• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تغییر از چه لحظه‌ای آغاز می‌شود؟

ناهید

متخصص بخش

تغییر از چه لحظه‌ای آغاز می‌شود؟

ما حرکت نمی‌کنیم! ما بیشتر علاقه به سکون داریم تا حرکت. علاقه به این‌که آب از آب تکان نخورد و همه‌چیز رو به‌راه باشد. با صرف کمترین میزان انرژی، بیشترین نتیجه را به‌دست بیاوریم. شاید بتوان اسم این وضعیت را تنبلی گذاشت و شاید از دیدی بتوان گفت که همه ما یک تنبل درون داریم که مثل یک انسان حراف مدام در ذهن ما می‌خواند که: “حالا چه کاری است؟ بگذار شرایط همینطور باشد. چرا می‌خواهی اوضاع را تغییر دهی؟”


در بسیاری از مواقع هم تنبل درون کار خودش را می‌کند. درست در لحظه‌ای که می‌دانیم کار مهمی را باید انجام بدهیم، باید از جا بلند شویم، حرکتی بکنیم، دستمان می‌‌رود سمت کنترل تلویزیون، روی کاناپه لم می‌دهیم و غرق برنامه تلویزیونی می‌شویم و به خودمان قول می‌دهیم که فردا کار را پیگیری خواهیم کرد. در این نقطه لازم نیست ماجرای فردا را توضیح بدهم چون حتما خودتان می‌توانید حدس بزنید که چه اتفاقی می‌افتد…

اما چه موقع هست که ما بالاخره حرکت می‌کنیم؟ چه موقع هست که دیگر دستمان به سمت کنترل تلویزیون نمی‌رود و جای گرم و نرم روی ماناپه تبدیل به یک صندلی میخ‌دار می‌شود؟


معمولا این اتفاق با به اوج رسیدن درد رخ می‌دهد. درد از حرکت نکردن. درد بلاتکلیفی. درد عذاب آور بودن شرایط اکنون. درد لمس امکان وجود شرایط مطلوب آینده و دور بودن از آن شرایط. درد دیدن حرکت کردن دیگران و ساکن ماندن خود. دردهای زیادی می‌توانند باشند که ما را به حرکت می‌اندازند. به دردها باید نگاه کرد، دلایل آنها را شناخت و اقدام صحیح را انجام داد. دردهای این چنینی مثل دردهای فیزیکی خبر از صحیح نبودن چیزی می‌دهند. مسکن همیشه راه‌حلی موقتی است.

بنابراین وقتی در شرایط نامطلوب هستیم، این شانس را داریم که به دردها توجه کنیم و همین دردها باعث حرکت ما می‌شوند.
مسئله اول حرکت کردن است. مسئله اول درستی و غلطی مسیر حرکت نیست. تا حرکت نکنیم مسیر درست و غلط مشخص نمی‌شود. وقتی دردها می‌آیند شانس انقلاب کردم و متحول شدن را خواهیم داشت. وضعیت سکون و وضعیت بی‌حسی بدتر از تحمل دردهای شدید است!
 
بالا