آن مطلع شوید.
داستانی را ذکر میکنند که فکر میکنم نقل آن خالی از پند و اندرز نیست. میگویند در زمان قدیم شاه عباس شبها ملبس به لباس دراویش در قهوه خانهها و مراکز تجمع مردم حاضر میشد و از این طریق از اوضاع سیاسی و اجتماعی اخباری کسب میکرد و امور مملکت را کنترل میکرد.
یک شب به صورت اتفاقی در حال گشت و گذار در یک قهوهخانه به سه نفر که سخت مشغول گفتن خاطرات و آرزوهای خود بودند برخورد کرد. یکی از این افراد گفت که من آرزوئی ندارم جز اینکه در ظرف مخصوص شاه عباس یک وعده غذای خوب بخورم. دومی گفت که من در عمرم آرزوئی ندارم جز اینکه با اسب شاه عباس یک مرتبه دور کاخ شاه اسب سواری کنم. نفر سوم گفت من در دنیا آرزوئی ندارم جز اینکه یک شب کنار همسر شاه عباس، شب را به صبح برسانم. شاه عباس آن سه مرد را شناسایی و فردا به وزیر و افرادش دستور داد که این سه نفر را به کاخ بیاورند. برای نفر اول دستور داد که یک ظرف پر غذا کنند به این مرد بدهند تا به آرزوی دیرینهاش برسد. اجازه داد تا نفر دوم هم با اسب زیبا و منحصر به فردش به دور کاخ شاه عباس دوری بزند. نوبت که به فرد سوم رسید دستور داد چند تخم مرغ را آب پز نموده و به صورت ساده و چند تا را هم رنگ کنند و بیاورند. شاه عباس به مرد سوم گفت «تخممرغها را پوست بکن و بخور».
آن مرد تخممرغها را پوست کند و یکی بعد از دیگری خورد. شاه عباس از وی سئوال کرد که بین تخممرغهای ساده و تخممرغهای رنگ شده فرقی داشت؟ مرد جواب داد نه. دوباره سؤال کرد که آیا از خوردن تخممرغهای رنگی بیشتر از تخممرغهای ساده لذت بردی؟ مرد جواب داد که نه همه اینها شبیه به هم بودند و فقط تخممرغ بودند. شاه عباس به مرد گفت: که ای بدبخت و ای آدم ابله زن من و زن تو شبیه به همین تخممرغها هستند که فرقی با هم نمیکنند. زن من فقط رنگ و لعاب بیشتری نسبت به زن تو دارد. و میگویند که دستور داد مرد را برای مدتها در زندان نگه دارند و عنوان نمود که این آدمها باعث فساد میشوند و برای مملکت آفتزا هستند.
به اعتقاد مؤلف هنر در این است که انسانها تلاش کنند تا آنچه را که دارند به سوی کیفیت سوق دهند نه اینکه سعی در تعویض و یا انتخاب نمونه دیگر کنند. آرامش و آسایش روانی نعمتی است که به راحتی و با یک اقدام عجولانه و بدون توجه از دست میرود ولی در کسب مجدد آن باید بسیار تلاش نمود.
با امید به آنکه کلیه رفتارهایمان، ما را به سوی سلامت روان و آرامش روانی بدون استرس توام با کسب لذت سوق دهد.
موضوع فوقالذکر همیشه برای مردان جامعه ما جذاب بوده است. تعداد افرادی که در جامعه ما تن به ازدواج دوم با وجود داشتن همسر اول، میدهند، زیاد هستند. تعدد زوجات هم بهصورت رسمی و هم به صورت نیمهرسمی (همسر موقت) دیده میشود.
فرضیات و آراء مختلفی پیرامون این گرایش به تعدد زوجات وجود دارد که در این نوشتار سعی بر آن شده است که علل را ریشهیابی کرده و از بعد استرس این عمل یعنی تعدد زوجات مورد بررسی روانشناختانه قرار گیرد.
فرضیه عدم ارضاء روانی کامل در ارتباط جنسی زوج با زوجه
عدهای از مردان عدم کیفیت بالا در روابط جنسی را بین خود و همسر اول، دلیل قانع کنندهای میدانند جهت رفتن به سوی تعدد زوجات. عدم کیفیت در رفتار جنسی در زنان به دلایل مختلفی عنوان شده است. آمار و تجربیات کلینیکی در مراکز مشاوره و روانشناسی در جامعه نشان میدهند که تعدادی در حدود 30 درصد از زوجهای ازدواج کرده در ایران دارای رفتارهای جنسی توام با لذت و استاندارد شده نیستند. یعنی کیفیت رفتارهای جنسی در زوجین، زیاد بالا نیست. بهطور مستقیم رابطهای بین عدم رضایت از رفتار جنسی و گرایش به داشتن همسر دوم یافت شده است.
به زبان سادهتر اینکه یکی از طرفین و یا هر دو نفر از رفتار جنسی احساس لذت و رضایت خاطر ندارند. اگر این عدم رضایت از طرف زن باشد، معمولا به دلایل عرفی، شرعی و قانونی، زن نمیتواند زوج دیگری برای خود انتخاب کند. اما اگر این عدم رضایت و عدم احساس لذت از طرف مرد باشد، وی به دلیل عدم محدودیت خیلی جدی، تمایل به انتخاب شریک جنسی برای خود پیدا میکند.
این عدم احساس لذت زمانی در رفتار زنان حاصل میشود که دلایل زیر وجود داشته باشد. به سخن دیگر اینکه اگر دلایل زیر وجود داشت، شما شاهد یک رفتار جنسی یکطرفه و بدون احساس لذت در زن خواهید بود و اعتقاد بر این است که با برطرف نمودن این دلایل یا کمرنگ نمودن آنها، میتوان شریک جنسی (زن) را بهطرف یک رفتار جنسی توام با لذت برای طرفین سوق داد.
اولین دلیل، نگرش زن به مسائل جنسی میتواند او را در به رفتار جنسی ناموفق هدایت کند. به این معنی که بعضی از زنان این پنداره غلط را در ذهن خود دارند که مردان برای خوشگذرانی و هوسرانی تمایل به انجام رفتار جنسی با زنان خود دارند و یا اینکه احساس میکنند که هر وقت نیاز به داشتن فرزند باشد باید نزدیکی کرد. دید توام با تابو و بد به مسائل جنسی در تعدادی از زنان و بانوان دیده میشود. کثیف و پلید بودن این رفتار در بیانات و صحبتهای این بانوان قابل لمس میباشد.
دیگر اینکه مشکلات عاطفی در زنان هم میتواند دخیل در امر رفتار جنسی شود. زنانی که عدم رضایت از مردان از بعد عاطفی و روانی دارند، نمیتوانند سرویس دهی جنسی خوبی به همسر خود داشته باشند. کدورت، بغض، نفرت و امثالهم اگر در زن نسبت به مرد وجود داشته باشد مانع بزرگی در انجام یک رفتار جنسی خوب، خواهد بود. افسردگی و خلق افسرده یکی دیگر از عواملی است که امروزه در تعدادی از زنان و بانوان جامعه ما دیده میشود و این خود عاملی دیگر و بازدارنده قویتر در رفتار جنسی مطلوب، به حساب میآید. بیقراری و داشتن تنش یکی از عوامل دیگری است که وقتی در رفتار زن دیده میشود او را در ارضاء شریک جنسی خود، محدود میکند.
خیلی از زنان همانطور که غذا را تند و سریع و با عجله میخورند، میخواهند که شریک جنسی (همسرشان) با همان عجله و سرعت رفتار جنسی را انجام داده و به اتمام برساند. اگر رفتار جنسی کمی طولانیتر و یا با کیفیتتر شود، احساس بیقراری و تنش در زن دیده میشود. اجبار در ازدواج توسط والدین یکی دیگر از مواردی است که در فرد باعث کاهش میل جنسی شده و زوجه تمایلی به انجام با کیفیت اعمال جنسی ندارد.
داشتن اختلال رفتاری وسواس یکی دیگر از این نوع اختلالاتی است که معمولا انگیزه داشتن یک رفتار جنسی سالم را در زن تحت تاثیر قرار داده و بانوان تمایلی به انجام اعمال جنسی با کیفیت بالا نداشته و فقط انجام وظیفه میکنند.
داشتن افکار خاص در زنان عاملی جهت عدم تمایل به یک رفتار جنسی سالم، دیده میشود. زنانی که فکر میکنند باید برابری کامل بین مرد و زن وجود داشته باشد و به دلایلی این برابری را احساس نمیکنند و اینکه احساس بهرهبرداری از خود را توسط شریک جنسی دارند و یا اینکه آنان هم میخواهند مانند مردان هر وقت اراده کردند و خلق و خویشان اجازه داد و به قول معروف سرکیف بودند، اقدام به انجام اعمال جنسی دهند، اگر این احساس برقرار نباشد، رفتار توام با انجام وظیفه و یا بدون کیفیت دارند.
منابع و تحقیقات نشان دهنده این موضوع هستند که رفتار جنسی در انسانها بستگی فراوانی به افکار، احساسات و عوامل فرهنگی، روانی دارند. بر عکس، این موضوع در حیوانات در دورهای مخصوص، دورهای که حیوان ماده تمایل به نزدیکی با جنس نر دارد صورت میگیرد . دراین دوره که توسط هورمون مشخص میشود، جنس نر اجازه دارد با جنس ماده نزدیکی جنسی داشته باشد.
زمانی که در انسانها این عوامل فرهنگی در راستای تمایل و کسب لذت نباشد، رفتار بدون احساس و بدون تمایل صورت میگیرد. در مردان اگر عوامل فرهنگی و روانی مهیا نباشد، کارکردهای جنسی به حداقل رسیده و به عنوان یک عامل بازدارنده انجام اعمال جنسی ظاهر میشود.
فرضیه تنوع طلبی آشفته در مردان
بعضی از مردان اقدام به تعدد زوجات مینمایند و اینان هیچگونه مشکلی در ارتباط جنسی با همسرخود ندارند. به گونهای تنوع در روابط جنسی با فرد دیگری را خواستار هستند. یعنی اینان زمانی که اقدام به همسر گزینی میکنند، مشکلی خاص با همسر خود نداشته و فقط از بعد تنوع دست به این کار میزنند.
داشتن تجربه جنسی با شریک جنسی دیگر همان اندازه برایشان لذتبخش است که خرید یک گوشی تلفن همراه جدید و یا یک ماشین جدید. این نوع تنوع طلبی برای بسیاری از مردم جامعه ما امری عادی شده است. در این مورد با توجه به اینکه همسر اول مشکلی از نظر کلی و شرایط معمول ندارد و فقط طبع تنوع طلب فرد او را به این سو، سوق میدهد.
شما در خیلی از مکانها و کشورهای دنیا این تنوع طلبی را به این شدت نخواهید یافت. استرس سبک زندگی تیپ شخصیتی A ، توجیهی است بر این موضوع. یعنی امروزه درصدی از مردم ما به دلایل بودن در تیپ شخصیتی A ، این خصوصیات را نشان میدهند. اینان بیقرارند، عجول و تند در رفتار هستند. زندگی بدون کیفیت داشته و خیلی سریع از لوازم و امکانات خود زده میشوند. بیقرارند، کم تحمل بوده، یکسره خود را با دیگران مقایسه میکنند، دنیا را عرصه رقابت میدانند. در آن واحد چند کار انجام میدهند، از انجام امور زندگی لذت نمیبرند. بلند پرواز و کمالگرا به صورت افراطی هستند.
زندگیشان کیفیت نداشته و فقط انجام وظیفه میکنند. دیگران برایشان خیلی مهم هستند. اعتماد به نفس پائین داشته و مستعد بیماریهای قلبی عروقی، آسم، درد معده، ریزش مو و امثالهم هستند.
عوارض تعدد زوجات از دیدگاه روانشناختی
شاید به دید خیلی از افراد که از بیرون به موضوع تعدد زوجات نگاه میکنند این عمل یعنی تعدد زوجات جالب و توام با لذت باشد. اما واقعیات موجود در جامعه ما و همچنین تجربیات کلینیکی در دفاتر مشاوره، گویای حقیقتی است که خیلی از افراد با آن نا آشنا هستند. هنوز این عمل به دلایل عرفی در جامعه ما مورد قبول قرار نگرفته است. در کشور ما ملاکهای کنترل رفتار و یا ویژگی یک رفتار سالم از سه بعد یعنی بعد شرعی، قانونی و عرفی مورد ارزیابی قرار میگیرند. شاید قانون راهکارهایی را برای این کار مشخص کرده است و همچنین شرع مجوز این عمل را برای عدهای فراهم آورده باشد، ولی عرف جامعه با این مسئله کاملا مخالف است و کسی که به طرف تعدد زوجات میرود را به دید ناخوشایند نگاه کرده و انواع بر چسبها را به وی میزند.
این عدم پذیرش جامعه خود دلیلی است بر ایجاد استرس در زندگی فرد. فرض کنید شما قصد انجام یک کار را دارید. اگر این کار با سه محور کنترلی جامعه که در بالا ذکر شده هماهنگی داشته باشد، جامعه تائیدی بر این انجام کار خواهد نمود و نه تنها هیچگونه استرسی را برای شما به وجود نخواهد آورد، بلکه شما را در انجام این عمل که طبق عرف، شرع و قانون است، یاری خواهد کرد.
زمانی که فردی دست به انتخاب همسر برای دومین بار میزند و او دلیلی قانع کننده شرعی و عرفی و قانونی برای این کار ندارد، جامعه این رفتار را تائید نمیکند. او مجبور است تا مدتها این رفتار را پنهان کند. این پنهان کاری و انجام رفتارهایی بدور از انظار و همچنین ترس از آشکار کردن این رفتار، برای فرد تولید استرس میکند. او به ظاهر خود را موفق تلقی میکند ولی غافل از اینکه این مخالف عرف عمل نمودن او را از انجام رفتارهای عادی قبلی خود هم، محروم میکند.
به زبان سادهتر اینکه وقتی فردی مدتی با استرس و هیجان منفی زندگی کند و یکسره در این فکر باشد که نکند این کار و این عمل آشکار شود و دیگران از این عمل غیر عرفی مطلع شوند، کیفیت زندگی وی را کم خواهد کرد. به طور مثال رفتار جنسی با همسر دوم که در بسیاری از مواقع غیر عرفی است، اگر انجام شود که اکثراً طبق گزارشها به صورت با استرس و بدون کیفیت است و یا حداقل با استرس صورت میگیرد (نسبت به انجام رفتار جنسی با همسر اول ) باعث میشود که فرد مثلاً یک رفتار جنسی ناخوشایند و همچنین با اختلال در کارکرد جنسی همراه باشد. زودانزالی یکی از عواملی است که دامن گیر مرد شده و در بین مراجعین به دفاتر مشاوره این موضوع دیده میشود.
کند شدن رفتار و اعمال زندگی به دلیل اشتغالات فکری بعد از همسر گزینی، اختلالات فاحشی در سطح کارکردهای معمولی فرد، به وجود خواهد آورد. از زندگی با کیفیت دیگر خبری نیست . دروغ گفتنهای فراوان و پنهان کاریهای زیاد در رفتار فرد عاملی است که دیگران را به شک و تردید وا میدارد. حساسیت های زیاد را در همسر اول به وجود میآورد. همسر اول با کمترین شک و تردید دچار سوء ظن به مرد شده و افکار وی را مدتها مشغول این قضیه خواهد نمود.
از بین رفتن وجه و اعتبار مرد در بین فرزندان و همسر اول و خانواده، موردی است که به مراتب گزارش میشود. پدر جایگاه ارزشی خود را در خانه از دست میدهد. وقتی به دختر خود میگوید که «دخترم تو مراقب کسانی باش که میخواهند به دلایل هوسرانی به تو نزدیک شوند و غیره» مسلماً این دختر پذیرای این صحبتها نیست چرا که رطب خورده منع رطب کی کند. پدری که خود به دلیل هوسرانی تن به ازدواج دوم داده است نمیتواند دخترش را از خطرات افکار هوسرانانه دیگران باز دارد.
اختلال در خواب، اختلال در خوردن، بیقراری، تپش قلب شدید، رانندگی با شتاب و به همراه پرخاشگری و در نهایت کم بودن کیفیت در زندگی نتیجه یک ازدواج مجدد برای بسیاری از مردم است. از هم پاشیدن سیستم خانواده، استرس و نگرانی و اضطراب که در بین کودکان خانواده دیده میشود و همچنین فرار دختران و پسران از سیستم گرم خانواده نتیجه دیگری از این عمل میباشد.
ورشکستگی مالی، از بین رفتن اعتبار و آبروی مرد در محل کار و بین همکاران، به وجود آمدن دید غیر خوشایند نسبت به فرد تجدید فراش کرده از سوی همکاران در اداره و یا بین همکاران بیرون از اداره از عوامل سوء این عمل خواهد بود.
توصیه های قابل ذکر
به نظر میرسد زمانی که مشکلی در خانواده به وجود میآید میتوان مشکل پیش آمده را با ریش سفیدان خانواده که همان مشاوران قدیمی و یا با مشاوران جدید که همیشه در دسترس هستند، مطرح نمود . قطعا راه حلهای لازم ارائه خواهد شد. در بعد مسائل جنسی، تکنیکهای لازم بکار گرفته خواهد شد تا مشکل حل شود. تنوع طلبی آشفته فرد بعد از اصلاح سبک زندگی از رفتارهای پر استرس به رفتارهای بدون استرس و یا با حداقل استرس، اصلاح خواهد شد. قبل از هر اقدامی جهت تعدد زوجات یا انتخاب همسر جدید با مشاوران، مشورت کنید تا از عواقب سوء آن مطلع شوید.
داستانی را ذکر میکنند که فکر میکنم نقل آن خالی از پند و اندرز نیست. میگویند در زمان قدیم شاه عباس شبها ملبس به لباس دراویش در قهوه خانهها و مراکز تجمع مردم حاضر میشد و از این طریق از اوضاع سیاسی و اجتماعی اخباری کسب میکرد و امور مملکت را کنترل میکرد.
یک شب به صورت اتفاقی در حال گشت و گذار در یک قهوهخانه به سه نفر که سخت مشغول گفتن خاطرات و آرزوهای خود بودند برخورد کرد. یکی از این افراد گفت که من آرزوئی ندارم جز اینکه در ظرف مخصوص شاه عباس یک وعده غذای خوب بخورم. دومی گفت که من در عمرم آرزوئی ندارم جز اینکه با اسب شاه عباس یک مرتبه دور کاخ شاه اسب سواری کنم. نفر سوم گفت من در دنیا آرزوئی ندارم جز اینکه یک شب کنار همسر شاه عباس، شب را به صبح برسانم. شاه عباس آن سه مرد را شناسایی و فردا به وزیر و افرادش دستور داد که این سه نفر را به کاخ بیاورند. برای نفر اول دستور داد که یک ظرف پر غذا کنند به این مرد بدهند تا به آرزوی دیرینهاش برسد. اجازه داد تا نفر دوم هم با اسب زیبا و منحصر به فردش به دور کاخ شاه عباس دوری بزند. نوبت که به فرد سوم رسید دستور داد چند تخم مرغ را آب پز نموده و به صورت ساده و چند تا را هم رنگ کنند و بیاورند. شاه عباس به مرد سوم گفت «تخممرغها را پوست بکن و بخور».
آن مرد تخممرغها را پوست کند و یکی بعد از دیگری خورد. شاه عباس از وی سئوال کرد که بین تخممرغهای ساده و تخممرغهای رنگ شده فرقی داشت؟ مرد جواب داد نه. دوباره سؤال کرد که آیا از خوردن تخممرغهای رنگی بیشتر از تخممرغهای ساده لذت بردی؟ مرد جواب داد که نه همه اینها شبیه به هم بودند و فقط تخممرغ بودند. شاه عباس به مرد گفت: که ای بدبخت و ای آدم ابله زن من و زن تو شبیه به همین تخممرغها هستند که فرقی با هم نمیکنند. زن من فقط رنگ و لعاب بیشتری نسبت به زن تو دارد. و میگویند که دستور داد مرد را برای مدتها در زندان نگه دارند و عنوان نمود که این آدمها باعث فساد میشوند و برای مملکت آفتزا هستند.
به اعتقاد مؤلف هنر در این است که انسانها تلاش کنند تا آنچه را که دارند به سوی کیفیت سوق دهند نه اینکه سعی در تعویض و یا انتخاب نمونه دیگر کنند. آرامش و آسایش روانی نعمتی است که به راحتی و با یک اقدام عجولانه و بدون توجه از دست میرود ولی در کسب مجدد آن باید بسیار تلاش نمود.
با امید به آنکه کلیه رفتارهایمان، ما را به سوی سلامت روان و آرامش روانی بدون استرس توام با کسب لذت سوق دهد.